دعاهایی برای تقویت حافظه


دعاهایی برای تقویت حافظه,تقویت حافظه

آنچه در مورد تقویت حافظه و هوش از کتب روایی و ادعیه بیان شد، علت تامه محسوب نمی شود. بعضی از عوامل مربوط به هوش و حافظه در اختیار ما نیست و مربوط به عوامل ژنتیکی و وراثتی است.

مقدمتاً تعریفی از حافظه ارائه می شود، دکتر نصرت الله پور افکاری «حافظه» را اینگونه تعریف کرده است: «این اصطلاح مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و یادآوری مجدد آنها قادر می سازد، اطلاق می شود حافظه یکی از اجزای تعیین کنندة هوش افراد است.»[فرهنگ جامع روانشناسی روانپزشکی انگلیسی ـ فارسی پورافکاری، نصرت الله، جلد دوم، نشر فرهنگ معاصر].

همچنین شعاری نژاد کار حافظه را یادآوری و بازشناسی چیزی که قبلاً آموخته یا تجربه شده است، می داند.[ فرهنگ علوم رفتاری، شعاری نژاد، علی اکبر، نشر امیر کبیر]

به طور کلی اموری را که در تقویت حافظه و فهم مۆثرند می توان به چند دسته تقسیم بندی نمود:

الف) امور معنوی:

1, یاد خدا (انجام امور عبادی و تکالیف شرعی به ویژه نماز اول وقت).

2, خواندن دعاهایی که برای تقویت حافظه مۆثر است، از امام معصوم نقل شده است که از خدا بخواه که عقل تو را قوی بگرداند و از خدا طلب فهم و درک نما. [بحارالانوار، ج 1، ص 224 روایت 17 روایت عنوان بصری.]

به عنوان نمونه چند دعا که برای تقویت حافظه مۆثر است بیان می کنیم:

1 ـ سوره الرحمن را تا فبای آلاء ربکما تکذبان هر روز بعد از نماز صبح بخواند.

مرحوم شیخ بهائی در کتاب تهذیب فرموده است به جهت زیادتی حافظه این دعا را بخواند.

الَلِّهُمَ ارْزُقْنی فَهْمَ النَّبِییّنَ وَ حِفْظَ الْمُرْسَلینَ وَ اِلْهامَ الْمَلائِکهَ الْمُقَرّبینَ آمینَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.

بعد از هر نماز این دعا را بخواند مجرّب است.

سُبْحانَ مَنْ لا یَعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا یُاخِذُ اَهْلَ الاَرْضِ بِألْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الرَّئُوفُ الرَّحیم اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فی قَلْبی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً اِنَّکَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیر.

جهت قوت حافظه هر روز ده مرتبه بگوید:

فَفَهَّمْناها سُلیمْانَ وَ کُلاَّ آتیْنا فَهْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یَسْبَحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ آلِهِ اَکْرِمْنی بِالْفَهْمِ وَ الْحْفِظِ وَ الْخَیْرّ یا قاضِیَ الْحاجاتِ وَ صلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ.

5 ـ هر روز صبح قبل از آن که کسی سخن بگوید این جمله را بخواند.

یا حَیَّ یا قَیَُّومُ فَلا یَفُوتُ شَیءُ عِلْمُهُ وَ لا یَئُودُه.

6 ـ هر روز بعد از نماز نافله صبح بگوید.

اَللَّهُمَّ لا تُنسِنی ما اَقْرَءُ فی یَوْم هذا فَانَّکَ قُلْتَ سَنَفْرَئَکَ فلا تُنسی.

7 ـ در حدیث سلمان فارسی (رضی اللّه عنه) آمده است که رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرموده است: هر کس آیة‌الکرسی را با زعفران بر کف دست راست خود بنویسد و آن را با زبان بلیسد و هفت بار چنین کند هرگز چیزی را فراموش ننماید.

8- پنج ‌چیز است که حافظه را زیاد می‌کند و بلغم را از بین می‌برد:

1ـ مسواک ‌کردن، 2ـ روزه‌ گرفتن، 3ـ قرائت قرآن‌، 4ـ عسل ‌خوردن، 5ـ کندر جویدن.

9- قبل از مطالعات این جملات را بخوانید.

اَللّهُمَّ اَخْرُجْنی مِنَ الظَّلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَکْرِمْنی بِنُورِ الْفَهْمِ الَّلهُمَّ افْتَحْ عَلَینا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَ انْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلُومِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

10- مردی از شیعیان توسّلات و ختم‌ها انجام داده که حضرت‌زهرا (سلام الله علیها) را در خواب ببیند و تقاضای حافظه کند. شبی در عالم خواب حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) را که در پشت‌ پرده‌ای قرار داشت مشاهده نمود تقاضایش را پرسید. عرض کرد کم حافظه و به شما ملتجی می‌باشم. فرمود: از این پس وضو را با آب ‌گرم بگیر، زیرا آب سرد جهت حافظه شما خوب نیست. آن مرد به دستور حضرت عمل ‌نموده حافظه‌اش قوّت گرفت.

11- کسی که می‌خواهد حافظه‌اش زیاد شود مسواک کند و روزه بگیرد و قرآن بخواند مخصوصاً آیة الکرسی را، و ناشتا 21 عدد مویز با هسته سرخ بخورد زیرا جهت فهم و حفظ ذهن مفید خواهد بود. نافع خوردن حلوا و گوشت نزدیک گردن و عسل‌ و عدس و کُنّدر می‌باشد.

12- هر روز هفت مثقال مویز ناشتا بخورد و همچنین هر روز با غذا خردل میل نماید.

13- جهت حافظه شیخ کفعمی فرماید: مویز و سعدکوفی و زعفران را با هم کوبیده و مخلوط کرده ناشتا بخورد.

14- قرنفل و کندر خوب کوبیده تا نرم شود هر روز قدری ناشتا بخورد.

15- از زیاد خوردن سردی بپرهیزد مانند ماست و برنج و امثال آن و خوردن آب زیاد.

16- شیر حافظه را زیاد می‌کند و خوردن شیرینی‌جات و گوشت و عدس و عسل مخصوصاً ناشتا خوردن انار بالیله آن.

17- مربای آویشن که با شکر درست شده باشد و همچنین خوردن اسطوخدوس جهت حافظه مفید است.

18- دائم‌الوضو بودن و رو به قبله نشستن و به صورت علما نگاه‌ کردن و به عبادت مشغول‌ بودن و اطاعت پدر و مادر نمودن و روزه‌ داشتن و خوردن انگور و گرمی‌جات به طور عموم و خوردن آب ‌کم و خوردن غذای کم جهت زیادی حافظه مۆثر است.

19- از پیغمبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) است که پنچ ‌چیز حافظه را قوی ‌می گرداند.

1ـ شیرینی، 2ـ گوشت نزدیک‌گردن، 3ـ عدس، 4ـ نان‌ سرد، 5 ـ خواندن آیة الکرسی.

20- خواندن قرآن به خصوص آیة الکرسی.

21- اجتناب از چیزهایی که باعث فراموشی می‌شود مانند؛ معصیت و گناه، علاقه و وابستگی زیاد به دنیا، سرگرمی و اشتغال بیش از حد به آن و غمگین و محزون بودن برای مسائل دنیایی. [مفاتیح‌الجنان، کتاب باقیات صالحات]

22- کاهش اضطراب و کسب آرامش به ویژه هنگام مطالعه.

23- کاهش اشتغالات ذهنی.

24- تقویت تمرکز و دقت.

گفتنی است، آنچه در مورد تقویت حافظه و هوش از کتب روایی و ادعیه بیان شد، علت تامه محسوب نمی شود. بعضی از عوامل مربوط به هوش و حافظه در اختیار ما نیست و مربوط به عوامل ژنتیکی و وراثتی است.

به عبارت دیگر، هوش و حافظه و استعداد هر انسانی برآیندی از عوامل متعدد وراثتی و محیطی است که بعضی از این عوامل در اختیار ما است. از قبیل آنچه در بالا گفته شد و بعضی از آنها از حوزه اختیار انسان خارج است؛ مانند نقش عوامل ژنتیکی اجداد گذشته. بنابراین نباید توقع داشت که با انجام کارهای فوق که قطعاً مۆثر هستند معجزه ایجاد شود که ناگهان بهره هوشی شخصی از 90 به 130 ارتقاء پیدا کند و اگر این چنین نشد اعتقاد به این توصیه هایی که معصومان (علیهم السلام) کرده اند کم شود.


منابع:
کتاب گنج های معنوی
اسلام کوئیست
اندیشه قم
تبیان

نماز امام زین العابدین(ع)

 

 

نماز امام زین العابدین(ع)

 

این نماز چهار رکعت است (با دو سلام) که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و صد مرتبه سوره «توحید» خوانده مى شود و پس از آن، این دعا خوانده مى شود:

 

یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ، وَ سَتَرَ الْقَبیحَ، یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْ بِالْجَریرَةِ، وَ لَمْ

اى کسى که کار نیک را آشکار کنى و عمل زشت را بپوشانى اى آن که بجرم و گناه (بندگانت را) درنگیرى

 

یَهْتِکِ السِّتْرَ، یا عَظیمَ الْعَفْوِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، یا

و پرده (گنهکاران) ندرى اى که عفوت بزرگ و گذشتت نیکوست و اى که آمرزشت وسیع

 

باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، یا صاحِبَ کُلِّ نَجْوى، یا مُنْتَهى کُلِّ شَکْوى، یا

 

و دو دستت به مهر و رحمت گشوده است اى آگاه هر راز نهان و اى آخرین مرجع هر شکایت اى

 

کَریمَ الصَّفْحِ ، یا عَظیمَ الرَّجآءِ، یا مُبْتَدِءاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها، یا رَبَّنا

در چشم پوشى بزرگوار و اى بزرگ مایه امید اى آغاز کننده به نعمت پیش از شایستگى آن اى پروردگار ما

 

وَ سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، یا غایَةَ رَغْبَتِنا، اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّد

و آقاى ما و مولاى ما اى آخرین مرحله آرمان ما خدایا مى خواهم از تو که درود فرستى بر محمّد

وآلِ مُحَمَّد.(1)


1. جمال الاسبوع، صفحه 274 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 187.

ویژگی رزقی که از خواندن نماز شب به دست می‌آید


نماز شب, خواندن نماز شب, فضیلت نماز شب, فواید نماز شب, فایده ی نماز شب

کسی که نماز شب بخواند روزی‌اش زیاد می‌شود. منظور از این رزق پول نیست، رزق معنوی است.

ویژگی رزقی که از خواندن نماز شب به دست می‌آید

از امام صادق (ع) پرسیدند که من هر شب می‌خواهم نماز شب بخوانم اما نمی‌شود، چکار کنم؟ حضرت فرمودند...

ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که در سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانی‌ها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و می‌توانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.

آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌‌داد که در دل می‌‌نشست؛ به طوری که حتی هم‌اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.

رزقی که از خواندن نماز شب به دست می‌آید چگونه رزقی است؟
روایت است کسی که نماز شب بخواند روزی‌اش زیاد می‌شود. منظور از این رزق پول نیست، رزق معنوی است. استاد خوب گیرش می‌آید، رفیق خوب پیدا می‌کند، هم اتاقی خوب گیرش می‌آید، هنگام مسافرت همسفر خوب کنارش می‌نشیند، نه هرویینی، نه سیگاری. داماد خوب، عروس خوب، پدر زن خوب، این‌ها رزق هستند.

ما خیال می‌کنیم که رزق یعنی پول بدست آوریم، می‌گوییم پس چرا ما نماز شب خواندیم پول گیرمان نیامد. رزق معنوی مهم‌تراست. اگر کسی نماز شب بخواند رزق معنوی بدست می‌آورد و بعد از آن به اسلام خدمت می‌کند، تالیفات کتاب‌ها. اما اگر نماز شب نخواند، آخوند بخور و بخواب می‌شود. «علم یعلم» را نمی‌تواند بسازد اما «نام ینام» را خوب می‌تواند بسازد! «اکل یاکل» را هم خوب می‌سازد، از علم خبری نیست.

عالم ربانی چه کسی است؟
خواب و خوراک کار منه! خدا نگهدار منه! کسی که اهل نماز شب نباشد آخوند به درد بخور نیست، کاسب است! اول به حسابش پول بریزید بعد منبر می‌رود! به یک پیش‌نماز گفتند بعد از نماز صحبت هم بکن، گفت قراردادی که با من بسته‌اید فقط در مورد نماز است، برای منبر باید جدا قرارداد بندید، این‌ها عالم ربانی نیستند.

عالم ربانی آقای اوسطی است. 3-4 ماه پیش تلفن کردند تشریف بیاورید، فرمودند می‌آیم اما پاکت نمی‌گیرم. تشریف آوردند، به جای پاکت، کتاب دادیم. ماه بعد که دعوت کردیم فرمودند کتاب هم ندهید. الان 3 ماه است ایشان منزل ما منبر می‌روند، پول هم نمی‌گیرند. چند نفر داریم شبیه آقای اوسطی که با ما طی کنند پول نگیرند؟ می‌خواهم 3 نفر دیگر هم پیدا کنم تا منزلم را وقف کنم برای حسینیه و بعد از مردنم خیالم راحت شود.

از فواید نماز شب خوشبو شدن است
از فوائد دیگر نماز شب این است که خوشبو می‌شوی. من با بعضی‌ها معانقه می‌کنم می‌بینم خیلی معطرند. بعضی‌ها عطر هم می‌زنند بوی بد می‌دهند، اما بعضی‌ها عطر هم نمی‌زنند، اما وقتی معانقه می‌کنند خوشبو هستند. این مال نماز شب است.

حدیث است کسی اگر نماز شب بخواند و فردا بگوید ندارم به من کمک کنید، دروغ می‌گوید. این نمی‌شود که کسی نماز شب بخواند و فردا برای نهار معطل بماند.


دوش مرغی به صبح می‌نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید بگوش
گفت گمان نمی‌کردم که تورا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفت این شرط آدمیت نیست
مرغ، تسبیح گویان و من خاموش


مرغ که سحر می‌خواند می‌گوید «اذکروا الله یا غافلین» یعنی ای بی خبرها بلند شوید از خواب یاد خدا کنید!

تنها شبی که خروس‌ها نخواندند
خروس‌ها از اول خلقتشان تاکنون هر شب می‌خوانند به جز یک شب. آن شبی که بنی اسراییل به امر خدا طلاهای قبطیان را بعنوان عاریه امانت گرفتند. قبطیان مریدان فرعون بودند و اسراییل مریدان حضرت موسی. دستور صادر شد که طلاهای آن‌ها را بگیرید. طلاهای آن‌ها را گرفتند تا شب تحویل بدهند. قبطی‌ها شب دیدند اسراییلی‌ها نیامدند طلاها را بدهند، قبطی‌ها دیدند اسراییلی‌ها طلاها را برده‌اند.

رفتند پیش فرعون گفتند: اسراییلی‌ها صبح طلاهای ما را گرفتند و از شهر بیرون رفتند، هیچ‌کس در شهر نیست، چه کنیم؟ فرعون گفت: خروس‌ها که خواندند تعقیبشان کنید. لشکر آماده باش شد. موسی و اسراییل، همه از مصر بیرون رفتند و طلاها را با خود بردند. آن شب خدا به خروس‌‌ها فرمود نخوانید. ساعت و زنگ نبود، رادیو نبود، شیپور آماده باش نبود، باید خروس‌ها می‌خواندند.

قبطیان هرچه نشستند که خروس‌ها بخوانند دیدند خروس‌ها نخواندند. یک شب به امر خدا نماز شبشان قضا شد، وقتی بلند شدند، دیدند صبح شده، به نماز صبح رسیدند، اما به نماز شب، نرسیدند. صبح پیش فرعون رفتند گفتند که ما هر چه نشستیم خروس‌ها نخواندند، چکار کنیم؟ گفت همین الان بروید. خودش هم سوار اسب شد و جلوی آن‌ها حرکت کرد.

زمانی رسیدند به رود نیل که آخرین نفر از اسراییلی‌ها داشت از کوچه‌ای که به اعجاز حضرت موسی باز شده بود، خارج می‌شد. فرعون دستور داد که بروید. قبطیان می‌ترسیدند که اگر وارد رودخانه شوند، آب‌ها بهم بخورند و غرق شوند. گفتند اول خودت برو تا ما هم برویم. فرعون ترسید برود.

جبرئیل سوار اسب ماده وارد کوچه شد، اسب فرعون، نر بود، تا چشمش به اسب جبرئیل افتاد پرید دنبال او و وارد کوچه شد. قبطی‌ها هم دنبال او رفتند. نفر آخر اسراییل که از دریا خارج شد، نفر آخر قبطی‌ها وارد دریا شد «و اغرقنا آل فرعون»، ما تمام آل فرعون را غرق کردیم. جنازه فرعون با چهار خروار اسلحه از آب بیرون آمد که الان جنازه در موزه لندن است.

خدا به همه ما توفیق بدهد نماز شب را با عشق بخوانیم. نماز شب، را گاهی با کسالت می‌خوانیم، فایده ندارد.


ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد


عاشق خواب ندارد
آدم باید عاشق باشد. یک وقتی کسی عاشق دیگری شده بود. معشوق به عاشق گفت فلان ساعت می‌آیم. عاشق خوشحال شد با خود گفت: عجب! معشوق به من قول داده که 2 بعد ازظهر می‌آیم. وقتی معشوق آمد دید که عاشق خواب است و خرخر می‌کند، یک مشت گردو در جیبش ریخت و رفت. بعد از چند روز عاشق گله کرد و گفت چطور نیامدی؟ معشوق گفت برو تورا چه به عاشقی؟!  تو باید بروی گردو بازی کنی! عاشق که خواب ندارد.

آیه‌الله حسن زاده آملی در کتاب الهی‌نامه‌‌شان دارند که هر که سحر ندارد، از خود خبر ندارد. خدایا کمک کن که از خودمان باخبر شویم و بفهمیم که هستیم، ما باید خودمان را پیدا کنیم. روایتی داریم که مردم دنبال گمشده‌شان می‌گردند اما دنبال خودشان نمی‌گردند.

نشانه یقین چیست؟
وضو بگیرید و تنها که شدید از خود صد بار بپرسید من که هستم؟ شاید خودت را پیدا کنی. اگر خودمان را پیدا کنیم شب اصلا نمی‌خوابیم. مثل زید ابن حارثه می‌شویم. زید ابن حارثه کنار ستون نشسته بود. رسول خدا فرمود: «کیف اصبحت یا زید»؟ زید گفت: «اصبحت موقنا» یعنی صبح کردم در حال یقین. حضرت فرمود: هرچیزی نشانه‌ای دارد، نشانه یقین تو چیست؟ گفت: شب‌ها خوابم نمی‌برد.

ما نمی‌گوییم شب‌ها نخوابید. کمی استراحت کنید. کراهت دارد شب‌ها اصلا نخوابیم. شب‌ها زودتر بخوابید که سحر خودتان بدون اینکه ساعت کوک کنید از روی عشق، از خواب بلند شوید. اگر عاشق شدی، نماز شب خواندی، طلبه‌ای وگرنه برو دنبال کسب و کار.

خدایا این توفیقات را تا آخر عمر از ما سلب مفرما! توفیق نماز شب به همه ما مرحمت بفرما! خدایا حال نماز شب به ما عطا بفرما! خدایا گناهانی که سبب شده ما نماز شب نخوانیم را بیامرز!

چیزی که سبب می‌شود انسان نماز شب نخواند
از امام صادق (ع) پرسیدند: که من هر شب می‌خواهم نماز شب بخوانم اما نمی‌شود، چکار کنم؟ فرمودند: گناهانت زنجیرت کرده‌اند. استغفار کنید، بعد نماز عصر 70 تا استغفار از تعقیبات است، استغفار کنید.

منبع:khabaronline.ir

چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟



حضرت زهرا(ع),حضرت فاطمه (ع), قبر حضرت زهرا(ع)

چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟
بسیار عجیب است یک زن جوان این اندازه اصرار داشته باشد که غسل و کفن و دفن او در تاریکى شب و مخفیانه باشد؟! چرا فاطمه اینگونه وصیت مى نماید؟!

آزار و اذیّت به کجا رسیده؟ بى وفائى مردم نسبت به فاطمه علیهاالسلام به کجا کشیده؟ پس از فوت پیغمبر مگر غیر از فاطمه از آن حضرت کس دیگرى باقى مانده بود؟ آیا در این مدت کوتاه که پس از فوت پدر در قید حیات بود تا چه اندازه زجر و ناراحتى کشیده که حتى پس از مرگ هم نمى خواهد کسانى که نسبت به حضرتش اذیت نمودند، بر سر مزارش حاضر شوند؟


فاطمه علیهاالسلام ظاهراً مقارن ظهر یا نزدیک غروب دار فانى را وداع کرد ولى طبق وصیت نامه، غسل و دفن او تا شب به تأخیر افتاد. صداى گریه از خانه ى زهرا علیهاالسلام بلند شد اهل مدینه خبردار شدند، صداى ضجّه و شیون از شهر بلند شد و به سوى خانه على علیه السلام حرکت کردند.
مردم بیرون خانه اجتماع نموده در انتظار خروج جنازه بودند ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و به مردم گفت: پراکنده شوید زیرا تشییع جنازه به تأخیر افتاد. عمر و ابوبکر به على علیه السلام تسلیت گفتند و عرض کردند یا اباالحسن مبادا قبل از ما بر جنازه ى فاطمه نماز بخوانى.(1) در آن موقع عایشه خواست بر فاطمه علیهاالسلام وارد شود، لکن اسماء اجازه نداد. عایشه شکایت اسماء را نزد پدر خود ابوبکر برد و گفت: این زن بین او دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله حائل شد...


ابوبکر آمد در آستانه ى درب ایستاد و گفت: اى اسماء چرا نمى گذارى زنان پیامبر وارد بر دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله شوند؟ اسماء گفت: فاطمه علیهاالسلام خود به من چنین دستور داده که هیچ کس را بر وى وارد نکنم.(2) پاسى از شب گذشت و چشم ها به خواب رفتند، على علیه السلام به اتفاق اسماء در همان شب فاطمه را غسل داد و کفن کرد. (3) بلاذرى در کتاب «أنساب الأشراف» با ذکر سند مى گوید: «فاطمه در شب دفن شد».


سپس مى گوید:
«على علیه السلام فاطمه را در شب دفن نمود چرا که اسماء بنت عُمیس قبل از آن که از دنیا برود براى او تابوتى درست کرده بود. فاطمه علیهاالسلام با دیدن آن تبسّمى نمود که در زمان حیاتش بعد از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله هرگز متبسّم دیده نشده بود، فاطمه علیهاالسلام را على علیه السلام و اسماء غسل دادند چرا که خود چنین وصیت نموده بود و ابوبکر و عمر از فوتش خبر نداشتند.(4)


على علیه السلام جنازه را برداشت به طرف قبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله حرکت کرد و به روضه ى مبارک رفت و آنجا نماز خواند و تنى چند از نزدیکان و اصحاب بر او نماز خواندند و عباس و فضل و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عقیل و بریده و حُذیفه و ابن مسعود در تشییع جنازه شرکت نمودند.(5)

 

جنازه را در تاریکى شب، آهسته آهسته و در سکوت مطلق به جانب قبر حرکت داد تا مبادا منافقین بفهمند و از دفن مانع شوند و جنازه را کنار قبر بر زمین نهادند، على علیه السلام خودش بدن نازنین همسرش را داخل قبر گذاشت با عجله ى تمام، خاک بر قبر ریختند و على علیه السلام از ترس دشمن قبر فاطمه را با خاک یکسان نمود صورت هفت یا چهل قبر تازه در نقاط مختلف بقیع درست کرد تا جاى حقیقى آن شناخته نشود.(6) مراسم دفن در کمال خفاء و پنهانى و با سرعت انجام یافت همین که على علیه السلام از دفن فارغ شد، غم و اندوه فراوان بر او هجوم آورد و احساس کرد که سخت تنها شد. هم بى پیغمبر و هم بى فاطمه، همچون کوهى از درد، بر سر خاک فاطمه نشست.

 

حضرت زهرا(ع),حضرت فاطمه (ع), قبر حضرت زهرا(ع)

 

 قسمتى از این اقدامات ، براى آن بود که طبق وصیت زهرا(سلام الله علیها) مخالفان در مراسم تشییع ، نماز و خـاک سـپـارى او حـاضـر نشوند. اما آثار ظاهرى قبر را چرا از میان برده اند؟ چرا پس ‍ از خاک سـپـارى ، صـورت هـفت یا چهل قبر در گورستان بقیع ساخته اند؟ چرا این همه تلاش در پنهان داشتن مزار او شده است؟ اگر در سال چهلم هجرى ، فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) قبر پدر خود امیرمؤمنان(علیه السلام) را از دیده مردم پنهان کردند، از بى حرمتى مخالفان مى ترسیدند. آیا وضع مدینه در سه ماه پس از رحلت پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نیز چنین بود؟!


آیـا عـلّت هـمان نیست که آن حضرت در آخرین سخنانش به زنان مهاجر و انصار بیان کرد؟ او مى خـواسـت دور از چشم ناسپاسان و حق ناشناسان و غاصبان به خاک سپرده شود و حتى نشان او هم از آنـان پـنـهان باشد تا با این اقدام ، براى همیشه نارضایتى خود را از مخالفان ولایت اعلام کند.


حـاکـمیت نیز به اهمیت این اقدام واقف بود و سعى کرد آثار آن را خنثى کند. ولى با مقاومت امیرمؤمـنـان (علیه السلام) روبـه رو شـدنـد. امـام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتى فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  به شهادت رسید، عـلى (علیه السلام) او را غـسـل داد و کـسـى جـز فـرزندان فاطمه ، فضّه و اسماء حضور نداشت. آنان بر فاطمه (سلام الله علیها)  نماز گزاردند و او را به خاک سپردند.

 

روز بعد، مردم مدینه در بقیع جمع شدند و صـورت چـهل قبر را دیدند. نتوانستند قبر دخت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را تشخیص دهند. از این رو، یکدیگر را مـلامـت کـردنـد کـه : پـیامبرتان تنها یک یادگار داشت . او از دنیا رفت و به خاک سپرده شد. بـدون آنـکـه شـمـا حـضـور پـیـدا کـنـیـد و بـر او نـمـاز بـخـوانـیـد و حـتـى محل قبر او را نیز نمى شناسید.


بنابر بعضی روایت‌ها خلیفه اول و دوم از جمله کسانی بودند که چون صبح شد به درب خانه علی ـ علیه السّلام ـ آمدند برای تشییع جنازه، که مقداد ندا داد که دیشب حضرت زهرا- سلام الله علیها- به خاک سپرده شده‌است، این دو تن به شدّت خشمگین شدند و بر علی ـ علیه السّلام ـ اعتراض کردند.
برخى از سران حکومت غاصب گفتند: زنان بیایند و قبر را نبش کنند تا بر او نماز بگزاریم و او را دوبـاره بـه خـاک بـسـپـاریـم . وقـتـى خـبـر بـه امام على (علیه السلام) رسید، لباس رزم پوشید و درحـالى کـه از خـشـم چـشـمـانـش سـرخ شـده بـود، ذوالفـقـار را حمایل کرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد.

 

عمر، پیش آمد و گفت : ما قبر را نبش مى کنیم .
امـیـر مـؤمـنـان (علیه السلام) پیراهن او را گرفت و او را بر زمین کوبید و فرمود: اگر حق مرا گرفتید و چـیـزى نگفتم ، براى آن بود که ترسیدم مردم مرتد شوند و از دین برگردند. اما در مورد قبر فـاطـمـه ! سوگند به خدایى که جان على در دست اوست ، اگر به خاک فاطمه دست دراز کنید، زمـیـن را از خونتان سیراب مى کنم ! آنان با مشاهده مخالفت و تهدید امیرمؤمنان (علیه السلام)، از این کار چشم پوشیدند.(7)

 

پـنـهـان داشـتـن قـبـر دخـت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، با هدف اعلام نارضایتى و اعتراض آن حضرت نسبت به متجاوزان بود.

بـنـابـرایـن از ابـتـکـارات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در راه دفاع از ولایت و اعلام نارضایتى از مخالفان، وصـیـت بـه مـخـفـى مـانـدن قـبـرشان بود. ایشان با وصیت خود خواست اعتراض همیشگى اش را نسبت به غاصبان خـلافـت اعـلام کـنـد و بوسیله ى طرح این نقشه آخرین ضربه را بر حریف وارد ساخت و یک سند زنده و محکمى براى مظلومیت خودش و جبارى دستگاه خلافت براى همیشه باقى نهاد.

 

همچنین هر مسلمانى در صدد برمى آید بداند قبر دختر عزیز پیغمبر اسلام در کجاست. وقتى شنید که جاى قبر معلوم نیست. خواهد پرسید: چرا؟ در جواب مى شنود که خود زهرا (علیهاالسلام) وصیت نموده که قبرش مخفى بماند. آنگاه خود آن شخص علت قضیه را درک مى کند و مى فهمد که از دستگاه خلافت وقت، ناراضى بوده و جنازه ى او در محیط خفقان آورى دفن شده است. آنگاه فکر مى کند که مگر ممکن است دختر محبوب پیغمبر اسلام با آن همه فضائل و کمالات، از خلیفه ى پدرش ناراضى باشد و خلافت او صحیح باشد؟! چنین امرى امکان ندارد. پس معلوم مى شود که خلافت او غاصبانه و بر خلاف نظریه ى پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) و خانواده اش بوده است.
امـامـان مـعـصـوم (علیهم السلام) نـیـز بـه رغـم آگـاهـى از مـحـل قـبـر، آن را آشـکـار نـسـاخـتـنـد و ایـن راز تـا ظهور منتقم و منجى بشریت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف)  همچنان مخفى خواهد ماند.

 

-------------------------------

پی نوشت ها:
1.  بحار الأنوار: ج 43، ص 199.
2. طبرى، ذخائر العُقبى: ص 53، چاپ قاهره، سال 1356، و استیعاب: ص 751.
3.  سنن بیهقى: ج 6، ص 396 مقتل خوارزمى، مقتل الحسین، ص 82.
4.  انساب الأشراف، ج 1، ص 405.
5. بحار الأنوار: ج 43، ص 183.
6.  البدایة والنهایة: ج 5، ص 285 و مناقب ابن شهر اشوب: ج 3، ص 363 و بحار الأنوار: ج 43، ص 183.
7. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 171 .
منبع:tebyan.net

فضیلت و خواص سوره یوسف

 

 

فضیلت و خواص سوره یوسف

 

سوره یوسف، و نام دیگرش «احسن القصص»1 دوازدهمین سوره قرآن که دارای 111 آیه و مکی می باشد.

 

نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «سوره یوسف را به زیردستان خود آموزش دهید زیرا هر مسلمانی که این سوره را تلاوت کند و به خانواده و زیردستان آموزش دهد خداوند سختی های هنگام مرگ را از او برداشته و نیرویی به او عطا می کند تا به دیگران حسد نورزد.»2

 

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هرکس این سوره را در شب ها یا روزها تلاوت کند خداوند در روز قیامت او را در حالی مبعوث می کند که جمالش مانند حضرت یوسف علیه السلام زیباست و ترس و بی تابی در قیامت به او نمی رسد و از بندگان شایسته و خوب خداوند خواهد بود.»3

 

همچنین ایشان فرموده اند: «کسی که این سوره را قرائت می کند در روز قیامت از آنچه که موجب بی تابی مردم می شود در امان است و همسایه بندگان صالح خدا خواهد بود و نیز از ارتکاب زنا و زشتگویی در امان خواهد بود.»4

 

آثار و برکات سوره

 

1) آسان شدن روزی

اگر سوره یوسف را بنویسد و آن راشسته و بنوشد، خداوند راه دستیابی به روزی اش را آسان می کند.

5

2) رفع حس حسد

امام باقر علیه السلام فرمودند: خداوند سوره یوسف را همچون مثالی ذکر فرمودند تا مردم نسبت به هم حسد نورزند، آنگونه که برادران یوسف با او کردند.6

 

3) برای عزیز و محترم شدن

هر که این سوره را بنویسد و سه روز در خانه نگهدارد و بعد از سه روز آن را در بیرون خانه دفن کند نزد پادشاه مملکت عزیز و مکرم گردد.7


منبع : پایگاه اطلاع رسانی انهار

رهنما_گروه دین و اندیشه تبیان

(1) درمان با قرآن،ص 46

(2) مجمع البیان،ج5، ص354

(3) ثواب الاعمال، ص106

(4) تفسیرالعیاشی، ج2،ص166

(5) تفسیرالبرهان ج3 ص154

(6) بحارالانوار، ج1، ص78

(7) درمان با قرآن ص46

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی،»