اوقات استجابت دعا


 

اوقات استجابت دعا

 

 

امام صادق (ع) می‌فرماید: دعا پیش از طلوع و غروب آفتاب سنت و دستوری است واجب و مسلم. در روایتی دیگر از امام صادق (ع) درباره وقت دعا آمده است:


«سه وقت است که دعا در آن اوقات مستجاب است:

 

بعد از نماز واجب

هنگام آمدن باران

هنگام ظاهر شدن آیه و نشانه معجزه‌ای از طرف خدا برای بندگان خود.»

 

 

نماز لیلة الدّفن




 

نماز لیلة الدّفن

 

نماز لیلة الدفن (شب بعد از دفن میّت) دو رکعت است که در رکعت اوّل «حمد» و «آیة الکرسى» خوانده مى شود و در رکعت دوم یک مرتبه «حمد» و ده بار سوره «انّا انزلناه»; وقتى که نماز به پایان رسید، مى گویى:


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ ابْعَثْ ثَوابَهُما اِلى قَبْرِ فُلان.

خدایا درود بفرست بر محمّد و آل محمّد و بفرست ثواب آن نماز را به قبر فلان کس.

 

که به جاى «فلان» نام میّت را ذکر مى کنى.(1)

و این یکى از بهترین هدایاست که انسان مى تواند براى اموات خود در آن شب پرخوف و خطر بفرستد. این نماز را مى توان براى هر مؤمنى خواند و هرچند نفر بخوانند خوب است.

 

1. مصباح کفعمى، صفحه 411; بلدالامین، صفحه 164 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 219، حدیث 5.

دستورالعمل قرآن برای جذب دیگران!

انسان با همه عظمت و توانایی و سرمایه، موجودی نیازمند است. او نیاز های فراوان و گوناگون دارد. راه رسیدن به موفقیت، شناسایی و تأمین آن نیاز هاست. زیرا نیاز ها مانند موج دریا، انسان را در تلاطم زندگی به این سو و آن سو می کشاند و در جهت دهی رفتار، نقش مهمی در تربیت شخصیت او دارد. روانشناسان نظریات متفاوتی راجع به نیازهای انسان دارند. اما قرآن بهترین نظریه را در رابطه با این مهم بیان کرده است.

تامین نیازهای اساسی
همچنانکه برای رشد و کمال نهایی بذر گندم و جو، ابر و باد و خورشید و خاک و باران لازم است تا آن بذر ناقص نماند ، انسان نیز اگر نیازهای روحی اش تأمین نشود مانند بذر گندمی می ماند که در صورت عدم تامین نیازهای خویش به نهایت و کمال نمی رسد و مانند میوه کال و نارس باقی می ماند که نه تنها برکت و ثمر ندارد ، بلکه علاوه بر اینکه در طول زندگی از حیات خود لذت نمی برد بالواقع مایه عذاب و ناراحتی دیگران نیز می گردد. سراسر وجود انسان فقیر و نیازمند است و منبع اصلی تامین فقر و نیاز خدای تعالی است

یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ
ای مردم شما به خدا نیازمندید و خداست که بی‌نیاز ستوده است. (فاطر /15) 

مهمترین نیاز روانی انسان، نیاز به محبت است. چنانچه این نیاز در سنین مختلف به وسیله پدر، مادر، خواهر و برادر، خویشان و بستگان و دوستان، همسر و فرزندان تامین نشود ، به تنهایی عامل عمده ایجاد رفتارهای ناسازگارانه تلقی می گردد ، از این روست که خداوند منبع اصلی محبت و تأمین آن را محیط خانواده قرار داده است.

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
و از نشانه‌های او اینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد آری در این [نعمت] برای مردمی که می‌اندیشند قطعاً نشانه‌هایی است.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند به زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دلها] قرار می‌دهد. (روم /21)

نیاز به محبت، نیازی فطری، روحی روانی است که در همه انسانها وجود دارد و این محبت موجب سلامت روان و تقویت اعتماد بنفس می گردد. رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) فرموده اند:محیط خانواده را محل رد و بدل کردن محبت قرار دهید.

اثرات تربیتی محبت
انسانی که در محیط و خانواده ای رشد می کند که شهد شیرین محبت را می نوشند و سیراب می شوند ، احساس امنیت بیشتری می کند ، روانی شاد و دلی با نشاط دارد. اصولاً چنین انسان هایی متعادل هستند. احساس محرومیت نمی کنند و پیوسته امیدوارند. خوش بین و خوش قلب، خیر خواه و انسان دوست می باشند.

از نظر اجتماعی، خونگرم، دارای ارتباط بهتر و موثرتر هستند. اعتماد به نفس دارند و از هوش عاطفی و خلاقیت بیشتری برخوردارند و چون طعم شیرین محبت و تکریم را چشیده اند ، قادرند این آب حیات را به دیگران نیز هدیه کنند.

محبت و دوستی
این سوال مطرح می شود که اگر کسی محبت ندیده می تواند این نقص را جبران کند؟

آری انسانی که در پرتو مکتب قرآن تربیت شود ، می تواند هم این نقص و کمبود را برطرف کند و هم سرچشمه محبت و رحمت شود و به دیگران محبت کند.

اگر می خواهید دوستتان بدارند ، دوست بدارید و دوست داشتنی باشید. زیرا ما نمی توانیم فقط برای خودمان زندگی کنیم. هزاران رشته ما را به همنوعان پیوند می دهد. به یاری همین رشته های حساس است که محبت را جذب می کنیم و به دیگران انتقال می دهیم.

در این جهان نیاز به دوست داشتن و ستایش شدن بیش از نان است. دوست داشتن عبادت است حضرت امیر (علیه السلام) می فرماید: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.

شما می توانید با علاقمند شدن به مردم در طی دو ماه آن قدر دوست پیدا کنید که در عرض دو سال نمی توانید همان تعداد را به خود علاقمند سازید.

روش و دستورالعملی خاص وجود ندارد. شما دوست داشتن را فقط با دوست داشتن یاد می گیرید. جای تاسف است که کسی ما را دوست نداشته باشد ولی تاسف بارتر از آن ، این است که قادر نباشیم دوست بداریم.

زیرا عشق و محبت به دیگران امانت و هدیه الهی است که در دل های پر از کینه جای نمی گیرد زیرا دل های خودخواه ظرفیت نور الهی را ندارند.


دستورالعمل قرآن
مهمترین دستوالعمل آن چیزی است که می فرماید: ایمان و عمل صالح، محبت دیگران را به شما جذب می کند چرا که انسانها فطرتاً به سمت خوبی و پاکی گرایش دارند حتی اگر شما را نشناسند و شما به آنان محبت نکرده باشید ، خداوند محبت شما را در قلب آنان قرار می دهد و محبوب آنان می کند و محبوب دلها می شوید.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا

کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند به زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دلها] قرار می‌دهد. (مریم 96)

آری محبت داروی شفا بخش قلب های شکسته و روان های ناتوان است. رشته زرینی است که افراد اجتماع با آن به یکدیگر پیوسته می شوند .

یک کلمه محبت آمیز می تواند فصل زمستان انسان را گرم کند. تلخ کامی ها را شیرین، یأس را به امید و غم را به شادی و بدبختی را به خوشبختی تبدیل کند. برخورد محبت آمیز است که اوضاع را روبه راه می کند. بدون اظهار لطف و نوازش چه هستیم.

وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ

نیکی با بدی یکسان نیست [بدی را] آنچه خود بهتر است دفع کن آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است گویی دوستی یکدل می‌گردد. (فصلت 34)

قرآن می فرماید که با دشمنانت آنچنان رفتار کن تا آنان را به دوستان گرم و صمیمی تبدیل کنی.

منابع:
تفسیر نمونه – مکارم شیرازی
تفسیر نور – محمد حسن طباطبایی 

خشم خدا چگونه است؟




 

خشم خدا چگونه است؟

 

 

رحم و رحمت در اصل (لغت) به معنى حالت نفسانى خاصى است که موقع مشاهده منظره نیازمندان و بیچارگان به انسان دست مى‏دهد و او را وادار مى‏کند که براى رفع نواقص و تأمین احتیاجات آنان بکوشد. این معنى بعد از تحلیل به "بخشش و عطا براى رفع نیازمندى‏ها" بازمى‏گردد. (یعنى جوهره معناى رحم و حقیقت آن، این است) و هرگاه در مورد خداوند به کار رود، منظور همین معنى است، نه آن حالت نفسانى،1 چون تغییر حالت براى خداوند محال است.



غضب حالتى است که براى رفع ناملایمات و انتقام عارض انسان مى‏گردد و در مورد خداوند عبارت است از کیفر عذاب. یکى از یاران امام باقرعلیه‏السلام گوید: از آن حضرت سوال شد: چه مى‏فرمایید در آیه "یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مى‏کند".2 مراد از غضب در این جا چیست؟



حضرت فرمود: "همان عذاب است، چه اگر کسى بپندارد خداوند از حالتى به حالتى دیگر متحول مى‏شود، او را به صفتى از صفات مخلوقات توصیف (تشبیه) نموده است، زیرا خداوند را هیچ چیزى تحریک نکند تا او را دگرگون سازد".

 

بنابراین معنای رحمت و غضب در مورد خداوند با انسان ها یکی نیست . رحمت خدا به معنى نعمت بخشى و غضب خدا به معنى مجازات و عذاب کردن است، نه تغییر حالت نفسانى که معناى لغوى بوده و در مورد انسان‏ها صادق است.


واقعیت آن است که آفریدگار توانا سرچشمه خورشید مهربانی است و همه مهرها و خوبی های جهان پرتویی از مهربانی اوست. از او جز اقیانوس رحمت و صمیمیت جاری نمی شود، و با کینه توزی و زمینه کینه ورزی بی گانه است. و چون مهربان است در توبه را به روی بندگانش باز گشوده است و می فرماید: «هر روز هفتاد بار بندگانم را می نگرم، و هر بار که آنان را تماشا می کنم با آنان سخن می گویم و آنچه را که به آنان داده ام هفتاد برابر می کنم.

او مهربان است؛ زیرا شیطان در قیامت وقتی مهربانی و گستردگی رحمت خدا را می بیند به طمع بخشیده شدن می اندیشد.


«آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست، که در شکم خود آتش فرو می برند. و به زودی در آتشی افروخته می افتند»(نساء آیه 10)



خدای دانا، از خشم های کینه توزانه که گاه گاهی در بعضی از افراد آشکار می شود به دور است. زیرا دیگران خشمگین می شوند تا کمبودهای خود را جبران کنند، و با انتقام گیری از دشمنان شعله های کینه و عناد را خاموش کنند؛ در حالی که خدای توانا، کمبودی ندارد، تا به وسیلهء کینه و خشم (که بعضی از ما زمینیان به آن آلوده ایم) نیاز خود را برآورده کنند. و اگر در قرآن کریم واژه «غضب» را به خدای رحمت نسبت داده است، غضب به معنی کیفر و مجازات مجرمان است6 نه غضب به معنی عصبانی شدن و خشمناک شدن و کیفر ستمکاران نتیجه عینی سرکشی آنهاست. زیرا خشت جهنم را کسانی می سازند، که در برابر قانون های الهی طغیان می کنند. و اگر همه افراد فرمانبردار خدا بودند، هرگز از اسم و رسم جهنم خبری نبود.



قرآن کریم می فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست، که در شکم خود آتش فرو می برند. و به زودی در آتشی افروخته می افتند»7 بنابر این غضب خداوند به معنای دور شدن برخی از انسان ها با اختیار خود از رحمت الهی و عذاب آخرت است که تجسم اعمال خود آنان است ، پس خشم خدا با رحمت او منافاتی ندارد.



نباید خشم و رحم خدا را با خشم ورحم انسان ها یکی دانست.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)




زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی  نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله

حضرت محمد (ص) در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهیم.

 

القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و...

 

 منصب حضرت محمد (ص): آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

 

تاریخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته ‏اند.

 

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

 

محل تولد حضرت محمد (ص): مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

 

نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.


حضرت محمد (ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

 

مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.


این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏ نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

 

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص)  علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

همسران حضرت محمد (ص):
1. خدیجه بنت خویلد.

2. سوده بنت زمعه.

3. عایشه بنت ابى بکر.

4. امّ شریک بنت دودان.

5. حفصه بنت عمر.

6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.

7. امّ سلمه بنت عاتکه.

8. زینب بنت جحش.

9. زینب بنت خزیمه.

10. میمونه بنت حارث.

11. جویریه بنت حارث.

12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.

 
نخستین زنى که افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود.

خدیجه کبرى (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خدیجه کبرى (س) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنج‏هاى پیامبر(ص) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى‏کردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى می‏داد.

 
خدیجه کبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم(ص) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».

 
حضرت خدیجه (س) در ایام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ویژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پیامبر(ص) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیکى یاد می‏کرد.

 
از عایشه، سومین حضرت محمد (ص)، روایت شده است:
«کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَةَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

 

حضرت محمد (ص) هیچ‏گاه از خانه بیرون نمی‏رفت مگر این که یادى از خدیجه مى‏کرد و از او به نیکى نام مى‏برد. یک روز که حضرت محمد (ص) از خدیجه (س) یاد کرده و خوبى‏هاى او را بیان میکرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر(ص) گفتم: آیا او یک پیرزن بیشتر بود و حال آن که خداوند بهتر از آن (یعنى عایشه) را به تو داده است؟ پیامبر اکرم(ص) از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى که موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حرکت درآمد.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)


فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.

 
2. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

 

3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت.

 
عبدالله و قاسم از خدیجه کبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین کودکى از دنیا رفتند.

 

ب) دختران حضرت محمد (ص):

1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام کلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).


دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى که از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشى است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.

 

 گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه کبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

 

آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امین ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده می شد .

 

درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد ( ص ) خواست این آیات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم " . یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست .

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

  

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایی  خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد می تواند " لوحی " را که در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود .

 

جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خدیجه او را پوشاند .

 

حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پیش آمده است آغاز پیغمبری  است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت .

  

معراج حضرت محمد (ص):
پیش از هجرت به مدینه که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پیش آمد که به ذکر مختصری از آن می پردازیم : در سال دهم بعثت "معراج " پیغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امین وحی (جبرئیل ) و بر مرکب فضا پیمایی به نام "براق " انجام شد.

 

حضرت محمد (ص) این سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امیر المومنین علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بیت المقدس یا مسجد اقصی روانه شد، و از بیت اللحم که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیا (ع ) دیدن فرمود.

 

سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازدید به عمل آورد، و در نتیجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهی " رفت و آنرا سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پیمای خود پیش از طلوع فجر در خانه "ام هانی " پائین آمد.

 

به عقیده شیعه این سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کریم در سوره "اسرا" از این سفر با شکوه بدین صورت یاد شده است : "منزه است خدایی که شبانگاه بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سیر داد، تا آیتهای  خویش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بیناست ". در همین سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پیامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمایند، که نماز معراج روحانی مومن است .

 
اصحاب و یاران حضرت محمد (ص):
پیامبر اسلام(ص) چه در مکّه معظمه و چه در مدینه، داراى اصحاب و یاران باوفایى بود که برخى از آنان پیش از آن حضرت و برخى دیگر پس از ایشان از دنیا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در این جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:

 
1. على بن ابى‏طالب(ع).

2. ابوطالب بن عبد المطلب.

3. حمزة بن عبدالمطلب.

4. جعفربن ابى‏طالب.

5. عباس بن عبدالمطلب.

6. عبداللّه بن عباس.

7. فضل بن عباس.

8. معاذبن جبل.

9. سلمان فارسى.

10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).


11. مقداد بن اسود.

12. بلال حبشى.

13. مصعب بن عمیر.

14. زبیر بن عوام.

15. سعد بن ابى وقاص.

16. ابو دجانه.

17. سهل بن حنیف.

18. سعد بن معاذ.

19. سعد بن عباده.

20. محمد بن مسلمه.


21. زید بن ارقم.

22. ابو ایوب انصارى.

23. جابر بن عبدالله انصارى.

24. حذیفة بن یمان عنسى.

25. خالد بن سعید اموى.

26. خزیمة بن ثابت انصارى.

27. زید بن حارثه.

28. عبدالله بن مسعود.

29. عمار بن یاسر.

30. قیس بن عاصم.


31. مالک بن نویره.

32. ابوبکر بن ابى قحافه.

33. عثمان بن عفان.

34. عبدالله بن رواحه.

35. عمر بن خطّاب.

36. طلحة بن عبیدالله.

37. عثمان بن مظعون.

38. ابو موسى اشعرى.

39. عاصم بن ثابت.

40. عبدالرحمن بن عوف.


41. ابوعبیده جراح.

42. ابو سلمه.

43. ارقم بن ابى ارقم.

44. قدامة بن مظعون.

45. عبدالله بن مظعون.

46. عبیدة بن حارث.

47. سعید بن زید.

48. خَبّاب بن اَرَت.

49. بریده اسلمى.

50. عثمان بن حنیف.

51. ابو هیثم تیهان.

52. ابىّ بن کعب.

  

تاریخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):

دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

 

محل دفن حضرت محمد (ص):

مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

 

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد