دعا برای آسان شدن کارها و پرداخت قرض



دعا برای آسان شدن کارها,پرداخت قرض,دعای پرداخت قرض,دعا,دعا کردن

«اللهم ربنا و رب کل شیی ء منزل التوراة و الانجیل و الفرقان، فالق الحب و النوی، اعوذ بک من شر کل دابة أنت آخذ بناصیتها، انت الاول فلیس شیی ء و انت الآخر فلیس بعدک شیی ء و أنت الظاهر فلیس فوقک شیی ء و أنت الباطن فلیس دونک شیی ء صل علی محمد و علی اهل بیته علیه و علیهم السلام، و اقض عنی الدین و اغننی من الفقر و یسر لی کل الامر یا ارحم الراحمین». (20)

بار خدایا! ای آفریدگار ما و پروردگارا همه چیز، ای نازل کننده تورات و انجیل و قرآن، ای شکافنده دانه و هسته! از شر هر جنبنده ای که فرمان آن به دست توست، به تو پناهنده می شوم.

تو اول هستی و پیش از تو هیچ موجودی نبوده، و تو آخرین خواهی بود و بعد از تو چیزی باقی نمی ماند، و تو آشکاری و برتر و بالاتر از تو چیزی نیست، و تو باطن همه جهان هستی و به جز تو مؤثری در عالم نیست، بر محمد و خاندانش درود فرست، و قرض مرا تسویه نما، و مرا از بی چیزی و تهی دستی نجات بخش، و همه امور را بر من آسان گردان، ای بخشنده ترین بخشندگان!

منیع:khabareno.com


انسانها در روز قیامت چگونه محشور میشوند؟



 

محشور شدن در روز قیامت

 

 

آیا می دانید انسانها در روز قیامت به چه صورتهایی محشور میشوند؟رسول خدا(ص) فرمودند: همه مردم (غیر اهل تقوا) در روز قیامت،برهنه محشور میشوند و خدای تعالی ده گروه از امت من را در روز قیامت از صفوف مسلمانان جدا می کند و قیافه هایشان را تغییر می دهند. این ده گروه عبارتند از:

 

1- سخن چینان (که به شکل میمون در می آیند.)



2- حرام خواران (که به شکل خوک در می آیند.)



3- ربا خواران (وارانه وارد محشر میشوند.)



4- حاکمان جو ر (کور به عرصه محشر می آیند.)



5- افراد خودخواه و خود پسند (گنگ و کر محشور میشوند.)



6- عالمان بی عمل (زبانشان را می جوند و چرک از دهانشان بیرون می آید.)



7- آزار دهندگان همسایه (با دست و پای بریده وارد میشوند.)



8- آنهایی که دوبهم زنی کرده اند (به شاخه ای از آتش آویزان می شوند.)



9- شهوت پیشگان و کسانی که خمس و زکات خود را نمی پردازند (با بویی بد تر از مردار وارد محشر میشوند.)



10- تکبر کنندگان (لباسهای آتشین بر آنها می پوشانند.)

 

34حدیث گهربار درباره حضرت فاطمه زهرا(س)


 

فاطمه زهرا(س), شهادت حضرت زهرا(س), حدیث درمورد حضرت زهرا (س)

34 حدیث گهربار درباره حضرت فاطمه زهرا(س)
1. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : اَوَّلُ شخصٍ تدْخُلُ الجنةَ فاطمةُ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: اولین کسی که داخل بهشت می‌شود، فاطمه است.
«بحار الانوار، ج 43، ص 44»

 

************************
2. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : اما اِبْنَتی فاطمةُ فهی سیدةُ نِساءِ العالمینَ من الاوّلینَ‌ و الآخرینَ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: اما دخترم فاطمه پس او سرور زنان جهان هستی از گذشتگان و آیندگان است.
«تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 338»


************************
3. قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : مَنْ ارضی فاطمةَ فقد ارضانی و مَنْ اَسخطَ فاطمةَ فقد اسخطنی.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: هرکس فاطمه را راضی کند، مرا راضی نموده و هر کس فاطمه را خشمگین کند، مرا خشمگین نموده است.
«احقاق الحق، ج 10، ص 217»


************************
4. قال الامام الباقر - علیه السّلام - : وُلِدَتْ فاطمةُ بنت محمدٍ - صلّی الله علیه و آله - بعدَ مبعثِ الرسولِ بخمسِ سنینَ و تُوَفِّیَتْ و لها ثمانَ عَشَرةَ سنةً.
امام باقر - علیه السّلام - فرمود: فاطمه دختر محمد - صلّی الله علیه و آله - پنج سال بعد از به نبوت رسیدن پیامبر اکرم متولد شد و هیجده ساله بود که وفات کرد.
«اصول کافی، ج 1، ص 457»


************************
5. عن النبی - صلّی الله علیه و آله - قال: اِنّما سُمِّیتْ فاطمةُ البتولَ لانّها تُبْتَلَتْ مِنْ الحیضِ و النفاسِ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: همانا فاطمه بتول نامیده شد، چرا که او از حیض و نفاس دور گردیده است.
«احقاق الحق، ج 10، ص 45»


************************
6. عن ابی جعفر - علیه السّلام - عن آبائه - علیهم السّلام - قال: اِنّما سُمِّیَتْ فاطمةُ بنتِ محمدٍ الطاهرةَ لِطَهارَتها مِنْ کُلِّ دَنَسٍ و طهارَتِها مِنْ کُلِّ رَفَثٍ و ما رأَتْ قَطُّ یوماً حُمْرةً و لا نِفاسَاً.
امام باقر - علیه السّلام - از قول پدرانشان - علیهم السّلام - فرمود: همانا فاطمه دختر محمد، طاهره نامیده شد، چرا که او از هر گونه پلیدی و آلودگی و نیز کلام ناپاک طاهر بود و هیچ روزی خون حیض و نفاس ندید.
«بحار الانوار، ج 43، ص 19»


************************
7. عن الامام جعفر بن محمد - علیه السّلام - عن ابیه - علیه السّلام - قال: اِنَّ فاطمةَ - سلام الله علیها - کانتْ تُکَنَّی امَ ابیها.
امام صادق - علیه السّلام - از قول پدرشان (امام باقر - علیه السّلام -) فرمود: همانا فاطمه - سلام الله علیها - به ام ابیها کنیه‌گذاری شده است.
«بحار الانوار، ج 43، ص 16»


************************
8. قال ابو عبدالله - علیه السّلام - : لِفاطمةَ - سلام الله علیها - تِسْعَةُ اسماءٍ عند اللهِ عز و جلّ: فاطمةُ‌ و الصِّدِّیقةُ و المبارکةُ و الطاهرةُ و الزکیةُ و الراضیةُ و المرضیةُ‌ و المحدثةُ و الزهراءُ.
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: نزد خداوند متعال برای فاطمه - سلام الله علیها - ‌نُه اسم وجود دارد: 1. فاطمه 2. صدیقه 3. مبارکه 4. طاهره 5. زکیه 6. راضیه 7. مرضیه 8. محدثه 9. زهراء.
«بحار الانوار، ج 43، ص 10»


************************
9. قال ابو عبدالله - علیه السّلام - : ... اتدری ایَّ شیءٍ تفسیرُ فاطمةَ قلت: اخبرنی یا سیدی قال فُطِمَتْ مِنْ الشَّرِ.
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: آیا می‌دانی معنی و مفهوم فاطمه چیست؟ گفتم آقای من شما مرا آگاه کنید، حضرت فرمود: یعنی که از بدی‌ها دور شده است.
«بحار الانوار، ج 43، ص 10»


************************
10. عن ابی جعفر - علیه السّلام - قال: کان رسول الله - صلّی الله علیه و آله - اذا ارادَ السفرَ سلَّمَ علی مَنْ اراد ... .
امام باقر - علیه السّلام - فرمود: پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - هرگاه می‌خواستند به سفر بروند با هر کس از اهلبیت خود می‌خواستند خدا حافظی کنند، خداحافظی می‌کردند، سپس آخرین کسی که از او خداحافظی می‌کردند، فاطمه - سلام الله علیها - بود، پس سفرشان را از خانه فاطمه آغاز می‌کردند و زمانی که از سفر باز می‌گشتند اول از همه به خانه فاطمه - سلام الله علیها – می‌رفتند.
«بحار الانوار، ج 43، ص 83»


************************
11. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : ان فاطمةَ سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمینَ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: همانا فاطمه، سرور زنان عالَم است.
«بحار الانوار، ج 25، ص 360»


************************
12. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : یا فاطمةُ اِنَّ اللهَ لَیَغْضَبُ لِغَضَبِکِ و یَرضی لِرِضاکِ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - (خطاب به حضرت فاطمه - سلام الله علیها -) فرمود: ای فاطمه همانا خداوند با خشم تو خشمگین و با رضایت و خشنودی تو خشنود می‌شود.
«بحار الانوار، ج 43، ص 19»


************************
13. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : اِنَّ فاطمةَ مِنّی وَ هی نُورُ عَینی و ثَمرةُ فؤادی یَسُوؤنی ما ساءَها و یَسُرُّنی ما سَرَّها.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: همانا فاطمه پاره تن من است و او روشنایی چشمانم و میوه قلب من است، آنچه او را بیازارد مرا آزار می‌دهد و آنچه او را خوشحال کند مرا خوشحال می‌کند.
«بحار الانوار، ج 43، ص 24»


************************
14. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : فاطِمةُ اَعَزُّ الناسِ علیَّ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: فاطمه عزیزترین و محبوب‌ترین مردم برای من است.
«بحار الانوار، ج 43، ص23»


************************
15. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : اِنَّ اللهَ تعالی اِختارَ مِنْ النِساءِ اربعَ: مریمَ و آسیةَ و خدیجةَ و فاطمةَ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: همانا خداوند متعال چهار تن از زنان را برگزید: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه را.
«بحار الانوار، ج 43، ص 19»


************************
16. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : الحسنُ و الحسینُ خیرُ اهلِ الارضِ بَعدِی و بعدَ اَبِیهما و اُمُّهما اَفْضَلُ نِساءِ اهلِ الارض.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: حسن و حسین بعد از من و پدرشان بهترین اهل زمین‌اند و مادرشان برترین زنان اهل زمین است.
«بحار الانوار، ج 43، ص 20»


************************
17. قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : فاطمةُ حوراءُ انسیةٌ‌.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: فاطمه حوریه‌ای انسانی است.
«عوالم، ج 6، ص 9»


************************
18. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : فاطمةُ شِجْنَةٌ مِنّی یَقْبِضُنی ما یَقْبِضُها و یَبْسطْنی ما یَبْسطُها.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: فاطمه شاخه‌ای از من است هر آنچه او را غمگین سازد، مرا غمگین می‌کند و هر آنچه او را خوشحال سازد، مرا خوشحال می‌کند.
«المناقب، ج 3، ص 332»


************************
19. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : احبُّ اهلی الیَّ فاطمةَ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: محبوب ترین فرد خانواده‌ام برای من، فاطمه است.
«احقاق الحق، ج 10، ص 181»


************************
20. عن ابی جعفر - علیه السّلام - قال: ما عُبِدَ اللهُ بشیءٍ مِنْ التحمیدِ افضلَ مِنْ تسبیحِ فاطمةَ - سلام الله علیها - و لو کانَ شیءٌ لَنَحَلَهُ رسولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - فاطمةَ - سلام الله علیها -.
امام باقر - علیه السّلام - فرمود: خداوند به هیچ نوع ستایشی بالاتر از تسبیح فاطمه - سلام الله علیها - عبادت نشده است و اگر چیزی بالاتر از این بود، حتماً پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - آن را به فاطمه - سلام الله علیها – می‌آموخت.
«اصول کافی، ج 2، ص 504»


************************
21. قال الامام الصادق - علیه السّلام - : تسبیحُ فاطمةَ - سلام الله علیها - فی کلِ یومٍ دَبْرَ کلِ صلاةٍ احبُّ‌ الیَّ مِنْ الفِ رکعةٍ فی کل یومٍ.
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: تسبیح فاطمه در هر روز بعد از نماز، نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز پسندیده‌تر است.
«مکارم الاخلاق، ص 281»


************************
22. عن ابی بصیر قال: دخلت علی ابی عبد الله - علیه السّلام - قال: و انَّ عندنا لَمُصْحَفَ فاطمةَ و ما یُدْریهم ما مُصْحَفُ فاطمةَ. قلتُ له: و ما مُصْحَفُ فاطمةَ؟ قال: مصحفٌ ... .
ابو بصیر گوید بر حضرت صادق - علیه السّلام - وارد شدم، (پس از چندی سخن) حضرت فرمود: همانا مصحف فاطمه - سلام الله علیها - نزد ما است و مردم چه می دانند مصحف فاطمه چیست. گفتم: مصحف فاطمه چیست. حضرت فرمود: کتابی است که در آن مطالبی همانند قرآن است در حالی که (حجمش) سه برابر آن است.
«اصول کافی، ج 1، ص 346»


************************
23. قال الامام الصادق - علیه السّلام - : لو لا انَّ اللهَ تبارک وتعالی خَلَقَ امیرَالمؤمنین لفاطمةَ - سلام الله علیها - ما کان لها کفْوٌ علی الارضِ مِنْ آدمَ‌ و مِنْ دونه.
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: اگر خدای تبارک و تعالی امیرالمؤمنین را برای فاطمه - سلام الله علیها – نمی‌آفرید، در روی زمین، از آدم گرفته تا هر بشری بعد از او، همسری برای او نبود.
«اصول کافی، ج 2، ص 480»

************************
24. لمّا زَوَّجَ رسولُ اللهِ - صلّی الله علیه و آله - فاطمةَ مِنْ علیٍ - علیه السّلام - اتاه ناسٌ من قریشٍ ... .
زمانی که پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فاطمه را به همسری علی - علیه السّلام - در آورد، عده‌ای از قریش به نزد حضرت آمدند و گفتند: آیا تو فاطمه را در مقابل مهریه ای ناچیز به تزویج علی در آوردی؟ حضرت فرمود: من او را به تزویج علی در نیاوردم بلکه خداوند متعال در شب معراج در کنار درخت (سدرة المنتهی) او را به تزویج علی - علیه السّلام - در آورد.
«من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 253»


************************
25. عن ابی عبد الله - علیه السّلام - قال: اذا کانَ یومُ القیامةِ جَمَعَ اللهُ الاولینَ و الآخِرینَ فی صعیدٍ واحدٍ فینادی منادٍ: غُضُّوا ابصارَکم و نَکِّسُوا رُؤُسَکم حتّی تَجُوزَ فاطمةُ بنتُ محمدٍ - صلّی الله علیه و آله - الصراطَ.
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: وقتی روز قیامت فرا رسد، خداوند تمامی بشر از اولین و آخرین را در یک جا جمع می‌کند پس منادی ندا می‌دهد: چشمانتان را ببندید و سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه دختر محمد - صلّی الله علیه و آله - از صراط بگذرد.
«بحار الانوار، ج 43، ص 224»


************************
26. قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : تُحْشَرُ ‌ابنتی فاطمةُ - سلام الله علیها - یومَ القیامةِ و معها ثیابٌ مصبوغهٌ ... .
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: دخترم فاطمه - سلام الله علیها - در روز قیامت در حالی محشور می‌شود که همراه او پیراهنی است خونین که به یکی از ساقهای عرش آویزان است، حضرت زهراء - سلام الله علیها – می‌گوید: ای خداوند عادل میان من و قاتل فرزندم داوری کن. پیامبر - صلّی الله علیه و آله - فرمود: قسم به پروردگار کعبه که خداوند برای دخترم داوری می‌کند.
«بحار الانوار، ج 43، ص 220»


************************
27. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : اذا کانَ یومَ القیامةِ تَقْبَلُ ابنتی فاطمةُ علی ناقةٍ مِنْ‌ نُوَقِ الجنّة مُدَبجَةَ الجَنْبینِ خِطامُها مِنْ لؤلؤِ رَطْبٍ، قَوائِمُها مِنْ الزُّمردِ الاخضرِ، ذَنْبُها مِنْ المِسْک الاَذْفَرِ عَیناها یاقوتتان حمراوان.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: زمانی که قیامت فرا رسد، دخترم فاطمه سوار بر شتری از شترهای بهشت می‌آید در حالی که دو پهلوی آن شتر آراسته و نقش و نگار دار است و مهارش از لؤلؤیی نازک، پاهایش از زمرد سبز، دمش از مُشکی تیز بوی و دو چشمش از دو یاقوت قرمز است.
«بحار الانوار، ج 43، ص 219»


************************
28. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : یا سلمانُ مَنْ احبَّ ابنتی فهو فی الجنةِ معی و مَنْ اَبْغَضها فهو فی النارِ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: ای سلمان هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت با من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد پس او در آتش است.
«بحار الانوار، ج 27، ص 116»


************************
29. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : یا سلمانُ حُبُّ فاطمةَ یَنْفَعُ فی مائةِ مَوطنٍ ایسَرُ تلکَ المواطنِ: الموتُ و القبرُ و المیزانُ و المحشرُ و الصراطُ و المحاسبةُ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: ای سلمان محبت فاطمه و دوست داشتن او در صد موقف و جایگاه از مواقف قیامت سودمند است، آسان ترین این مواقف: مرگ و قبر و میزان و محشر و (پل) صراط و موقف محاسبه اعمال است.
«بحار الانوار، ج 27، ص 116»


************************
30. قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : اِنَّ فاطمةَ لتشفع یومَ القیامةِ فیمن اَحَبَّها و تَولّاها و احبَّ ذُرِّیتها و تولّاهم و یَشْفَعُها الله فیهم و یدْخلُهم الجنةَ بِش‍فاعَتها.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: همانا فاطمه در روز قیامت برای کسی که محب و دوست دار او و فرزندانش باشد، شفاعت می‌کند و خداوند شفاعت او را در مورد این افراد می پذیرد ‌و آنها را با شفاعت او وارد بهشت می‌کند.
«القطره من بحار مناقب النبی و العترة، ج 2، ص 189»


************************
31. قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : اِنَّها اوّلُ مَنْ یَلْحَقُنی مِنْ اهلِ بَیْتی.
پیامبراکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: همانا او (فاطمه - سلام الله علیها -) اول کسی از اهل بیت من است که به من ملحق می‌گردد.
«بحار الانوار، ج 43، ص 24»


************************
32. عن ابی الحسن - علیه السّلام - قال: اِنَّ فاطمةَ - سلام الله علیها - صدیقةٌ شهیدةٌ.
امام کاظم - علیه السّلام - فرمود: همانا فاطمه - سلام الله علیها - زنی بسیار راستگو بود که به شهادت رسید.
«اصول کافی، ج 1، ص 458»


************************
33. عن ابی عبداللهِ الحسین - علیه السلام - : لما قُبِضَتْ فاطمةُ - سلام الله علیها - دفنَها امیرُ المومنین سِراً و عفا علی مَوضِعِ قَبرِها.
امام حسین - علیه السّلام - فرمود: چون فاطمه - سلام الله علیها - وفات کرد، امیرالمومنین - علیه السّلام - او را پنهانی به خاک سپرد و محل قبرش را ناپدید کرد.
«اصول کافی، ج 2، ص 356»


************************
34. عن الامام جعفر بن محمد - علیه السّلام - عن آبائه - علیهم السّلام - قال: لمّا حضرَتْ فاطمةَ الوفاةُ بَکَتْ، فقالَ لها امیرالمؤمنین یا سیدتی ما یبکیکِ ؟ قالتْ: ابکی لِما تَلقی بَعدی.
امام صادق - علیه السّلام - از قول پدرانشان - علیهم السّلام - فرمود: زمانی که حضرت فاطمه - سلام الله علیها - در حال احتضار بودند و وفاتشان نزدیک شد، شروع به گریه کردند، امیرالمؤمنین - علیه السّلام - فرمود: ای بانوی من چرا گریه می‌کنی. حضرت زهرا - سلام الله علیها - فرمود: بر آنچه بعد از من (از رنجها و سختی ها) می‌بینی گریه می‌کنم.

«بحار الانوار، ج 43، ص 218»

 

منبع :farsnews.com

آیا استخاره با قرآن صحیح است؟



 

استخاره با قرآن,استخاره

 آیا استخاره با قرآن صحیح است؟

در روایاتی از امام صادق(ع)حکایت شده که" قبل از استخاره دو رکعت نماز بخوانید بعد استخاره کنید، طلب خیر کنید یا با دعا طلب خیر بکنید
استخاره‌ای که در روایات اسلامی آمده همان طلب خیرکردن از خداست، یعنی هرکاری را که می‏‌خواهیم شروع کنیم اول از خدا بخواهیم، که خدایا! خیر مرا در این کار قرار بده! خدایا مرا در این کار راهنمائی کن! خدایا عاقبت این کار را ختم به خیر کن! این طلب خیر کردن و استخاره کردن است.
در مورد استخاره روایات متعددی در کلام بزرگان دین وارد شده است از جمله در روایتی از امام صادق(ع)حکایت شده است که: " اگر کسی بدون استخاره وارد کاری شود و مورد ابتلاء و امتحان و در معرض مشکلات قرار بگیرد پاداش به او داده نمی‏‌شود1".یا در روایت دیگری حکایت شده: «از شقاوت و بدبختی است که کسی عملی انجام دهد و استخاره از خدا نکند.»
همچنین از امام صادق(ع)حکایت شده: "اگر کسی از خدا طلب خیر کند خداوند به او خیر می‏‌دهد، اگر چه در آن کار مشکلاتی برای او واقع شود و (به ظاهر) نامطلوب باشد ولی عاقبت کار را خدا خیر قرار می‏‌دهد3".
یکی از مسائل مهم در این زمینه، روش و چگونگی استخاره‏ و انجام آن و توسط چه کسانی است، زیرا چیزی که امروزه انجام می‏‌شود مثل استخاره با تسبیح و مانند آنها را بزرگان معتقدند: «نوع من القرعه‏» نوعی قرعه‏‌کشی است یعنی اگر کسی بین دو کار، مشورت کرد و طلب خیر نمود، ولی نتوانست تشخیص بدهد که کدام بهتر است و متحیر ماند اینجا می‏‌گویند استخاره کند که «نوعٌ من القرعه‏» نوعی قرعه‏‌کشی است، که این راه را انتخاب بکنم یا آن راه را، و این که «قرعه راه‏‌حل هر مشکلی است» در قواعد فقهی هم مطرح است.
بنابراین در روایاتی از امام صادق(ع)حکایت شده که" قبل از استخاره دو رکعت نماز بخوانید بعد استخاره کنید، طلب خیر کنید یا با دعا طلب خیر بکنید4".
و در روایت دیگری از آن حضرت آمده است که" اگر عبدی و بنده‏‌ای از خدا طلب خیری (استخاره) کند اگر چه یک مرتبه، خداوند به او الهام می‏‌کند که چه کاری را انجام بدهد و او را به طرف کار خیر، و چیزی که خیرش در اوست راهنمائی می‏‌کند5".
استخاره با قرآن‏
استخاره با قرآن این است که اگر واقعاً انسان بر سر دو راه متحیر ماند بعد از طلب خیر از خدا و مشورت با اهلش و ... باز هم نتوانست راهی را انتخاب کند قرآن را باز کند راهش را خدا نشان می‏‌دهد.
از امام صادق علیه السلام حکایت شده: " اگر نتوانستی کاری را تشخیص دهی قرآن را باز کن اولین چیزی که به چشمت آمد طبق آن عمل کن. مثلًا اگر آیه‏ بهشت بود طبقش عمل کن، اگر آیه‏ عذاب بود طبقش عمل نکن6".
دلایل جواز استخاره با قرآن
درباره‌ی استخاره با قرآن روایاتی از پیشوایان معصوم علیهم السلام نقل شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
روایت شده است که: یسع بن عبدالله قمی به امام صادق(ع)عرض کرد: گاهی می‌خواهم کاری انجام دهم ولی متحیر هستم که آیا انجام دهم یا نه؟ امام صادق (ع)به او فرمود: "هنگام نماز که شیطان از هر وقت دیگر از انسان دورتر است قرآن را بگشا، اولین آیه‌ای که در آغاز صفحه دست راست می‌بینی، عمل کن7".
همچنین از رسول خدا(ص)نقل شده است که فرمود: هنگام استخاره با قرآن، ابتدا سه بار سوره‌ی توحید را بخوان سپس سه بار صلوات بر محمد و آلش بفرست، سپس بگو: «اللهم تفألت بکتابک و توکلت علیک فأرنی من کتابک ماهو مکتوم من سرک المکنون فی غیبک». یعنی: "خدایا به کتاب تو تفأل می‌زنم، و بر تو توکل می‌کنم و از کتابت آن‌چه را که در نهان غیب تو، پوشیده شده به من بنمایان.» پس از این دعا، قرآن را بگشا و از سطر اول، صفحه‌ی سمت راست، مقصود خود را به دست آور.8"
در جایی دیگر نقل شده که وقتی خبر تولد زید را به پدر بزرگوارش امام سجاد(ع) دادند، امام به اصحاب خود رو کرد و فرمود: نام این کودک را چه بگذارم؟ هر کس، نامی گفت، حضرت قرآن طلبید قرآنی را به آن حضرت دادند، به قران تفأل زد، این آیه آمد: «وفضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً».بار دیگر قرآن را گشود، این بار در آغاز صفحه‌ی اول قرآن، این آیه آمد: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله... وذلک هو الفوز العظیم».امام سجاد (ع)به این دو آیه نظر انداخت و دید هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه که رسول خدا (ص) در مورد «زید» فرموده بودند که در صلب امام سجاد (ع)پدید می‌آید، دریافت که این کودک همان زید است، آن‌گاه مکرّر به حاضران فرمود: "سوگند به خدا این همان «زید» است9" و نام او را زید گذاشت.
منابع:
1- بحارالانوار، ج 91، ص 222- 223
2- بحارالانوار، ج 91، ص 256
3- وسائل الشیعه، ج 5، ص 204
4- میزان الحکمة، ج 3، ص 226
5- بحارالانوار، ج 91، ص 257
6- میزان الحکمة، ج 3، ص 228 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 875
7- مجلسی، محمد باقر، مفاتیح الغیب، ص 42 و 43.
8 مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 91، ص 241.
9- ابوالفضل طریقه‌دار، استخاره و تفأل، ص 26 به نقل از عیون اخبار رضا، ج 1، ص 195.
منبع:isna.ir

 

 استخاره با قرآن

کدام نماز را می توان به هر جهت و در هر حال خواند



نماز,نماز خواندن,تعیین قبله

 

کدام نماز را می توان به هر جهت و در هر حال خواند/ پاسخ امام علی(ع) به پرسش نصرانی
آیت الله جوادی آملی در مورد علت تعیین کعبه به عنوان قبله با توجه به آیه «أینما تولّوا فثم وجه الله» گفت: این یک حکم فقهی است؛ گاهی می‌گویند: به این سمت نماز بخوان، گاهی هم می‌گویند: به آن سمت نماز بخوان. گاهی هم می‌گویند: اگر شما بین مشرق و مغرب نماز خواندی نمازت مقبول است، یک انسان متحیّری که وقت برای چهار نماز کافی نیست، به یکی از سمتها نماز بخواند نمازش کافی است.
به گزارش خبرگزاری مهر؛ آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 115 سوره بقره « ولله المشرق و المغرب فأینما تولّوا فثم وجه الله إنّ الله واسعٌ علیم»، که بر عدم انحصار وجه الله در مکان و جهتی خاص تأکید دارد، گفت: ... این کریمه احیاناً ناظر به مسئله تغییر قبله است از بیت المَقْدس به مسجد الحرام، به کعبه، بعضی اعتراض کردند که چرا قبله مسلمین از بیت المقدس به کعبه منتقل شد... که ﴿سیقول السفهاء من الناس ما ولیّهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل لله المشرق و المغرب یهدی من یشاء إلی صراط مستقیم﴾ ؛ وقتی قبله مسلمین از بیت المقدس به کعبه منتقل شد یهودی‌ها اعتراض کردند، گفتند به اینکه یا عبادتهای لاحق اینها باطل است یا عبادت‌های سابق اینها. اگر قبله حقیقی بیت المقدس است پس انحراف از بیت المقدس به کعبه باطل است و عبادت‌های بعد از انحراف هم باطل و اگر قبله کعبه است پس عبادت‌هایی که تا کنون به طرف قدس انجام می‌دادند باطل است.
 در این زمینه خدای سبحان آیه‌ای نازل کرد که ﴿لله المشرق و المغرب﴾؛ استقبال به وجه خدا جای معیّنی ندارد، اگر مشرق و مغرب مال خداست و همه جا خدا حضور دارد پس ﴿أینما تولّوا فثم وجه الله﴾ که این فای تفریع نشانه سعه فیض خدای سبحان است.
مشرق و مغرب، مِلک و مُلک خدا
... خدای سبحان مشرق و مغرب را مِلک و مُلک خود می‌داند. مشرق و مغرب دو جهتند نه دو موجود عینی خارجی نظیر شمس و قمر یا شجر و حجر. شجر یا حجر یک موجود خارجی است، ولی مشرق و مغرب جهت است. جهت بودنِ مشرق و جهت بودن مغرب متوقف است بر اینکه یک کوکب و یک نیّری باشد اوّلاً، و حرکتی باشد ثانیاً تا از حرکت آن نیّر طلوع و غروبی پیدا شود و قهراً مشرق و مغربی هم پیدا بشود؛ پس اگر یک کوکبی نباشد یا کوکب باشد ولی حرکت نکند، شرق و غربی نیست.
خدای سبحان که فرمود: مشرق و مغرب مال خداست، برای آن است که هم آن کوکب را مخلوق خود می‌داند و هم حرکت آن کوکب را به اختیار خود می‌داند. هم خلقت شمس و قمر را به خود نسبت می‌دهد و هم حرکت شمس و قمر را. قهراً مشرق و مغربی که بر این دو امر متوقف است، مال خدا خواهد بود. امّا شمس و قمر را مال خود می‌داند؛ زیرا گذشته از اینکه فرمود: ﴿الله خالق کلّ شیء﴾ ؛ یعنی هرچه که مصداق شیء است مخلوق خداست، هر چیزی که شیء بر او صادق است مخلوق خداست، گذشته از آن، درباره خصوص شمس و قمر هم فرمود: چرا شما شمس و قمر را عبادت می‌کنید، خدا را عبادت کنید که خالق شمس و قمر است. همان آیه‌ای که تلاوتش باعث سجده واجب است: ﴿لاتسجدوا للشمس و لا للقمر﴾ و لکن خدایی را بپرستید که خالق شمس و قمر است؛ پس اصل شمس و قمر مخلوق خداست و مخلوق مِلک و مُلک خالق است.
وی در بخشی دیگر از تفسیر این آیه در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه بر اساس این آیه به هر کجا که رو کنید وجه خداست، پس علت تعیین کعبه به عنوان قبله چیست؟، تأکید می کند: ... نه خصوصیتی برای بیت المقدس است، نه اختصاصی برای کعبه، آن یک حکم فقهی است. در حکم فقهی گاهی می‌گویند: به این سمت نماز بخوان، گاهی هم می‌گویند: به آن سمت نماز بخوان. گاهی هم می‌گویند: اگر شما بین مشرق و مغرب نماز خواندی نمازت مقبول است، یک انسان متحیّری که وقت برای چهار نماز کافی نیست، به یکی از سمتها نماز بخواند نمازش کافی است.
یا در نافله به همین آیه استدلال کردند در روایات ما هم آمده است که ﴿أینما تولّوا فثم وجه الله﴾ مصحّح آن است که نافله را به هر سمت می‌شود خواند. نه اینکه در نافله قبله معتبر نیست، قبله نافله وسیع است. چرا در نافله به هر سمت می‌شود نماز خواند؟! چرا نافله را در حال حرکت، پشت به قبله کعبه، رو به کعبه، پشت به شرق رو به شرق، می‌شود خواند؟ کسی از مدرسه تا مسجد اوّل اذان ظهر می‌خواهد حرکت کند، می‌خواهد این ٨ رکعت نافله ظهر را در راه بخواند، خب این مُفتیٰ به همه هم هست، صحیح هم هست. که کسی از محل کارش تا مسجد در بین راه این ٨ رکعت نافله ظهر را در راه می‌خواهد بخواند، خب جائز است ثواب نافله را هم می‌برد، به هر سمت، به هر کوی و برزن که رو کرد قبله اوست به همین آیه استدلال کرده‌اند: ﴿أینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾.
این مفسر قرآن کریم در ادامه با اشاره به نظر علامه طباطبایی در مورد این آیه تصریح کرد: ... این آیه ﴿أینما تولّوا فثمّ وجه الهم﴾ را به توسعه مسجد و مکان نمازگزار معنا کردند و به آیه قبل ارتباط دادند، سیدنا الاستاد(علامه طباطبایی) می‌فرماید به اینکه این آیه ناظر به توسعه جهت است نه مکان ، آیه می‌خواهد بفرماید به اینکه به هر سمت رو کنید وجه خداست، نه هر جا می‌توانید نماز بخوانید، نه همه جا مسجد است.
آن حدیث معروف «جعلت لی الأرض مسجداً و طهوراً» که از رسول خدا(ص) رسیده است آن یک حدیث خوبی است برای توسعه مسجد یعنی نماز لازم نیست که حتماً در جای معینی خوانده بشود، آن طور که اهل کتاب می‌پندارند که یا در کنیسه یا در بیع نماز بخوانند، در اسلام فرمودند به اینکه شما خانه‌هایتان را معبد کنید، همان‌طوری که مسجد معبد است خانه‌ها را هم با خواندن قرآن و نماز نورانی کنید و خانه‌های خود را مثل خانه‌های یهودی نکنید که عبادت در او نشود، سراسر زمین مسجد است و جای عبادت: «جعلت لی الأرض مسجداً و طهوراً».
ولی آیه ناظر به توسعه مکان مصلّی نیست، آیه ناظر به توسعه جهت و قبله مصلّی است به شهادت فای تفریع، نفرمود «لله المشرق والمغرب» پس هر جا خواستید نماز بخوانید، فرمود: ﴿لله المشرق والمغرب﴾ به هر سمت رو کردی رو به خدا کردی: ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾؛ یعنی به هر جا رو کردید آن روبروی شما وجه الله است. این ناظر به توسعه قبله و جهت نمازگزار است نه ناظر به توسعه مسجد و مکان نمازگزار...
احکام تعبدی قبله و توسعه جهت قبله در نافله و دعاها
این یک حکم فقهی و تعبّدی خاص است که گفته‌اند: به طرف کعبه بعضی از امور واجب است، بعضی از امور حرام گفتند به اینکه مسأله ذبح چه در حال عادی، چه در حال قربانی به طرف کعبه واجب است، مسأله صلات به طرف کعبه واجب است، مسأله احتضار موتیٰ و مسأله دفن به طرف کعبه واجب است.
 این «و الکعبة قبلتی» بعضی از کارها هم به طرف کعبه حرام است، آن کارهای قضای حاجت. پس این یک حکم فقهی است که بعضی از کارهای به طرف کعبه حرام، بعضی از کارها به طرف کعبه واجب. وگرنه از نظر بحثهای اصولی جهتی از جهات را نمی‌شود مشخّص کرد. نشانه‌اش آن است که اگر ما خواستیم در درون کعبه نماز بخوانیم آنجا هم ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾، آنجا اگر قیام معتبر نبود مستلقیاً هم می‌شود، منقطعاً هم می‌شود نماز خواند، نه به خاطر اینکه بالا و پایین کعبه نیست برای اینکه قیام معتبر است. نشانه‌اش آن است که اگر کسی بیمار بود در درون کعبه قرار داشت، بیماری که باید مستلقیاً نماز بخواند یا مجاز است منقطعاً نماز بخواند او به هر سمت که بخوابد یا به هر سمت که رو کند قبله است.
 درون کعبه مصداق ﴿فأینما تولّوا فثم وجه الله﴾ است. پس این‌چنین نیست که یک سمت معیّن خدا را بتوان عبادت کرد. این یک حکم فقهی و تعبّدی خاص است برای کسانی که از کعبه دورند وگرنه درون کعبه باز ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾ است، خواه در مسأله دعا، خواه در مسأله نوافل، خواه در مسأله صلات عند الاضطرار، خواه درموقع دعا کردن: ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾.
تمثیلی برای «وجه» در روایت امیرالمؤمنین(ع)
آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از تفسیر این آیه با استناد به قولی از شیخ صدوق خاطرنشان می کند: ...  مرحوم صدوق در کتاب شریف «توحید» در باب «نفی المکان والزمان والحرکة عنه تعالیٰ»  این حدیث شریف را نقل کرده که مردی آمد حضور امیرالمؤمنین(ع) از حضرتش مسائلی را سؤال کرد، قبلاً پیش دیگران رفته بودند آنها از جواب بازماندند به حضور امیرالمؤمنین(ع) آمدند و حضرت به سؤالهای آنها پاسخ داد. یکی از سؤالهای آنها این بود که "أخبرنی عن وجه الربّ تبارک وتعالی؟" سؤال کردند که وجه الله چیست؟ بگو وجه الله کدام سمت است؟
فدعی علی(ع) بنار و حطبٍ، حضرت دستور داد آتش و هیزمی حاضر کردند، فأضرمه؛ آن هیزم را با آتش افروخت. فلمّا اشتعلت؛ وقتی این آتش شعله‌ور شد، قال علی(ع): " أین وجه هذه النار"؟ صورت این آتش کجاست؟ شما ممکن است برای شخص یک وجهی قائل باشید که بگویید این روی شخص است و این پشت شخص، برای اجرام و احجام می‌توانید وجه و خلف قائل بشوید، امّا این شعله رویش کدام سمت است پشتش کدام سمت؟
قال علی(ع): "این وجه هذه النار؟" قال النصرانی: "هی وجه من جمیع حدودها"؛ همه طرفش وجه است، یعنی هر کس در کنار این آتش قرار گرفت می‌گوید: من رو به آتش‌ام. آنهایی که از شرق‌اند می‌گویند: ما رو به آتش‌ایم، آنهایی که از غرب‌اند، می‌گویند: ما رو به آتش‌ایم، آنهایی که از شمال و جنوب‌اند می‌گویند: ما رو به آتشیم. از هر طرف وجه است، آن‌گاه حضرت فرمود: "هذه النار مدبرة مصنوعة لایعرف وجهها و خالقها لایشبهها" ؛ این آتش یک موجود مخلوق است، همه طرفش وجه هست، شما نتوانستید وجه او را تشخیص بدهید آن وقت می‌خواهید وجه خدا را تشخیص بدهید؟ ﴿و لله المشرق و المغرب فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾ حضرت به این آیه اشاره کردند، دنباله سخن حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: ﴿ولله المشرق و المغرب فاینما تولّوا فثم وجه الله﴾.
در حد خِرَد مردم سخن گفتن پیشوایان معصوم(ع)
به اندازه عقل افراد حرف می‌زنند یعنی چه؟ یعنی بعضی اسرار را می‌گویند، بعضی اسرار را نمی‌گویند؟ یا حرف را می‌گویند هر کسی به اندازه فکرش می‌فهمد، اینکه فرمود: «إنّا معاشر الأنبیاء أمرنا أن نکلم الناس علیٰ قدر عقولهم» ؛ یعنی بعضی احکام را می‌گوییم، بعضی احکام را نمی‌گوییم؟ اینچنین است؟ یا ما همه حرفها را می‌زنیم، منتها هر کسی به اندازه فکر خودش می‌فهمد. اینجا هم همین‌طور است، چیزی را آنها کتمان نکردند هرچه که انسان را به خدا و بهشت نزدیک می‌کند فرمودند و هرچه که انسان را به جهنم نزدیک می‌کند و از خدا دور می‌کند آن را هم فرمودند منتها هر کسی به اندازه خودش استفاده می‌کند. یک وقت است با مثال آتش و هیزم مسئله را حل می‌کند، گاهی هم می‌فرمایند: «نحن وجه الله» با ولایت مسئله را حل می‌کنند، گاهی هم می‌فرمایند: قرآن وجه الله است؛ خب آن نصرانی را باید با یک مثال ساده توجیه کرد، اگر کسی نصرانی بود و در همین حدّ ساده می‌اندیشید باید با او به اندازه زبان او حرف زد.
اوج کلام امام در تتمه روایت
... حضرت در پایان این دو آیه را تلاوت فرمودند یکی همین آیه ١١٥ سوره بقره است که محل بحث است همین آیه ﴿ولله المشرق و المغرب فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾ یکی هم آن جمله‌ای که ظاهراً از سوره حاقّه استفاده می‌شود: ﴿لاتخفیٰ منکم خافیة﴾ آن جمله این است که «ولا یخفی علی ربّنا خافیة» ؛ نه چیزی بر خدا مخفی است، نه یک خافی‌ای آویخته می‌شود که روپوشی باشد بر خدا؛ پس او هم دائماً وجه دارد و بالفعل وجهش دائم است. حالا اگر ما فرض کردیم شمس همه طرفش وجه بود پشت و رو نداشت، همه سمتش وجه بود ولی بالاخره یک حاجبی دارد که اگر آن حاجب آویخته شد بین ما و بین شمس فاصله است دیگر استقبال میسّر نیست، دیگر نمی‌توان گفت: وجّهت وجهی للشمس، امّا درباره ذات اقدس الهٰ نه جهتی با جهتی فرق دارد اوّلاً، نه خافیه و پوششی هست که جلوی وجه گسترده خدا را بگیرد ثانیاً. لذا در جمیع شئون انسان می‌تواند بگوید: ﴿وجّهت وجهی للذی فطر السماوات و الأرض﴾ . خب این معنایی که حضرت در ذیل بیان کرد با آن مثال آتشی که افروخت خیلی فرق دارد، ممکن است در مجلس خیلیها نشسته باشند. آن نصرانی به همان اندازه مثال فهمید. آن محققین به اندازه خیلی عمیق‌تر فهمیدند.
 کامل‌ترین مصداق وجه الله
آیت الله جوادی آملی در ادامه با اشاره به حدیثی از امام رضا(ع) که از ایشان سؤال شد که ﴿فأینما تولّوا فثّم وجه الله﴾ چیست؟ فرمود:علی(ع). خب خود علیّ بن ابی‌طالب(ع) که به وجه الله رو می‌کند این بیان مصداقی از مصادیق کامل است. خب اگر علیّ ابن ابی طالب(ع) وجه الله شد، سایر ائمّه(علیهم السّلام) هم وجه الله‌اند؛ چون یک نوراند. اینها که بیش از یک نور نیستند. منتها در قالبهای مختلف هستند. پس امام هشتم(ع) هم وجه الله است، وجیه عندالله است.
اینکه در آستان حضرت عرض می‌کنیم: «و أنت عنده وجیه» . چون به وجه الله رسیدی وجیه هستی. مصداق وجه الله شدی. یعنی امام معصوم(ع) به نوبه خود، وجه خداست. اینکه امام هشتم(ع) در جواب سائل فرمود: علی (ع). یعنی امام معصوم وجه الله است . خب خود امام معصوم هم که می‌گوید: ﴿إنّما نطعمکم لوجه الله﴾ امام معصوم(ع) وقتی که بخواهد مسکین و یتیم و اسیر را اطعام کند می‌فرماید: ﴿إنّما نطعمکم لوجه الله﴾ این وجه الله چیست که امام معصوم لوجه الله کار می‌کند؟
اینکه حضرت فرمود: ﴿لانرید منکم جزاءً و لاشکوراً﴾ بعد فرمود: ﴿إنّما نطعمکم لوجه الله﴾ این وجه الله یعنی بهشت؟ حضرت فرمود: من طمع بهشت ندارم. این وجه الله یعنی پرهیز از جهنّم؟ فرمود: من خوف من النّار ندارم و فرمود: بر فرض که مرا به جهنّم ببری آن قابل تحمّل است «هبنی صبرت علیٰ حرّ نارک فکیف أصبر عن النظر إلی کرامتک» ، خب آن وجه الله چیست که حضرت همان را می‌طلبد؟ و چون به مطلوب خود رسیده است شده وجه الله، خود حضرت شد وجه الله؛ چون کارش لوجه الله است. اگر حضرت کارش لوجه الله است و به مقصد رسیده است آن وقت خودش می‌شود وجه الله و می‌شود هو وجیهٌ عندالله.
در این دعای توسّل هم که به معصومین(علیهم السّلام) عرض می‌کنیم: «یا وجیهاً عندالله» همین است. این وجیه عندالله است، یعنی موجَّه عندالله است. یعنی خدا به او رو می‌کند، اگر خدا به او رو کرد یعنی همه عالم به او رو می‌کند، این موجّه عندالله است یعنی چه؟ وجیه عندالله است یعنی چه؟ یعنی یتوجّه إلیه الله. خدا مگر در یک جهت خاصّ است که به یک انسان کامل رو کند؟ اگر خدا به انسان کامل رو کرد یعنی کلّ جهان به او رو می‌کند. لذا هر جا شما باشید می‌توانید به اینها متوسّل بشوید. اینکه به این خاندان عرض می‌کنیم: «یا وجیهاً عندالله» یعنی موجَّه عند الله‌اید یعنی خدا به تو رو کرد.
منشأ برکت بودن وجیه عند الله
آیت الله جوادی آملی در ادامه تصریح می کند: ... اگر خدا به یک انسان رو کند آیا کل عالم به او رو می‌کند یا نمی‌کند؟ اگر خدا به یک انسان رو کرد نظیر عیسای مسیح، می‌بینید حرفش چیست. حرف عیسای مسیح(ع) که خدای سبحان در قرآن نقل می‌کند، می‌فرماید: ﴿و جعلنی مبارکاً أین ما کنت﴾ ؛ من هر جا باشم پر برکت‌ام. منشأ برکت‌ام. آسمان باشم مبارکم، زمین باشم مبارکم: ﴿و جعلنی مبارکاً أینما کنت﴾ . چون درباره عیسای مسیح قرآن کریم فرمود به اینکه این من المقرّبین است. خب اگر موجودی مقرّب شد و موجّه شد یعنی خدا به او رو می‌کند.
خدا به او رو می‌کند یعنی چه؟ یعنی خدایی که ﴿لله المشرق و المغرب﴾، خدایی که ﴿فأینما تولّوا فثّم وجه الله﴾، خدایی که جایی از وجه او خالی نیست این خدا به انسان کامل رو کرد یعنی این انسان کامل شده وجه الله جایی نیست که این انسان کامل حضور نداشته باشد. جایی نیست که توسّل به این انسان کامل اثر نداشته باشد. لذا امام هشتم(ع) طبق تفسیر نورالثقلین فرمود: «علیّ(ع)». این اوّلاً به عنوان تطبیق است. نه تفسیر؛ و ثانیاً به عنوان بیان أحد المصادیق است؛ چون خود امام هشتم(ع) هم وجه الله است، همه معصومین(سلام الله علیهم) وجه الله‌اند.
منبع:mehrnews.com