انتقال انسان‌ها از محشر به جنت یا دوزخ چگونه است؟



حقیقت امامت, امامت در اصول دین

 

انتقال انسان‌ها از محشر به جنت یا نعوذ بالله به دوزخ چگونه است؟
هنگامى که روز قیامت فرا می‌رسد مردم باید 50 موقف و ایستگاه را طی کنند تا سرانجام به بهشت یا جهنم برسند. در هر ایستگاه، نیز هزار سال متوقف می‌شوند.[1] همچنان‌که خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَة»؛[2] در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است.
برای نمونه به برخی از هولناک‌ترین مواقف و ایستگاه‌ها در قیامت اشاره می‌شود:

1. ایستگاه اول؛ بیرون آمدن از قبر[3]
چنانچه در قرآن کریم می‌خوانیم: «و این‌که رستاخیز آمدنى است، و شکّى در آن نیست و خداوند تمام کسانى را که در قبرها هستند زنده می‌کند».[4]

در روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع)نقل شده است: «در این ایستگاه، مردم هزار سال با بدن و پای برهنه با حال تشنگی و گرسنگی حبس و نگهداری می‌شوند. هر کس به خدا، بهشت، جهنم، برانگیخته شدن و حساب و قیامت، ایمان داشته باشد از گرسنگی و تنشنگی نجات می‌یابد».[5]

امام صادق(ع) می‌فرماید: «حکایت مردم در روز قیامت، آن هنگامى که در پیشگاه پروردگار جهانیان بایستند مانند تیر در ترکش است؛ یعنی در جایى که ایستاده‌اند جز همان جاى پاى خود، جاى دیگرى (از شدت ازدحام جمعیّت) ندارد، و نمی‌تواند از جاى خودش به این سو و آن سو برود».[6]

2. ایستگاه دوم؛ سنجیدن و وزن کردن اعمال[7]
در قرآن کریم آمده است: «وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! کسانى که میزان‌هاى (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند! و کسانى که میزان‌هاى (عمل) آنها سبک است،افرادى هستند که سرمایه وجود خود را، به ‌خاطر ظلم و ستمى که نسبت به آیات ما می‌کردند، ازدست داده‌اند».[8]

3. ایستگاه سوم؛ حساب‌رسی نمودن[9]
چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: «حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى‌که در غفلت‌اند و روى گردانند».[10]

پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «در روز قیامت، بنده‌ای قدم از قدم برنمی‌دارد، مگر این‌که از او در مورد چهار چیز می‌پرسند: 1. از عمر او که در چه چیز صرف کرده است، 2. از جوانی او که در چه چیز و راهی آن‌را پیر و فنا کرده است، 3. از اموال او که از کجا آورده و در چه چیزی خرج نموده است. 4. از محبت اهل بیت(ع)».[11]

همچنین امام باقر(ع) فرمود: «اول چیزی که از بنده به حساب می‌کشند، نماز است، پس اگر نماز قبول شد، دیگر اعمال نیک نیز پذیرفته می‌شود».[12]

امام سجاد می‌فرماید: «برای اهل شرک ترازو و میزانی نصب نمی‌شود آنان را گروه گروه بی‌حساب به جهنم می‌برند. نصب ترازو و سنجیدن اعمال برای اهل اسلام است».[13]

4. ایستگاه چهارم؛ نامه اعمال[14]
خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «و در آن هنگام که نامه‌هاى اعمال گشوده شود».[15]
همچنین بر اساس آیات قرآن؛ انسان‌ها در روز قیامت هنگام گرفتن نامه اعمال به دو دسته تقسیم می‌شوند: گروهی که نامه اعمالشان را به دست راستشان می‌دهند؛ گروه دیگری که نامه اعمالشان را از پشت سر به دست چپشان می‌دهند. گروه اول شادمان و دارای حساب‌رسی آسان و اهل بهشت هستند. اما گروه دوم، اهل جهنم می‌باشند.[16]

5. ایستگاه پنجم؛ پل صراط[17]
صراط، پُلی است که بر روی جهنم کشیده می‌شود[18] و تمام بندگان خداوند باید از روی آن عبور کنند تا اگر بهشتی است، داخل بهشت شود. چنان‌که خدای متعال می‌فرماید: «و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می‌شوید این امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت».[19]

پل صراط دارای عقبات و گذرگاه‌های بسیاری است که هر عقبه به اسم واجبات و محرّمات الهی است؛ یعنی به تعداد واجبات و محرّماتی که انسان‌ها مکلّف به انجام و ترک آن شده‌اند، عقبه و گذرگاه وجود دارد.[20]

بنابراین، اگر در روایات وارده در این باب، تعداد یا نوع ایستگاه‌های بیان شده با یکدیگر از جهت عدد یا نام متفاوت بوده دلیل بر تعارض و تضاد روایات نیست، بلکه در هر روایتی برخی از آن مصادیق، برای نمونه بیان شده‌اند. در این‌جا به برخی از مهم‌ترین عقبات و گذرگاه‌ها بر روی پل صراط[21] اشاره می‌شود:

یک. عقبه ولایت: در این عقبه تمام افراد را نگه می‌دارند و از ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) و امامان بعد از او سؤال می‌پرسند، هر کس در دنیا امام خود را بشناسد و از دستوراتش پیروى نماید از صراط آخرت خواهد گذشت، هر کس او را نشناسد پایش در صراط جهنم خواهد لغزید و میان جهنم خواهد افتاد.[22]

دو. عقبه مرصاد(کمین‌گاه): خداوند متعال می‌فرماید: «به یقین پروردگار تو در کمین‌گاه (ستمگران) است!».[23]

امام صادق(ع) فرمود:«مرصاد، گذرگاهى است بر پُل‏ صراط که هیچ بنده ستمگرى از آن نخواهد گذشت»؛[24] یعنی خدای متعال در این عقبه و گذرگاه، حق هر مظلومی را از ستمگران می‌گیرد و از هیچ ستمگری گذشت نخواهد کرد.[25]

سه. عقبه رحم:[26] امام باقر(ع) به نقل از رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «در روز قیامت وقتی جهنم را آوردند پُل صراط را بر روی آن می‌گذارند که خودش دارای سه پُل است بر روی یک پُل، امانت و صله رحم می‌باشد و بر پُل دوم، نماز، بر پُل سوم، عدالت پروردگار عالمیان است. پس مردم را تکلیف می‌کنند که بر صراط عبور کنند. در عقبه صله رحم و امانت، ایشان را نگه می‌دارند اگر قطع رحم و یا خیانت در اموال مردم کرده باشند از این عقبه نمی‌گذرند تا از عهده آن بر آیند در غیر این صورت به جهنم  می‌افتند. اگر از این عقبه نجات پیدا کنند در عقبه نماز، ایشان را نگه دارند، اگر از این عقبه نجات یافتند باید در عقبه عدالت الهی برای پاسخ‌گویی به حق بندگان نگه داشته شوند، اگر از این عقبه هم به سلامت عبور کردند نجات پیدا می‌کنند و خدا را حمد و ستایش می‌نمایند».[27]

چهار. عقبه امانت:[28] چنانچه در قرآن کریم می‌خوانیم: «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها رابه صاحبانش بدهید! و هنگامى که میان مردم داورى می‌کنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما می‌دهد! خداوند، شنوا و بینا است».[29] در روایتی که امام باقر(ع) از پیامبر(ص) نقل فرمود و در بالا به آن اشاره شد؛ یکی از عقبات بر روی پل صراط، عقبه امانت معرّفی شده است.

پنج. عقبه نماز:[30] امام صادق(ع)فرمود: «اولین چیزی که از انسان در روز قیامت پرسیده می‌شود و مورد حساب‌رسی قرار می‌گیرد نماز است».[31]
پس از طی نمودن ایستگاه‌ها و گذرگاه‌های یاد شده؛ سرانجام انسان، به جهنّم یا بهشت ختم می‌شود، و نامه اعمال هر دو گروه به دست آنها داده می‌شود، اهل تقوا و پرهیزگاران، گروه گروه به تناسب کارهای نیک خود در دنیا و پیروی از پیامبران الهی خویش، با احترام و تکریم از سوی فرشتگان خداوند از درهای هشت‌گانه بهشت که از قبل بر روی آنان گشوده شده بود و انتظار ورود آنان را می‌کشید وارد بهشت می‌شوند و فرشتگان از آنان استقبال نموده، سلام می‌کنند و می‌گویند: شما پاکیزه شدید داخل بهشت شوید و تا ابد در آن بمانید.[32]

اما اهل دوزخ چون مایل به رفتن به سوی دوزخ نیستند فرشتگان عذاب به زور و زجر، بر گردن و دست و پایشان غل و زنجیر انداخته[33] و با تازیانه‌هاى آتشین آنها را دسته دسته به مقتضای راه و روش و چگونگی گناهانشان در دنیا؛ مانند کفر، شرک، انکار ضروریات دین و... از هر کدام از درهای هفت‌گانه جهنم وارد جهنم می‌کنند.[34] نگهبانان جهنم آنان را مسخره می‌کنند و می‌گویند آیا برای شما پیامبری فرستاده نشده بود که شما را از چنین روزی بترساند و آگاه نماید؟ آنان در جواب می‌گویند چرا فرستاده شده بود. آن‌گاه به آنان گفته می‌شود داخل جهنم شوید که بد جایگاه و منزل‌گاهی برای شما خواهد بود.[35]

[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 143، دارالکتب الإسلامیة، تهران،چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. معارج، 4.
[3]. قمی، شیخ عباس، منازل الآخره، ص 83 – 85، انتشارات انصاری، تهران، چاپ هشتم، 1390ش.
[4]. حج، 7.
[5]. مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 7، ص 111، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. الکافی، ج 8، ص 143.
[7]. منازل الآخره، ص 93.
[8]. اعراف، 8 - 9.
[9]. منازل الآخره، ص 117 – 118.
[10]. انبیاء، 1.
[11]. شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 253، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
[12].الکافی، ج ‏3، ص 268.
[13]. بحارالأنوار، ج ‏7، ص 250.
[14]. منازل الآخرة، ص 125 – 128.
[15]. تکویر، 10.
[16]. ر.ک: انشقاق، 7 – 12.
[17].منازل الآخرة، ص 131 – 132.
[18]. ر.ک: نمایه «پل صراط در قرآن»، سؤال 367.
[19]. مریم، 71.
[20]. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 71 - 72، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، قم، چاپ دوم، 1414ق.
[21]. ر.ک: نمایه «ایستگاه‌های هفت‌گانه پل صراط»، سؤال 25524.
[22]. همان، ص 72.
[23]. فجر، 14.
[24]. بحارالأنوار، ج ‏8، ص 64.
[25]. الاعتقادات، ص 72.
[26].همان.
[27]. بحارالأنوار، ج ‏8، ص 65.
[28]. الاعتقادات، ص 72.
[29]. نساء، 58.
[30]. الاعتقادات، ص 72.
[31].الکافی، ج ‏3، ص 268.
[32]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمدجواد، ج 8، ص 795 - 796، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 347، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[33]. غافر، 71: «إِذِ الْأَغْلالُ فی‏ أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ یسْحَبُونَ»؛در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را مى‏کشند.
[34]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 795؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 344 _ 345.
[35].مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 795.
منبع :islamquest.net

دعا برای سلامتی از همه دردهای جسمی



 

دعا برای سلامتی از همه دردهای جسمی

 

به تجربه اثبات شده است برای درد چشم و همه دردها توسل جستن به حضرت امام موسی بن جعفر (ع) و هفت سکه پول زیر سر بیمار گذاردن، و سپس به سادات موسوی (از نسب امام حسن مجتبی (ع)) پرداختن، و خواندن دعای زیر بسیار موثر است.

 

«اللهم انی اسالک بحق ولیک موسی بن جعفر (علیهم السلام) الا عافیتنی فی جوارحی ما ظهر منها و مابطن، و رفعت عنی جمیع الالام و الاسقام یا جواد یا کریم یا رحیم و یا ارحم الراحمین»

 

«خدایا از تو مسئلت دارم به حق ولیت امام موسی بن جعفر (ع) (مگر این که ) درد ظاهری و باطنی اعضا و جوارح مرا عافیت بخشی، و همه دردها و ناخوشیها را از آن برطرف سازی، ای بخشنده، ای بزرگوار، ای رحیم، ای مهربانترین مهربانان.»

 

منبع:گنجهای معنوی

اگر شیطان از آتش است، چگونه در آتش خواهد سوخت؟



شیطان,شیطان کیست,

انسان، خاک نیست، بلکه از خاک آفریده شده، شیطان نیز آتش نبوده، بلکه از آتش آفریده شده است

جهان همواره در حال تغییر و تحول است و خصوصیات اشیا، با فعل و انفعالاتی قابل تغییر بوده و حتی دانشمندان بشری نیز می توانند، جسمی را که روزی به عنوان ماده ای نسوز از آن استفاده می شده، با انجام تغییراتی در آن و بدون اضافه نمودن عنصری جدید، به ماده ای قابل اشتعال تبدیل نمایند. اکنون که انسان به چنین قابلیتی دست یافته، آیا باز هم جای ابهامی وجود دارد که پروردگار آفریننده هستی بتواند با اندک تغییری در عناصر تشکیل دهنده شیطان، او را با آتش جهنم بسوزاند؟!


 پاسخ تفصیلی
در پاسخ، نخست داستانی در این زمینه نقل می شود که هر چند در مستند بودن آن تردیدهایی وجود دارد، اما به هر حال، پاسخ موجود در آن، منطقی بوده و با پرسش شما نیز در ارتباط است:

  فرد به ظاهر دانشمندی در جلسه ای که بهلول عاقل در آن شرکت داشت، همین پرسش را مطرح نمود. مدتی بعد بهلول، پیشانی آن مرد را با کلوخی هدف قرار داده و سر او را مجروح و خون آلود نمود و در پاسخ اعتراض او بیان داشت که آیا مگر این کلوخ از خاک نیست و آیا مگر تو از خاک آفریده نشدی؟! اگر آتش نمی تواند آتش را بسوزاند، پس خاک چگونه می تواند به خاک آسیب برساند؟[1]

 براین اساس، توجه داشته باشید همان گونه که انسان، خاک نیست، بلکه از خاک آفریده شده، شیطان نیز آتش نبوده، بلکه از آتش آفریده شده است و همان گونه که خاک می تواند به انسان، آسیب برساند، آسیب رساندن آتش به شیطان نیز موضوعی محال و دور از ذهن نیست، چنانچه نمونه های بسیاری وجود دارد که موادی با منشأ یکسان، بر یکدیگر تأثیر منفی گذاشته و به آنان آسیب می رسانند و نیز ویژگی های برخی مواد، با اندک تغییری در آن، کاملا برعکس خواهد شد. لطفا در موارد ذیل دقت فرمایید:

 1. می دانیم که یخ از آب تشکیل شده و آب جوش نیز همان آب است و در ترکیب مولکولی آنها، کوچک ترین تفاوتی نیست، اما اگر یخ را در مجاورت آب جوش قرار دهیم، آسیب دیده و به تدریج از میان خواهد رفت.

 2. اگر از ما بپرسند که دشمن آتش چیست و با چه وسیله ای می توان به مبارزه با آن پرداخت، بی تردید آب را معرفی خواهیم نمود. آتش گرفتن آب، بسیار عجیب تر از آتش گرفتن آتش است! اما جالب است بدانید که اگر آب را با عبور جریان الکتریسیته و با کمک کاتالیزور، به اجزای تشکیل دهنده آن، یعنی اکسیژن و ئیدروژن تقسیم نموده و هر کدام از این دو عنصر را در گوشه ای نگه داری نماییم و سپس شعله آتش را به آنها نزدیک کنیم، خواهیم دید که قسمت اکسیژن آن شعله ور شده و قسمت ئیدروژن آن منفجر خواهد شد! و جالب تر آن که بدانید خداوند به هر دو مورد آن در قرآن کریم، اشاره نموده و در بیان نشانه های قیامت، یک بار اعلام می دارد که در آن روز دریاها شعله ور خواهند شد،[2] و در جای دیگر تصریح به منفجر شدن دریاها می نماید![3]

 

برخی مفسران پیشین که در ارتباط با عناصر تشکیل دهنده آب، اطلاعی نداشتند، آتش گرفتن آب را موضوعی بسیار عجیب و تقریبا محال دانسته و بر همین اساس، برای این آیه، توجیهات مختلفی بیان می نمودند.[4] البته، روایتی از مولا علی (ع) وجود دارد که ایشان از فردی یهودی پرسیدند: جهنم کجاست؟ مرد یهودی پاسخ داد: دریا! امام (ع)، حرف او را تأیید نموده و فرمودند که او راست می گوید.[5]

 3. تمام گیاهان با فتوسنتز، یعنی با استفاده از نور خورشید (که برگرفته از آتش است)، رشد و نمو می یابند و حتما می دانید که امروزه، در گلخانه ها، تنها با استفاده از آب و نور و حتی بدون نیاز به خاک، گیاهانی را پرورش می دهند. حال پرسش ما این است که اگر چنین گیاهانی که تنها از آتش و آب تشکیل شده اند را مقابل حرارت آتش قرار دهیم، آیا آسیبی به آنان وارد نخواهد شد؟!

 4. امواج مختلفی در فضا وجود دارند؛ مانند امواج منتشره توسط ماهواره ها، ایستگاه های رادیو و تلویزیون، تلفن های همراه و دیگر وسائل مخابراتی و .... که فرمول های مشترکی بر تمام آنها حاکم بوده و تفاوت آنان، تنها در مواردی؛ مانند فرکانس ها و طول موج های مختلف است.

با این وجود، آنها می توانند بر هم تأثیر گذار بوده و عملکرد صحیح یکدیگر را مختل نمایند!. جنگ الکترونیکی که حتما آن را شنیده اید، با استفاده از چنین قابلیتی امکان پذیر است. آیا این پرسش برایتان مطرح نشده که چگونه امواج می توانند به امواج دیگر آسیب برسانند؟! و ... .

 امروزه، قانونی در فیزیک وجود دارد، مبنی بر این که: ماده و انرژی، هیچ گاه از بین نخواهند رفت، بلکه دائما از حالتی به حالت دیگر تبدیل خواهند شد. به همین دلیل، یک ماده یا انرژی، با تغییراتی که در آن به وجود می آید، قابلیت های متفاوتی خواهد یافت و آبی که یک روز، خاموش کننده آتش به شمار می آمد، با تغییری فیزیکی، به کمک آتش شتافته و در شعله ور نمودن و انفجار آن، تأثیر مثبت خواهد گذاشت!

 پروردگاری که چنین قابلیت های شگفت آوری در جهان طبیعت آفریده است، به راحتی می تواند با اراده خود و با فعل و انفعالات اندکی در خصوصیات شیطانی که از آتش آفریده شده و یا حتی تبدیلش به ماده ای قابل اشتعال، او را در آتش جهنم بسوزاند: "إن ذلک علی الله یسیر"؛ و این بر خداوند آسان است.[6]

 

================================

 [1] حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثناعشری، ج 4، ص 28، انتشارات میقات، تهران، 1363 ه ش.
[2] تکویر، 6، "و إذا البحار سجّرت".
[3] انفطار، 3، "و إذا البحار فجّرت".
[4] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 20، ص 231، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ه ش.
[5] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 30، ص 43، دار المعرفة، بیروت، 1412 ه ق.
[6] حج، 70


منبع:askdin.com

چه کسانی در قیامت بیشترین حسرت را می خورند؟



روز قیامت چه روزی است, معاد روز قیامت

 آیا گناهکاران گمان نمی کنند که در روز جزا برانگیخته خواهند شد.

 

انسان ها به خاطر عوامل متعددی از جمله عدم برنامه ریزی های مناسب برای آینده خود و همچنین عدم وجود نظم در برنامه های خود در مراحل مختلف زندگی با حسرت های بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کنند، حسرت هایی که برخی از آنها قابل جبران است و برخی دیگر برای همیشه به عنوان یک غم بزرگ در وجود آدمی جا خوش می کند و هر گز از قلب و فکر انسان بیرون نمی رود.

حسرت هایی چون حسرت احترام و تکریم پدر و مادری که دیگر در میان ما نیستند و یا حسرت و اندوهی که بعد از یک امتحان سخت به سراغ ما می آید که چرا از قبل آمادگی های لازم را کسب نکردم و اکنون با شکستی بزرگ مواجه شدم. و یا حسرت بیداری در دل شب و راز و نیاز با خداوند که روزی به سراغ آدمی می آید چنانچه مولوی می گوید:


جمله شب می رسد از حق خطاب
خیز غنیمت شمر ای بی‌نوا
ور نه پس مرگ تو حسرت خوری
چونک شود جان تو از تن جدا
 

در آیات الهی به برخی از حسرت هایی که افراد با آنها در دنیا و یا آخرت دست و پنجه نرم می کنند اشاره شده است که از جمله آنها:

1) حسرت داشتن همنشین خوب در دنیا:
(اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم.) (الفرقان: 28)

دوست در زندگی انسان تأثیر بسیاری داشته و نقش مهمی را بازی می کند به همین دلیل اسلام تأکید فراوانی روی شناخت دوست و همنشین دارد.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: سه چیز از نشانه های مۆمن است: 1-توحید و علم به خدا 2-علم او به کسانی که آنها را دوست دارد 3-علم او به کسانی که با آنها دشمن است.

ما در این قسمت، به خصوصیات همنشین خوب و بد، اشاره خواهیم نمود و افرادی را که همنشینی با آنها از نظر اسلام مذموم است، متذکر خواهیم شد.

همنشین خوب چه کسی است؟
درباره همنشین خوب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) معیارهایی را معرفی می فرماید:

ایشان در پاسخ به این سۆال که همنشین خوب کیست؟ معیارهای زیر را بیان می دارند:

1. دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد.
یعنی دوست خوب کسی است که شما با دیدن او، خدا را به یاد آرید؛ یعنی این که رنگ خدایی داشته باشد.

خدا به پیامبرش چنین می فرماید:

«ولا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداوه والعشی یریدون وجهه»
یعنی: از دور خدا پراکنده مکن (ترک معاشرت مکن) با کسانی که به هر صبح و شام، خدا را خالصانه عبادت می کنند.

و در مقابل می فرماید: «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشی یریدون وجهه» یعنی: با کسانی باش که هر صبحگاه و شامگاه، خدا را خالصانه عبادت می کنند.

معاشرت با افرادی که انسان با دیدن آنها یاد خدا می افتد، مایه پیرایش انسان از زشتی ها است. چون انسان در مقابل چنین افرادی، اجازه گناه و معصیت به خود نمی دهد.

2. گفتارش بر علم شما بیافزاید.
معاشرت با عالم، از معاشرت های بسیار ممدوح، و مورد تأکید اسلام است. معاشرت با عالم، در درجه اول، انسان را از ضررهایی که همنشینی با نادان دربر دارد، مصون می دارد و علاوه بر این، مایه آشنایی انسان با علم و ادب است.

امام علی(علیه السلام) در نامه ای به مالک اشتر می نویسد: با دانشمندان زیاد به گفتگو بنشین و با اندیشمندان بسیار به بحث بپرداز.

و امام موسی بن جعفر(علیه السلام) به نقل از پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرماید: از علما سۆال کن، با حکما آمد و شد داشته باش و با فقرا مجالست نما.

3. عملش، آخرت را به یاد شما آرد.
سومین معیاری که در حدیث پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده، این است که، می باید با کسی همنشین شد که به واسطه ترس از دوزخ و قیامت، خود را به گناه نمی آلاید؛ و همین امر باعث می شود که انسان با دیدن او و ترسی که از قیامت در وجودش می باشد به یاد آخرت و قیامت افتد. یاد قیامت مهمترین عاملی است که انسان را از گناه باز می دارد.  


 خداوند در قرآن مجید می فرماید:
آیا (گناهکاران) گمان نمی کنند که در روز جزا برانگیخته خواهند شد. (مطفّفین، 4 و 5)

دقت در این آیه شریفه به ما می فهماند که اگر انسان احتمال هم بدهد که قیامتی هست و در حد احتمال به یاد قیامت باشد، دست به گناه نمی زند.

 

خداوند درباره پیامبران خود می فرماید:
ما آنان را با موهبت ویژه‏اى که یادآورى آن سراى بود خالص گردانیدیم (ص، 46)

اگر انسان دوستی را انتخاب نماید که با دیدنش به یاد آخرت افتاده و گناه ننماید، دوست کاملی را اختیار کرده است و از مسیر انسانی منحرف نخواهد شد.

از آنچه گذشت می توان علاوه بر خصوصیات دوست خوب، به آداب دوستی هم رسید، یعنی دوستی می باید بر سه محور: علم، یاد خدا و یاد قیامت استوار باشد.

روز قیامت در قرآن,روز قیامت چگونه است

 یاد قیامت مهمترین عاملی است که انسان را از گناه باز می دارد.

 

 2)حسرت پیروی از پیامبر اکرم:
و روزى است که ستمکار دست هاى خود را مى ‏گَزد [و] مى ‏گوید: «اى کاش با پیامبر راهى برمى ‏گرفتم.( الفرقان : 27)

3)حسرت کافران در پیروزی بر مومنان که هرگز به آن دست پیدا نمی کنند:
(بى‏گمان، کسانى که کفر ورزیدند، اموال خود را خرج مى‏ کنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند. پس به زودى [همه‏] آن را خرج مى‏ کنند، و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛ سپس مغلوب مى‏ شوند. و کسانى که کفر ورزیدند، به سوى دوزخ گرد آورده خواهند شد.)( الأنفال : 36)

4)حسرت کوتاهی از انجام دستورات خداوند:
(تا آنکه [مبادا] کسى بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزیدم؛ بى‏تردید من از ریشخند کنندگان بودم.)( الزمر: 56)

به همین جهت است که خداوند متعال در آیه 39 از سوره مریم به همه مردم  نسبت به روز حسرت هشدار داده است و فرموده است:

(و آنان را از روز حسرت بیم ده، آنگاه که داورى انجام گیرد، و حال آنکه آنها [اکنون‏] در غفلتند و سرِ ایمان آوردن ندارند.) (مریم : 39)

اما در این میان و با وجود اینکه افراد فراوانی در قیامت غرق در حسرت و اندوه نسبت به گذشته خودشان هستند، حسرت عده ای زبانزد عام و خاص است، حسرتی که سراسر وجود آنان را فرا گرفته است و با حسرت های دیگر به هیچ وجه قابل مقایسه نخواهد بود که از جمله این افراد دو گروه هستند که به آنها اشاره می شود:

1)کسی که آخرت خود را برای دنیای دیگران بفروشد:
رسول الله صلی الله علیه و آله: پشیمان تر از همه مردم در روز قیامت، مردى است که آخرت خود را به دنیاى دیگرى فروخته است. (کنز العمال، ج 3، ص 510)

2)کسی از عدالت بگوید و خود عدالت را رعایت نکند:
امام صادق علیه السلام: پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد. (وسائل الشیعه، ج1، ص 295)

3)کسی که مالی را به ناروا فراهم کرده است:
امام علی علیه السلام فرمود: روز قیامت بزرگترین افسوس،ُ افسوس مردی است که مالی را به ناروا گردآورده به دوزخ رود و آن مال را برای کسی به ارث گذارد که در طاعت خداوند سبحان خرجش نموده به بهشت رود. (نهج البلاغه حکمت 429)

به امید اینکه سبک و برنامه زندگی خود را به شیوه ای مدیریت کنیم که هیچ گاه گرفتار حسرت و اندوه در زندگی نشویم و همیشه سربلند و پیروز باشیم.


 منبع:tebyan.net

فرزندان آدم و حوا و نحوه ی ازدواج آنها



آدم و حوا,فرزندان آدم و حوا,نحوه ازدواج فرزندان آدم و حوا

فرزندان آدم و حوا و نحوهء ازدواج آنها
آدم(ع) و حوا به فرمان خداوند سبحان با هم ازدواج کرده دارای فرزند شدند و در تواریخ و اخبار عدد فرزندان آنها را چهل فرزند و در پاره ای از روایات صد و حتی بیشتر ذکر کرده اند، که از آن جمله است پسران: هابیل، قابیل و شیث، دختران: عناق، اقلیما و لوزا.

 

در روایت دیگری از شیخ صدوق است که حوا پانصد شکم فرزند آورد و در هر شکم پسری و دختری که مجموعاً صاحب هزار اولاد گردید.(تاریخ انبیاء تألیف حسین عمادزاده، ج1، ص118)

 

به عبارتی حوا در ابتدا هابیل و خواهرش اقلیما را زائید و در شکم دوم قابیل و خواهرش لوزا متولد شدند و به روایتی دیگر آدم(ع) پس از قتل هابیل مدتی گریست و به حوا نزدیک نشد تا پس از سالیان دراز شیث به تنهایی متولد گردید که او را هبة الله نامیدند.


اما درباره کیفیت ازدواج فرزندان آدم(ع) و ازدیاد نسل آدم(ع) در زمین در روایات اختلاف است. قرآن در مورد ازدواج فرزندان آدم(ع) چیزی بیان نکرده و تنها روایات اسلامی است که ازدواج آنها را بطور کلی به دو گونه نقل کرده اند:

صورت اول آنکه حوا در هر نوبت بارداری دو فرزند یکی پسر و یکی دختر به دنیا می آورد و وقتی که آنها به سن بلوغ رسیدند، پسری که از نوبت اول بود با دختری که از نوبت دوم بود و پسر نوبت دوم با دختر نوبت اول ازدواج کردند و این گروه در جواب حرمت ازدواج با محارم می گویند چون در آن زمان چاره ای نبود خداوند اینگونه ازدواج را بطور موقت اجازه داد و سپس برای همیشه ممنوع گردانید.

 

صورت دوم آنکه خداوند برای پسران آدم(ع) همسرانی از حوریان و جنیان بصورت بشر فرستاد.(دوره کامل قصه های قرآن، تألیف سید محمد صحفی، ص24) به نقلی دیگر خداوند برای هابیل همسری بصورت فرشته و برای قابیل زنی بصورت جن خلق کرد.(حیاة القلوب، تألیف علامه مجلسی، ج1، ص196) و نسل بعد که دخترها و پسرها عموزاده بودند، با یکدیگر ازدواج نمودند و بدین ترتیب نسل بشر در روی زمین فزونی گرفت.

 

برای شیث نیز حوریه ای خلق شد مانند حوا که برای آدم(ع) خلق گردید و شیث از او صاحب دختری شد که نامش را حورة گذاردند.(بحارالانوار، تألیف علامه مجلسی، ج11،ص277و288)


عمر آدم و حوا و محل دفن آن دو
پس از آنکه شیث بزرگ شد، به فرمان خداوند، آدم(ع) او را وصی خود گردانید و اسرار نبوت را به وی سپرد و مختصات نبوت را نزد او گذاشت و درباره دفن و کفن خود به او سفارش کرده گفت: چون من از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن و بر من نماز بگزار و بدنم را در تابوتی بگذا و تو نیز هنگان مرگت آنچه به تو آموختم و نزدت گذارده ام به بهترین فرزندانت بسپار...


پس از آنکه نهصد و سی سال از عمر آدم(ع) گذشت خدای تعالی او را از این جهان برد و عمر او به سر آمد.(ناسخ التواریخ، تألیف لسان الملک میرزا محمد تقی سپهر، ج1، ص103) البته عمر آدم(ع) را ، نهصد و سی،همینطور هزاو چهل سال هم ذکر کرده اند.

پس از اینکه آدم(ع) از دنیا رفت، بدن او را در تابوتی گذارده درغار کوه ابوقبیس دفن کردند تا وقتی که حضرت نوح(ع) در زمان وقوع طوفان، آن تابوت را در کشتی نهاد و با خود به کوفه برد و د رغری که همان نجف کنونی است به خاک سپرد.(قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، تألیف سید هاشم رسولی محلاتی،ج1،ص28و 29)


چنانچه در زیارت نامه امیر المؤمنین(ع) نیز آمده است: السّلامُ عَلَیکَ وَ عَلی ضَجیعکَ آدَمَ و نوحَ :یعنی سلام بر تو ای امیر مؤمنان و بر آدم و نوح که در کنار تو خفته و قبرشان در کنار قبر تو است.

 

درباره حوا نیز نوشته اند که پس از وفات آدم(ع) یک سال بیشتر زنده نبود و پانزده روز بیمار شد و از دنیا رفت و در کنار جایگاه آدم(ع) او را به خاک سپردند، ولی آنچه معروف است اینکه حوا در جده مدفون می باشد و به همین جهت جده نام گرفته است.

منبع:ebyan.net
بر گرفته از کتاب تاریخ انبیاء از هبوط آدم تا پیامبر اسلام(ص)