سه "گناهی" که کیفر آن ها تا قیامت نمی ماند




بخشش گناهان,گناهان کبیر

عاق والدین یکی از گناهان کبیره  می باشد که در همین دنیا مجازات میشود

 

 توجه ویژه داشتن، به ارزش و مقام پدر و مادر و احترام به آنها ، محترم دانستن حق دیگران و ترس از ظلم به طرق مختلف به مردم ، شکرگزار بودن در مقابل پروردگار و صدها مورد دیگر از مواردی هستند که با دیدن خلاف این ها، آهی بلند را از ما بلند می کند و با گفتن جمله ی "یاد قدیم ها بخیر" افسوسمان را دو چندان می کند.


در روایتی پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله، به مواردی که در بالا به عنوان مثال اشاره شد ، متذکر شده اند و در این رابطه فرموده اند:

کیفر سه گناه به قیامت نمی ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می شود.)

1 - عاق پدر و مادر

2 - ظلم و تجاوز به مردم

3 - ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی. (بحار الانوار، ج 74، ص 74)   

در ادامه در باب این موضوع با ما همراه باشید

این روزها همه چیز عوض شده، خیلی از چیزها  رنگ و بوی سابق را ندارد؛ یکی از آنها هم احترام به پدر و مادر است ...

گاهی ما چنان با پدر یا مادر خود صحبت می کنیم که گویی طلبکار هستیم و حق و حقوقمان را خورده اند.

گاه در پاسخ محبت بی حد و حصرشان چنان ناسپاسی می کنیم که قلبشان به درد می آ ید.

جوانانی دیده می شوند که سریعاً به پدر و مادرشان پرخاش می کنند، گاه جواب پرسش هایشان را نمی دهند و گاه با بی اعتنایی از کنارشان رد می شوند و بی مهابا انگار نه انگار که خداوند متعال به صراحت گفته است که حتی یک «اف» هم به ایشان نگو.

به رفتار خودمان و اطرافیانمان نگاه کنید " اف" که خوب است بعضی ها حتی دست تعرض به سمت ایشان دراز می کنند. چه بسیار افرادی که به راحتی به آنها ناسزا می گویند و حتی کتکشان می زنند. این خیلی دردناک است ولی واقعیتی است که وجود دارد.

بخشش گناهان,گناهان کبیر

 به خشم آوردن و آزردن و شکستن دل پدر و مادر موجب عاق شدن می شود

 
مواظب باشیم که عاق نشویم
عقوق والدین عبارت است از: «به خشم آوردن و آزردن و شکستن خاطر پدر و مادر و البته که آزردن یکى از آنها نیز موجب عاق شدن می شود.» [محدث قمی، شیخ عباس،نزهه النواظر فی ترجمه معدن الجواهر، ص ۱۲۸]

در کنار ایمان به خداوند و عدم شرک به او، فرمان به نیکی در حق پدر و مادر داده شده است و از رنجاندن آنان حتی با کوچک ترین کلمه نهی شده است.

در روایات نیز اگرچه عاق والدین را جزء گناهان کبیره شمرده است، [عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، صحت، باب جهاد با نفس، ص ۱۹۸] ولی مانند آیات قرآنی حدی برای این موضوع تعیین نشده است و جهت بزرگ داشت حق والدین، تنها به صرف رنجیده شدن آنان اشاره شده است. [کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافى، مصطفوى،ج ۴ ، ص 50]


به کلمه ظلم و ظالمین در قرآن مراجعه کنید تا ببینید چه جزای بزرگی برای ستمکاران در نظر گرفته شده است. «لَهمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ کذلِک نَجْزِی الظَّالِمینَ؛ برای آنان بستری از دوزخ و برفرازشان پوشش هایی از آتش است و ما این گونه ستمکاران را پاداش می دهیم»

پس اذیت شدن آنان و رنجیده خاطر شدن والدین ملاکی است برای در نظر گرفتن حقوق واجب والدین.[۵] اگر فرزند در مواردی مخالفت با نظر والدین داشته باشد که این مخالفت موجب اذیت آنان شود، سبب عاق شدنش را فراهم کرده است.

بخشش گناهان,گناهان کبیر 

انسان ظالم بیش از این که به دیگران ظلم کند؛ به خود ظلم کرده است

 
 ظلم به دیگران را جدی بگیریم
از گناهانی که به حکم عقل و شرع بسیار مذمت شده است؛ ظلم است. انسان ظالم بیش از این که به دیگران ظلم کند؛ به خود ظلم کرده است. زیرا اگر انسان کار خوبی انجام دهد؛ در اصل به خودش خوبی کرده است.

کسی که مثلا دست فقیری را می گیرد، به خویشتن لطف کرده است. بله فرد کمک کننده به فقیر کمکی رسانده است؛ ولی در واقع، دنیا و آخرت خود را آباد کرده است.

کسی هم که در حق دیگران بدی می کند؛ در اصل به خودش ستم کرده است؛ زیرا در دنیا و آخرت ضرر می کند.

در قرآن مجید، آیات زیادی در مذمت ظلم وارد شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود: «إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ قطعاً برای ستمگران عذاب دردناکی هست» [ابراهیم، 22]

«وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ : ستمگران در عداوت شدید دور از حق[و در برابر حق] قرار گرفته اند» [حج، 53]

«لاَ لَعْنَة اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ؛ آگاه باشید؛ لعنت خدا بر ستمگران باد.»[هود، 18]

«یَوْمَ لَا یَنفَع الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتهمْ و لَهم اللَّعْنَة و لَهمْ سوء الدَّارِ؛ روز قیامت روزی است که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا بر آن ها، و جایگاه بد نیز برای آنان است.» [غافر، 52]

«وَاللّه لاَ یحِبّ الظَّالِمِینَ؛ خداوند ستمکاران را دوست ندارد» [آل عمران، 57]


به کلمه ظلم و ظالمین در قرآن مراجعه کنید تا ببینید چه جزای بزرگی برای ستمکاران در نظر گرفته شده است. «لَهم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ؛ برای آنان بستری از دوزخ و برفرازشان پوشش هایی از آتش است و ما این گونه ستمکاران را پاداش می دهیم.» [اعراف، 41]

در روایتی امام باقر علیه السلام ظلم را به سه دسته تقسیم می کنند:
ظلم و ستم سه گونه است: ستمی که خدا می آمرزد، ستمی که خدا نمی آمرزد و ستمی که خدا رها نمی کند. آن که خدا نیامرزد؛ شرک به خداست و آن که می آمرزد؛ ستم بر نفس است و آن که وا نگذارد، حق بندگان است بر یکدیگر. فرمود: آنچه مظلوم از دین ظالم بستاند؛ بیشتر از آن است که ظالم از دنیای مظلوم می ستاند» [بحارالانوار، ج 72، ص 311]

فردای قیامت، کارهای نیک ظالم را بر می دارند و به مظلوم می دهند و همین طور گناهان مظلوم را به ظالم می دهند.

در سخنان حضرت علی (علیه السلام) برای ستمگر سه نشانه و علامت بیان شده است:


الف- نسبت به کسی که برتر از اوست نافرمانی می کند.


ب- بر آنکه فروتر از اوست به چیرگی ستم می کند که این شیوه بسیاری از حاکمان لاابالی بوده و می باشد.


ج- ستمگران را یاری و پشتیبانی می دهد. [دشتی، محمد؛ حکمت 350]   

عاق پدر و مادر,احسان و نیکی به پدر و مادر

و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید به زیان خویش نموده است

 

سپاسگزار باشید
تا به حال چقدر برایتان پیش آمده که در مقابل خیر و نیکی که به دیگران کرده اید، از طرف مقابل ضربه ای خورده اید که تشکر که هیچ، نمای کاملی از ناسپاسی بوده است؟!

حال ببینید ما بندگان خدا چقدر از این رفتارها در مقابل خداوند داریم و جا دارد که خدا با ما چه بکند؟

در قرآن آیات بسیاری در نکوهش کفران نعمت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:


«...لَئِن شَکَرْتمْ لأَزِیدَنَّکمْ وَلَئِن کَفَرْتمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ: ... اگر شکرگزاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.» [ابراهیم/7]

در آیه دیگری، در سوره نمل خداوند، شکر و کفران نعمت را فایده و ضرری برای خود بنده می داند؛ زیرا اگر خداوند، بندگان را از ناسپاسى برحذر مى دارد و به سپاسگزارى دعوت مى نماید به خاطر این نیست که براى او تفاوتى مى کند؛ چرا که خداوند در فرض ناسپاسى نیز در بسیارى از اوقات به لطف و کرم خویش ادامه مى دهد شاید بیدار شوند و خود را از انعام پروردگار، بر اثر ناسپاسى محروم نکنند بلکه این شکرگزاری به سود خود بنده می باشد: «.. أَأَشْکر أَمْ أَکْفر وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکر لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ : ... و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است که) پروردگار من غنی و کریم است.» [نمل /40]

و در آیه ای دیگر برای کسانی که کفران نعمت می کنند مثلی زده و می فرماید: «وَضَرَبَ اللّه مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقهَا رَغَدًا مِّن کلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّه لِبَاسَ الْجوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانواْ یَصْنَعونَ: خداوند (براى آنها که کفران نعمت می کنند) مثلى زده است: منطقه آبادى را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر مکانى فرا می رسید اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند به خاطر اعمالى که انجام می دادند لباس گرسنگى و ترس را در اندامشان پوشانید.» [نحل / 112]


منابع:
سبطین
سایت پژوهش
اسلام پدیا

طریقه خواندن نماز شکر


 

طریقه خواندن نماز شکر

 

 

کی دیگر از نمازهای مستحبی نماز شکر است، و چون نمازی است که در وقت حاصل شدن نعمت و یا دفع بلا و مرض خوانده شود.


امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: چون خداوند به تو نعمتی دهد یا از تو نعمتی را دفع نماید، دو رکعت نماز بخوان و در رکوع و سجود اول (بعد از ذکر می گویی:

 

«الحمدلله شکرا شکرا شکرا وحمدا»

 

و در رکوع و سجود دوم می گویی:


«الحمدلله الذی استجاب دعائی واعطانی مسئلتی ». بعد دعای علی بن الحسین را از صحیفه بخوان. [1]

[1] . المصباح المنیر، ص 413.

اگه دوست داری با معبودت رازو نیاز کنی!!!




 

 

دعا

 

 

گفتم: خسته‌ام


گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

 

 

 

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره


گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

 

 

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم


گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

 

 

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!


گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

 

 

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟


گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

 

 

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟


گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.



گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!


گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

 

 

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟


گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

 

 

گفتم: دلم گرفته


گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

 

 

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله


گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

 

 

گفتم: خیلی چاکریم!


ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

 

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم


گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

 


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم


گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

 

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

 

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی


گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

 

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم


گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟


گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟


گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 


گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم


گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی:

یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

 

 

 

فاکتورهایی برای استجابت دعا




اعمال ماه محرم,دعا در ماه محرم

اگر کسی وارد جلسه عزای امام حسین شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده می شود

 

چشم بر هم زدنی محرم آمد ... و چشم بر هم زدنی دهه ی اول این ماه تمام شد ... خوش به حال آن هایی که در این دهه توانستند از این سفره ای که پهن شد توشه ای برای خود برچینند.

این ایام به لطف خدا و اهل بیت علیهم السلام، ایام ویژه ای است که درب میهمانی اباعبدالله حسین علیه السلام بر روی همه ی بندگان باز است و هر کس به نوعی سعی می کند از این میهمانی جا نماند و عشق خود را به اربابش حسین بن علی و اهل بیت علیهم السلام نشان دهد.


یکی از راه هایی که هر کدام از ما سعی می کنیم به این وسیله محبت خود را به اهل بیت علیهم السلام نشان دهیم شرکت در مجالس عزاداری است .


وقتی با نگاه دقیق تری به قرآن کریم نگاه می کنیم می بینیم که دوستى خاندان رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) را بر مسلمانان واجب شده است. (شورى (42)، آیه 23؛ هود (11)، آیه 29) و این دوستى لوازمى دارد و دوستدار صادق، کسى است، که شرط دوستى را -چنان که باید و شاید - به جا آورد.


یکى از مهم ترین لوازم دوستى، همدردى و همدلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است. چنانچه حضرت على (علیه السلام) مى فرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا، اولئک منّا و الینا؛ شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند. دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشت شان به سوی ما است». (صدوق، الخصال، ج2، 635)


و امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛ شیعیان ما پاره اى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شده اند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مى سازد، آنان را بدحال و خوش حال مى گرداند». (مجلسی، بحار الأنوار، ج65، ص24)


حال با توجه به فراهم شدن چنین شرایطی و باز بودن درب های توفیق الهی در این ایام و به دست آوردن دل اهل بیت علیهم السلام، یک توفیق دیگری نیز با ما همراه است که اگر به آنها توجه کنیم دریافت هایمان را از مراسم و ایام افزون تر خواهیم کرد.


در ادامه به فرصت هایی که برای هرکدام ما حتما پیش آمده می پردازم ... با ما همراه باشید ...


به دعای آخر مجالس بی توجه نباشید
با تحقیق و بررسی یک مجلس خوبی که از لحاظ سخنرانی و مراسم مداحی و ساعت برگزاری خوب و اهل بیت پسند باشد را انتخاب کردم... به واقع هم سخنرانیه بسیار پرباری بود ... بعد از سخنرانی مداحی خوبی انجام شد ... نزدیک به آخر مجلس یک دفعه دیدم که چراغ ها را مردم روشن کردند و عده ی زیادی با ایجاد سر و صدا مشغول به خروج از مراسم شدند ...


با خود گفتم: چه حیف که این عزیزان خودشان را از لحظه ی استجابت دعا محروم می کنند ... بله استجابت دعا در پایان روضه و بعد از ریختن اشک اباعبدالله الحسین علیه السلام در مجلس عزاداری ... چنانچه نتیجه عزاداری ، آمرزش گناهان است و طبق روایات، اگر کسی وارد جلسه عزای امام حسین «سلام الله علیه» شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده می شود. [تفسیر القمی، ج 2، ص 292؛ بحار الانوار، ج 45، ص 257] و جز این نیست که با پاک شدن از گناهان، دعا به مرحله استجابت رسیده است.

همان لحظاتی که خیلی از ماها مرتب به دنبالش هستیم تا دعاها و خواسته هایمان را به اجابت نزدیک کنیم ... وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أجِیب دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبواْ لِی وَ لْیۆْمِنواْ بِی لَعَلَّهمْ یَرْشدونَ ) (186/بقره): و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعاى دعاکننده را- به هنگامى که مرا بخواند- اجابت مى کنم، پس [آنان ] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.


این لحظات به خاطر وجود چند فاکتور، بهترین زمان ها برای استجابت دعا هستند؛ اولین فاکتور این است که دعا در شرایط جمعی به استجابت نزدیک تر است؛ چنانچه امام صادق علیه السلام می فرمایند: شیوه پدرم (امام باقر علیه السلام) این بود که چون از امری غمگین می شد، زنان و کودکان را جمع می کرد، سپس دعا می کرد و آن ها آمین می گفتند.(کلینی، اصول کافی، ج 4، ص 241 و257)


مرحوم مجلسی (ره) نیز در این باب فرموده اند: اول اینکه اجتماع در اجابت دعا موثر است؛ اگر چه ثوابش کمتر است. دوم این که اهمیت دعای دسته جمعی در صورتی است که از ریا و خودنمایی به دور باشد. (همان، ص 242)


برای دیگران جا باز کنیم
در ایام عزاداری وقتی وارد مجالس عزاداری شدم، نکته ای که گاهی اوقات خیلی آزار دهنده بود این بود که عزادارن عزیز حاضر نبودند به کسانی که تازه وارد مجلس می شوند؛ جا بدهند.
بدتر آن که عده ای به میزبان مجلس تشر می زدند که درها را ببندید، جا نداریم، نمی توانیم سخت بنشینیم و...


و گویا فراموش کرده ایم برای چه کسی عزاداری می کنیم؛ غیر از این است که امام حسین علیه السلام برای زنده نگه داشتن اسلام واقعی قیام کردند؟ و آیا اسلام واقعی غیر از آیات قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام می باشد؟ قرآن کریم در رابطه با این موضوع چه می فرماید؟


یَأیهَا الَّذِینَ ءَامَنوا إِذَا قِیلَ لَکمْ تَفَسَّحوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحوا یَفْسَحِ اللَه لَکمْ ... «ای کسانی که ایمان آورده اید چون به شما گفته شود که در مجالس جا باز کنید (تا دیگری بتواند بنشیند) در این صورت جا باز کنید و دیگران را هم جای دهید، که به پاداش آن، خداوند بر شما توسعه می دهد ...(مجادله آیه ١١)


استاد علاّمة طباطبائی (رحمه الله) در تفسیر این آیه می فرمایند : تَفَسَّح وَ فَسْح، جا باز کردن است . و مجالس جمع مجلس اسم مکان است، یعنی محلّ نشستن  و معنی این طور می شود : چون به شما گفته می شود که جمع تر بنشینید و جا برای دیگری که تازه وارد می شود باز کنید، شما جا باز کنید و جمع تر بنشینید تا جا برای دیگری فراخ گردد و به پاداش آن خداوند در بهشت محلّ و مکان شما را وسعت می دهد.


در واقع این آیه یکی از آیات بسیار زیبای قرآن است که معنایی وسیع  دارد و مضمون آن نیز واضح است یعنی کسی که برای دیگری جایی باز کند بهشت برای او واجب می شود!


پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) نیز می فرمایند: «ان حق المسلم علی المسلم اذا رآه یرید الجلوس الیه ان یتزحزن له»؛ مسلمان اگر مسلمانی را دید می خواهد نزد او بنشیند باید برایش جا باز کند.( طبرسی، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، 1412، ص 26)


بنابر این سعی کنیم در مجلس به گونه ای بنشینیم که اگر مجلس به کمبود جا دچار مشکل باشد دیگری را نیز کنار خود جای دهید تا با حضور او در مجلس روضه شما نیز در ثواب او شریک باشید.


به امید آنکه انشالله از این ایام بهترین بهره برداری را داشته باشیم.

 

منبع:tebyan.net

عبدالله بن الحسن (ع) و شهادت در کربلا




شهادت عبدالله بن الحسن,عبدالله بن الحسن, نحوه شهادت عبدالله بن الحسن

 

عبدالله بن حسن بن علی بن ابیطالب
«عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی(علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است. (1)
شیخ مفید چنین نقل می‌کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.
عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی(2)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم.»
 نحوه شهادت عبدالله بن الحسن(علیه السلام)
ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت.
کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»(3)
امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند.» (4)
ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.(5) در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. (6)

پی‌نوشت‌ها:
1- ابصار العین، ص 73 .
2- الارشاد، ج 2، ص 110 .
3- همان .
4- همان، ص 111 .
5- مقاتل الطالبیین، ص 89 .
6- اقبال الاعمال، ج 3، ص 75 .
برگرفته از کتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی