اعمال شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان

مجموعه: اعمال مستحبی

اعمال شب بیست و یکم,اعمال شب بیست و یکم ماه رمضان,اعمال شبهاى قدر

اعمال مشترک شبهاى قدر:

شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است :

یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است:

اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه وآله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر» سیّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ، وَفیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ،

خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت

وَاَسْمآؤُکَ الْحُسْنى ، وَما یُخافُ وَیُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِکَ مِنَ النَّارِ،

و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ

پس هر حاجت که دارد بخواهدچهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد وبر سر بگذارد وبگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ

خدایا به حق این قرآن و به حق آنکس که او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى که در این قرآن مدحش کرده اى و به حقى که

عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

تو بر ایشان دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد

پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللَّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِعَلىٍّ و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ

و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍ و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ

پس هر حاجت که دارى طلب کن پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را. در خبر است که چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى کند از بُطنان عرش که حقّ تعالى آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدرراگناهان اوآمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها وکیل دریاها باشد هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند هشتم بخواند:

اَللَّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم

اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى ، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ

از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى

قُوَّتى ، وَقِلَّةِ حیلَتى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْجِزْ لى ما

خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه

وَعَدْتَنى ، وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ،

بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب

وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیْتَنى فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، الضَّعیفُ

و تمام کن بر من آنچه را به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست

الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنى ، وَلا [غافِلاً]

خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از

لِإِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى ، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى ،

احسانت در آنچه به من عطا کردى و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد

فى سَرَّآءَ اَوْ ضَرَّآءَ، اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخآءٍ، اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاءٍ، اَوْ بُؤْسٍ اَوْ

چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا

نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ *

در نعمت براستى تو شنواى دعایى

و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسى(ره) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه وآله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را.

اعمال شب بیست و یکم

کفعمى از سید بن باقى نقل کرده که در شب بیست و یکم مى خوانى:

 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَ الْجَهْلِ، وَهُدىً

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و چنان بردباریى بهره ام کن که ببندد بر من دَرِ نادانى را و هدایتى

تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَةٍ، وَغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّى بابَ کُلِّ فَقْرٍ، وَقُ وَّةً

به من ده که بر من منت نهد از رهانیدن از هر گمراهى و بى نیازیى به من بده که درهاى انواع فقر را به تمامى بر من ببندد و نیرویى

تَرُدُّ بِها عَنّى کُلَّ ضَعْفٍ، وَعِزّاً تُکْرِمُنى بِهِ عَنْ کُلِّ ذُلٍّ وَرِفْعَةً

به من ده که هرگونه سستى را از من بازگرداند و عزتى که از هر خوارى مرا گرامى دارى و رفعت مقامى که بدان وسیله مرا

تَرْفَعُنى بِها عَنْ کُلِّ ضَعَةٍ، وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّى کُلَّ خَوْفٍ، وَعافِیَةً

از هر پستى بلند کنى و امنیتى که بوسیله آن هر ترسى را از من دور کنى و تندرستى که بدان وسیله مرا از

تَسْتُرُنى بِها عَنْ کُلِّ بَلاءٍ، وَعِلْماً تَفْتَحُ لى بِهِ کُلَّ یَقینٍ، وَیَقیناً تُذْهِبُ

هر بلایى بپوشانى و دانشى که به آن هر یقینى را بر من مفتوح گردانى و یقینى که بدان وسیله

بِهِ عَنّى کُلَّ شَکٍّ، وَدُعآءً تَبْسُطُ لى بِهِ الْإِجابَةَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ، وَفى

هر شک و تردیدى را از من دور سازى و دعائى که اجابتش را بر من بگسترانى در همین امشب و در

هذِهِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ یا کَریمُ وَخَوْفاً تَنْشُرُ لى بِهِ

همین ساعت ... ... ... ... اى بزرگوار و ترسى به من بده که

کُلَّ رَحْمَةٍ، وَعِصْمَةً تَحُولُ بِها بَیْنى وَبَیْنَ الذُّنُوبِ، حَتّى اُفْلِحَ بِها

هر رحمتى را بدان وسیله بر من بگسترانى و مرا چنان خودنگهدار کن که همان حالت میان من و گناهان حائل شود

عِنْدَ الْمَعْصُومینَ عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

و بدان وسیله در پیشگاه معصومین (و خود نگهداران) درگاهت رستگار باشم اى مهربانترین مهربانان.

روایت شده که در شب بیست و یکم حمّاد بن عثمان بر حضرت صادق علیه السلام وارد شد حضرت سؤال کرد که غسل کرده اى عرض کرد بلى فدایت شوم پس حضرت حصیرى طلبید و حمّاد را نزدیک خود طلبید و مشغول نماز شد و پیوسته آن حضرت نماز خواند و حمّاد نیز خود را به آن حضرت چسبانیده بود و نماز مى خواند تا از نمازهاى خویش فارغ شدند پس آن حضرت دعا کرد و حمّاد آمین گفت تا صبح طلوع کرد آن جناب اذان و اقامه گفت و بعض از غِلْمان خود را طلبید و پیش ایستاد و نماز صبح خواند در رکعت اوّل حمد و قدر و در دویّم حمد و توحید خواند و بعد از نماز مشغول به تسبیح و تحمید و تقدیس و ثناى بر خدا و صلوات بر پیغمبرصلى الله علیه وآله و دعا براى مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات شد پس سر به سجده نهاد و مقدار یک ساعت بجز نفس چیزى از آن جناب شنیده نشد پس از آن این دعا را خواند لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْاَبْصارِ تا آخر دعا که در اقبالست و شیخ کلینى روایت کرده که حضرت باقرعلیه السلام در شب بیست و یکم و بیست و سیّم دعا مى خواند تا نیمه شب و بعد از آن شروع مى نمود به نماز خواندن و بدانکه در هر شب از شبهاى این دهه غسل مستحب است و روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه وآله در هر شب این دهه غسل مى کرد و اعتکاف در این دهه مستحب است و فضیلت بسیار دارد و افضل اوقات اعتکاف است و روایت شده که مقابل دو حجّ و دو عمره است:

وَکانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ: اِذا کانَ الْعَشْرُ الْأَواخِرَ، اعْتَکَفَ فِى الْمَسْجِدِ، وَضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ، وَشَمَّرَ الْمیزَرَ، وَطَوى فِراشَهُ.

رسم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله چنان بود که چون دهه آخر ماه رمضان مى شد در مسجد معتکف مى شد و چادرى موئین برایش مى زدند و کمر را محکم مى بست و بستر خواب را جمع مى کرد.

و بدانکه در این شب در سنه چهلم واقع شد شهادت مولاى ما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در این شب تجدید مى شود احزان آل محمّد علیهم السلام و اشیاع ایشان و روایت شده که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین علیه السلام برداشته نشد سنگى از روى زمین مگر آنکه در زیر آن خون تازه بود شیخ مفید فرموده که در این شب صلوات بسیار بفرستد و سعى و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمدعلیهم السلام و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام روز بیست و یکم روز قتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و مناسبست زیارت آن جناب و کلمات حضرت خضرعلیه السلام که به منزله زیارت آن حضرتست در این روز.

منبع:khabaronline.ir

نحوه محاسبه خمس !

مجموعه: احکام دینی

محاسبه خمس,خمس,خمس چیست,طریقه محاسبه خمس

 نحوه محاسبه خمس !

 موقع محاسبه خمس نباید قیمت خرید هر جنس را مد نظر قرار دهد بلکه قیمت زمان محاسبه ملاک است و از این بالاتر این که اگر کسی جنسی را برای فروش و سود بردن خرید و قیمت آن در بین سال خمسی افزایش یافت و با این حال آن شخص مال مذکور را نفروخت و با اینکه سال خمسی تمام شد آن مال را به امید افزایش قیمت بیشتر، نگهداری کرد و آن وقت، اُفت قیمت پدید آمد، در چنین حالتی نباید قیمت زمان پرداخت را برای محاسبه خمس در نظر بگیرد بلکه باید آن افزایش قیمتی که در بین سال خمسی حاصل شده بود را نیز در محاسبه دخالت دهد البته در نحوه محاسبه خمس افزایش قیمت مذکور بین مراجع تقلید اختلافی است.
هر گاه شخصی درآمد خود را - اگر تا سر سال خمسی می ماند و متعلق خمس واقع می شود - سرمایه گذاری نمود به اصل آن سرمایه و به سود حاصل از آن در سر سال خمسی خمس تعلق می گیرد به طور مثال اگر با آن سرمایه ملکی خرید تا از این راه سودی عاید او شود یا ماشینی خرید تا با آن کار کند یا دستگاهی خرید مثل انواع و اقسام دستگاه ها و ابزار و آلات صنعتی تا از این طریق درآمد جدیدی کسب کند یا خانه خرید تا آن را اجاره دهد یا خانه ای ساخت برای اجاره دادن و همینطور مغازه ای ساخت برای کسب درآمد در جمیع این مثالها، هم به اصل سرمایه و هم به سود حاصل از آن در سر سال خمسی ، خمس تعلق می گیرد .
البته اگر کسی خانه ای برای سکونت خود تهیه نمود ولی بعدا به هر دلیل نتوانست از آن استفاده نماید و مجبور شد آن را اجاره دهد، در این صورت به اصل آن خانه خمس تعلق نمی گیرد ولی آن مالی را که به عنوان اجاره دریافت می نماید هر مقدار آن که تا سر سال خمسی باقی بماند ، پرداخت خمس آن یعنی یک پنجم آن واجب می شود .
و باز باید توجه داشت که مثلا همین شخص اگر آن خانه را فروخت به پول حاصل از فروش آن خانه که مورد احتیاج وی برای سکونت بوده خمس تعلق نمی گیرد و این نظر غالب مراجع عظام تقلید می باشد ولی حضرت امام (ره) حتی برای پول حاصل از فروش خانه ای که مورد احتیاج برای سکونت بوده خمس قائل بوده اند .
 نکته مهم
باید توجه داشت که وقتی می گوییم به اصل سرمایه خمس تعلق می گیرد ، این در صورتی خواهد بود که آن مال سرمایه گذاری شده از موارد استثنای خمس نباشد. مثلا ارثیه یا مهریه یا دیه نباشد ولی در هر صورت به سود حاصله از سرمایه در صورت باقی ماندن تا سر سال خمسی ، خمس تعلق می گیرد .
یکی دیگر از مثالهای سرمایه که مشمول خمس خواهد بود این است که مثلا شخصی با درآمد خود و پولی که اگر بماند مشمول خمس می شود اجناسی را تهیه نماید برای فروش و تجارت، که در این صورت به جمیع آن اجناس با توجه به ارتفاع قیمتی که در سر سال خمسی دارند ، خمس تعلق می گیرد با این توضیح که :
موقع محاسبه خمس نباید قیمت خرید را مد نظر قرار دهد بلکه قیمت زمان محاسبه ملاک است و از این بالاتر این که اگر کسی جنسی را برای فروش و سود بردن خرید و قیمت آن در بین سال خمسی افزایش یافت و با این حال آن شخص مال مذکور را نفروخت و با اینکه سال خمسی تمام شد آن مال را به امید افزایش قیمت بیشتر، نگهداری کرد و آن وقت، اُفت قیمت پدید آمد، در چنین حالتی نباید قیمت زمان پرداخت را برای محاسبه خمس در نظر بگیرد بلکه باید آن افزایش قیمتی که در بین سال خمسی حاصل شده بود را نیز در محاسبه دخالت دهد البته در نحوه محاسبه خمس افزایش قیمت مذکور بین مراجع تقلید اختلافی است که ذیلا متذکر می شویم :
بعضی از مراجع مثل حضرت امام(ره) و آیة الله اراکی(ره) و آیة اله فاضل لنکرانی(ره) و آیة الله سیستانی(دام ظله) وآیة الله تبریزی(ره) و  آیة الله مکارم شیرازی(دام ظله) می فرمایند :
خمس مقداری که افزایش یافته واجب است به عنوان مثال اگر جنسی را به قیمت 100 هزار تومان خرید و در وسط سال قیمتش به 200 هزار تومان رسید ولی او آن جنس را نفروخت و بعد از سال خمسی آن جنس دوباره به قیمت 100 هزار تومان بازگشت نمود باید 40 هزار تومان به عنوان خمس بپردازد که خمس مقدار افزایش یافته را نیز شامل می شود .
اما برخی از مراجع دیگر مثل آیة الله خوئی(ره) و آیة الله صافی گلپایگانی و آیة الله گلپایگانی(ره) می فرمایند :
خمس مقداری که بالا رفته بر او واجب نیست بلکه :
آقای خوئی‌: « بلکه مقدار خمس چه نسبتی به مجموع اصل و ربح داشته به همان نسبت از موجودی عینا یا قیمتا باید بدهد.»
آقایان صافی و گلپایگانی: «بلکه همان مقدار از عین را که در حال استقرار خمس به نسبت تمام عین خمس آن شده در حال گرانی عین و ارزانی آن باید بدهد. مثلا اگر از سرمایه خمس داده شده ، جنسی را هزار تومان خرید و در سر سال قیمت آن جنس شش هزار تومان شد شش یک آن جنس خمس آن می شود که اگر نپرداخت و قیمت آن در سال بعد هم ترقی کرد قیمت تنزل نمود مثلا به همان هزار تومان اول رسید باید شش یک هزار تومان که قیمت روز اداست بپردازد. »
 توضیحات:
منظور از کلمه ربح در کلام آقای خوئی همان سود است و منظور از کلمه عین در فرمایش هر سه بزرگوار ، همان اصل مال است در مقابل قیمت یعنی به قیمت یک کالا همان قیمت می گوید و وقتی اصل آن را در نظر می گیرند تعبیر به عین مال می نمایند .
و منظور از کلمه «شش یک » نیز همان یک ششم است .
و منظور از « قیمت روز ادا » قیمت زمان پرداخت خمس می باشد .
باز در انتهای این نوشتار به خواننده محترم توصیه می شود که حتما برای محاسبه خمس خود به افراد مورد اطمینانی که اشراف کامل بر این دست از مسائل دارند مراجعه نمایند چرا که این مسائل به تخصصهای پیچیده ای نیاز دارد !!
منبع:tebyan.net

احادیثی درباره غیبت

مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان

غیبت,احادیثی درباره غیبت,حدیث درمورد غیبت

احادیثی درباره غیبت

حضرت محمد (ص) : هرکه مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند ، خداوند تعالی چهل روز و شب نماز و روزه او را قبول نکند ، مگر اینکه کسی که غیبتش را نموده از وی در گذرد.  جامع الاخبار صفحه ۱۰۹


----------------------------------------
 امام صادق (ع) : غیبت ،حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۷ حدیث ۴۸


----------------------------------------
امام صادق (ع) : غیبت نکن که غیبتت می کنند ( غیبت کسی را نکن که غیبتت می کنند ) برای برادرت چاه مکن که در آن می افتی چون همانطور که برخورد می کنی با تو برخورد میشود. ( هر جوری رفتار کنی همانطور باخودت رفتار می کنند ) بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۴۸ حدیث ۱۶
----------------------------------------
ابوذر می گوید به رسول خدا گفتم : غیبت چیست ؟ فرمود : برادرت را به آنچه دوست ندارد یاد کنی.گفتم ای رسول خدا اگر آنچه ( خصلتی ) که می گوییم در او باشد چه ؟ فرمود : بدان ، اگر آنچه را که در او هست یاد کنی ( بگویی ) غیبت او را کردی ، و اگر آنچه را که در او نباشد ( بگویی ) یاد کنی پس به او بهتان ( تهمت ) زدی.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۹ حدیث ۹

 

----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : هرکه در ماه رمضان مسلمانی را غیبت کند به روزه اش پاداش داده نمیشود.جامع الاخبار صفحه ۱۰۹


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : روزه دار اگرچه در رختخوابش خوابیده باشد در حال عبادت است مادامی که مسلمانی را غیبت نکند. سفینة البحار جلد ۲ صفحه ۳۳۷


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : هرکه برادر مومن خود را در حضورش مدح گوید و در پشت سرش غیبت کند عصمت میان آن دو قطع میشود. امالی صدوق مجلس ۸۵ حدیث ۲۱


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : از غیبت و سخن چینی بر حذر باش زیرا غیبت روزه را میشکند و سخن چینی موجب عذاب قبر است.تحف العقول مواعظ النبی (ص)


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : از غیبت دوری کنید که غیبت سخت تر از زنا است زیرا مرد زنا میکند و توبه می نماید و خداوند توبه او را می پذیرد ولی غیبت کننده آمرزیده نشود مگر آنکسی که غیبت او را نموده وی را ببخشد.مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۱۱۵


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : هرکه از آبروی برادر ( دینی ) خود در موقع غیبت دیگران دفاع نماید بر خداوند حق است که او را از آتش دوزخ آزادش کند.مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۱۱۹


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : حد غیبت آنست که بگوئی درباره برادرت آن صفتی را که او دارد ( و او از شنیدنش بدش آید ) پس اگر آنچه را که او ندارد بگوئی بهتان و تهمت است.ارشاد القلوب دیلمی صفحه ۱۹۰


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : کفاره غیبت این است که برای کسی که غیبت او را نموده ای ( از خدا ) طلب آمرزش کنی.  طرائف الحکم جلد ۲ صفحه ۳۵۵ نقل از امالی طوسی


----------------------------------------
 حضرت محمد (ص) : زبانت را نگهدار زیرا نگهداری زبان صدقه ایست که به خودت می دهی سپس فرمود: هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نشناسد تا مقداری از زبانش را نگهدارد ( هرچه خواست نگوید ) اصول کافی جلد ۳ باب الصمت و حفظ اللسان حدیث ۷


----------------------------------------
 حضرت محمد (ص) : هرکه سخنش را از عملش نشمارد خطاهایش زیاد شود و عذابش فرا رسد.  اصول کافی جلد ۳ باب الصمت و حفظ اللسان حدیث ۱۵

 

----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : کسی که مردم از زبان او بترسند پس او از اهل دوزخ است.بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۴۶
----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : از فحش و بدگویی دوری گزینید زیرا که خداوند عزوجل بدگوی بد زبان را دوست ندارد.  خصال صدوق باب الثلاثه حدیث ۲۰۳


----------------------------------------
حضرت علی (ع) : دردناکترین مردم ( در قیامت ) غیبت کننده است.  غررالحکم جلد ۲ صفحه ۳۸۱ حدیث ۲۹۱۱
----------------------------------------
امام صادق (ع) : کسی که آنچه را از مومنی دیده یا شنیده بگوید ، او از کسانی است که خدا درباره آنان فرمود : کسانی که دوست دارند گناه و فساد در بین مومنان پخش شود عذاب دردناکی برای آنان خواهد بود.  وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۸ حدیث ۶


----------------------------------------
حضرت محمد (ص):از بدترین بندگان خدا کسی است که مجالست او برای بدگوئیش ناخوشایند باشد ( مردم از همنشینی او بیزار باشند ).   طرائف الحکم جلد ۲ صفحه ۱۵۷


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : خداوند زبان را طوری عذاب فرماید که هیچ یک از اعضاء را آنچنان عذاب نکند ، زبان گوید پروردگارا مرا عذابی نمودی که چیز دیگر را عذاب نکردی ، پس به آن گفته میشود از تو کلمه ای خارج شد که به مشارق و مغارب زمین رسید و به وسیله آن سخن ، خون محترم ریخته شد و مال محترم غارت گردید و ناموس محترم دریده شد،به عزت و جلالم سوگند تو را عذابی کنم که هیچ یک از اعضاء دیگرت را آنچنان عذاب نکرده باشم.اصول کافی جلد ۳ باب الصمت و حفظ اللسان حدیث ۱۶ و ۱۷

 

----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود: وقتی در انجمنی که تو هستی درباره مردی بد می گویند آن مرد را یاری کن و آن گروه را از بد گویی باز دار و از آنجا برخیز.  نهج الفصاحه حدیث ۲۴۷


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : زبان خود را از بدگویی مسلمانان باز دارید ، اگر کسی مُرد درباره او به نیکی سخن گویید.  نهج الفصاحه حدیث ۲۶۴


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : از غیبت بپرهیزید که غیبت از زنا سخت تر است ، کسی که زنا میکند و توبه میکند خدا توبه او را می پذیرد ، ولی آنکه غیبت میکند گناهش آمرزیده نمیشود تا آنکه غیبت او را کرده است از گناهش بگذرد.  نهج الفصاحه حدیث ۹۹۶


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : روزه دار از آن هنگام که صبح میکند تا به شب در رود مادام که غیبت نکند در عبادت است و همین که غیبت کرد روزه او پاره شود. نهج الفصاحه حدیث ۱۸۵۵


----------------------------------------

حضرت محمد (ص) فرمود : غیبت آن است که برادر خود را به چیزی که دوست نداری یاد کنی.  نهج الفصاحه حدیث ۲۰۴۴


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : کفاره کسی که عیب وی کرده ای این است که برای او آمرزش بخواهی.  نهج الفصاحه حدیث ۲۱۴۳


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود: هر چیزی که دوست نداری رو بروی برادر خویش کنی غیبت است. نهج الفصاحه حدیث ۲۶۵۵
----------------------------------------
حضرت حضرت محمد (ص) فرمود : هرکه برادر مسلمانش را در حضور او غیبت کنند و تواند یاریش کند یاری وی نکند خدا او را در دنیا و آخرت خوار کند.  نهج الفصاحه حدیث ۲۹۴۹
منبع:hadithe.ir

حکم مخلوط شدن مسح سر با خیسی صورت

مجموعه: احکام دینی

مسح سر,مسح پا,وضو گرفتن,احکام وضو

در مسح سر و پا تکیه دادن به تکیه گاه یا تکیه ندادن شرط نشده است بلکه ملاک آن است که سر و پا ثابت نگه داشته شوند و دست روى آنها کشیده شود. و اگر گفته شده است که پا به تکیه گاهی تکیه داده شود برای آن است که ثابت بماند.

در این مقاله چند پرسش و پاسخ را از مباحث مطهرات انتخاب کردیم که تقدیم می کنیم:


سوال: اگر بعد از مسح سر، انگشتان دست خشک شود، جهت مسح پا، چه باید کرد؟

اصل در مسح پا برای وضو، آن است که با رطوبت باقی مانده در کف دست انجام شود، حال چه با انگشتان و چه با قسمت گودی کف دست صورت گیرد.

در هر حال، مراجع عظام تقلید در این باره می‌گویند: اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، مى‌تواند ( آیات عظام گلپایگانى، صافى، بهجت ره، سیستانى، شبیری زنجانى: (احتیاط واجب آن است که می‌تواند (سر را با همان رطوبت مسح کند و براى مسح پاها از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد. (آیة الله بهجت ره: (و بنا بر احتیاط واجب باید اوّل از ترى موى ریش و ابرو کمک بگیرد و اگر در آنها ترى نبود از دستها رطوبت بگیرد)؛ آیات عظام خوئى، تبریزى، شبیری زنجانى، سیستانى، خامنه‌ای: (براى مسح پاها از ریش خود رطوبت بگیرد)؛ امام خمینى، سید روح اللّٰه، توضیح المسائل (محشّٰى)، محقق و مصحح: بنى هاشمى خمینى‌، سید محمد حسین، ج 1، ص 159و201)


سوال: آیا انسان می تواند با بدن خیس غسل کند یا وضو بگیرد؟

غسل کردن با بدن خیس هیچ اشکالی ندارد. و اگر انسان در حال استحمام و غسل کردن مجدداً جنب شود می تواند همانجا غسل نماید و نیازی به خشک کردن بدن نیست. همچنین وضو گرفتن با بدن خیس اشکالی ندارد ولی باید به هنگام مسح کشیدن حتماً محل مسح در سر و روی پاها خشک باشد. (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 158،مسأله 256 :جاى مسح باید خشک باشد. و اگر به قدرى تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند مسح باطل است. ولى اگر ترى آن به قدرى کم باشد که رطوبتى که بعد از مسح در آن دیده مى‏شود بگویند فقط از ترى کف دست است اشکال ندارد.)
سوال: اگر در حین وضو ، روی شیر چند قطره آب باشد و دست با آن قطرات برخورد کند، آیا مشکلی در وضو به وجود می آید؟

پاسخ حضرت آیة الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:

اگر بعد از پایان شستن دست چپ آبی به کف دست شما از خارج برسد و مسح سر یا پا با آن آب خارجی انجام شود، وضو صحیح نیست در غیر این صورت، وضو مشکلی ندارد.


سوال: مخلوط شدن مسح سر با خیسی صورت چه حکمی دارد؟

از آنجایى که مسح پاها باید با رطوبتى که از آب وضو در کف دو دست باقى مانده صورت بگیرد، لذا باید هنگام مسح سر، دست به قسمت بالاى پیشانى نرسد و با رطوبت صورت برخورد نکند تا این‌که رطوبت دست که هنگام مسح پا به آن نیاز دارد با رطوبت صورت مخلوط نشود. (حسینی خامنه‌اى، سید على، أجوبة الاستفتاءات، ص 27) به هر حال، وضو و مسح سر باطل نمى‌شود، ولى مسح پا نباید با رطوبت گرفته شده از آب وضوى صورت باشد. (امام خمینى، سید روح اللّٰه، استفتاءات، ج 1، ص 39)

لذا فقها در این‌باره راه‌حلی ارائه کرده‌ و می‌گویند: با قسمت دیگر کف دست که ملاقات با آب صورت نکرده، پا را مسح کند. (بهجت، محمد تقى، استفتاءات، ج 1، ص 142، دفتر حضرت آیة الله بهجت؛ فاضل لنکرانى، محمد، جامع المسائل، ج 1، ص 50؛ تبریزى، جواد، استفتاءات جدید، ج 1، ص 39)


سوال: اگر بعد از کشیدن مسح سر چند قدمی را طی کرده و بعد مسح پا انجام بگیرد، آیا وضو صحیح است؟

1. در انجام اعمال وضو موالات (پی در پی بودن) عرفی شرط است؛ بدین معنا که لازم است میان اعمال وضو زیاد فاصله نشود، اما چند قدم راه رفتن بین مسح سر و پا مشکلی در وضو ایجاد نمی‌کند. (صافی گلپایگانی، لطف الله، جامع الاحکام، ج 1، ص 34؛ امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 174)

2. شایان ذکر است که اگر این فاصله انداختن، منجر به خشک شدن رطوبت کف دست شود، باید از موهای صورت یا دست برای تر شدن کف دست استفاده کرد و اگر رطوبتی باقی نمانده باشد وضو باطل است.


سوال: آیا برای مسح کشیدن روی پا تکیه دادن به تکیه گاه شرط شده است؟

در مسح سر و پا تکیه دادن به تکیه گاه یا تکیه ندادن شرط نشده است بلکه ملاک آن است که سر و پا ثابت نگه داشته شوند و دست روى آنها کشیده شود. و اگر گفته شده است که پا به تکیه گاهی تکیه داده شود برای آن است که ثابت بماند.

حضرت إمام خمینی (ره) در این زمینه فرموده اند:" در مسح سر و روى پا باید دست را روى آنها بکشد و اگر دست را نگه دارد و سر یا پا را به آن بکشد وضو باطل است ولى اگر موقعى که دست را مى‏کشد سر یا پا مختصرى حرکت کند اشکال ندارد." (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 159، مسأله 255)


سوال: آیا بیرون آوردن انگشتر در بین وضو موجب قطع موالات شده و اعاده وضو لازم است؟

به دلیل آن که موالات، موضوعی عرفی است، با درآوردن انگشتر، موالات بهم نمی خورد.

در سایر موارد نیز باید به شیوه ای عمل کرد که وضو از حالت پیوستگی خود خارج نشود و تشخیص آن نیز بر عهده عرف است.

(توجه: استفتا از سایت دفاتر آیات عظام: خامنه ای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست انجام گرفته است)

منابع:
توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1
صافی گلپایگانی، لطف الله، جامع الاحکام، ج1
بهجت، محمد تقى، استفتاءات، ج 1
اسلام کوئیست

تبیان

رابطه کلمه الرحمن با چهار آیه اول سوره الرحمن چیست؟

مجموعه: متفرقه دینی

سوره الرحمن,فضیلت سوره الرحمن,خواص سوره الرحمن,خاصیت سوره الرحمن

نام رحمان بعد از نام «اللَّه» گسترده ترین مفهوم را در میان نام های پروردگار دارد.

از آن جا که این سوره بیانگر انواع نعمت ها و مواهب بزرگ الهی است؛ با نام مقدس «رحمان» که رمزی از رحمت واسعه او است، آغاز می شود.

چرا که اگر صفت «رحمانیت» او نبود؛ این چنین خوان نعمت را برای دوست و دشمن نمی گستراند. لذا می فرماید خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود: «عَلَّمَ الْقُرْآنَ». به این ترتیب نخستین و مهم ترین نعمت را همان «تعلیم قرآن» بیان می کند و جالب این که بیان نعمت «تعلیم قرآن» را حتی قبل از مسئله «خلقت انسان» و «تعلیم بیان» ذکر کرده است.

در حالی که از نظر ترتیب طبیعی باید نخست اشاره به مسئله آفرینش انسان، و بعد نعمت تعلیم بیان و سپس نعمت تعلیم قرآن شود. اما عظمت قرآن ایجاب کرده که بر خلاف این ترتیب طبیعی نخست از آن سخن گوید.

به هر حال نام رحمان بعد از نام «اللَّه» گسترده ترین مفهوم را در میان نام های پروردگار دارد. زیرا می دانیم خداوند دارای دو رحمت است: «رحمت عام» و «رحمت خاص» نام رحمان اشاره به رحمت عام او است که همگان را شامل می شود و نام رحیم اشاره به رحمت خاص او است که مخصوص اهل ایمان و طاعت است.

 شاید به همین دلیل نام رحمان بر غیر خدا هرگز اطلاق نمی شود(مگر این که با کلمه «عبد» همراه باشد) ولی وصف «رحیم» به دیگران نیز گفته می شود؛ چرا که هیچ کس دارای رحمت عام جز او نیست. اما رحمت خاص هر چند به صورت ضعیف در میان انسان ها و موجودات دیگر نیز وجود دارد.

بنابراین، خداوند سبحان این سوره را افتتاح به این اسم نمود؛ برای این که بندگان بدانند که تمام نعمت هایی که در این سوره توصیف نموده، از رحمتی صادر شده که شامل همه مخلوقات او می شود. و چند آیه ابتدای سوره نیز از جمله آن نعمت ها است که از رحمت واسعه او سرچشمه می گیرد. به همین جهت مناسب آمد که در این سوره نعمت های عمومی را به رخ بکشد. چه نعمت های دنیایی مؤمن وکافر را و چه نعمت های آخرتی مؤمن را. چون نام رحمان دلالت بر رحمت عمومی خدا داشت؛ در اول این سوره واقع شد که در آن انواع نعمت های دنیوی و اخروی که مایه انتظام عالم انس و عالم جن است ذکر شده است.

 پی نوشت :
(تفسیر نمونه، ج 23، ص 97؛ ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 24، ص 61)


 منبع:jamnews.ir