فضیلت و خواص سوره روم

مجموعه: داروخانه معنوی

خواص سوره روم,سوره روم,فضیلت سوره روم

روم، سی امین  سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.

در فضیلت سوره روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد. 1

به قرائت این سوه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان قرائت نماید به خدا قسم او از اهل بهشت است و پس از گفتن این جمله فرمودند: اینکه قسم یاد کردم هر کس در این شب این سوره ها را بخواند اهل بهشت است هیچ استثنایی نمی کنم و نمی ترسم که خداوند به خاطر سوگند و عدم استثنای در آن برای من گناهی بنویسد. زیرا مطمئن هستم که این دو سوره نزد خداوند جایگاهی بزرگ دارد. 2

در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده است علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام به نام خلیل الله نامیده شد قرائت آیات 18-17 سوره روم است. 3

 آثار و برکات سوره


1) راه دستیابی به خوبی ها
خواندن سه بار آیات 18-17 سوره روم در عصر و صبح مستحب است. امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در آن شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد.4

این دو آیه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه و آله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است. 5


پی نوشت ها :
(1) مجمع البیان، ج8، ص42
(2) ثواب الاعمال، ص109
(3) مستدرک الوسائل، ج5، ص394
(4)امالی شیخ صدوق، ص674
(5) مجمع البیان،ج7، ص51

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی ؛ محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
anhar.ir
tebyan.net

دیگه با فقر خداحافظی کن!

مجموعه: متفرقه دینی

 

دعا برای رفع فقر

 

یکى یکى از اصحاب رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نزد آن حضرت از تنگدستى شکایت کرد. آن حضرت صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:


«ادم الطهارة یدیم علیک الرزق‏»1


اگر دائما با طهارت باشى، روزى تو ادامه مى‏یابد.

 

خداوند که رازق است‏ بر طبق مصلحت، براى برخى، روزى زیاد و براى بعضى، روزى کم مقدر مى‏کند; ولى انسان طاهر و پاکدامن را تهى‏ دست نمى‏گذارد و روزى او را تامین مى‏کند. البته از آن جا که آلودگى «درکات‏» دارد، طهارت نیز «درجات‏» خواهد داشت; بنابراین، رزق هم اقسامى پیدا مى‏کند.

 


این حدیث، معارف زیادى را در بر دارد. معناى دوام طهارت تنها این نیست که انسان، همیشه با وضو باشد; وضوى دائم یکى از اقسام طهارت است; مثلا، کسى که اهل کار و کسب نیست، طاهر نیست. چون براى کسى که بخواهد خود و عایله خود را تامین کند کسب، واجب است و او هرگز آلودگى ترک کسب را نمى‏تواند با وضوى دایمى ترمیم کند. چون دائم الوضو بودن، کارى مستحب و ترک کسب، کارى حرام است و حرام را نمى‏شود با مستحب جبران کرد. اگر کسى دائم الطهاره باشد، اولا وظیفه‏هاى فقهى خود را مى‏شناسد و آنگاه به آنها عمل مى‏کند. کاسب طاهر، حلال مى‏خرد و حلال مى‏فروشد و احتکار، گران‏فروشى و کم فروشى نمى‏کند:



«وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ »2

 


قرآن کریم هشدار مى‏دهد که روزى وافر و فراوان، مصلحت همه نیست:

 

« وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ »3:

 


اگر وضع مالى گروه خاصى در جامعه، رو به «تکاثر» برود، فساد آنان دامنگیر عده‏اى مى‏شود.

 

انسان، طغیان مى‏کند و طغیانش بر اثر بى‏نیاز دیدن خود از خدا یا از خلق است. «تکاثر» زمینه‏اى براى طغیان است. پس مصلحت نیست که همگان با تکاثر به سر برند


در جاى دیگر می فرماید:


«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ »4

 

 

یا می‏فرماید:


«کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى »5


انسان، طغیان مى‏کند و طغیانش بر اثر بى‏نیاز دیدن خود از خدا یا از خلق است. «تکاثر» زمینه‏اى براى طغیان است. پس مصلحت نیست که همگان با تکاثر به سر برند; ولى کوثر که مال حلال کافى، براى اداره یک زندگى متوسط آبرومندانه است ‏با مواظبت ‏بر طهارت، تحصیل مى‏شود.


... نکته مهم آن است که روا نیست نیت ‏شخص طاهر از طهارت، رسیدن به روزى فراوان باشد، چون او طهارت جان را وسیله رفاه تن قرار مى‏دهد. به عبارت دیگر اگر کسى سعى کند، گناه نکند و جانش را از آلودگى برهاند به این منظور که روزى مادى او زیاد بشود، او هدف والایى را وسیله چیزى پست قرار داده و درست مانند این است که به حکیم فرزانه‏اى دستور دهند اتاقى را رفت و روب کند. پس انسان باید بکوشد این طهارت را وسیله رزق مادى قرار ندهد.6





1. بحار،ج 105،ص 16; «ففعل ذلک فوسع علیه الرزق‏»(مستدرک الوسائل،ج 1،ص 300).

2. سوره مطففین، آیات 1-3.

3. سوره شورى، آیه 27.

4. سوره روم، آیه 41.

5. سوره علق، آیه 6-7.

6. تفسیر موضوعى قرآن کریم، جوادی آملی

چگونگی نام گذاری امام علی (ع)

مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی

 ولادت امام علی,تولد امام علی,میلاد امام علی

نام "علی" در لوح زبرجد!
اسامی و نام ها گاهی اوقات فلسفه ها و ماجراهایی در پشت خود دارند! اسامی بایستی به نوعی بر مسّمای خود دلالت داشته باشند، در غیر این صورت و اگر میان اسم مسّمی ارتباط و دلالتی نباشد، اسم گذاری چه معنا و هدفی خواهد داشت؟! بعضی از اسم‌ها و نام ها مخصوص برخی از مسّماها هستند که شاید تنها برازنده ی خود آنها باشند و بر غیر آنها دلالت روشنی نداشته باشند.  نام گذاری کودکی که متولد می شود یکی از این موارد است که بایستی نهایت دقت در انتخاب اسم انجام شود. اما بعضی از کودکان و نوزادان را کسانی برتر از انسان های معمولی برایشان اسم انتخاب می کنند. بعضی از نوزادان اسم شان از جانب خدا و عالم غیب برگزیده می شود!


نام گذاری از عالم غیب
از جمله ویژگی های مختص امیرالمومنین(علیه السلام) که تنها در مورد ایشان صادق است و مزید شرافت آن حضرت است موضوع نام گذاری حضرت امیر(علیه السلام) است که از عالم غیب برایشان این نام یعنی ((علی)) برگزیده شد.
در واقع قبل از ولادت حضرت علی(علیه السلام) نام او در تمام کتب آسمانی بوده است و هزاران سال قبل از خلقت او در تمام آسمان ها و ابواب جنب و عرض حق تعالی نام ((علی)) ثبت شده بود. نام مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) همراه با نام گرامی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به عنوان نبی و امام نزد پروردگار عالم و نیز همه کتب آسمانی ثبت و ضبط بوده است و بر این مطلب فریقین از شیعه و اهل سنن گواهی داده اند!


شواهد روایی
محمد بن جریز طبری در تفسیر کبیر خود و ابن عساکر در تاریخ خود ضمن ترجمه ی حالات امام علی(علیه السلام)، همچنین محمد بن یوسف گنجی شافعی ضمن باب 62 کفایت الطالب و حافظ ابوبغیم در حلیة الاولیاء و شیخ سلیمان بلخی حنفی در نیابیع المودة به نقل از ذخائر العقبی امان الحرم الشریف احمد بن عبدالله طبری شافعی هنگی مسند از ابوهریره نقل نموده اند که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«مکتوب علی ساق العرش لا إلا إلا الله وحده لاشریک له و محمد عبدی و رسولی ایدته به علی بن ابی طالب؛ بر ساق عرش این کلمات مقدس نوشته شده که خدایی نیست مگر ذات ذوالجلال الله که یگانگی بدون شریک است و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و رسول من است که او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام) تایید نمودم.»
همچنین جلال الدین سیوطی در خصائص الکبری و در تفسیر در المنثور در اوایل سوره شریفه ی بنی اسرائیل به نقل از ابن عدی و ابن عسکر از انس بن مالک روایت نموده اند که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
شب معراج در ساق عرش دیدم نوشته شده است لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی؛ همچنین در ینابیع به نقل از ذخائر العقبی امام الحرم از سیره ملاّ آورده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
در شب معراج که مرا به ملکوت اعلی بردند، نظرتُ إلی ساق الایمن من العرض فرأیت مکتوباً محمّد رسول الله ایّدته بعلی و نصرته به؛ یعنی نظر نمودم به طرف راست عرش دیدم نوشته شده است محمد(صلی الله علیه و آله) چنانچه مشاهده می‌شود همگی به نقل از علماء و کتب اهل سنن است و دلالت بر قرین بودن نام علی(علیه السلام) یا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در عرش الهی دارد.

 ولادت امام علی,تولد امام علی,میلاد امام علی

 قبل از خلقت
هنچنین روایات بسیاری از اهل سنن و شیعه دلالت بر آن دارد که قبل از خلفت انتخاب نام و نام گذاری امیرالمومنین(علیه السلام) رخ داده است. از جمله به نقل از مناقب فقیه واسطی ابن مغاز شافعی و میر سید علی همدانی شافعی و نیز خطیب خوارزمی در مناقب و این شیرویه در فردوس و ابن مغازلی در مناقب هنگی از جابرین عبدالله انصاری نقل نموده اند که رسول الله(صلی الله علیه و آله) قبل أن یخلق السموات و الارض بالفی عام؛ نوشته شده است بر در بهشت لا اله الا الله محمد رسول خدا علی ولی خدا و برادر رسول خدا بوده پیش از آنکه آسمان ها و زمین را به دو هزار سال خلق کند.


 شب معراج و  چهار محل اسم امام علی(علیه السلام)
در حدیثی زیبا که میرسید علی فقیه شافعی همدانی در مودة القربی نقل نموده است رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به امام علی(علیه السلام) فرمودند: در چهار محل اسم تو را با اسم خودم توام دیدم:
1. در شب معراج وقتی به بیت المقدس رسیدم بر صخره آن یافتم لا اله الا الله محمد رسول الله ابدته به علی وزیره؛ یعنی لا اله اله الله محمد(صلی الله علیه و آله) رسول خداست او را به علی(علیه السلام) وزیر او تایید نمودم.
2. به سدرة المنتهی که رسیدم دیدم ثبت شده است: أنی أنا الله لا اله الا انا وحدی و محمد صفوتی من خلقی ایدته به علی وزیره و نصرته به، یعنی به درستی که من خدایی هستم که غیر از من خدای یگانه ای نیست، محمد(صلی الله و علیه و آله) حبیب من است از میان خلق تایید و یاری نموده او را به علی(علیه السلام) وزیر او.
3. وقتی به عرض رب العالمین رسیدم دیدم بر قوائم آن نوشته شده است إنی أنا الله لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته به علی(علیه السلام) وزیره و نصرته به.
4. وقتی به بهشت رسیدم دیدم بر در بهشت نوشته شده لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته بعلی وزیره و نصرته به.
امام ثلعبی و شیخ سلیمان حنفی به نقل از محمد بن جریز و ابن عساکر از ابن عباس و ابوهریره آورده اند که آیه «هو الذی أیَّدَکَ بنصر؛ خدای تعالی است که به نصرت خود و یاری مومنان تو را موید و منصور گردانید».(انفعال /62)
درباره ی حضرت علی(علیه السلام) آمده است و آنگاه حدیث رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را نقل نموده اند که حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمودند: رایت مکتو با علی العرض لا اله الله وحده لا شریک له محمد عبدی و رسولی ایدته و نصرته بعلی بن ابیطالب؛ دیدم بر عرش نوشته شده است خدایی نیست مگر خدای یگانه ای که شریکی ندارد و محمد بنده و رسول من است و تایید و یاری نمودم او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام).
همه این روایات شریفه و نیز بسیاری دیگر از احادیث معتبر در نزد اهل سنن و شیعه نشان می دهند که نام گذاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و علی بن ابیطالب امیرالمومنین(علیه السلام) از جانب پروردگار متعال بوده است. و بر عرش الهی قبل از خلقت ایشان ثبت بوده است.


ابوطالب و نقش او در نامگذاری امام علی(علیه السلام)
ممکن است گفته شود با توجه به این روایات و احادیث معلوم می شود نام "علی" برای امیرالمومنین(علیه السلام) قبل از ولادت ایشان انتخاب شده بود اما رسم است از گذشته که نام فرزند را پدر او انتخاب می کند. با این احوال آیا ابوطالب پدر بزرگوار امیرالمومنین(علیه السلام) در انتخاب نام فرزند خویش نقش نداشته است؟ آیا نام "علی" را او انتخاب کرده یا دیگران؟ چگونه ابوطالب از انتخاب نام "علی" توسط خداوند متعال برای فرزند دلبندش اطلاع یافته است؟!
برای پاسخ به این پرسش ها و چگونگی نقش ابوطالب در نامگذاری فرزند خویش به نامی که پروردگار متعال آن را برایش انتخاب کرده بود باید به نحوه ی ارتباط ابوطالب با خداوند متعال توجه نمود!
 لوح آسمانی و نامگذاری امام علی(علیه السلام)
میر سید علی همدانی فقیه شافعی در مودة القربی به نقل از عباس بن عبدالمطلب نقل نموده است که هنگامی که علی (علیه السلام) از مادرش فاطمه متولد شد، فاطمه نام پدرش اسد را بر او گذارد اما ابوطالب از آن نام راضی نبود به فاطمه همسرش فرمود امشب بیا برویم بالای کوه ابوقبیس و خدا را بخوانیم شاید ما را خبر دهد از اسمی که برای این بچه انتخاب شده است. چون شب شد هر دو به کوه ابوقبیس رفتند و به دعا مشغول شدند. ابوطالب در قالب شعری چنین مناجات می کرد:

یا ربّ هذا الغسق الدجی      والقمر المبتلج المضی
بیّن لنامن أمرک الخفّی       ماذا تری فی اسم ذاالصبّی
لما تسمّی لذاک الصبّی

یعنی ای پروردگار ای صاحب شب ظلمانی و ماه و نور دهنده آشکار کن برای ما از خزانه ی اسرار غیب خود اسم این نوزاد را چه بگذاریم.
در آن حین ندایی از طرف آسمان بلند شد و ابوطالب سر بلند نمود. لوحی مانند زبرجد سبز دید که بر آن چهار سطر نوشته اند، لوح را برگرفت و به سینه چسبانید و دید این اشعار بر آن ثبت است:

خصصّنما بلوالد الزکی       و الطاهر المنتخب الرضی
واسمه من قاهر العلیّ       علیّ اشتق من العلی

یعنی اختصاص دادم شما را به فرزند پاک و پاکیزه که انتخاب شده است و بی نهایت از او راضی هستم و اسم او از جانب خدای اعلی، "علی" گذارده شده که مشتق از علی اعلی می باشد.
آنگاه ده شتر به شکرانه ی این امر عظیم قربانی نمود. آن لوح را در مسجد الحرام آویختند و بنی هاشم به آن لوح افتخار می نموند. آن لوح موجود بود تا زمان جنگ حجاج با عبدالله بن زبیر در مکه که پس از آن مفقود شد.
این روایت و مشابه آن در بسیاری دیگر از کتب اهل تسنن و نیز شیعه نقل شده است و موید آن است که ابوطالب موحدی الهی بوده است که تقاضای نام فرزندش را از پروردگار می نماید و نیز معلوم می شود که چگونه ابوطالب پاکدل از نامگذاری الهی برای علی (علیه السلام) امیرالمومنین مطلع گردیده است.
 پایان سخن....
شگفتی ها درباره ی کسی که شیعه او را امام اول خویش می خواند پایان ناپذیر است و آیا برتر و شایسته تر از او در زمان خویش و پس از آن برای جانشینی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) بود؟!....

منابع :
1. شبهای پیشاور-سلطان الواعظین شیرازی (ره)
2. آنگاه که هدایت شدم- دکتر محمد یتجانی ....
3. تفسیر المیزان 0علامه طباطبایی (ره)
4. مودة القربی- میر سید علی همدانی فقیه شافعی
5. بنابیع المودة- سلیمان بخلی حنفی
6. کفایت الطالب-محمد بن یوسف گنجی شافعی
7. حلیة الاولیاء حافظ الویغیم
8. ذخائر العقبی- امام الحرم الشریف احمد بن عبدالله طبری شافعی
 tebyan.net

 

نافله های شبانه روز

مجموعه: اعمال مستحبی

نمازهای مستحبی,انواع نمازهای مستحبی

 

انواع نمازهای مستحب
نمازهای مستحب زیادند و به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:
1. نوافل.
2. سایر نمازهای مستحب.
نافله های روزانه
1. نافله نماز صبح، قبل از نماز صبح، 2 رکعت.
2. نافله نماز ظهر، قبل از نماز ظهر ، 8 رکعت.
3. نافله نماز عصر، قبل از نماز عصر، 8 رکعت.
4. نافله نماز مغرب، بعد از نماز مغرب، 4 رکعت.
5. نافله نماز عشاء، بعد از نماز عشاء، 2 رکعت.[1]
نافله های شب:
1. هشت رکعت نماز شب.
2. دو رکعت نماز شفع.
3. یک رکعت نماز وتر.
بنابراین تعداد نافله ها 34 رکعت، دو برابر تعداد فرایض است.
بین نمازهای مستحبی به خواندن نافله های شبانه روز بیشتر سفارش شده است.[2]

[1] . توضیح المسائل، م 764.
[2] . توضیح المسائل، م 764.

منبع:andisheqom.com

زندگینامه حجر بن عدی

مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی

زندگینامه حجر بن عدی,زندگی نامه حجر بن عدی

زندگینامه حجر بن عدی
براستى قلم در برابر عظمت و وفاى حجر، عاجز و نا توان است. او کسى نبود که بزرگیها و فداکاریهاى او را بتوان به آسانى ترسیم کرد، مرد وفا بود، شب زنده دار و روزه دار بود او یک مسلمانان راستین بود. از دوران جوانى، دلاورى و شجاعت با سرشت او در هم آمیخته شده و خون حماسه و پیکار در رگهاى او جارى بود.
او در نوجوانى همراه برادرش "هانى بن عدى" به حضور پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله شرفیاب شد و به آئین اسلام گروید. او از دوران حیات پیامبر چیزى درک نکرد و پس از زمان اندکى که از مسلمانانى او مى گذشت پیامبر از دنیا رفت و در جنگهاى زمان آن حضرت نیز اسم او به چشم نمى خورد.
او در عین رزم جوئى، مرد تقوى و نیایش و معنویت بود و به همین سبب او را حجر الخیر مى نامیدند، در برابر حجر شر که از یاران معاویه بود. او نسبت به مادرش همواره نیکى مى کرد و نماز و روزه فراوان انجام مى داد. او هرگز بى وضو نمى ماند و هر وقت وضو مى گرفت، نماز مى خواند. دعاى او در پیشگاه، پروردگار به هدف اجابت مى رسید.
حجر مرد هدف و عقیده بود، او به مردان حق و فضیلت عشق مى ورزید، او هنگام مرگ "ابوذر" در ربذه همراه اشتر بر بالینى او حاضر شد، آرى مردان خدا از همرزمان خود چنین یاد مى کنند! حجر شیفته حق و عدالت و تشنه فضیلت و مردانگى و پیرو راستین اسلام بود و همه این ها را در وجود على مى دید.
حجر در زمان علی
و در میان یاران حضرت على (علیه السلام) نمونه بود. او در مدت خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) در هر سه جنگ صفین، نهروان و جمل در رکاب آنحضرت شمشیر مى زد او پیش از شروع جنگ صفین، روزى پشتیبانى خود را از امیر مؤمنان (علیه السلام) چنین اعلام کرد "ما زاده جنگ و فرزندان شمشیریم مى دانیم جنگ را از کجا باید شروع کرد و چگونه از آن بهره بردارى نمود، ما با جنگ بزرگ شده و آن را آزموده زود شناخیتم ما داراى یاران نیک، خویشاوندان و عشیره فراوان، رأى آزموده و نیروى پسندیده اى هستیم اینک اختیار ما در دست توست، اگر به شرق یا غرب جهان بروى، در رکاب تو هستیم و هر چه دستور بدهى اطاعت مى کنیم.

زندگینامه حجر بن عدی,زندگی نامه حجر بن عدی

آرامگاه حجربن عدی در سوریه

امیر مؤمنان (علیه السلام) از این وفادارى خوشحال شد و درباره او دعا کرد. یکى از افتخارات وى مقابله با ضحاک یکى از فرماندهان نامدار شام بود که در این نبرد پیروز شد.
حجر در جنگ صفین از طرف امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمانده قبیله کنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی میسره‌ی لشگر امام را بر عهده داشت.
بعد از شهادت حضرت على (علیه السلام) و جریان صلح تحمیلى بر امام حسن (علیه السلام) حاکمان شهرها به دستور معاویه شروع به شکنجه و آزار شیعیان حضرت على (علیه السلام) کردند یکى زا این حاکمان مغیره بود که چون از محبوبیت عمومى و شایستگى و فضیلت حجر آگاه بود ناگزیر به آن اعتراف مى کرد و مى گفت نمى خواهم بهترین مردان شهر را بکشم تا آنان را در پیشگاه خدا سعادتمند گردند و من بدبخت و تبهکار! او اضافه کرد با قتل حجر و یاران او معاویه در دنیا به عزت و آقائى مى رسد ولى مغیره روز قیامت ذلیل و مغذب مى گردد.
پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام و رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسین علیه السلام دست‌نشاندگان معاویه به دستور او سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان، به‌خصوص شیعیان کوفه می‌کردند و بعضی از چهره های سرشناس شیعه را به بهانه های پوچ و بی اساس به قتل می‌رساندند. یکی از آنان حجربن عدی کندی بود.
بیان حجر در رثای علی
حجر بن عدى فرداى ضربت خوردن مولاى متقیان چنین گفت: تأسف و اندوه من بخاطر سرور پرهیزگاران، پدر پاکان، و شیر مرد پاکیزه خوئى است که او را کافرى پست و گمراه، و دور از رحمت خدا و گنهکارى مفسد و سنگدل کشت. لعنت خدا بر کسى باد که از شما خاندان دورى کند، زیرا شما از خاندان پیامبر راهنما و نقطه امید من در روز رستاخیز است.
خبر شهادت
چشمان نافذ و بصیر امیر مؤمنان (علیه السلام) به سوى حجر دوخته شد و او را مخاطب ساخته و فرمود: "چگونه خواهى بود هنگامى که تو را به تبرى از من فرا خوانند و چه خواهى گفت در آن حال که از تو بخواهند پیوند دوستى ات را از من بگسلى؟

حجر پاسخ داد: به خدا سوگند، اگر با شمشیر بدنم را پاره پاره کنند و اگر خرمنى از آتش بیفروزند تا مرا در آن بیندازند، تمام اینها را قبول مى کند ولى تبرى از تو را، نه! حضرت على (علیه السلام) شهادت حجر و یارانش را پیشگوئى کرد و فرمود: اهل کوفه! هفت نفر از بهترین مردان شما در عذراء کشته خواهند شد و وضع آنان مانند اصحاب اخدود خواهد بود.
 زیاد به حکمرانی منصوب می شود
درسال 50 هجرى دست مرگ طومار عمر مغیره بن شعبه را در هم نوردید و معاویه "زیاد بن ابیه" برادر خوانده بد نام و سفاک خود را که حکمران بصره بود به حکمرانى کوفه نیز منصوب نمود. اما با چنان اعتراض سختى و مبارزه بى امانى از جانب جهر مواجه شد که بر فراز منبر رفت و چنین گفت اگر نتوانم این قریه ناچیز (یعنى کوفه) را از شر تحریکات حجر حفظ کنم مرد نیستم!

زندگینامه حجر بن عدی,زندگی نامه حجر بن عدی

آرامگاه حجربن عدی در سوریه

من بلائى بر سر حجر بیاورم که براى آیندگان عبرت باشد! اما با سرسختى حجر و یارانش مواجه شد و ناگزیر پس از تلاشهاى فراوان از دستگیرى وى نا امید شد اما با بى وفائى و خیانت کوفیان چندى بعد حجر مجبور شد در عوض دادن امان نامه از ظرف زیاد خود را تسیلیم کند چون همرزمان حجر بازداشت و سرکوب شدند زیاد براى اینکه معاویه را به کشتن حجر وا دارد شروع به جمع آورى شهادتهاى دروغ و طومارى بى اساس بر ضد حجر و همرزمانش کرد. و سرانجام حجر و یازده تن از یارانش را به شام حرکت داد و در نتیجه هفت تن از همراهان حجر آزاد و باقى به مرگ محکوم شدند.
دو رکعت عشق
هنگامى که نوبت قتل حجر وفادار و بزرگوار رسید از دژخیم خود اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند، او موافقت کرد، حجر به نماز ایستاد و نماز را طول داد پرسیدند آیا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: "به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته ام، دو رکعت نماز خوانده ام و هرگز نمازى به این کوتاهى نخوانده ام و براى اینکه خیال نکنید من از مرگ مى ترسم به این کوتاهى خواندم و بعد گفت پس از مرگ من، زنجیر از دست و پایم باز نکنید و خون پیکرم را نشوئید زیرا مى خواهم روز رستاخیز با همین وضع با معاویه روبرو شوم"!

خبر شهادت جانگداز حجر دلیر و همرزمانش بازتاب وسیع داشت. من جمله اعتراض شدید امام حسین (علیه السلام) به معاویه بود. در این بین عایشه نیز معترض بود و شخصى را نزد معاویه فرستاده بود با مانع کشتن حجر شود اما کار از کار گذشته بود اما عایشه به معاویه گفت: از پیامبر اسلام شنیدم که فرمود: بعد از من هفت کشته مى شوند که خدا و اهل آسمان از قتل آنان خشمگین خواهند شد و چنین شد چه بسا هنگام مرگ معاویه او دچار کابوس وحشتناکى شده بود و در حالى که به شدت دچار تشنج و درد بود تکرار مى کرد: "اى حجر! مؤاخذه و گرفتارى من به خاطر تو طولانى خواهد بود".
تاثیر شهادت حجر
شهادت حجر تأثیر بسیاری بر روحیه مردم گذاشت و موج نفرت از خاندان اموی سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت، به طوری که عایشه هنگامی که در مراسم حج با معاویه ملاقات کرد، به او گفت:« چرا حجر و یاران او را کشتی و از خود شکیبایی نشان ندادی؟ از رسول خدا شنیدم که فرمود در « مرج عذراء » جماعتی کشته می شوند که فرشتگان آسمان از کشته شدن آنها خشمگین خواهند شد.»
معاویه برای این که عمل خود را توجیه کند گفت:« در آن زمان هیچ مرد عاقل و کاردانی نزد من نبود تا مرا از این کار باز دارد.»
گفته‌اند که حجر مستجاب الدعوه بود.

 منابع:
قصه کربلا، ص 43
 تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 230
کامل بن اثیر، ج 3، ص 472.
پایگاه اسلامی الشیعه