بر اساس روایاتی از معصومین توبهکننده واقعی کسی است که دوستان بد خود را تغییر دهد و با کسانی که او را در راه دین و اطاعت خدا کمک و تشویق کند دوستی کند، مجالس و محافل خود را تغییر دهد و در مجالس گناه حاضر نشود حتی اگر خودش در این مجالس حضور یابد و مرتکب گناه نکند.
تأثیر انکارناپذیر تغییر فضای گناه در پذیرش توبه
همچنان که اگر کسی سمی خورده باشد، اگر طالب صحت بدنش است لازم است بر او که فوری دست و پایی کند و آن سم را به قی و غیره از بدن خود خارج بسازد و اگر مسامحه کرد، او را دفعة هلاک خواهد کرد، سمومات معاصی نیز چنین است که اگر مسامحه از توبه شود، بسا میشود که فورا میمیرد و ختم به شر میشود. «نعوذ باللّه جمیع انبیا و اولیا» عمده ترسشان در دار دنیا، از سوء خاتمه بوده است.
با توبه میتوان ظلمتهای درونی را به روشنی تبدیل کرد و به سوی فطرت پاک حقیقتجوی خود بازگشت و درصدد جبران گذشته برآمد و به سفارشهایی که در باب توبه وارد شده است، عمل کرد. البته خواندن و یادآوردن داستان توبه کنندگان راستین که با عزم و ارادهای استوار از گرداب گناه بالا آمدهاند، میتواند الگوی خوبی برای توبهکاران باشد.
توبه کننده، در حقیقت مهاجر الی اللّه است؛ زیرا توانسته است به وسیله توبه از گناهان و ناپاکیها دوری گزیند. انسان اگر از گناه پشیمان شود، گام نخست را برای پاکی وجودش برداشته است و این توفیق را نباید نادیده گیرد. خوب است فرد گناهکار بداند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید:
«التّائبُ مِنَ الذّنبِ کَمَن لاذَنبَ لَهُ؛بازگشت کننده از گناه، مانند کسی است که گناهی بر او نباشد»
چه بسا انسان تصمیم به توبه میگیرد و نفس اماره را شکست میدهد، ولی شیطان او را فریب میدهد و پیشنهاد امروز و فردا را به او میکند که شیطان از این راه بسیاری از انسانها را از توفیق توبه باز میدارد.هنگامی که باب قبول توبه باز شد، شیطان از تسلط به انسان ناامید گشت، ولی راه چاره را در این دید که انسانها را با آرزوی «توبه صحیح و کامل» فریب دهد و توبه آنان را تا هنگام مرگ به تأخیر اندازد.
امامعلی(علیه السلام) در نهجالبلاغه حکمت 409 شش شرط برای استغفار ذکر نموده است که دو شرط اول رکن توبه است، دو شرط دوم شرط قبول توبه و دو شرط آخر شرط کمال توبه هستند
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم درباره اهمیت توبه جوان میفرماید: «ما مِنْ شَیْءٍ أَحَبُّ اِلَی اللّهِ مِنْ شابٍّ تائِبٍ؛ هیچ چیز نزد خدا، محبوبتر از جوان توبه کننده نیست».
برای انسان چیزی لذت بخشتر از این نیست که خداوند او را دوست میدارد و انسان توبهکار نیز شامل این لطف الهی است: «اِنّ اللّه یُحبُّ التَوّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ؛ خداوند توبهکاران و پاکیزگان را دوست دارد». (بقره: 222)
جوانی بهترین سن توبه است و البته موقعیت هر سنی برای توبه، بهتر از سن بالاتر است و نباید توبه را لحظهای به تأخیر انداخت، نباید منتظر شب جمعه، شب قدر، صحرای عرفات، ماه محرم و یا... شد.
رساندن این پیام در قالب تفسیر مناجات پرشکوه «تائبین» در اوقات مناسب به ویژه هنگامی که آمادگی روحی برای توبه وجود دارد، میتواند از مۆثرترین برنامههای تربیتی باشد.
توبه یک حالت روحی و تحول درونی است. توبه به کاربردن یک یا چند لفظ نیست بلکه انقلاب حقیقی از درون و مقابله با امیال و روح شیطانی است.
توبه اولین مرحله از مراحل رسیدن به قرب الهی است و تا زمانی که انسان در این دنیا زندگی میکند و مرگش فرا نرسیده باشد خداوند مهلت داده تا بندهاش توبه کند.
فقط زمانی که مرگش فرا میرسد و انسان خود را مضطر و بیچاره میبیند، توبه سودی نخواهد داشت. زیرا در هنگام مرگ، توبه به معنای پشیمانی و تحول نیست بلکه از روی استیصال است.
فرعون زمانی که در آب محصور میشود و مرگ را به چشم میبیند توبه میکند و میگوید: «و جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِینَ»، «و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم پس فرعون و سپاهیانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال کردند تا وقتى که در شرف غرق شدن قرار گرفت گفت ایمان آوردم که هیچ معبودى جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویده اند نیست و من از تسلیم شدگانم»( آیه 90 سوره یونس)
آن ایمان آوردن و توبه کردن فاقد ارزش است. خداوند در آیه بعدی، آیه 91 دیگری میفرماید: «آیا الان ایمان میآوری؟ در حالی که تا قبل از این نافرمانی میکردی و از تبهکاران بودی!»
ناامیدی از لطف و رحمت الهی بزرگترین گناه شمرده شده است. انسان با هر گناهی و در هر سنی میتواند توبه کند و از خدا طلب بخشش کند.
بهترین زمان توبه جوانی است هرچند که در پیری هم خداوند توبه را قبول میکند، اما زمانی که انسان هنوز در سنین جوانی است و شخصیت او ثابت نشده توبه آسانتر است.
امامعلی(علیه السلام) در نهجالبلاغه حکمت 409 شش شرط برای استغفار ذکر نموده است که دو شرط اول رکن توبه است، دو شرط دوم شرط قبول توبه و دو شرط آخر شرط کمال توبه هستند.
ارکان توبه و استغفار
پشیمانى از گناهان و اعمال زشت گذشته و تأسف و ناراحتی واقعی دوم عزم جدی بر ترک گناه به طور همیشگی و بدون بازگشت (توبه نصوح) از ارکان مهم تویه هستند. ادای حقوق مردم به شکلی که هیچ حقی از کسی بر گردن فرد نباشد تا خدا را ملاقات کند. به جا آوردن تمام واجباتی که از او فوت شده و ادای حق خداوند از شرایط پذیرش توبه هستند.
اوج توبه کدام قسمت آن است؟
اوج توبه این است که انسان گوشتهایی که از گناه و با مال حرام بر تن روییده را آب کند و با لقمه حلال گوشت تازه جایگزین آن کند.
توبهکننده باید بدن خود را که همیشه راحت بوده با انجام اعمال و طاعت الهی به رنج بیفکند تا شیرینی معصیت از بدنش خارج شود. با استفاده از روایاتی که از معصومین نقل شده توبه کننده واقعی کسی است که دوستان بد خود را تغییر داده و با کسانی که او را در راه دین و اطاعت خدا کمک و تشویق کند دوستی کند، مجالس و محافل خود را تغییر داده و در مجالس گناه حاضر نشود حتی اگر خودش گناه نکند، اخلاق و نیت خود را تغییر دهد. آرزوهایش را کوتاه و زبانش را حفظ کند. به فکر محرومان و گرسنگان باشد، لباس و ظاهر خود را تغییر دهد.
منابع :iqna.ir
احادیثی درباره زکات
1- برکت در زکات
امام على علیهالسلام:
اَلبَرَکَةُ فى مالِ مَن آتَى الزَّکاةَ وَ واسَى المُؤمِنینَ وَ وَصَلَ القرَبینَ؛
برکت در مال کسى است که زکات بپردازد، به مؤمنان مدد و یارى رساند و به خویشاوندان کمک نماید.
(تحف العقول، ص 172)
------------------------------------------------
2- زکات رفاه
امام على علیهالسلام:
زَکوةُ الیَسارِ بِرُّ الجیرانِ وَ صِلَةُ الرحامِ؛
زکاتِ رفاه، نیکى با همسایگان و صله رحم است.
(غررالحکم، ح 5453)
------------------------------------------------
3- زکات عقل
امام على علیهالسلام:
زکوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛
زکات عقل تحمّل نادانان است.
(التوحید، ص 127)
------------------------------------------------
4- پذیرفته نشدن زکات در صورت ترک نماز جمعه
پیامبر صلى الله علیه و آله:
اِعلَموا
اَنَّ اللّهَ تعالى قَد فَرَضَ عَلَیکُم الجُمُعَةَ فَمَن تَرَکَها فى
حَیاتى وَ بَعدَ مَماتى وَ لَهُم اِمامٌ عادِلٌ اِستِخفافا بِها وَ جُحودا
لَها فَلا جَمَعَ اللّهُ شَملَهُ وَ لا بارَکَ لَهُ فى اَمرِهِ اَلا وَ لا
صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا زَکاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا
صَومَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَکَةَ لَهُ حَتّى یَتوبَ؛
بدانید
که خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان که در زندگى و
پس از مرگ من، از روى سبک شمردن و یا انکار، آن را ترک کنند، با وجود
اینکه پیشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در کارشان برکت ندهد،
آگاه باشید نه زکات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذیرفته است. بدانید که
زندگى آنان برکتى نخواهد داشت، مگر توبه کنند.
(عوالى اللالى، ج 2، ص 54، ح 146)
-----------------------------------------------
5- زکات دانش
امام على علیهالسلام:
زَکاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ وَإجهادُ النَّفسِ فِى العَمَلِ بِهِ؛
زکات دانش، آموزش به کسانى که شایسته آناند و کوشش در عمل به آن است.
(نهج الفصاحه، ح 781)
------------------------------------------------
6- زکات قدرت
امام على علیهالسلام:
زَکاةُ القُدرَةِ النصافُ؛
زکات قدرت، انصاف است.
(غررالحکم، ج4، ص105، ح5448)
------------------------------------------------
7- کم نشدن ثروت با پرداخت زکات
امام صادق علیهالسلام:
ثَلاثَةٌ
اُقسِمُ بِاللّهِ أَنَّهَا الحَقُّ ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَةٍ
وَلازَکاةٍ وَلاظُلِمَ أَحَدٌ بِظَلامَةٍ فَقَدَرَ أَن یُکافِئَ بِها
فَکَظَمَها إِلاّ أَبدَ لَهُ اللّهُ مَکانَها عِزّا وَلا فَتَحَ عَبدٌ
عَلى نَفسِهِ بابَ مَسأَلَةٍ إِلاّ فُتِحَ عَلَیهِ بابُ فَقرٍ؛
به
خدا قسم سه چیز حق است: هیچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زکات کم نشد، در
حق هیچ کس ستمى نشد که بتواند تلافى کند، اما خویشتندارى نمود مگر این که
خداوند بجاى آن به او عزت بخشید و هیچ بندهاى درِ خواهشى را به روى خود
نگشود مگر این که درى از فقر به رویش باز شد.
(بحارالأنوار، ج78، ص209، ح79)
------------------------------------------------
8- زکات عامل خیر
پیامبر صلى الله علیه وآله:
لا تَزالُ اُمَّتى بِخَیرٍ ما تَحابّوا وَاَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَکاةَ وَقَروا الضَّیفَ... ؛
امّتم همواره در خیر و خوبى اند تا وقتى که یکدیگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند، زکات بدهند و میهمان را گرامى بدارند...
(امالى طوسى، ص647، ح1340)
------------------------------------------------
9- زکات بدن
پیامبر صلى الله علیه وآله:
لِکُلِّ شَیئٍ زَکاةٌ وَ زَکاةُ الاَبدانِ الصِّیامُ؛
براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
(الکافى، ج 4، ص 62)
------------------------------------------------
10- زکات زیر بنای اسلام
امام صادق علیهالسلام:
اثافى الاسلام ثلاثة: الصلوة و الزکوة و الولایة،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها؛
سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمى شود.
(کافى، جلد2، ص 18)
------------------------------------------------
11- زکات فطره مکمل روزه
امام صادق علیهالسلام:
اِنَّ مِن تَمامِ الصَّومِ اِعطاءُ الزَّکاةِ یَعنى الفِطرَة کَما اَنَّ الصَّلوةَ عَلَى النَّبِى (ص) مِن تَمامِ الصَّلوةِ؛
تکمیل روزه به پرداخت زکات یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است.
(وسائل الشیعه، ج 6، ص 221)
------------------------------------------------
12- ماموریت پیامبر اخذ زکات از ثروتمندان
پیامبر صلى الله علیه و آله :
اُمِرْتُ اَن آخُذَ الصَّدَقَةَ مِن اَغْنیاءِکُم فَاَرُدَّها فى فُقَراءِکُم؛
من مأمورم که صدقه (و زکات) را از ثروتمندانتان بگیرم و به فقرایتان بدهم.
(مستدرک الوسائل، ج 7، ص 105)
منبع:aviny.com
پیش از اینها فکر می کردم که خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برف کوچمی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعدو برق شب، طنین خنده اش
سیل و طوقان، نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او مهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
بیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوست جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می گفتند: این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خداست
هرچه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذایش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند
تا شدی نزدیک، دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خواب هایم خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعرهایم، بی صدا
در طنین خنده ای خشم خدا
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر، اینجا کجاست؟
گفت اینجا خانه ی خوب خداست
گفت: اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نماز ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا، در زمین؟
گفت: آری، خانه ای او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مادر مهربان است
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچکس با دشمن خود، قهر نیست
قهر او هم نشان دوستی ست
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی، از من به من نزدیکتر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خواب و خیال بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
سفره ی دل را برایش باز کنم
می توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل باران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
پیش از اینها فکر می کردم خدا…
منبع:tebyan.net
بطور کلی برای تقویت ایمان نیاز به جامع خوبی ها و نیکی هاست که در اینجا به مهمترین آنها می پردازیم :
1) اخلاص در انجام اعمال
2) اتصال به قرآن و تدبیرو تامل در آیات الهی
3) ذکر و یاد خدا به صورت مداروم و مکرر
4) زیادت در انجام اعمال صالح
5) به خاطر آوردن سختی های جهنم و خوبی های بهشت
6) یادآوری سکرات و سختی های مرگ و عذاب قبر
7) توجه به دلائل قدرت الهی مثل طوفان ، زلزله و آتشفشان
8) محاسبه اعمال توسط خود انسان و مقایسه آن با آنچه باید باشد
9) انجام کامل واجبات و ترک تمامی محرمات دینی
10) سعی در انجام مستحبات و ترک مکروهات
11) تحقیق و بررسی مالهای حرام و حلام موجود در زندگی
12) دوری کردن از شبهات
13) تحقیق و پژوهش در سیره صالحین و نیک گامان
14) برادری و دشمنی با دیگران در راه خدا و برای خدا
15) بذل و انفاق فراوان
16) افزودن بر علم و دانش و دوری از جهل و نادانی
17) دعوت دیگران به سوی خدا
18) پرهیز از گناه
19) پرهیز از طمع در امور دنیوی
20) یکی کردن عمل و گفتار و تلاش برای پرهیزکاریو تقوا
21) شکر نعمت های خداوند و دوری اکید از کفران نعمت
22) خوش اخلاقی ، احسان و نیکوکاری
23) راست گویی و پرهیز از دروغ حتی مصلحتی
24) صبر و بردباری در مسائل و شدائد گوناگون
25) دوری از تکبر ، حسادت ، بداخلاقی و عصبانیت
26) و بسیاری عوامل دیگر ...
تسبیحات حضرت فاطمه
تسبیحات حضرت زهرا-تسبیحات فاطمه یا تسبیحات حضرت زهرا ذکری است که شیعیان معمولاً پس از هریک از نمازهای یومیه میگویند.
۱ دستور تسبیح
۲ تاریخچه
۳ اهمیت تسبیح فاطمه
۴ تسبیح تربت
دستور تسبیح
تسبیح فاطمه به این صورت است:
۳۴ بار الله اکبر
۳۳ بار الحمدلله
۳۳ بار سبحان الله
تاریخچه(تسبیحات حضرت زهرا)
به نقل از دانشنامه اسلام، از معتبرترین منابع اسلام شناسی، در سالهای اول ازدواج با فاطمه، علی پول کمی کسب میکرد. او از چاه آب میکشید و مزارع دیگران را آبیاری میکرد. فاطمه نیز خود خدمتکاری نداشت و خود غلات را با دست آسیاب میکرد و بر اثر کار دستانش تاول زده بود. روزی علی خبر دار میشود که محمد چند برده دریافت کردهاست. علی فاطمه را میفرستد تا یکی از این بردهها را از پدرش دریافت نماید. فاطمه پیش پدرش میرود اما در خود این را نمیبیند که چنین درخواستی نماید. سرانجام علی خود به همراه فاطمه راهی منزل محمد میشود، اما در خواست او از طرف محمد رد میشود. محمد به آنها گفت که «او نمیتواند اجازه دهد که اصحاب صفه از گرسنگی رنج بکشند» و «من باید بردهها را بفروشم و پول آنها را صرف کمک به آنها کنم». محمد در عوض تسبیحی که به تسبیح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان میآموزد. گویند علی هیچگاه پیش از خواب، گفتن این تسبیح را ترک نمیکرد.
اهمیت تسبیح فاطمه(تسبحات حضرت زهرا)
در منابع شیعی نسبت به تسبیحات فاطمه توجه فراوانی شدهاست و اهمیت آن بسیار زیاد قلمداد میشود.
از محمد بن علی (امام پنجم شیعه) شده است: «خدای تعالی با چیزی بهتر از تسبیح حضرت زهرا تمجید و عبادت نشدهاست زیرا اگر بهتر از آن چیزی بود، رسول خدا آن را به فاطمه علیهاسلام میآموخت.»
از جعفر صادق، امام ششم شیعیان نقل شده است: «تسبیح زهرا علیهاسلام صد ذکر است ولی در میزان سنجش اعمال، هزار ذکر محسوب میگردد، شیطان را دور و خدای تعالی را راضی میکند. ما همانطور که به بچههای خود دستور میدهیم نماز بخوانند، دستور میدهیم تسبیح فاطمه را بگویند. کسی که تسبیح فاطمه زهرا را درست بعد از نماز واجب و قبل از برخاستن از سجاده بگوید، و آن را به گفتن لااله الا الله ختم کند، خدای تعالی او را میآمرزد.»
تسبیح تربت
فاطمه تسبیحی با نخ پشمی درست کرده بود و با آن ذکرها را میشمرد. وقتی که حمزه کشته شد، فاطمه از خاک حمزه تسبیح ساخت و همین سیره بعدها ادامه یافت تا اینکه تسبیح را از تربت حسین بن علی ساختند. جعفر صادق در اینباره گفتهاست: «ثواب ذکر با تسبیح تربت امام حسین ۷۰ برابر است.»
تسبیحات حضرت فاطمه
اسرار تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام)
نجات از شقاوت
تسبیحات
حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله ى
آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى
که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى
دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود
مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه هایشان را در جهت وصول
به آن پى ریزى مى کنند، مسئله ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است.
منتهى
از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند.
لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى
دهد و راه هدایت مى پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و
گمراهى پیش مى گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله اى است که
همه ى آنان که به خود آمده اند، از آن مى ترسند و آنها که بصیرت ندارند و
در خواب غفلت عمر مى گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى برند.
لذا
آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و
ذکر بلند مى کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و
رسیدن به سعادت مى نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)،
موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است.
از این رو شایسته نیست که
از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام
صادق(علیه السلام) در این رابطه مى فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر
صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم
یلزمه عبد فشقى»(1)؛ اى ابا هارون! ما بچه هاى خود را همانطور که به نماز
امر مى کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى کنیم. تو نیز
بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بندهای که بر آن مداومت
نموده است.
و نیز از این حدیث شریف استفاده مى شود که شایسته است
والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به
فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند.
دورى شیطان و خشنودى خدا
شیطان
همواره دشمن دیرینه ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله ها و
خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده ى
انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى
همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است. بعضى انسانها در مقابل این
تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره
مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته
شده و نفس زنان تسلیم شوند، و عده اى اندک در تلاش اند که با مداومت بر
ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و
شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام
برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد.
وقتى
انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در
کارها و اذکار و عبادتهاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون
شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حق تعالى است.
آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است.
یکى
از راههایى که مى تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى
را فراهم آورد مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) است. امام باقر
(علیهالسلام) مى فرماید: «من سبح تسبیح فاطمه علیهاالسلام ثم استغفر، غفر
له، و هى مائه باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى
الرحمان»(2)؛ هر کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از
آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و
در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را
خشنود و راضى مى نماید.
از امام صادق(علیه السلام) روایت است که
وقتی انسان در جاى خواب خود مى خوابد، فرشته ی بزرگوارى و شیطان سرکشی به
سوى او مى آیند، پس فرشته به او مى گوید:
روز خود را به خیر ختم کن و
شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مىگوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب
را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیحات حضرت
زهرا(علیهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى راند و از
او دور مى کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مىکند، پس باز شیطان مى
آید و او را امر به گناه مى کند و ملک او را به خیر امر مى کند. اگر از
فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى
کند و حق تعالى عبادت تمام آن شب را در نامه ى عملش مى نویسد.(3)
برائت از دوزخ و نفاق
بنا
بر روایت امام صادق(علیهالسلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از
جمله ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده است:
«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من
الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى
رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من
ذکر الله کثیرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(4)؛ هر
کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا
را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش
جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى. لذا تسبیحات صدیقه ى طاهره اگر با
شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى گردد.
پینوشتها
1ـ فروع کافى، کتاب الصلاه، ص 343، ح 13.
2ـ وسائل الشیعه، ج 4، ص 1023، ح 3.
3ـ شیطان دشمن دیرینهى انسان، محمد نصیرى، ص 136.
4ـ اصول کافى، ج 2، ص 499، ح 3.
منبع:تبیان
wikipedia.org