آیا به تمام اقلام مصرفی مانند نان و حبوبات در پایان سال خمس تعلق می گیرد؟

مجموعه: احکام دینی

خمس چیست,خمس,احکام خمس,مقدار خمس,میزان خمس

خمس - عربی و به معنای یک پنجم - یکی از انواع مالیات‌های اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده‌است.

خمس در قران
کتاب مسلمانان قران تنها یک بار نام خمس را ذکر می‌کند. قرآن در سوره انفال آیه ۴۱ می‌گوید
 و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه‌ماندگان است...

 

تفاوت خمس و زکات
میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می‌شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می‌باشد، ولی خمس از مالیات‌هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می‌شود. محروم بودن سادات از دست یابی به زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر از این قسمت است تا بهانه‌ای به دست مخالفان نیفتدکه پیامبر خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته‌است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می‌باشد.

 

 سوالات شرعی راجع به خمس


سوال: آیا با کنار گذاشتن خمس اموال می توان در بقیه آن تصرف کرد؟


امام خمینی(ره):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله اراکی(ره):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله بهجت(ره):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله تبریزی(ره):
خیر، بنابر احتیاط واجب نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله خامنه ای(دام ظلّه):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد.

آیة الله خوئی(ره):
خیر، بنابر احتیاط واجب نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله سیستانی(دام ظلّه):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله شبیری زنجانی(دام ظلّه):
تصرف کردن در مالی که خمس دارد تا یک پنجم آن باقی است، اشکال ندارد.

آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله فاضل لنکرانی(ره):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که به مرجع تقلید یا وکیل او بدهد یا از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله گلپایگانی(ره):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد.

آیة الله وحید خراسانی(دام ظلّه):
خیر، نمی توان در آن مال تصرف کرد مگر این که از حاکم شرع اجازه بگیرد. 

خمس چیست,خمس,احکام خمس,مقدار خمس,میزان خمس

 سوال: آیا به تمام اقلام مصرفی مانند نان و حبوبات و ... در پایان خمس تعلق می گیرد؟ نحوه محاسبه قیمت آنها چگونه است؟ و آیا به اقلامی که مقارن با پایان سال مالی جهت مصرف روزانه خریداری می شود نیز خمس تعلق می گیرد؟
مقام معظم رهبری در پاسخ به سوالی در همین زمینه فرموده اند: " از نیازهاى مصرفى روزمره مانند برنج و روغن و غیر آنها، آنچه اضافه بیاید و تا سر سال خمسى باقى بماند، خمس دارد." (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص: 79 س 912) و چون خمس به عین اجناس تعلق می گیرد مثلا اگر سر سال خمسى پنج کیلوگرم برنج باقی مانده باشد یک کیلو گرم از همان برنج خمس است که یا باید عین همان یک کیلو گرم به عنوان خمس پرداخت شود و یا باید پولش را به قیمت روز حساب کرد و به دفتر مرجع تقلید پرداخت کرد.


اما از جهت زمان خرید فرقی بین اول سال یا آخر سال نیست زیرا اگر شما در آخر سال و در ساعات آخری که به پایان سال خمسی تان باقی مانده جنسی را خریده باشید که مصرف نشده باشد خمس به آن جنس تعلق می گیرد و اگر نخریده باشید قطعا پول آن نزد شما باقی است که خمس به پول آن تعلق می گیرد.


سوال: اگر به شخصی ارثی برسد و از پول آن ارث خانه‌ای تهیه کند آیا بروی خمس واجب است؟
جواب: ارثیه خمس ندارد. (استفتائات امام(ره) ج1، ص373، س84).

 

چند استفتاء از آیة الله خامنه ای دام ظله:

سوال: آیا یارانه‌هاى نقدى که از طرف دولت به حساب افراد واریز مى‌شود خمس دارد؟
جواب: یارانه خمس ندارد، ولى سود حاصله اگر تا سر سال خمسى باقى بماند، متعلق خمس است.
 
سوال: کشاورزى با بذرى که خمس آن را نپرداخته زراعت کرده است؛ پس از نمو، خمس فقط به محصول تعلق مى‌گیرد یا بایستى خمس بذر را نیز محاسبه نماید؟
جواب: خمس بذر را ضامن است و محصول در زاید بر موونه سال نیز خمس دارد.

 سوال: در صورتى که شخصى خمس اضافه در سال مالى پرداخت کرده است، آیا مى‌تواند در سال‌هاى بعد آن مبلغ را بابت خمس حساب نماید؟
جواب: اگر پول پرداختى بابت خمس اضافى، در دست گیرنده در سال بعد موجود نباشد، نمى‌تواند آن را بابت بدهى خمس سال آینده حساب نماید.

 سوال: کسانى که قرض دارند آیا پرداخت خمس بر آنها واجب است؟
جواب: با وجود شرایط، داشتن قرض فى نفسه مانع از تعلق خمس نیست.
 
سوال: آیا به اعتبار باقیمانده کارت‌هاى تلفن و شارژ موبایل اعتبارى، خمس تعلق مى‌گیرد؟
جواب: شارژ موبایل را اگر با درآمد بین سال پرداخته است، اعتبار باقیمانده در کارت سر سال خمسی خمس دارد.


سوال: اگر به شخصی ارثی برسد و از پول آن ارث خانه‌ای تهیه کند آیا بروی خمس واجب است؟
جواب: ارثیه خمس ندارد. (استفتائات امام(ره) ج1، ص373، س84).

 سوال: اگر به واسطه‌ی گرفتاری نتوانم به حساب سال خود رسیدگی نمایم، آیا می‌توانم آن را به سال آینده موکول کنم؟
جواب: شما حساب کنید و چنانچه نتوانید بپردازید، با دستگردان به شما مهلت می‌دهند. (استفتائات امام(ره) ج1، ص389، س136).

 

گردآوری:بخش مذهبی بیتوته

 

منبع:

wikipedia.org

tebyan.net

 

آیا ذکری برای زیبایی چهره وجود دارد؟

مجموعه: متفرقه دینی

زیبایی چهره,ذکر برای زیبایی چهره

از دیدگاه اسلام زیبایی به زیبایی مادّی و زیبایی معنوی تقسیم شده و زیبایی معنوی چهره، به وسیله امور معنوی مانند نماز به دست آمده، اما زیبایی مادی و ظاهری چهره، به صورت طبیعی به وسیله امور مادی به دست می آید.
زیبایی معنوی از منظر روایات: در زیبایی معنوی اعمال و اذکار متعددی مؤثر است؛ مانند روایتی که در آن، امام صادق (ع) می فرماید: «نماز شب، صورت را نورانی می کند». نورانیت چهره از امور معنوی است که به وسیله امری معنوی چون نماز شب به دست می آید.
زیبایی مادی: از منظر روایات، در زیبایی مادی چهره عوامل مختلفی مؤثر است؛ مانند گرفتن موی بینی، خوردن گلابی، پرخوری نکردن و ... .
بنابراین، سؤالی که درباره ذکر مطرح کردید، مربوط به امور معنوی می باشد و این طور نیست که با ذکر بتوان چهره مادی انسان را زیبا و عوض کرد، بلکه برای زیبایی مادی ما انسان ها، امور مادی پیش رو گذاشته شده است.
پاسخ تفصیلی
از دیدگاه اسلام زیبایی بر زیبایی مادّی و زیبایی معنوی تقسیم می شود، و تأکید بیشتری در کسب زیبایی معنوی شده است؛ هر چند بر کسب زیبایی مادی هم تشویق شده است، اما نکته ای که باید توجه نمود این است که، زیبایی معنوی چهره، به وسیله امور معنوی - مانند نماز- به دست آمده و زیبایی مادی و ظاهری چهره نیز به صورت طبیعی به وسیله امور مادی به دست می آید.
بر این اساس، پاسخ به سؤال را می توان در چند بخش ارائه کرد:
مفهوم زیبایی
در قرآن کریم و احادیث، از مفهوم «زیبا و زیبایی»، به «حُسن» و «جمال و جمیل» تعبیر شده است؛ و «حُسن»، یعنی، زیبائى و نیکوئى و یا هر چیزی که شادی آور و خوش آیند باشد.[1] حسن و جمال به یک معنا هستند؛[2] اما «جمال و جمیل» به معنای زیبایی کثیر و زیاد است.[3] و این کلمه ها در قرآن کریم، به صورت های مختلف (مانند مصدر و اسم) به کار برده شده و زیبایی به این معنا مورد مدح و ستایش قرار گرفته است؛ مانند:
«... قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً...»[4]: به مردم نیک بگویید.
«إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَة...»[5]: اگر نیکى به شما برسد، آن ها را ناراحت مى‏کند.
«فیهِنَّ خَیْراتٌ حِسان»[6]: و در آن باغ هاى بهشتى، زنانى نیکو خلق و زیبایند.
«فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»[7]: پس صبر کن صبر نیکو.(صبر جمیل، به معنی شکیبایى زیبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتى است که تداوم داشته باشد، یأس و نومیدى به آن راه نیابد، و توأم با بی تابى و جزع و شکوه و آه و ناله نباشد[8]).
خلاصه این که این کلمات، در معنای مثبت و نیکو به کاربرده شده و دارای پیام سرورآور و خوشایند برای بندگان خدای متعال است.
بعد از این که درباره حسن و زیبایی مادی و معنوی، توضیحی کوتاه و اجمالی داده شد، پاسخ به پرسش مطرح شده را از هر دو جنبه مورد بررسی قرار می دهیم:
زیبایی معنوی
قبل از این که به زیبایی ظاهری و مادی (مانند زیبایی در چهره) بپردازیم، لازم است که در مورد زیبایی معنوی و باطنی و چگونگی ایجاد این زیبایی در خود، از منظر سخنان پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) استفاده کنیم؛ در این جا به برخی از این روایات اشاره می شود:
1. امام علی (ع): «زیبایی انسان، در بردباری او است».[9] زیرا بردباری، آن آرامشی که به روح انسان می دهد، اخلاق و رفتار انسان را در برابر مشکلات و بلاها زیبا و نیکو می کند.
2. امام علی (ع):«زیبایی مؤمن، به تقوا و ورع او است».[10]
3. امام حسن عسکری (ع):«زیبایی عقل، زیبایی باطنی (معنوی) انسان است».[11]
4. پیامبر اکرم (ص): «هر کس نماز شب بخواند، چهره اش در روز نیکو می شود».[12]
5. امام علی (ع):«... نماز، نورانیت صورت است...».[13]
6. امام صادق (ع):«نماز شب، صورت را نورانی می کند».[14]
و روایات دیگری که در مورد اعمال وکارهایی که موجب نورانیت و زیبایی معنوی انسان می شود، وارد شده است.
زیبایی مادی
در احادیث، علاوه بر زیبایی معنوی، به زیبایی ظاهری و مادی هم اهمیت داده شده  که از راه های مادی به دست می آید. از منظر روایات، در زیبایی مادی چهره عوامل مختلفی مؤثر است. در زیر به برخی از روایاتی که درباره زیبایی ظاهری و مادی و چیزهایی که چهره انسان را زشت می کند، وارد شده، اشاره می شود:
1. امام صادق (ع):«گرفتن مو از بینی، باعث زیبایی چهره است».[15]
2. امام علی (ع) فرمودند: پیامبر اکرم (ص) فرمودند:«برادرم عیسى (ع) به شهرى عبور نمود که در آن مرد و زنى‏ فریاد مى‏کردند، حضرت به آنها فرمود: شما را چه مى‏شود و چرا فریاد مى‏کنید؟ آن مرد عرض کرد: اى پیامبر خدا، این همسر من است و هیچ بدى هم ندارد بلکه زنى است صالحه ولى در عین حال دوست دارم از او جدا شوم. حضرت عیسى (ع) فرمود: به هر حال بگو چه نقصى در او است که مى‏خواهى از وى جدا شوى؟ آن مرد عرضه داشت: بدون این که پیر شده باشد صورتش شکسته و فرسوده شده. حضرت به آن زن فرمود: اى زن دوست دارى طراوت صورتت به تو برگردد؟ آن زن عرضه داشت: آرى. حضرت فرمود: هر گاه غذا تناول مى‏کنى، زنهار پیش از سیر شدن از آن دست بکش؛ زیرا طعام وقتى در شکم و معده زیاد شد طراوت و نشاط صورت را مى‏برد. زن به این دستور عمل نمود، طراوت صورتش دوباره بازگشت».[16]
3. امام صادق (ع): حناء بوى بد را از بین مى‏برد، چهره را شاداب و با طراوت مى‏کند، دهان را خوشبو مى‏سازد، فرزندان آدمى را زیبا و خوش سیما مى‏کند.[17]
4. در روایتی از امام موسی کاظم (ع) آمده است که شستن سر با گِل سرشور، چهره را زشت می کند.[18]
5. امام صادق (ع):« گلابى چهره را زیبا کند».[19]
6. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که، گیاه کاسنی، چهره را زیبا می کند.[20]
و روایات دیگری که درباره زیبایی مادّی چهره وارد شده است.
بنابراین، سؤالی که درباره ذکر مطرح کردید، مربوط به امور معنوی می باشد و این طور نیست که با ذکر بتوان چهره مادی انسان را زیبا و عوض کرد، بلکه برای زیبایی مادی ما انسان ها، اموری مادی پیش رو گذاشته شده است.
[1] داور پناه، ابوالفضل‏، أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج ‏6، ص 412- 413، انتشارات صدر، تهران، چاپ اول، 1375ش؛ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج2، ص 134، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم،1371ش؛ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 235، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[2] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج2 ، ص 109؛ المفردات فی غریب القرآن، ص 202.
[3] قاموس قرآن، ج 2، ص 52؛ المفردات فی غریب القرآن، ص 202.
[4] بقره، 83.
[5] آل عمران، 120.
[6] الرحمن، 70.
[7] المعارج، 5.
[8] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 25، ص 17، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[9] تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص 285، ح 6392، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، 1366ش: « جمال الرجل حلمه ».
[10] غررالحکم، ص 269، ح 5862: «جمال المؤمن ورعه».
[11] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 1، ص 95، ح 37، مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان: «وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمَالٌ بَاطِنٌ».
[12] طوسی، أبو جعفر محمد بن حسن،‏ تهذیب الاحکام، ج 2، ص 119، ح 217، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق: «مَنْ صَلَّى بِاللَّیْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ».
[13] شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص 72، انتشارات رضی، قم، 1363ش.
[14]حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 8، ص 151- 152، ح 10278، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق: «صَلَاةُ اللَّیْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْه‏».
[15]کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 6، ص 488، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش: «أَخْذُ الشَّعْرِ مِنَ الْأَنْفِ یُحَسِّنُ الْوَجْهَ».
[16] شیخ صدوق، علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، ‏ج 2، ص 590- 591، انتشارات مؤمنین‏، قم، چاپ اول، 1380ش.
[17] الکافی، ج 6، ص 484: «الْحِنَّاءُ یَذْهَبُ بِالسَّهَکِ وَ یَزِیدُ فِی مَاءِ الْوَجْهِ وَ یُطَیِّبُ النَّکْهَةَ وَ یُحَسِّنُ الْوَلَدَ».
[18] شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 292، نشر داوری، قم، چاپ اول.
[19] بحارالانوار، ج 63، ص 170: «السَّفَرْجَلُ یُحَسِّنُ الْوَجْه».
[20] بحارالانوار، ج 63، ص 208.
منبع:islamquest.net

قضای سجده و تشهد فراموش شده

مجموعه: احکام دینی

  قضای سجده و تشهد فراموش شده,احکام,احکام نماز,احکام تشهد فراموش شده,

مسأله 1251
سجده و تشهدی را که انسان فراموش کرده وبعد از نماز قضای آن را بجا میآورد ، باید تمام شرایط نماز : مانند پاک بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرطهای دیگر را داشته باشد .


مسأله 1252
اگر سجده یا تشهد را چند دفعه فراموش کند ، مثلا یک سجده از رکعت اول ویک سجده از رکعت دوم فراموش نماید ، باید بعد از نماز ، قضای هر دو را با سجده‌های سهوی که برای آنها لازم است بجا آورد ، ولازم نیست معین‌کند که قضای کدام یک آنها است .


مسأله 1253
اگر یک سجده و تشهد را فراموش کند ، احتیاط واجب آن است که هر کدام را اول فراموش کرده ، اول قضا نماید . و اگر نداند کدام اول فراموش شده ، باید احتیاطا یک سجده و تشهد وبعد یک سجده دیگر بجا آورد ، یا یک تشهد ویک سجده و بعد یک تشهد دیگر بجا آورد تا یقین کند سجده و تشهد را به ترتیبی که فراموش کرده قضا نماید .


مسأله 1254
اگر به خیال این که اول سجده را فراموش کرده ، اول قضای آن را بجا آورد و بعد از خواندن تشهد یادش بیاید که اول تشهد را فراموش کرده احتیاط واجب آن است که دوباره سجده را قضا نماید . و نیز اگر به خیال این که اول تشهد را فراموش کرده اول قضای آن را بجا آورد ، وبعد از سجده یادش بیاید که اول سجده را فراموش کرده ، بنابر احتیاط واجب باید دوباره تشهد را بخواند .


مسأله 1255
اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که اگر عمدا یا سهوا در نماز اتفاق بیفتد نماز باطل میشود ، مثلا پشت به قبله نماید ، باید قضای سجده و تشهد را بجا آورد و نمازش صحیح است .


مسأله 1256
اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده ، باید قضای سجده‌ای را که فراموش کرده بجا آورد وبعد از آن دو سجده سهو بجا آورد چه کاری که نماز را باطل میکند کرده باشد یا نه . واگر تشهد رکعت آخر را فراموش کرده باشد ، باید قضای تشهد را بجا آورد و بعد از آن دو سجده سهو بجا آورد .


مسأله 1257
اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که برای آن سجده سهو واجب میشود ، مثل آن که سهوا حرف بزند ، باید سجده یا تشهد را قضا کند .


مسأله 1258
اگر نداند که سجده را فراموش کرده یا تشهد را باید هر دو را قضا نماید و هر کدام را اول بجا آورد اشکال ندارد .


مسأله 1259
اگر شک دارد که سجده یا تشهد را فراموش کرده یا نه ، واجب نیست قضا نماید .


مسأله 1260
اگر بداند سجده یا تشهد را فراموش کرده و شک کند که پیش از رکوع رکعت بعد بجا آورده یا نه ، احتیاط واجب آن است که آن را قضا نماید .


مسأله 1261
کسی که باید سجده یا تشهد را قضا نماید ، اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شود ، باید بعد از نماز سجده یا تشهد را قضا نماید ، بعد سجده سهو را بجا آورد .


مسأله 1262
اگر شک دارد که بعد از نماز ، قضای سجده یا تشهد فراموش شده را بجا آورده یا نه ، چنانچه وقت نماز نگذشته ، باید سجده یا تشهد را قضا نماید ، واگر وقت نماز هم گذشته ، بنابر احتیاط واجب باید سجده یا تشهد را قضا نماید.

 

منبع:andisheqom.com

کرامات و معجزات حضرت زهرا (س)

مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی

معجزات حضرت زهرا(س),معجزات حضرت فاطمه (س),کرامات حضرت زهرا (س)

کرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
 فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)
حضرت فاطمه علیه السلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد که اینک به برخى از آنها اشاره مى ‏کنیم:
پیامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هریک از زنانش مراجعه کرد، ولى آنان نیز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه ‏ى دخترش فاطمه علیه السلام سرکشید، تا در آن خانه‏ ى امید به مقصود رسد، ولى فاطمه علیه السلام و بچه‏ هایش گرسنه بودند و تکه‏ نانى در آنجا نیز به دست نیامد.


هنوز چند دقیقه بیش نبود که رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترک کرده بود که مختصر طعامى از سوى یکى از همسایه‏ ها به آن بانو رسید. فاطمه علیه السلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏ مانم، ولى این تکه نان و گوشت را به پدرم مى ‏خورانم، و لذا یکى از حسنین را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه ‏اش دعوت کرد.


فاطمه اهدایى همسایه را که دو تکه نان و مختصر گوشتى بود، در یک ظرف سرپوشیده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر دیدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه علیه السلام خود نیز از این مائده‏ ى آسمانى تعجب مى‏ کرد و خیره خیره به آن تماشا مى‏ نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! این طعام چگونه و از کجا رسید؟ فاطمه علیه السلام جواب داد:
 هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشا بغیر حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلک شبیهه بسیدة نسا بنى‏اسرائیل فانها کانت اذا رزقها اللَّه شیئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشاء بغیر حساب.» (1)
آن از برکات و الطاف الهى است، خداوند به هرکسى بخواهد بدون محدودیت عطا مى ‏کند.


رسول خدا چون سخن دخترش را شنید فرمود: سپاس خدایى را که تو را همانند مریم سرور زنان بنى‏ اسرائیل قرار داده، زیرا او نیز هرگاه مورد عنایت الهى قرار مى ‏گرفت و خداوند برایش مائده مى‏ فرستاد، که جواب سؤال مى ‏گفت: این طعام از جانب خدا است، او به هرکسى بخواهد روزى بى‏ حساب مى ‏دهد.

آنگاه رسول خدا على علیه ‏السلام را نیز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سیر شدند و زنان و اهل ‏بیت پیامبر نیز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه علیه السلام براى همسایگان نیز از طعام آسمانى که از الطاف خفیه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (2)


موائد آسمانى براى فاطمه علیه السلام در یکى دوبار محدود نمى‏ گردد، او بارها از خداوند خویش درخواست طعام کرد و پروردگار عالم نیز بى ‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه علیه السلام طعام خواست، ولى در خانه چیزى نبود. فاطمه علیه السلام گفت: یا على! در خانه طعامى نیست، من و بچه‏ هایت دو روز است که گرسنه ‏ایم و مختصر طعامى هم که بود، آن را به تو خوراندیم و خود در گرسنگى صبر کردیم.


على علیه‏ السلام از شنیدن این سخن فوق‏ العاده ناراحت گشته و اشک در چشمانش حلقه زد و براى تهیه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و یک دینار قرض گرفت تا مشکل گرسنگى خانواده اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون یکى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گریه زن و بچه‏ ها او را در بیرون از خانه آواره کرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏ اش بدون چاره....


على از درد او آگاه شد و مانند همیشه ایثار کرد و دیگران را بر خود و خانواده ‏اش مقدم داشت و بدین وسیله یکى از دوستانش را که مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.
على علیه ‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد کرد و مشغول عبادت شد از آن سو پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله مأمور گشت شب را در خانه ‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏ پذیرى؟ مولاى متقیان سکوت کرد، چرا که زمینه پذیرایى نداشت و فاطمه علیه السلام و حسنین گرسنه مانده بودند و پول تهیه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏ دهى؟ یا بگو: بلى، تا با تو آیم و یا بگو: نه، تا راه دیگر پیش گیرم. على علیه‏السلام عرض کرد: یا رسول‏اللَّه! بفرمایید.


رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ ى فاطمه علیه السلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا دیدار کردند، فاطمه علیه السلام در حال نماز و نیایش بود و خدا را مى‏ خواند، او صداى پدر را شنید و به سوى او آمد و خوش ‏آمد گفت و سفره را باز کرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سیر کند و چاره نیافته‏ ها را چاره‏ ساز باشد.
على علیه‏السلام به فاطمه علیه السلام خیره خیره نگاه مى‏ کرد و با زبان بى ‏زبانى سؤال مى‏ نمود: یا فاطمه! این طعام از کجا؟
 پیش از آنکه فاطمه علیهاالسلام جواب گوید رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: یا على! هذا جزا دینارک من عنداللَّه.
این غذا پاداش آن دینارى است که به مقداد دادى.

خداوند به شما جریان زکریا و مریم را تکرار کرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود... (4)

 معجزات حضرت زهرا(س),معجزات حضرت فاطمه (س),کرامات حضرت زهرا (س)

 اقرار به رسالت پدر در شکم مادر
وقتى که کفار از پیامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود که خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خدیجه از این سؤال کفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى کسانى که محمد را تکذیب مى‏ کنند! در حالى که او فرستاده‏ ى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شکم مادرش صدا کرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زیرا خدا با پدر من مى‏ باشد.پس وقتى که مدت حمل خدیجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسید، خدیجه فاطمه (س) را به دنیا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)


چرخیدن آسیاى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)
جناب ابوذر مى‏ گوید: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏ اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسیاب دستى را دیدم که بدون اینکه کسى باشد به خودى خود، مى‏ گردد. دوباره او را خواندم، بیرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتیم و پیامبر متوجه على (ع) شد و چیزى به او گفت که من نفهمیدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى که بدون گرداننده مى ‏گردد.
آنگاه پیامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ایمان و یقین کرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او کمک کرد و کفایتش نمود. مگر نمى‏ دانى که خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را یارى دهند؟! (6)


حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)
روزى عایشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى که آن حضرت براى حسن و حسین (ع) با آرد و شیر و روغن در دیگى غذاى حریره درست مى ‏کرد. دیگ بر روى اجاق و آتش مى ‏جوشید و بالا مى ‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى ‏زد.عایشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بیرون آمده، نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چیز شگفت‏ آورى دیدم، و آن اینکه دست به درون دیگى که بر روى آتش مى‏ جوشید برده، آن را به هم مى‏ زد.
گفت: دخترکم! این را پنهان کن که کار مهمى است.


این خبر که به گوش پیامبر اکرم (ص) رسید، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم دیدن دیگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى‏ کنند. سوگند به آن کسى که مرا به پیامبرى برگزید، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پیوند فاطمه حرام کرده است، فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند که آتش و خورشید و ماه از آنها فرمانبردارى کرده در پیش رویش جنیان شمشیر زده، پیامبران به پیمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏ کنند، زمین گنجینه‏ هاى خودش را تسلیم او نموده، آسمان برکاتش را بر او نازل مى‏ کند.


واى، واى، واى به حال کسى که در فضیلت و برترى فاطمه شک و تردید به خود راه دهد، و لعنت و نفرین خدا بر کسى که شوهر او، على بن ابیطالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جایگاهى است و شیعیانش نیز بهترین جایگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پیش از من دعا مى ‏کند و شفاعت مى‏ نماید و شفاعتش على ‏رغم میل کسانى که با او مخالفت مى‏ کنند، پذیرفته مى‏ شود.(7)


تعدادی دیگر از کرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
1 ـ نورانى شدن چادر مبارک حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ علیه
2 ـ آمدن لباس‏ها و زیورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلام اللَّه‏ علیه
 3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ علیه در مجلس عروسى
 4 ـ نزدیک شدن مردم به هلاکت به واسطه‏ ى نفرین حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ علیه
 5 ـ مستجاب شدن نفرین حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ علیه در مورد عمر
 6 ـ ملاقات حوریان بهشتى با حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ علیه
 7 ـ نازل شدن جبرئیل بر حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ علیه پس از رحلت پیامبر (ص)
8 ـ در آغوش کشیدن حسنین علیه السلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
9 ـ خاکسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمین با امیرالمؤمنین علیه ‏السلام

 

----------------------------------

 پی نوشت ها

1  ـ آل‏ عمران/ 37.
2 ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجلیات ولایت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 136.
3 ـ اشاره است به آیه‏ى 37 سوره‏ى آل‏عمران که زکریا موائد آسمانى را در محراب مریم دید.
4 ـ محجة البیضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.
5 ـ روض الفائق، ص 214.
 6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.
7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پیامبر، ص 152.
منبع:aviny.com

با تقوا بودن به چیست؟

مجموعه: متفرقه دینی

 

با تقوا بودن به چیست؟

 

تقوا به چه معنایی می باشد؟تقوا از وقی ؛ وقایه به معنای حفظ کردن می باشد.می‌گویند:

« رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ »1

این « ق » همان وقی به معنای ؛ خدایا مارا حفظ کن .

 

انسان باتقوا چه کسی است؟

ما دو نوع استکان داریم ؛ بشکن و نشکن .

 

آدم با تقوا یعنی مسلمانی که نشکن است ؛ درحقیقت کسی است که حوادث و پول و مقام او را نمی ‌شکند و تغییر نمی ‌دهد.

 

درجایی که آب ترشح می شود ، خود را کنار می کشیم که خیس نشویم ، درجایی که تیزی و تیغی وجود دارد ، لباسمان را جمع می کنیم تا به لباسمان گیر نکند ، در حقیقت خود را از هرگونه آسیبی حفظ می کنیم .

 

انسان با تقوا کسی است که وقتی در مورد موضوعی مطمئن نیست ، آن را قطعی بیان نمی کند ، خود را از دروغ گفتن و شایعه ی دروغ حفظ می کند .

 

فرد باتقوا کسی است که دنبال مال حرام که هیچ، به دنبال مال شبه ناک، هرچند زیاد و راحت الوصول باشد ، نمی رود ، به جایی که نباید نگاه کند ، نگاه نمی کند .

 

در یک کلام تقوا یعنی آنکه انسان به حالتی برسد که وقتی به گناه رسید ، بتواند خودش را کنترل کند .

 

تقوا مصونیت است ، نه محدودیت !

بعضی می‌گویند : تقوا کار هر کسی نیست ، تنها ویژگی عالمان بزرگ است !

 

شهید مطهری می‌فرمایند : تقوامصونیت است نه محدودیت.

 

مثل اینکه شما وقتی کفش می پوشید ، محدودیتی ایجاد نمی شود ، بلکه پایتان از کثیف شدن و شیشه و خار و خاشاک مصون می ماند .

 

انسان با تقوا به خاطر روحیه ای که در او ایجاد شده ، مصونیتی پیدا کرده که وقتی به خلاف و گناهی می رسد ، به راحتی خودش را کنترل می کند.

 

به گفته‌ی قرآن ، یکی از دلایل آمدن همه ی انبیاء الهی ، با تقوا کردن مردم بوده ، به طوری بسیاری از دستورات اسلامی نیز بر پایه ی تقوا استوار می باشد ؛

 

مثلاً روزه « کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛ روزه را بر شما واجب کردیم تا روح تقوا در شما زیاد شود. »2


آدم با تقوا یعنی مسلمانی که نشکن است ؛ درحقیقت کسی است که حوادث و پول و مقام او را نمی ‌شکند و تغییر نمی ‌دهد

 

ترس از خدا، آری یا خیر؟!

از خدا بترسید ! این جمله به چه معنا می باشد ؟

 

خدا ارحم الراحمین است و جایگاهی ندارد که کسی از خداوند بترسد ، درحقیقت وقتی گفته می شود از خدا بترس به این معنا است که از اعمال خود در مقام خداوند ترس و پروا داشته باشید ؛ « و اما من خاف مقام ربه »3

 

تقوا به این معنا است که انسان در مقابل غریزه ، خودش را نگه دارد وحوادث او را تغییر ندهد.

 

فرد متّقی کسی است که در هر شرایطی راضی به رضای خدا باشد ، اگر جوانش را از دست داد ، شیون و فغان نکند که چرا چنین شد ؟

 

برای خدا ؛ چرا ، اما و دلیل نیاورد ، مطیع محض او باشد .


مراحل تقوا

تقوا در گفتار

«فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً »4

 

انسان با تقوا حرف بی سند نمی ‌زند و گواهی ناحق نمی‌دهد، آدم با تقوابه کسی سوء ظن ندارد.

 

انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمی‌گوید.


تقوا در سیاست

در مسائل سیاسی قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقین ؛ ‌ای پیامبر ، تقوا داشته باش و پیرو کفار ومنافقین نباش. »5

 

انسان با تقوا محال است با گروهک‌هایی رابطه داشته باشد ؛ زیرا از خدا می‌ترسد .

 

انسان های با تقوا نه به خود و نه به جامعه آسیبی نمی رساند بلکه برعکس بزرگترین جنایت ها از آنِ انسان های بی تقوا رخ داده است .

 

آنچه در دنیای امروز مطرح است ، کمبود علم نیست ، بلکه کمبود تقوا است .

 

تقوا در خانواده

« أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ »6

 

مرد یا زن با تقوا کسی است که در خانه ، خوب همسرداری کند ، ظلم نمی ‌کند و اگر ظلمی را مرتکب شد ،عذرخواهی می‌کند .

 

انسان با تقوا حرف بی سند نمی ‌زند و گواهی ناحق نمی‌دهد، آدم با تقوابه کسی سوء ظن ندارد. انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمی‌گوید


تقوا در مسائل اجتماعی

«وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ »7

 

با ایجاد تقوا ، نصب و عزل‌ها الهی می شود . دیگر به خاطر روابط ، نصب و عزلی اتفاق نمی افتد .

معلم با تقوا دیر سر کلاس نمی رود ، ازدرسش کم نمی گذارد ؛ « وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ ؛ وای بر کم فروش‌ها»8

 

کارمند اداره اگر با تقوا باشد ، باتلفن اداره کار خصوصی انجام نمی دهد ، با خودکار اداره لیست خریدهای منزل را نمی نویسد ، ساعات کار مردم راصرف کار خصوصی خود نمی‌کند .

 

ملاک امتیاز به چه چیزی است؟

 

اسلام همه ی امتیازات را لغو کرده و می فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ »9

 

افراد با سوادتر نیاز به تقوای بیش‌تری دارند ؛ اگر کاسبی با تقوا نبود ، انگور خوب را رو و انگور بد را زیر می گذارد ، اما اگر آیت الله و دکتر و مهندس بی تقوا شود ؛ « اذا فسد العالِم فسد العالَم »

 

«من سن سنة سیئه » ؛ کسی که خط انحراف ؛ را تأسیس کند ، « فله وزر من عمل بها » هر جنایتی که هواداران آن‌ها بکنند ، علاوه بر این که بر گردن خودشان است ، بر گردن رهبرانشان نیز می باشد.

 

راه رسیدن به تقوا

یکی از مهمترین راه ها ، توجه به جهان بینی الهی است ؛

 

« إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ ؛ خدا در کمین تو است .»10

 

« یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ »11

 

شما نگاه می‌کنید و خدا می داند که این نگاه تقوا دارد یا نه! خداوند خیانت‌های چشم و هدف‌های قلبی شما را می داند .

 

در هرلحظه ای که هستید ، برگردید

 

تقوا داشتن یعنی آنکه سعی کنیم که گناه نکنیم ، واگر مرتکب گناهی شدیم برگردیم ؛ « نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ بهترین بنده، کسی است که در هر انحرافی بر می گردد . »12

 

نگو توبه شکستم و دیر شده است ، برگرد و توبه کن که خواوند توبه کنندگان را دوست دارد ؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ »13

 

منبع:tebyan.net

با تقوا بودن به چیست,تقوا, انسان باتقوا,ترس از خدا,مراحل تقوا,تقوا در گفتار, تقوا در سیاست,تقوا در خانواده, تقوادر مسائل اجتماعی,دعا , دعای بر آمدن حاجات,دعای ادای قرض,دعای توسعه رزق و روزی,دعای ادای قرض و توسعه روزی,دعای مجرب برای ادای قرض,دعا جهت ابطال سحر و جادو,طریقه خواندن نماز شگر ,نماز توبه,نماز غفیلهبا تقوا بودن به چیست,تقوا, انسان باتقوا,ترس از خدا,مراحل تقوا,تقوا در گفتار, تقوا در سیاست,تقوا در خانواده, تقوادر مسائل اجتماعی,دعا , دعای بر آمدن حاجات,دعای ادای قرض,دعای توسعه رزق و روزی,دعای ادای قرض و توسعه روزی,دعای مجرب برای ادای قرض,دعا جهت ابطال سحر و جادو,طریقه خواندن نماز شگر ,نماز توبه,نماز غفیله

مطالب مرتبط