وضوی ارتماسی به چه صورت انجام می گیرد

مجموعه: احکام دینی

 

وضوی ارتماسی

 

 

س1_ وضوی ارتماسی به چه صورت انجام می گیرد؟

 

ج ـ وضوی ارتماسی یعنی انسان صورت و دستها را در آب فرو برد و به قصد وضو بیرون آورد.

 

 


س 2_ وضوی ارتماسی کسی که موقع فرو بردن دستها و صورت در آب نیست وضو می کند چه حکمی پیدا می کند؟



ج ـ ‌اگر موقعی که صورت و دستها را در آب فرو می برد نیست وضو کند و تا وقتی که آنها از آب بیرون می آورد و ریزش آب تمام می شود به قصد وضو باشد وضوی اوصحیح است.

 



س 3_ وضوی ارتماسی کسی که موقع بیرون آوردن دستها و صورت از آب نیت وضو می کند چه حکمی به خود می گیرد؟



ج ـ اگر موقع بیرون آوردن از آب قصد وضو کند و تا وقتی که ریزش آب تمام می شود به قصد وضو باشد وضوی او صحیح است.

 

س 4_ آیا وضوی کسی که دست راست را به قصد وضوی ارتماسی در آب فرو برد و دست چپ را بشوید صحیح است ؟



ج ـ بله اگر دست راست را به قصد وضوی در آب فرو ببرد و دست چپ را به قصد وضو به غیر ارتماسی بشوید [اشکال ندارد.]

 

 

س 5_ دست و صورت در وضوی ارتماسی به چه صورتی باید شسته شود؟



ج ـ مانند وضوی ترتیبی باید صورت و دستها از بالا به پایین شسته شود پس اگر وقتی که صورت و دستها را در آب فرو می برد قصد وضو کند باید صورت را از طرف پیشانی و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بیرون آوردن از آب قصد وضو کند باید صورت را از طرف پیشانی و دستها را از طرف آرنج بیرون آورد.

 



س 6_ اگر کسی وضوی بعضی از اعضاء را ارتماسی و بعضی را غیر ارتماسی انجام دهد درست است؟


ج ـ بله، اشکال ندارد.

 

 

 

 

مذهبی, احکام وضو, وضوی ارتماسی, وضوی ارتماسی به چه صورت انجام می گیرد,نحوه گرفتن وضوی ارتماسی,فرو بردن دست در آبمذهبی, احکام وضو, وضوی ارتماسی, وضوی ارتماسی به چه صورت انجام می گیرد,نحوه گرفتن وضوی ارتماسی,فرو بردن دست در آب

فضیلت و خواص سوره فاطر


سوره فاطر,خواص سوره فاطر,فضیلت سوره فاطر,فواید سوره فاطر,رکات سوره فاطر

فاطر و نام دیگرش «ملائکه»1 سی و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 45 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره فاطر را قرائت کند در روز قیامت سه در از درهای بهشتی او را صدا می زند که از هر کدام از این سه در که خواست وارد شود.2

از امام صادق علیه السلام نیز در باب قرائت سوره های «حمدین» (فاطر،سبأ) آمده: هر کس که این دو سوره را در شب قرائت کند، همواره در آن شب در حفظ و امان خداوند و وکیلان او خواهد بود و اگر در روز این سوره ها را بخواند هیچ امر ناخوشایند و مکروهی به او نمی رسد و از خیر دنیا وآخرت چیزهایی به او داده می شود که به ذهنش خطور نکرده است. 3

آثار و برکات سوره فاطر:
1) اثری عجیب
در تفسیر البرهان به نقل از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آمده: هر کس سوره فاطر را بنویسد و در ظرف در بسته چوبی قرار دهد و آن را در دامن کسی که متوجه نیست بیفکند آن شخص نمی تواند از جای خود برخیزد تا آنگاه که آن ظرف را از دامن او بردارند. 4

از امام صادق علیه السلام نیز روایتی به همین مضمون آمده: هر کس سوره فاطر را بنویسد و در ظرف یا پوششی نهاده و با شخصی همراه کند، آن شخص نمی تواند از آن مکان خارج شود تا وقتی که آن نوشته را از او بردارند و اگر آن را در دامن شخصی بدون التفات او بیفکنند تا وقتی آن نوشته بر دامن اوست نمی تواند از جای خود برخیزد. 5
2) رشد تجارت و سود فراوان
هر کس دو آیه «30-29» سوره فاطر را در 4 پارچه پنبه ای نو و پاک بنویسد و در مکان تجارت خود قرار دهد، موجب رشد تجاری او و سود فراوان می شود. 6

 
3) ایمن شدن از زلزله و خراب شدن خانه
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه در شب و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه می ترسی آیه «41 سوره فاطر» را قرائت کن. 7

پیامبر گرامی اسلام نیز فرمودند: امان امتم از فرو ریختن ساختمان این آیه «41 فاطر» است. 8

 4) درمان بیماری صرع
معاویه بن وهب می گوید: نزد مولایم امام صادق علیه السلام بودم مردی از اهل مرو خدمت ایشان بود که پسرش به بیماری صرع مبتلا بود و آن مرد از این گرفتاری شکایت کرد. امام صادق علیه السلام فرمود او را به نزد من بیاور و بعد با دستان مبارکش سر کودک مبتلا به صرع را مسح کرد و این آیه را قرائت فرمود: «آیه 41 سوره فاطر». 9

 =====================
پی نوشت ها :
(1)درمان با قرآن، ص77
(2)مجمع البیان، ج8، ص230
(3) ثواب الاعمال، ص110
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص523
(5) همان
(6) المصباح کفعمی، ص456
(7) مکارم الاخلاق، ص290.
(8) همان
(9) الامالی شیخ طوسی، ص672
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی و درمان با قرآن،»
انهار

نمازهاى وارده در ماه مبارک رمضان


  نمازهاى ماه مبارک رمضان,نمازهای مستحبی ماه رمضان

 

 علامه مجلسى_ رحمه الله علیه_ در زادالمعاد در فصل آخر اعمال ماه رمضان به نقل از مفاتیح الجنان نوشته است:

* نماز شب اول, چهار رکعت, در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه توحید.

* نماز شب دوم, چهار رکعت, در هر رکعت بعد از حمد بیست بار انا انزلناه.

* نماز شب سوم, ده رکعت, در هر رکعت حمد و پنجاه بار توحید.

* نماز شب چهارم,هشت رکعت, در هر رکعت بحمدبو بیست مرتبه انا انزلناه.

* نماز شب پنجم,دو رکعت در هر رکعت حمد و پنجاه بار توحید و بعد از سلام,صد مرتبه اللهم صل على محمد و آل محمد.

* نماز شب ششم, چهار رکعت, در هر رکعت حمد و سوره تبارک الذى بیده الملک.

* نماز شب هفتم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و سیزده مرتبه انا انزلناه.

* نماز شب هشتم, دو رکعت, در هر رکعت حمد و ده مرتبه توحید و بعد از سلام هزار مرتبه سبحان الله.

* نماز شب نهم,شش رکعت, میان نماز شام و خفتن, در هر رکعت حمد و هفت مرتبه آیه الکرسى و پس از آن پنجاه مرتبه اللهم صل على محمد و آل محمد.

* نماز شب دهم,بیست رکعت, در هر رکعت حمد و سى مرتبه توحید.

* نمازشب یازدهم, دو رکعت,در هر رکعت حمد و بیست بار انااعطیناک الکوثر.

* نماز شب دوازدهم,هشت رکعت, در هر رکعت حمد و سى مرتبه انا انزلناه.

* نماز شب سیزدهم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و بیست و پنج مرتبه توحید.

* نماز شب چهاردهم,شش رکعت, در هر رکعت حمد و سى مرتبه اذا زلزلت.

* نماز شب پانزدهم,چهار رکعت, در دو رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه توحید و در دو رکعت دیگر پنجاه مرتبه توحید.

* نماز شب شانزدهم,دوازده رکعت, در هر رکعت حمد و دوازده مرتبه الهیکم التکاثر.

* نماز شب هفدهم, دو رکعت, در رکعت اول حمد و هر سوره که خواهد و در رکعت دوم حمد و صد بار توحید و بعد از سلام صد مرتبه لا اله الا الله.

* نماز شب هجدهم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و بیست و پنج بار انا اعطیناک الکوثر.

* نماز شب نوزدهم, پنجاه رکعت حمد و پنجاه مرتبه اذا زلزلت. و گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک بار بخواند زیرا در یک شب دو هزار و پانصد بار اذا زلزلت خواندن دشوار است.

* نماز شب بیستم و بیست و یکم و بیست و دوم و بیست و سوم و بیست و چهارم, در هر یک هشت رکعت به هر سوره اى که میسر شود.

* نماز شب بیست و پنجم,هشت رکعت, در هر رکعت حمد و ده بار توحید.

* نماز شب بیست و ششم,هشت رکعت, در هر رکعت حمد و صد بار توحید.

* نماز شب بیست و هفتم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و تبارک الذى بیده الملک. و اگر نتوانست بیست مرتبه توحید.

* نماز بیست و هشتم,شش رکعت, در هر رکعت حمد و صد مرتبه آیه الکرسى وصد مرتبه توحید و صد مرتبه کوثر و بعد از نماز صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد.
نماز شب بیست و هشتم موافق آنچه من یافتم بدین صورت است:
شش رکعت نماز کند به فاتحه الکتاب و ده مرتبه با آیه الکرسى و ده مرتبه کوثر و ده مرتبه قل هو الله احد و صد مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ صلوات بفرستد.

* نماز بیست و نهم, دو رکعت, درهر رکعت حمد و بیست مرتبه توحید.

* نماز سى ام, دوازده رکعت, در هر رکعت حمد و بیست مرتبه توحید و در پایان صد بار صلوات بر محمد و آل محمد, و این نمازها همین طور که گفته شد, هر دو رکعت یک سلام دارد.

 منبع:aviny.com

دعای مجیر

این دعا در بین دعاها از جایگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله روایت شده و دعایى است که جبرئیل براى آن‏ حضرت هنگامى که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند آورد و کفعمى در«بلد الامین»و«مصباح»این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده،از جمله اینکه هر که این دعا را در«ایام البیض»[روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم]ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مى‏شود،هرچند به عدد دانه‏هاى باران و برگهاى درختان و ریگهاى بیابان باشد.و خواندن آن براى شفاى‏ بیمار و اداى دین و بى‏نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.و دعا این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است‏
سُبْحَانَکَ یَا اللَّهُ تَعَالَیْتَ یَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَحِیمُ تَعَالَیْتَ یَا کَرِیمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَلِکُ تَعَالَیْتَ یَا مَالِکُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قُدُّوسُ تَعَالَیْتَ یَا سَلامُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُؤْمِنُ تَعَالَیْتَ یَا مُهَیْمِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَزِیزُ تَعَالَیْتَ یَا جَبَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُتَکَبِّرُ تَعَالَیْتَ یَا مُتَجَبِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ،
منزّهى تو اى خدا،بلندمرتبه هستى اى بخشنده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه هستى‏ اى کریم،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى فرمانروا،بلندمرتبه هستى اى مالک،ما را از آتش پناه ده اى‏ منزّهى تو اى ایمن‏بخش، بلندمرتبه هستى اى چیره بر هستى،مار از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عزّتمند،بلندمرتبه هستى اى جبّار،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بزرگ‏منش،بلندمرتبه هستى اى بزرگ‏منش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،پناه‏دهنده،منزّهى تو اى برى از هر عیب،بلندمرتبه هستى اى سلام،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،
سُبْحَانَکَ یَا خَالِقُ تَعَالَیْتَ یَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُصَوِّرُ تَعَالَیْتَ یَا مُقَدِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا هَادِی تَعَالَیْتَ یَا بَاقِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَهَّابُ تَعَالَیْتَ یَا تَوَّابُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَتَّاحُ تَعَالَیْتَ یَا مُرْتَاحُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَیِّدِی تَعَالَیْتَ یَا مَوْلایَ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَرِیبُ تَعَالَیْتَ یَا رَقِیبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُبْدِئُ تَعَالَیْتَ یَا مُعِیدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَمِیدُ تَعَالَیْتَ یَا مَجِیدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَدِیمُ ،
منزّهى تو اى‏ آفریننده،بلندمرتبه هستى اى آفرینشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى صورت آفرین،بلندمرتبه هستى اى تقدیر کننده، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى راهنما،بلندمرتبه هستى اى ماندگار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى بخشایشگر،بلندمرتبه هستى اى بسیار توبه‏پذیر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى گشایشگر، بنلدمرتبه،هستى اى خستگى‏ناپذیر،ما را از آتش پناه اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى سرورم،بلندمرتبه هستى اى مولایم، ما از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى نزدیک،بلندمرتبه هستى اى نگاهبان،ما را از آتش پناه ده اى پناه هنده، منزّهى تو اى پدید آورنده،بلندمرتبه هستى اى بازگرداننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى ستوده،بلندمرتبه‏ اى داراى عظمت،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى دیرینه،
تَعَالَیْتَ یَا عَظِیمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا غَفُورُ تَعَالَیْتَ یَا شَکُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا شَاهِدُ تَعَالَیْتَ یَا شَهِیدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَنَّانُ تَعَالَیْتَ یَا مَنَّانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا بَاعِثُ تَعَالَیْتَ یَا وَارِثُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُحْیِی تَعَالَیْتَ یَا مُمِیتُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا شَفِیقُ تَعَالَیْتَ یَا رَفِیقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا أَنِیسُ تَعَالَیْتَ یَا مُونِسُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا جَلِیلُ تَعَالَیْتَ یَا جَمِیلُ ،
بلند مرتبه هستى اى بزرگ،ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى آمرزگار،بلندمرتبه هستى اى ستایش‏پذیر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى گواه، بلندمرتبه هستى اى حاضر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه هستى اى منتّگذار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى برانگیزنده،بلندمرتبه هستى اى میراث‏بر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى زندگى‏بخش،بلندمرتبه هستى اى میراننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه‏ هستى اى همراه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده منزّهى تو اى همدم،بلندمرتبه هستى اى مونس ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بزرگ منزلت،بلندمرتبه هستى اى زیبا،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا خَبِیرُ تَعَالَیْتَ یَا بَصِیرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَفِیُّ تَعَالَیْتَ یَا مَلِیُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَعْبُودُ تَعَالَیْتَ یَا مَوْجُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا غَفَّارُ تَعَالَیْتَ یَا قَهَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَذْکُورُ تَعَالَیْتَ یَا مَشْکُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا جَوَادُ تَعَالَیْتَ یَا مَعَاذُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا جَمَالُ تَعَالَیْتَ یَا جَلالُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَابِقُ تَعَالَیْتَ یَا رَازِقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا صَادِقُ تَعَالَیْتَ یَا فَالِقُ،
ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى‏ آگاه،بلندمرتبه،هستى اى بینا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عطابخش،بلندمرتبه هستى اى امان ده، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى معبود،بلندمرتبه هستى اى موجود،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى بسیار آمرزنده،بلندمرتبه هستى اى ستوده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى یاد شده،بلندمرتبه‏ هستى اى سپاس شده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بخشنده،بلندمرتبه هستى اى پناهگاه،ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى زیبا،بلندمرتبه هستى اى باشکوه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پیش از همه،بلندمرتبه هستى اى روزى‏دهنده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى راستگو،بلندمرتبه هستى اى شکافنده،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَمِیعُ تَعَالَیْتَ یَا سَرِیعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَفِیعُ تَعَالَیْتَ یَا بَدِیعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَعَّالُ تَعَالَیْتَ یَا مُتَعَالُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَاضِی تَعَالَیْتَ یَا رَاضِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَاهِرُ تَعَالَیْتَ یَا طَاهِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَالِمُ تَعَالَیْتَ یَا حَاکِمُ،
ما را از اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى شنوا،بلندمرتبه هستى اى سریع،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بلندپایه،بلندمرتبه هستى اى نوآفرین،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى همواره در کار،بلندمرتبه هستى اى والاتر، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى قضاوت کننده،بلندمرتبه هستى اى خشنود،مار از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده، منزّهى تو اى چیره،بلندمرتبه هستى اى پاک،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده منزّهى تو اى دانا،بلندمرتبه هستى‏ اى حکمران،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا دَائِمُ تَعَالَیْتَ یَا قَائِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَاصِمُ تَعَالَیْتَ یَا قَاسِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا غَنِیُّ تَعَالَیْتَ یَا مُغْنِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَفِیُّ تَعَالَیْتَ یَا قَوِیُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا کَافِی تَعَالَیْتَ یَا شَافِی أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ ، سُبْحَانَکَ یَا مُقَدِّمُ تَعَالَیْتَ یَا مُؤَخِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا أَوَّلُ تَعَالَیْتَ یَا آخِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ،
ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پاینده،بلندمرتبه هستى اى پایدار،ما را از آتش پناه ده اى‏ پناه‏دهنده،منزّهى تو اى نگهدارنده،بلندمرتبه هستى اى پخش کننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بى‏نیاز، بلندمرتبه هستى اى بى‏نیاز کننده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى باوفا،بلندمرتبه هستى اى توانا،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى کفایت کننده،بلندمرتبه هستى اى شفابخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پیش‏انداز،بلندمرتبه هستى اى پس‏انداز،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى آغاز،بلندمرتبه هستى اى انجام‏ ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،
سُبْحَانَکَ یَا ظَاهِرُ تَعَالَیْتَ یَا بَاطِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَجَاءُ تَعَالَیْتَ یَا مُرْتَجَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْمَنِّ تَعَالَیْتَ یَا ذَا الطَّوْلِ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَیُّ تَعَالَیْتَ یَا قَیُّومُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَاحِدُ تَعَالَیْتَ یَا أَحَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سَیِّدُ تَعَالَیْتَ یَا صَمَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَدِیرُ تَعَالَیْتَ یَا کَبِیرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَالِی تَعَالَیْتَ یَا مُتَعَالِی [عَالِی‏]
منزّهى تو اى آشکار،بلندمرتبه هستى اى نهان،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى امید،بلندمرتبه هستى اى امیدبخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عطابخش،بلندمرتبه هستى اى هماره بخشایشگر، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى زنده،بلندمرتبه هستى اى به خود پاینده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى یگانه،بلندمرتبه هستى اى یکتا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى سرور،بلندمرتبه هستى اى مقصود همه‏ ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى توانا،بلندمرتبه هستى اى بزرگ،ما از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى ولایت مدار،بلندمرتبه هستى اى بلند پایه
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَلِیُّ تَعَالَیْتَ یَا أَعْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَلِیُّ تَعَالَیْتَ یَا مَوْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ذَارِئُ تَعَالَیْتَ یَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا خَافِضُ تَعَالَیْتَ یَا رَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُقْسِطُ تَعَالَیْتَ یَا جَامِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُعِزُّ تَعَالَیْتَ یَا مُذِلُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَافِظُ تَعَالَیْتَ یَا حَفِیظُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا قَادِرُ تَعَالَیْتَ یَا مُقْتَدِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَلِیمُ تَعَالَیْتَ یَا حَلِیمُ،
ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى والا،بلندمرتبه هستى اى والاتر، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى سرپرست،بلندمرتبه هستى اى مولا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده، منزّهى تو اى پدیدآور،بلندمرتبه هستى اى آفرینشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى فرودآور، بلندمرتبه هستى اى فرازبر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى دادگر،بلندمرتبه هستى اى گردآور،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عزّت‏بخش،بلندمرتبه هستى اى خوارساز،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى‏ نگاهبان،بلندمرتبه هستى این نگاهبان،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى توانا،بلندمرتبه هستى اى توانمند ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى دانا،بلندمرتبه هستى اى بردبار،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا حَکَمُ تَعَالَیْتَ یَا حَکِیمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُعْطِی تَعَالَیْتَ یَا مَانِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ضَارُّ تَعَالَیْتَ یَا نَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُجِیبُ تَعَالَیْتَ یَا حَسِیبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَادِلُ تَعَالَیْتَ یَا فَاصِلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا لَطِیفُ تَعَالَیْتَ یَا شَرِیفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَبُّ تَعَالَیْتَ یَا حَقُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مَاجِدُ تَعَالَیْتَ یَا وَاحِدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا عَفُوُّ تَعَالَیْتَ یَا مُنْتَقِمُ ،
ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى داور،بلندمرتبه هستى اى فرزانه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى عطابخش،بلندمرتبه هستى اى بازدار، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى زیان‏رسان،بلندمرتبه هستى اى سودبخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى اجابت‏ کننده،بلندمرتبه هستى اى حسابرس،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى دادگر،بلندمرتبه هستى اى جدایى‏انداز،ما را از آتش پناه ده اى‏ پناه‏دهنده،منزّهى تو اى مهربان،بلندمرتبه هستى اى شریف،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پروردگار،بلندمرتبه هستى اى حقیقت پایدار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پرشکوه،بلندمرتبه هستى اى گانه،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى درگذرنده، بلندمرتبه هستى اى انقتام گیرنده،
أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَاسِعُ تَعَالَیْتَ یَا مُوَسِّعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَءُوفُ تَعَالَیْتَ یَا عَطُوفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَرْدُ تَعَالَیْتَ یَا وِتْرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُقِیتُ تَعَالَیْتَ یَا مُحِیطُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا وَکِیلُ تَعَالَیْتَ یَا عَدْلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُبِینُ تَعَالَیْتَ یَا مَتِینُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا بَرُّ تَعَالَیْتَ یَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا رَشِیدُ تَعَالَیْتَ یَا مُرْشِدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا نُورُ تَعَالَیْتَ یَا مُنَوِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا نَصِیرُ،
ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بسیار عطابخش،بلندمرتبه هستى اى عطاگستر،ما را از آتش‏ پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى پرمهر،بلندمرتبه هستى اى نوازشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى یگانه،بلندمرتبه هستى اى بى‏همتا،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى روزى‏بخش،بلندمرتبه هستى اى‏ فراگیر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى وکیل،بلندمرتبه هستى اى عدالت محض،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده‏ منزّهى تو اى آشکار،بلندمرتبه هستى اى استوار،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى نیکو،بلندمرتبه هستى اى‏ مهروز،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزهى تو اى راهما،بلندمرتبه هستى اى راهبر،ما را از آتش پناه ده‏ اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى روشنایى،بلندمرتبه هستى اى روشنى‏بخش،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى یارى رسان،
تَعَالَیْتَ یَا نَاصِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا صَبُورُ تَعَالَیْتَ یَا صَابِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُحْصِی تَعَالَیْتَ یَا مُنْشِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا سُبْحَانُ تَعَالَیْتَ یَا دَیَّانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا مُغِیثُ تَعَالَیْتَ یَا غِیَاثُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا فَاطِرُ تَعَالَیْتَ یَا حَاضِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْجَمَالِ تَبَارَکْتَ یَا ذَا الْجَبَرُوتِ وَ الْجَلالِ سُبْحَانَکَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
بلندمرتبه هستى اى یاور،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى بردبار،بلندمرتبه هستى اى شکیبا،ما را از آتش پناه‏ ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى شمارشگر،بلندمرتبه هستى اى آفرینشگر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى‏ پاک و منزّه،بلندمرتبه هستى اى جزادهنده،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى فریادرس،بلندمرتبه هستى اى پناه، ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده،منزّهى تو اى آفریننده،بلندمرتبه هستى اى حاضر،ما را از آتش پناه ده اى پناه‏دهنده، منزّهى تو اى صاحب شکوه و زیبایى،بلندمرتبه هستى اى داراى جبروت و جلال،منزّهى تو،معبودى جز جز تو نیست منزّهى تو،همانا من از ستمکاران بودم،پس دعایش را اجابت کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و اینچنین اهل‏ اهل ایمان را رهایى بخشیم،و درود خدا بر آقاى ما محمّد و خاندان او همه و سپاس خدا را پروردگار جهانیان‏ و خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلى است،و جنبش و نیرویى نیست،جز به عنایت خداى والاى بزرگ.

احادیثی گهربار درباره ادب


مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان

احادیثی درباره ادب,حدیث درمورد ادب

احادیثی گهربار درباره ادب

اهمیت و جایگاه ادب در فرهنگ اهل بیت (ع)

امام صادق (ع) : بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث میگذارند ، ادب است نه مال ، زیرا مال از بین میرود و ادب باقی می ماند.  کافی جلد ۸ صفحه ۱۵۰ حدیث ۱۳۲


رسول خدا (ص) : فرزندان خود را احترام کنید و آنان را نیکو ادب کنید ، تا آمرزیده شوید.  جامع الاخبار صفحه ۳۹۳ ، مکارم اخلاق صفحه ۲۲۲

رسول گرامی (ص) : هیچ پدری هدیه ای بهتر از ادب نیکو به فرزندش نداده است.  کنزالعمال جلد ۱۶ صفحه ۴۵۶ حدیث ۴۵۴۱۱


امام صادق (ع) : ما از شیعیان خود کسی را که عاقل ، فهمیده ، آگاه ، بردبار ، با ادب ، سازگار ، صبور و راستگو باشد دوست داریم.مستدرک الوسائل جلد ۱۱ صفحه ۱۹۰ حدیث ۱۱


مولا علی (ع) در وصیتی به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : پسرم ، بهره ات را از ادب غنیمت بدار ، و قلب خود را برای آن آزاد گردان ، زیرا قلب بالاتر از این است که به آلودگی بیامیزی ، و بدان که اگر کمبودی داشته باشی به وسیله ادب بی نیاز میشوی ، و اگر غریب و تنها باشی ادب دوست و همراه تو خواهد بود که با وجود آن وحشتی نخواهد بود.  اعلام الدین


امام باقر (ع): سکوت انسان با ادب در درگاه الهی برتر از تسبیح گفتن نادان است.  اعلام الدین
امام علی (ع) : ادب انسان را از حسب و نسب بی نیاز میکند. ( یعنی خودش مایه شرافت است ).  اعلام الدین


امام علی (ع): مومن در دنیا صادق است ، و حرکت او مودبانه است و سخنش همراه با خیرخواهی است و پندش نرم و آرام است ، و از کسی جز خدا نمی ترسد.جامع الاخبار

حضرت محمد (ص) : ادب نیکو ، زینت عقل است.  جامع الاخبار


مولا علی (ع) : ای مومن ! علم و ادب قیمت و بهای توست، پس در به دست آوردن آنها تلاش کن ، هرچه علم و ادب تو زیادتر گردد ارزش و عظمت تو بیشتر میشود ، توسط علم و آگاهی به طرف خدا راهنمایی میشوی و به واسطه ادب بهتر میتوانی در خدمت پروردگارت قرار گیری و بنده به واسطه ادب خدمت میتواند ولایت و قرب الهی را به دست آورد ، پس نصیحت را بپذیر تا از عذاب الهی نجات یابی. مشکاة الانوار ، روضة الواعظین


امام صادق (ع) : چهار خصلت است که انسان بواسطه آنها آقایی پیدا میکند عفت ، ادب ، سخاوت و خرد. الاختصاص صفحه ۲۴۴


امام علی (ع) :هرکه به ادب حریص باشد ، بدیهای او کم خواهد شد.  تصنیف غررالحکم صفحه ۲۴۷ حدیث ۵۰۹۱
مولا علی (ع) : ادب مایه کمال مرد است.  تصنیف غررالحکم صفحه ۲۴۷ حدیث ۵۰۷۳


مولا علی (ع) : ادب نیکوترین اخلاق است.  تصنیف غررالحکم صفحه ۲۴۷ حدیث ۵۰۷۲
مولا علی (ع): مردم به ادب شایسته ، بیش از طلا و نقره نیازمندند.  تصنیف غررالحکم صفحه ۲۴۷ حدیث ۵۰۸۰


امام علی (ع) : میوه ادب ، خوش اخلاقی است. تصنیف غررالحکم حدیث ۵۰۸۴


مولا علی (ع) در وصیت به امام حسن (ع) فرمودند : ادب ، مایه باروری عقل و تزکیه قلب و زینت زبان و راهنمای انسان به اخلاق پسندیده است، اگر ادب همراه انسان نباشد او حیوانی رها شده بیش نیست ، خداوند به ادب خیر دهد کوچک را آقایی میبخشد،پس در جستجوی ادب باش تا شخصیت و ثروت بدست آوری ، هرکس پی ادب باشد به وسیله آن چیره میشود کسی که آن را رها کند بر او چیره میشوند و حمله می آورند.  اعلام الدین


----------------------------------
معنی و مفهوم ادب


رسول خدا (ص) : قرآن مرکز تربیت الهی است پس در حد توان ادب آن را بیاموزید،این قرآن ریسمان الهی و نور نمایان و مایه شفای مفید است، پس آن را بخوانید ( و عمل کنید ) جامع الاخبار صفحه ۱۱۴ حدیث ۲۰۰


از امام حسین (ع) سوال شد: ادب چیست ؟ امام فرمود: ادب آن است که از خانه خود که بیرون می روی، با هیچ کس برخورد نکنی جز آنکه او را برتر و بهتر از خود ببینی. موسوعة کلمات الامام الحسین (ع) صفحه ۷۵۰ حدیث ۹۰

 

امام علی (ع) : نیکوترین ادب آن است که تو را از گناهان باز دارد. ( یعنی در مقابل خدا مودب باشی ) تصنیف غررالحکم صفحه ۲۴۷ حدیث ۵۰۷۹


مولا علی (ع) : برترین ادب این است که انسان در حد و مرز خود به ایستد و از اندازه خویش تجاوز نکند.  تصنیف غررالحکم صفحه ۲۴۷ حدیث ۵۰۷۸


امام حسن عسگری (ع) : در ادب خودت همین کافی است که از آنچه از دیگران نمی پسندی اجتناب کنی. الانوار البهیه
امام علی (ع) : بهترین ادب آن است که از خودت شروع کنی. ( ابتدا خودت را ادب کنی ) غررالحکم
امام علی (ع) : با ارزش ترین ادب حفظ جوانمردی است.  غررالحکم


----------------------------------
جلوه هایی از ادب
رسول خدا (ص) : مومن ادب الهی را به کار میگیرد، هنگامی که خدا به او گشایش دهد او هم توسعه می دهد و زمانی که خدا از او باز داشت، او هم مراعات و امساک می کند. غررالحکم


امام سجاد (ع) : بیماری شدیدی گرفتم، پدرم فرمود: چه میل داری؟ گفتم : میل دارم از جمله کسانی باشم که در مقابل آنچه پروردگارم برای من در نظر گرفته چیزی را پیشنهاد نکنم ( یعنی در مقابل امر خدا تسلیم و راضی باشم ) پدرم فرمود : آفرین بر تو که شبیه ابراهیم خلیل (ع) هستی که هنگامی که جبرئیل (ع) ( در حالی که او در میان آتش بود ) گفت : چه نیاز داری ؟ ابراهیم (ع) فرمود : چیزی به پروردگارم پیشنهاد نمی کنم ، او خودش برای من کافی است ، و بهترین وکیل است. بحارالانوار جلد ۴۶ صفحه ۶۷


کنیزی شاخه گلی برای امام حسن (ع) آورد ، امام بزرگوار فرمود : تو در راه خدا آزاد شدی ، گفته شد چرا در مقابل یک شاخه گل او را آزاد کردی ؟ فرمود : خداوند ما را تربیت و ادب آموخته است که فرمود : هنگامی که به شما هدیه ای داده شد شما بهتر از آن را هدیه بدهید و هدیه بهتر از آزادی او بود.  بحارالانوار جلد ۸۴ صفحه ۲۷۳


از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمود: از بعضی از عالمان آل محمد (ص) یعنی ائمه (ع) سوال شد که ادب در نماز چیست ؟ فرمود : حضور قلب ، فارغ بودن اعضا،خوار و ذلیل ایستادن در مقابل پروردگار بزرگ، بهشت را طرف راست و جهنم را در طرف چپ خود ببیند و صراط را در مقابلش و خدا را جلوی خودش در نظر بگیرد. بحارالانوار جلد ۸۴ صفحه ۲۴۶ حدیث ۳۷


مولا علی (ع) فرمود: هنگامی که کسی عطسه کرد ، به او بگویید : یرحمکم الله ، یعنی خدا شما را مورد لطف و عنایت قرار دهد، و او بگوید : خداوند شما را ببخشد و مورد لطف قرار دهد زیرا خداوند فرمود : هنگامی که به شما هدیه ای داده شد شما هم هدیه ای بهتر به او بدهید.  بحارالانوار جلد ۸۴ صفحه ۲۷۳


امام صادق (ع) : کسی که ادب دارد باید در معلومات خود تحقیق و کاوش کند و اقتضای ورع و پرهیزگاری این است که آنچه را که نمی داند نگوید.  مستدرک الوسائل جلد ۱۷ صفحه ۲۵۰ حدیث ۲۳
----------------------------------
اقسام بی ادبی ها و تادیب بی ادبان
امام حسن عسگری (ع): شادمانی کردن پیش ( شخص ) اندوهناک ، از ادب به دور است. تحف العقول صفحه ۷۸۴


امام صادق (ع) و امام باقر (ع) فرمودند : اگر جوانی از جوانان شیعه پیش من آورده شود که دین شناس نیست او را ادب خواهم کرد. و امام باقر (ع) میفرمود : در پی آگاهی و بصیرت ( دانایی) باشید و گرنه شما از بادیه نشینان خواهید بود.  بحارالانوار جلد ۱ صفحه ۲۱۴ حدیث ۱۶


ابوهاشم جعفری گوید: خدمت امام رضا (ع) بودیم ،صحبت از عقل و ادب شد، امام (ع) فرمود : خرد هدیه ای از خداوند است و ادب زحمت است ( و به دست آوردنی ). پس هرکس در راه ادب زحمت بکشد به آن دست می یابد ، ولی کسی که در مورد افزایش عقل خود را به زحمت اندازد جز نادانی چیزی عایدش نمیشود. کافی جلد ۱ صفحه ۲۳ حدیث ۱۶