۱. دفع بلا و رفع غم و غصه
امام صادق (ع ) فرمودند: کسى که در هر روز صد بار بگوید لا حول و لا قوه الا بالله خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها غم و غصه است
۲.تأخیر زمان مرگ
امام صادق (ع ) فرمودند: آن کس که هزار بار بگوید لا حول و لا قوه الا بالله خداى تعالى حج خانه اش را روزى اش خواهد نمود و اگر مرگش نزدیک باشد، خدا آن را به تأخیر خواهد انداخت تا حج را روزى اش سازد.۲
۳.ذکر سر بریده امام حسین (ع )
در دمشق شنیده شد که سر مطهر امام حسین (ع ) مى گوید: لا حول و لا قوه الا بالله .۳
۴.گنجى از بهشت
رسول خدا (ص ) فرمود: بسیار «لا حول و لا قوه الا بالله» بگویید که آن از گنج هاى بهشت است .۴
۵.دور شدن هفتاد بلا
راوى مى گوید شنیدم که امام صادق (ع ) فرمودند: کسى که بگوید لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم خداى عزوجل به خاطر آن هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها خفه شدن است .۵
۶.رفع درد و اندوه
از پیغمبر اکرم (ص ) روایت شده است که فرمودند: سخن لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم گنجى از گنجهاى بهشت است و آن باعث شفا یافتن از نود و نه درد است که آسانترین آنها اندوه است .۶
۷.شفاى هفتاد و دو نوع درد
رسول خدا (ص ) فرمود: هر کس که نعمت هاى فراوان به وى برسد الحمد لله رب العالمین بسیار بگوید، و آن که تهیدستى به وى فشار آورد لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم زیاد بگوید که آن گنجى از گنج هاى بهشت است و شفاى هفتاد و دو نوع درد است که کمترین آنها اندوه مى باشد.
۸.هرگاه اندوهگین شدى
از امام صادق (ع ) روایت شده است که در سفارشى فرموده اند: اى ، سفیان ! هر گاه خدا به یکى از شما نعمتى عطا فرمود، بایستد و خداى عزوجل را ستایش و سپاس گوید، یعنى بگوید الحمد لله و هر گاه روزى اش برسد، باید درخواست آمرزش کند، یعنى بگوید استغفر الله و هر گاه اندوهگین شود، بگوید لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم .۷
۹.داروى نود و نه بیمارى
از رسول خدا (ص ) روایت شده است که فرمودند: گفتن لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم دارویى است که نود و نه بیمارى را بهبود مى بخشد که آسانترین آنها اندوه است و معناى این کلمه چنین است هیچ حرکت و نیرویى جز به سبب و خواست خدا پدید نیامد.۸
۱۰.رفع شدن بلایا
از امام صادق (ع ) روایت شده که فرمود: هر گاه نماز بامداد و مغرب خواندى ، هفت بار بگو: بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم زیرا هر که آن را بگوید، به او نرسد جنون و جذام و برص ، و نه هفتاد نوع از انواع بلا.۹
امام صادق (ع ) نقل است که پیامبر (ص ) فرموده اند: هر کس که فقر به او روى آورد، این ذکر را زیاد بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله .
۱۱.مرتفع شدن انواع بلیات
از امام باقر (ع) روایت شده است که رسول گرامى خدا (ص) فرمودند: هر کس سه بار بگوید بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم خداوند تعالى نود و نه نوع از انواع بلا را از او دور سازد که آسان ترین آنها خفگى است. ۱۰
۱۲.درمان بیمارى و ندارى
اسماعیل بن عبدالخالق گوید: مردى از اصحاب پیامبر (ص) دیر به خدمت ایشان رسید و سپس نزد آن حضرت آمد.
رسول خدا (ص ) به او فرمود: چه چیزى موجب دیر کردن تو شد از آمدن نزد ما؟ عرض کرد: بیمارى و ندارى .
فرمود: آیا به تو دعائى یاد ندهم که خدا به وسیله آن بیمارى و ندارى را از تو ببرد؟ عرض کرد: چرا یا رسول الله .
پیامبر (ص ) فرمود: بگو «لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم ، توکلت على الحى الذى لا یموت و الحمد لله الذى لم یتخذ (صاحبه و لا) ولدا و لم یکن له شریک فى الملک و لم یکن له ولى من الذل و کبره تکبیرا.»
گوید: درنگى نکرد که نزد پیغمبر (ص ) بازگشت و عرض کرد: یا رسول الله خداوند بیمارى و ندارى را از من برد.۱۱
۱۳.صد بار بعد از نماز صبح
امام رضا (ع ) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم بگوید، به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است. ۱۲
لاحَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ
۱۴.هفت بار بعد از نماز صبح و مغرب
از امام صادق (ع ) نقل است که فرمود: دنبال نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم خداوند عزوجل هفتاد نوع بلا را از او بگرداند که آسانترین آنها بادهاى بد (چون استسقاء و غیره ، یا مقصود عفونت اعضاء است که بوى بد دهد، یا گرفتارى به توفان که موجب سقوط و هلاکت باشد – از مجلسى و غیره ) و پیسى و دیوانگى است ، و اگر شقى باشد از شقاوت به در آید و در سعادتمندان نوشته شود.۱۳
۱۵.دفع انواع بیماری ها
از امام صادق (ع ) فرمود: چون نماز مغرب و بامداد بخوانى ، هفت بار بگو: بسم الله الرحمن الرحیم ، و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم زیرا هر کس آن را بگوید، خوره و پیسى و دیوانگى و هفتاد نوع بلا به او نرسد.۱۴
۱۶.زمزمه امام حسین (ع)
کار جنگ بر امام حسین (ع ) سخت و تنگ شد و یگانه و تنها ماند، به خیمه هاى فرزندان پدرش روى آورد، آنها را از ایشان خالى و تهى دید، سپس به خیمه هاى اصحاب و یارانش التفات نمود، و نگریست کسى از آنان را ندید، پس شروع و آغاز نمود بسیار گفتن لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم . ۱۵
۱۷.سفارش به این ذکر الهى
یکى از اذکارى که عالمان دین به آن بسیار اشاره کرده اند، ذکر لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم است .
امام باقر (ع ) در معنى این ذکر که به طور اختصار “حوقله” گفته مى شود فرموده است : یعنى هیچ توانایى براى ما از اینکه معصیت خدا را نکنیم جز کمک و امداد الهى نیست و هیچ نیرویى براى انجام طاعت خدا جز به توفیق او نداریم .۱۶
۱۸.رفع همّ و غم
ابن بابویه به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادق (ع ) روایت کرده است ، که هر کس در هر روز صد مرتبه بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله خداوند تعالى هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها رفع همّ و غم است و هرگز پریشانى نمى بیند. ۱۷
۱۹.سفارش على (ع ) به کمیل
على (ع ) خطاب به کمیل بن زیاد مى فرماید: اى کمیل ! هر روز نام خدا را بر زبان جارى کن ، بگو: لا حول و لا قوه الا بالله بر خدا توکل کن ، ما را یاد کن ، نام ما ببر و بر ما درود فرست .
اى کمیل ! به هنگام غذا نام خدایى را که با اسمش هیچ دردى زیان نرساند و نامش براى هر بدى و دردى درمان است به زبان آور.
اى کمیل ! به هنگام هر سختى بگو: لا حول و لا قوه الا بالله تا خدا آن را کفایت کند. و به هنگام نعمت بگو: الحمد لله تا زیاد شود و چون روزى ات دیر رسد، استغفار کن تا خدا گشایش دهد. ۱۸
۲۰.ذکر هنگام بیرون آمدن از خانه
پیامبر گرامى اسلام (ص ) در روایتى درباره آداب و اذکار بیرون آمدن از خانه چنین فرمودند: کسى که هنگام خروج از منزل بگوید بسم الله الرحمن الرحیم دو فرشته مى گویند: هدایت شدى . و اگر بگوید لا حول و لا قوه الا بالله مى گویند: حفظ شدى . و اگر بگوید توکلت على الله مى گویند: بى نیاز شدى .
در این هنگام شیطان مى گوید: چگونه مى توانم در بنده اى که هدایت شده ، حفظ گردیده و بى نیاز شده است ، نفوذ کنم. ۱۹
امام رضا (ع ) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم بگوید، به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است
۲۱.خروج از خانه
ابوحمزه مى گوید: چون امام باقر (ع ) از خانه بیرون مى شد، مى گفت : بسم الله خرجت ، و على الله توکلت ، و لا حول و لا قوه الا بالله. ۲۰
۲۲.براى رفع فقر
از امام صادق (ع ) نقل است که پیامبر (ص ) فرموده اند: هر کس که فقر به او روى آورد، این ذکر را زیاد بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله. ۲۱
دعا به معنای واقعی
۲۳.ذکر بعد از نماز صبح و مغرب
سید بن طاووس به سند معتبر از حضرت رضا (ع ) روایت کرده هر که بعد از نماز صبح صد مرتبه بگوید:” بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم” بداند که این ذکر به اسم اعظم خدا نزدیک تر است از سیاهى چشم به سفیدى آن ، و امید زیادى است به برآورده شدن حاجتش .
و به سندهاى معتبر از امام صادق (ع ) و امام کاظم (ع ) منقول است که هر کس بعد از نماز صبح و مغرب ، پیش از آن که سخنى بگوید و حرکتى کند، هفت مرتبه این دعا را بخواند، هفتاد نوع بلا از وى دور شود، که کمترین آنها خوره و پیسى و شر شیطان رجیم است. ۲۲
۲۴.توسل به امام جواد (ع )
براى شفا یافتن هر مریضى دو رکعت نماز حاجت و توسل به حضرت جواد الائمه (ع) بخواند و بعد یکصد و چهل و شش مرتبه بگوید: ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله . اگر در ساعتى که منسوب به آن حضرت است باشد، بسیار مفید و ساعت آن را هم از نماز عصر تا دو ساعت بعد از آن تشخیص داده اند که مورد استجابت است. ۲۳
۲۵.ذکر براى رفتن حج
حضرت صادق (ع ) فرمود: هر کس هزار مرتبه لاحول و لا قوه الا بالله بگوید خداوند حج را روزى او گرداند و اگر اجل او نزدیک شده باشد خداوند اجلش را تأخیر اندازد تا حج را به او روزى فرماید. ۲۴
۲۶.دورى شیطان
شیخ شهید از حضرت رسول اکرم (ص ) نقل کرده که فرمود: شیطان بر دو قسم است : شیطان جنى ، که با گفتن لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظیم از شما دور مى شود.
و شیطان انسى ، که آن هم از شما دور مى شود با فرستادن صلوات بر محمد و آل او: اللهم صل على محمد و آل محمد.۲۵
۲۷.رفع گرفتارى
در مکارم الاخلاق است که حضرت رسول (ص ) به على (ع ) فرمودند: هر گاه گرفتارى پیدا کردى ، این دعا را زیاد بخوان :
بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم ایاک نعبد و ایاک نستعین. ۲۶
۲۸.رفع وسوسه شیطان
از حضرت صادق (ع ) نقل شده که فرموده : براى دفع وسوسه شیطان دست بر سینه خود بکش و بگو: «بسم الله و بالله محمد رسول الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم ، اللهم امسح عنى ما احذر.»
سپس دست خود را بر شکم مى کشى و این ذکر را سه مرتبه تکرار مى کنى که ان شاءالله برطرف مى شود. ۲۷
۲۹.دفع هفتاد بلا
جمیل گوید، شنیدم که امام صادق (ع ) مى فرمود: هرکس هفتاد بار بگوید:
ما شاءالله لا حول و لا قوه الا بالله هفتاد نوع بلا از او بگردد که آسان تر از همه ، خنق و خفه شدن باشد. گفتم : قربانت ! خنق چیست ؟ فرمود: مقصود این است که دچار دیوانگى نشود تا خفه گردد. ۲۸
۳۰.درمان دردها
از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود: هر دردمند دست خود را به موضع درد بگذارد و بگوید: «بسم الله و بالله و محمد رسول الله صلى الله علیه و آله و لا حول و لا قوه الا بالله اللهم امسح عنى ما اجد» ؛ (به نام مقدس خدا و مقام رسول خدا حضرت محمد (ص ) استعانت و کمک مى جویم چون غیر از قدرت خدا هیچ قدرتى را موثر نمى دانم ، خدایا دردى را که در وجودم احساس مى کنم برطرف فرما.) پس با دست راست موضع درد را سه مرتبه مسح کند. ۲۹
به نام خداوند بخشاینده مهربان اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بی فی خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من حیلَتِکَ مِنْ اَینَ لِی الْخَیرُ یا رَبِّ وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِکَ وَمِنْ اَینَ با حیلهات. از کجا خیری به دست آورم ای پروردگار من با اینکه خیری یافت نشود جز در پیش تو و از کجا لِی النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ لاَ الَّذی اَحْسَنَ اسْتَغْنی عَنْ عَوْنِکَ نجاتی برایم باشد با اینکه نجاتی نتوان یافت جز به کمک تو. نه آن کس که نیکی کند بی نیاز است از کمک تو وَرَحْمَتِکَ وَلاَ الَّذی اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیکَ وَلَمْ یرْضِکَ خَرَجَ عَنْ و رحمتت و نه آنکس که بد کند و دلیری بر تو کند و خوشنودیات نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود قُدْرَتِکَ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود [بِکَ] عَرَفْتُکَ ای پروردگار من ... بهوسیله خودت من ترا شناختم وَاَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیکَ وَدَعَوْتَنی اِلَیکَ وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ و تو مرا برخود راهنمایی کردی و بهسوی خود خواندی و اگر تو نبودی من ندانستم که تو کیستی اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَدْعوُهُ فَیجیبُنی وَ اِنْ کُنْتُ بَطیـئاً حینَ یدْعوُنی ستایش خدایی را که میخوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی میخواندم بهکندی به درگاهش روم وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَسْئَلُهُ فَیعْطینی وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یسْتَقْرِضُنی و ستایش خدایی را که میخواهم از او و به من عطا میکند و اگرچه در هنگامی که او از من چیزی قرض خواهد من بخل کنم وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتی وَاَخْلوُ بِهِ حَیثُ شِئْتُ و ستایش خدایی را که هرگاه برای حاجتی بخواهم او را ندا کنم و هر زمان بخواهم برای لِسِرِّی بِغَیرِ شَفیـع فَیقْضی لی حاجَتی اَلْحَمْدُللهِِ الَّذی لا اَدْعُو غَیرَهُ راز و نیاز بدون واسطه با او خلوت کنم و او حاجتم را برآورد. ستایش خدایی را که جز او وَلَوْ دَعَوْتُ غَیرَهُ لَمْ یسْتَجِبْ لی دُعآئی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی لا اَرْجُو کسی را نخوانم و اگر غیر او دیگری را میخواندم دعایم را مستجاب نمیکرد و ستایش خدایی را که بهجز او غَیرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی وَکَلَنی امید ندارم و اگر به غیر او امیدی داشتم ناامیدم میکرد و ستایش خدایی را که مرا به حضرت خود اِلَیهِ فَاَکْرَمَنی وَلَمْ یکِلْنی اِلَی النّاسِ فَیهینُونی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی واگذار کرده و از این رو به من اکرام کرده و به مردم واگذارم نکرده که مرا خوارکنند و ستایش خدایی را که تَحَبَّبَ اِلَی وَهُوَ غَنِی عَنّی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی یحْلُمُ عَنّی حَتّی کَاَ نّی با من دوستی کند در صورتی که از من بی نیاز است و ستایش خدایی را که نسبت به من بردباری کند تا به جایی که لا ذَنْبَ لی فَرَبّی اَحْمَدُ شَیء عِنْدی وَاَحَقُّ بِحَمْدی اَللّـهُمَّ اِنّی اَجِدُ گویا گناهی ندارم. پس پروردگار من ستودهترین چیزها است نزد من و به ستایش من سزاوارتر است. خدایا من همه راههای سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیکَ مُشْرَعَةً وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَیکَ مُتْرَعَةً مقاصد را به سوی تو باز میبینم و چشمههای امید را بهسویت سرشار مییابم وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ اَمَّلَکَ مُباحَةً وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَیکَ و یاری جستن به فضل تو برای آرزومندانت مباح و بیمانع است و درهای دعا بهسوی تو برای لِلصّارِخینَ مَفْتوُحَةً وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجی بِمَوْضِعِ اِجابَة وَلِلْمَلْهوُفینَ فریادکنندگان باز است و به خوبی می دانم که تو برای اجابت شخص امیدوار آمادهای و برای فریادرسی اندوهگینان بِمَرْصَدِ اِغاثَة وَاَنَّ فِی اللَّهْفِ اِلی جوُدِکَ وَالرِّضا بِقَضآئِکَ عِوَضاً مهیای فریادرسی هستی و بهراستی میدانم که در پناهندگی به جود و کرمت و خشنودی به قضا و قدرت عوضی است مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَمَنْدوُحَةً عَمّا فی اَیدِی الْمُسْتَاْثِرینَ وَاَنَّ از جلوگیری کردن بخیلان و گشایشی است از احتیاج بدانچه در دست دنیاطلبان است و بهراستی الرّاحِلَ اِلَیکَ قَریبُ الْمَسافَةِ وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاّ اَنْ کوچ کننده به درگاهت راهش نزدیک است و مسلماً تو از خلق خود در حجاب نشوی مگر آنکه تَحْجُبَهُمُ الاَْعمالُ دوُنَکَ وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَیکَ بِطَلِبَتی وَتَوَجَّهْتُ اِلَیکَ کردارشان میان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبی که دارم قصد تو را کرده بِحاجَتی وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتی وَبِدُعآئِکَ تَوَسُّلی مِنْ غَیرِ و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثهام را به درگاه تو قرار دادم و دعای تو را دست آویز خود کردم بی آنکه من اسْتِحْقاِ لاِسْتِماعِکَ مِنّی وَلاَ اسْتیجاب لِعَفْوِکَ عَنّی بَلْ لِثِقَتی استحقاق داشته باشم که تو از من بشنوی و نه مستوجب آنم که از من بگذری بلکه بدان اعتمادی که من بِکَرَمِکَ وَسُکوُنی اِلی صِدِِْ وَعْدِکَ وَلَجَائ اِلی الاْیمانِ به کرم تو دارم و آن اطمینانی که به درستی وعدهات دارم و به خاطر پناهندگیام به ایمان بِتَوْحیدِکَ وَیقینی بِمَعْرِفَتِکَ مِنّی اَنْ لا رَبَّ [لی] غَیرُکَ وَلا اِلـهَ اِلاّ و اعتقادی که بر یگانگی تو دارم و یقینی که به معرفت و شناسایی تو دارم که میدانم پروردگاری غیر اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ اَللّـهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقٌّ وَوَعْدُکَ تو نیست و معبودی جز تو وجود ندارد یگانهای که شریکی برایت نیست خدایا تو فرمودی و گفتارت حق و وعده ات صِدٌِْ وَاسْئَلوُا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً وَلَیسَ مِنْ راست است (که فرمودی) «و درخواست کنید خدا را از فضلش که بهراستی او به شما مهربان است» و رسم تو چنان نیست صِفاتِکَ یا سَیدی اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیةَ وَاَنْتَ الْمَنّانُ ای آقای من که دستور سوال بدهی ولی از عطا و بخشش دریغ نموده و خودداری کنی و تویی بخشاینده بِالْعَطِیاتِ عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَالْعائِدُ عَلَیهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِکَ اِلـهی به عطایا بر اهل کشور خود و متوجه بدانها به مهربانی و رأفتت. خدایا رَبَّیتَنی فی نِعَمِکَ وَاِحْسانِکَ صَغیراً وَنَوَّهْتَ بِاسْمی کَبیراً فَیامَنْ مرا در خردسالی در نعمتها و احسان خویش پروریدی و در بزرگی نامم را بر سر زبانها بلند کردی پس ای که رَبّانی فِی الدُّنْیا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاَشارَ لی فِی الاْخِرَةِ در دنیا مرا به احسان و فضل و نعمتهای خود پروریدی و برای آخرتم اِلی عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ مَعْرِفَتی یا مَوْلای دَلیلی عَلَیکَ وَحُبّی لَکَ شَفیعی به عفو وکرم اشارت فرمودی ای مولای من شناساییام به تو راهنمای من بهسوی تو است و محبتی که به تو دارم شفیع من است اِلَیکَ وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ دَلیلی بِدَلالَتِکَ وَساکِنٌ مِنْ شَفیعی اِلی به درگاهت و من از راهنمایی کردن این دلیلم بهسوی تو مطمئنم و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو شَفاعَتِکَ اَدْعوُکَ یا سَیدی بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجیکَ آسوده خاطرم. میخوانمت ای آقای من به زبانی که گناه لالش کرده. پروردگارا با تو راز گویم بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ اَدْعوُکَ یا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خآئِفاً اِذا بهوسیله دلی که جنایت به هلاکتش کشانده میخوانمت. ای پروردگار من هراسان و خواهانو امیدوار و ترسان، رَاَیتُ مَوْلای ذُنوُبی فَزِعْتُ وَاِذا رَاَیتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ ای مولای من هنگامی که گناهانم را مشاهده میکنم هراسان شوم و چون بزرگواری تو را بینم به طمع افتم. خدایا اگر بگذری فَخَیرُ راحِم وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیرُ ظالِم حُجَّتی یا اَللهُ فی جُرْاَتی عَلی بهترین مهرورزی و اگر عذاب کنی ستم نکردهای، دلیل و بهانه من ای خدا در اینکه دلیری کنم مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانی ما تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ وَعُدَّتی فی شِدَّتی مَعَ در سوال کردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست همان جود و کرم تو است و ذخیره من در سختیام با قِلَّةِ حَیائی رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَینَ ذَینِ بی شرمی من همان رأفت و مهربانی تو است و بهراستی امیدوارم که نومید مکنی میان این وآن آرزویم را وَذَینِ مُنْیتی فَحَقِّقْ رَجآئی وَاسْمَعْ دُعآئی یا خَیرَ مَنْ دَعاهُ داع پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را شنیده گیر ای بهترین کسی که خوانندگان بخوانندش وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی و برتر کسی که امیدواران بدو امید دارند ای آقایم، آرزویم بزرگ و عملم زشت است پس تو مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی فَاِنَّ کَرَمَکَ از عفو خویش به اندازه آرزویم به من بده و مرا به بدترین عملم مؤاخذه مکن زیرا کرم تو برتر است یجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبینَ وَحِلْمَکَ یکْبُرُ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرینَ از مجازات گنهکاران و بردباریات بزرگتر است از مکافات تقصیرکاران وَاَ نَا یاسَیدی عائِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیکَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ و من ای آقایم به فضلت پناهنده گشته و از تو بهسوی خودت گریختهام و خواستارم آنچه را وعده کردی از الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً وَما اَ نَا یا رَبِّ وَما خَطَری هَبْنی چشم پوشی نسبت به کسی که خوش گمان به تو است، من چهام پروردگارا؟ و چه اهمیتی دارم؟ مرا بِفَضْلِکَ وَتَصَدَِّْ عَلَی بِعَفْوِکَ اَی رَبِّ جَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ به فضل خویش ببخش با عفو خود بر من نیکی کن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْیوْمَ عَلی ذَنْبی غَیرُکَ ما فَعَلْتُهُ و به کرم ذاتت از سرزنش کردن من درگذر پس اگر دیگری جز تو بر گناهم آگاه میشد آن گناه را انجام نمیدادم وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاَِنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَاَخَفُّ و اگر از زود به کیفر رسیدن میترسیدم باز هم خودداری میکردم و اینکه با این وصف گناه کردم نه برای آن بود که تو سبکترین بینندگانی الْمُطَّلِعینَ[ عَلَی ]بَلْ لاَِنَّکَ یارَبِّ خَیرُ السّاتِرینَ وَاَحْکَمُ الْحاکِمینَ و یا بی مقدارترین مطلعین هستی بلکه برای آن بود که تو ای پروردگار من، بهترین پوشندگان و حکم کنندهترین حاکمان وَاَکْرَمُ الاَْکْرَمینَ سَتّارُ الْعُیوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُیوُبِ تَسْتُرُ و گرامیترین گرامیان و پوشاننده عیوب و آمرزنده گناهانی. گناه را به کرمت میپوشانی الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی حِلْمِکَ بَعْدَ و کیفر را به واسطه بردباریات به تأخیر اندازی پس تو را ستایش سزا است بر بردباریات، پس عِلْمِکَ وَعَلی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ وَیحْمِلُنی وَیجَرِّئُنی عَلی از دانستن و بر گذشتت پس از توانایی داشتن و همین گذشت تو از من مرا وادار کرده و دلیر ساخته بر مَعْصِیتِکَ حِلْمُکَ عَنّی وَیدْعوُنی اِلی قِلَّةِ الْحَیآءِ سَِتْرُکَ عَلَی نافرمانیات و همان پرده پوشیات بر من مرا به بی شرمی واداشته وَیسْرِعُنی اِلَی التَّوَثُّبِ عَلی مَحارِمِکَ مَعْرِفَتی بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ و همان معرفتی که من به فراخی رحمتت دارم و بزرگی عفوت مرا بهدست زدن به کارهای حرام شتابان میکند وَعَظیمِ عَفْوِکَ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا حَی یا قَیومُ یا غافِرَ الذَّنْبِ یا ای بردبار، ای بزرگوار، ای زنده و ای پاینده، ای آمرزنده گناه، ای قابِلَ التَّوْبِ یا عَظیمَ الْمَنِّ یا قَدیمَ الاِْحسانِ اَینَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ پذیرنده گناه، ای بزرگ نعمت، ای دیرینه احسان، کجاست پردهپوشی زیبایت؟ اَینَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَینَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَینَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَینَ کجاست گذشت بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست فریادرسی فوریت؟ کجاست رَحْمَتُکَ الْواسِعَه اَینَ عَطایاکَ الْفاضِلَه اَینَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَه اَینَ رحمت وسیعت؟ کجاست عطاهای برجستهات؟ کجاست بخششهای دلچسبت؟ کجاست صَنائِعُکَ السَّنِیه اَینَ فَضْلُکَ الْعَظیمُ اَینَ مَنُّکَ الْجَسیمُ اَینَ نیکیهای شایانت؟ کجاست فضل عظیمت؟ کجاست نعمت بزرگت؟ کجاست اِحْسانُکَ الْقَدیمُ اَینَ کَرَمُکَ یا کَریمُ بِهِ وَ بِمُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد فَاسْتَنْقِذْنی وَبِرَحْمَتِکَ احسان دیرینهات؟ کجاست کرمت؟ ای کریم بدان(چه گفتم) و به محمد و آل محمد مرا نجات ده و به رحمتت فَخَلِّصْنی یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ لَسْتُ اَتَّکِلُ فِی خلاصم کن، ای نیکو، ای نیکو بخش، ای نعمت ده، ای زیاده بخش چنان نیست که من برای النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ عَلی اَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَینا لاَِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوی نجات از عقاب تو به کارهایمان تکیه کنم بلکه به فضلی که بر ما داری تکیه زنم، زیرا تو اهل تقوی وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ تُبْدِئُ بِالاِْحْسانِ نِعَماً وَتَعْفوُ عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً فَما و شایسته آمرزشی، آغاز کنی به احسان از روی نعمت بخشی و گذشت کنی از گناه از روی کرم و بزرگواری و با این وضع نَدْری ما نَشْکُرُ اَجَمیلَ ما تَنْشُرُ اَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ اَمْ عَظیمَ ما اَبْلَیتَ ما ندانیم کدامیک را سپاس گوییم؛ آن نیکیها که پراکنده کنی یا زشتیها که بپوشانی یا بزرگ آزمایشت وَاَوْلَیتَ اَمْ کَثیرَ ما مِنْهُ نَجَّیتَ وَعافَیتَ یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیکَ و شایستگی نعمتت یا آن همه چیزهایی که ما را از آن نجات داده و عافیت دادی ای دوست کسی که با تو دوستی کند وَیا قُرَّةَ عَینِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ اِلَیکَ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ و ای نور دیده کسی که پناه به تو آرد و از دیگران ببرد تویی نیکوکار و ماییم الْمُسیئوُنَ فَتَجاوَزْ یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَکَ وَاَی گنهکار، پس درگذر ای پروردگار از زشتیهای ما به نیکیهای خود و کدام جَهْل یا رَبِّ لا یسَعُهُ جوُدُکَ اَوْ اَی زَمان اَطْوَلُ مِنْ اَناتِکَ وَما قَدْرُ نادانی است ای پروردگار که جود تو فرایش نگیرد و چه روزگاری درازتر از زمان بردباری تو است و چه ارزشی دارد اَعْمالِنا فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَکَیفَ نَسْتَکْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ بَلْ اعمال ما در جنب نعمتهایت و چگونه زیاد بشمریم اعمال (بدمان) را که بتوانیم آنها را برابر با کرم تو کنیم بلکه کَیفَ یضیقُ عَلَی الْمُذْنِبینَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ یا واسِعَ چگونه ممکن است میدان بر گنهکاران تنگ شود با آن رحمت وسیعت الْمَغْفِرَةِ یا باسِطَ الْیدَینِ بِالرَّحْمَه فَوَ عِزَّتِکَ یا سَیدی لَوْ نَهَرْتَنی که ایشان را فراگرفته، ای وسیع آمرزش، ای دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت ای آقای من، اگرچه برانیم ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا انْتَهی اِلَی مِنَ من از در خانهات برنخیزم و از تملق و چاپلوسیات دست برندارم چون الْمَعْرِفَةِ بِجوُدِکَ وَکَرَمِکَ وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ اطلاع از جود و کرمت پیدا کردهام و تویی کننده هرچه بخواهی. عذاب کنی هرکه را خواهی بِما تَشآءُ کَیفَ تَشآءُ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیفَ تَشآءُ لا به هر چه خواهی به هر طور که خواهی و رحم کنی هر که را خواهی به هر چه خواهی هرطور که خواهی تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِکَ وَلا تُنازَعُ فی مُلْکِکَ وَلا تُشارَکُ فی اَمْرِکَ وَلا بازپرسی از کار تو نشود و نزاعی در فرمانرواییات رخ ندهد و شریکی در کارت نباشد تُضآدُّ فی حُکْمِکَ وَلا یعْتَرِضُ عَلَیکَ اَحَدٌ فی تَدْبیرِکَ لَکَ الْخَلْقُ و ضدیتی در حکمت نباشد و کسی نیست که در تدبیر تو بر تو اعتراض کند. آفرینش وَالاَْمْرُ تَبارَکَ اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ یا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ و دستور از تو است برتر است خدا، پروردگار جهانیان، پروردگارا این جایگاه کسی است که به تو وَاسْتَجارَ بِکَرَمِکَ وَاَلِفَ اِحْسانَکَ وَنِعَمَکَ وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذی روی آورده و به کرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تویی بخشایندهای که لایضیقُ عَفْوُکَ وَلا ینْقُصُ فَضْلُکَ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ وَقَدْ تَوَثَّقْنا تنگ ناید عفوت و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت و ما مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدیمِ وَالْفَضْلِ الْعَظیمِ وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ اَفَتَُراکَ یا بدان چشم پوشی دیرینه و فضل عظیمت و رحمت پهناورت اعتماد کردهایم آیا چنان میبینی رَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا اَوْ تُخَیبُ آمالَنا کَلاّ یا کَریمُ فَلَیسَ هذا ظَنُّنا بِکَ پروردگارا که برخلاف گمانهای ما رفتار کنی یا آرزوهایمان نومید کنی؟ هرگز! ای کریم چون ما چنین گمانی به تو نداریم وَلا هذا فیکَ طَمَعُنا یا رَبِّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً اِنَّ لَنا فیکَ و طمع ما درباره تو اینگونه نیست. پروردگارا بهراستی ما درباره تو آرزوی دراز و بسیاری داریم. بهراستی ما نسبت به تو رَجآءً عَظیماً عَصَیناکَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَینا وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ امید بزرگ و زیادی داریم، تو را نافرمانی کردیم ولی امیدواریم که تو بپوشانی بر ما و خواندیم تو را و امیدواریم نَرْجوُ اَنْ تَسْتَجیبَ لَنا فَحَقِّقْ رَجآئَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ که تو اجابت کنی ما را پس امید ما را تحقق بخش ای مولای ما که بهراستی ما میدانیم که به اعمالمان مستوجب چه(پاداشی) بِاَعْمالِنا وَلکِنْ عِلْمُکَ فینا وَعِلْمُنا بِاَنَّکَ لا تَصْرِفُنا عَنْکَ وَاِنْ کُنّا هستیم، ولی علم تو درباره ما و علم ما درباره تو این است که ما را از درگاهت نرانی و اگرچه ما غَیرَ مُسْتَوْجِبینَ لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجوُدَ عَلَینا وَعَلَی الْمُذْنِبینَ مستوجب رحمت تو نیستیم، ولی تو شایسته آنی که بر ما بخشش کنی و بر گنهکاران بِفَضْلِ سَعَتِکَ فَامْنُنْ عَلَینا بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَجُدْ عَلَینا فَاِنّا مُحْتاجوُنَ به فضل وسیعت توجه فرمایی، پس بر ما منت گذار بدانچه تو شایسته آنی و بر ما جود کن که ما نیازمند اِلی نَیلِکَ یا غَفّارُ بِنوُرِکَ اهْتَدَینا وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَینا وَبِنِعْمَتِکَ عطای توییم، ای آمرزنده، به نور تو راه یافتیم و به فضل تو بی نیازی جستیم و به نعمت تو اَصْبَحْنا وَاَمْسَینا ذُنوُبُنا بَینَ یدَیکَ نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُ صبح و شام کردیم. گناهان ما پیش روی تو است که ما از آنها آمرزش خواهیم و بهسویت توبه کنیم اِلَیکَ تَتَحَبَّبُ اِلَینا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَیرُکَ اِلَینا نازِلٌ تو با نعمتهایت بر ما دوستی کنی و ما به گناهان با تو معارضه و برابری کنیم. خیر تو بر ما نازل گردد وَشَّرُنا اِلَیکَ صاعِدٌ وَلَمْ یزَلْ وَلا یزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یاْتیکَ عَنّا بِعَمَل و در برابر شر ما بهسوی تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و کریمی بوده ای که از جانب ما کارهای قَبیح فَلا یمْنَعُکَ ذلِکَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِکَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَینا بِآلائِکَ زشت بهسوی تو آید ولی آنها جلوگیریات نکند از اینکه ما را به نعمتهای خود فراگیری و خود بر ما تفضل کنی فَسُبْحانَکَ ما اَحْلَمَکَ وَاَعْظَمَکَ وَاَکْرَمَکَ مُبْدِئاً وَمُعیداً تَقَدَّسَتْ پس منزهی تو که چقدر بردباری و چه بزرگ و کریمی چه در آغاز (نعمت) و چه در ادامه آن نامهایت مقدس اَسْمآئُکَ وَجَلَّ ثَناؤُکَ وَکَرُمَ صَنائِعُکَ وَفِعالُکَ اَنْتَ اِلهی اَوْسَعُ و ستایشت ارجمند است و کارها و رفتارت گرانبها است فضل تو ای معبود من فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایسَنی بِفِعْلی وَخَطیـئَتی فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ وسیعتر و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردار و گناهم بسنجی. از من درگذر، درگذر، الْعَفْوَ سَیدی سَیدی سَیدی اَللّـهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ وَاَعِذْنا مِنْ درگذر ای آقای من... آقای من... آقای من، خدایا ما را به ذکر خود مشغول کن و از سَخَطِکَ وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ وَاَنْعِمْ عَلَینا مِنْ خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهایت روزیمان گردان و از فَضْلِکَ وَارْزُقْنا حَجَّ بَیتِکَ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیکَ صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ فضل خود بر ما انعام کن و روزی ما کن حج خانهات و زیارت قبر پیامبرت را که درود تو و رحمت وَمَغْفِرَتُکَ وَرِضْوانُکَ عَلَیهِ وَعَلی اَهْلِ بَیتِهِ اِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ و آمرزش و خوشنودیات بر او و بر خاندانش باد که بهراستی تو به خلق نزدیکی و اجابت کننده دعایی وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ وَتَوَفَّنا عَلی مِلَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیکَ صَلَّی اللهُ و عمل به طاعتت را روزی ما گردان و بر کیش خودت و روش پیامبرت ـ که درود تو عَلَیهِ وَالِهِ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لی وَلِوالِدَی وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً بر او و آلش باد ـ ما را بمیران. خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برایشان رحم کن چنانکه مرا در کودکی پروریدند اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً وَبِالسَّیئاتِ غُفْراناً اَللّـهُمَّ اغْفِرْ و پاداششان بده در برابر نیکی به نیکی و در مقابل بدیها به آمرزش. خدایا بیامرز لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ الاَْحیآءِ مِنْهُمْ وَالاَْمواتِ وَتابِعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ مردان و زنان باایمان را چه زندگانشان و چه مردگانشان را و پیوند ده میان ما و ایشان را بِالْخَیراتِ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِحَینا وَمَیتِنا وَشاهِدِنا وَغآئِبِنا ذَکَرِنا وَاُنْثانا در نیکیها. خدایا بیامرز زنده ما و مرده ما و حاضر ما و غایب ما، مرد ما و زن ما را صَغیرِنا وَکَبیرِنا حُرِّنا وَمَمْلوُکِنا کَذَبَ الْعادِلوُنَ بِاللهِ وَضَلّوُا ضَلالاً کوچک ما و بزرگ ما را، آزاد ما و برده ما را، دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهی بَعیداً وَخَسِروُا خُسْراناً مُبیناً اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد دوری و زیان کردند؛ زیان آشکاری، خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد وَاخْتِمْ لی بِخَیر وَاکْفِنی ما اَهَمَّنی مِنْ اَمْرِ دُنْیای وَآخِرَتی و کارم را ختم به خیر کن و کفایت کن آنچه اندیشهام را به خود مشغول کرده از کار دنیا و آخرتم وَلاتُسَلِّطْ عَلَی مَنْ لا یرْحَمُنی وَاجْعَلْ عَلَی مِنْکَ واقِیةً باقِیةً وَلا و مسلط مکن بر من کسی را که به من رحم نکند و بنه بر من از نزد خود نگهبانی همیشگی و تَسْلُبْنی صالِحَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی وَارْزُقْنی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً از من نعمتهای شایسته خود را که به من دادهای سلب مفرما و از فضل خویش روزی فراخ حَلالاً طَیباً اَللّـهُمَّ احْرُسْنی بِحَراسَتِکَ وَاحْفَظْنی بِحِفْظِکَ وَاکْلاَْنی و حلال و پاکی برای من روزی گردان. خدایا به نگهبانی خود مرا نگهبانی فرما و به حفظ خود حفظم کن و در حمایت خود بِکِلائَتِکَ وَارْزُقْنی حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامِ فی عامِنا هذا وَفی کُلِّ عام نگاهداریم کن و روزی من کن حج، خانه محترمت را در این سال و در هر سال وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیکَ وَالاَْئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَلا تُخْلِنی یا رَبَّ مِنْ و زیارت قبر پیغمبرت و قبور ائمه علیهم السلام را و محرومم مکن پروردگارا از تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ وَالْمَواقِفِ الْکَریمَةِ اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَی حَتّی زیارت این مشاهد شریفه و زیارتگاههای گرامی. خدایا توبه ام ده تا لا اَعْصِیکَ وَاَلْهِمْنِی الْخَیرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْیتَکَ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما نافرمانیات نکنم و به دلم انداز کار نیک را و عمل بدان و ترست را در شب و روز تا هنگامی که اَبْقَیتَنی یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّـهُمَّ اِنّی کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیاْتُ وَتَعَبَّاْتُ در این دنیا زندهام داری ای پروردگار جهانیان، خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شدهام وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَینَ یدَیکَ وَناجَیتُکَ اَلْقَیتَ عَلَی نُعاساً اِذا اَنـَا و برخاستم برای خواندن نماز در برابرت و با تو به راز پرداختم تو بر من چرت و پینکی را مسلط کردی در آن هنگامی که صَلَّیتُ وَسَلَبْتَنی مُناجاتَکَ اِذا اَ نَا ناجَیتُ مالی کُلَّما قُلْتُ قَدْ داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتی در آن وقتی که به راز و نیاز پرداختم، مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم صَلَُحَتْ سَریرَتی وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابینَ مَجْلِسی عَرَضَتْ باطن و درونم نیکو شده و نزدیک شده از مجالس توبهکنندگان مجلس من، گرفتاری لی بَلِیةٌ اَزالَتْ قَدَمی وَحالَتْ بَینی وَبَینَ خِدْمَتِکَ سَیدی لَعَلَّکَ عَنْ و پیش آمدی برایم رخ داده که پایم لغزش پیدا کرده و میان من و خدمتگزاریات حائل گشته، ای آقای من، شاید مرا از در بابِکَ طَرَدْتَنی وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُسْتَخِفّاً خانهات راندهای و از خدمتت دورم کردهای یا شاید دیدهای سبک شمارم بِحَقِّکَ فَاَقْصَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ حقت را پس دورم کردهای یا شاید دیدهای از تو رو گرداندهام پس خشمم کردهای یا شاید مرا وَجَدْتَنی فی مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی غَیرَ شاکِر در جایگاه دروغگویانم دیدهای پس رهایم کردهای یا شاید دیدهای سپاسگزار لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنی نعمتهایت نیستم پس محرومم ساختهای یا شاید مرا در مجلس علما، نیافتهای پس خوارم کردهای اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی فِی الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیسْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ یا شاید مرا در زمره غافلانم دیدهای پس از رحمت خویش بی بهره ام کردهای یا شاید رَاَیتَنی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَینی وَبَینَهُمْ خَلَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ لَمْ مرا مأنوس با مجالس بیهوده گذرانم دیدهای پس مرا به آنها واگذاشتهای یا شاید تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئی فَباعَدْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمی وَجَریرَتی دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس از درگاهت دورم کردهای یا شاید به جرم و گناهم کیفرم دادهای کافَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیآئی مِنْکَ جازَیتَنی فَاِنْ عَفَوْتَ یا رَبِّ یا شاید به بی شرمیام مجازاتم کردهای پس اگر از من بگذری پروردگارا فَطالَ ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبینَ قَبْلی لاَِنَّ کَرَمَکَ اَی رَبِّ یجِلُّ عَنْ بجاست چون بسیار اتفاق افتاده که از گنهکاران پیش از من گذشتهای زیرا کرم تو پروردگارا برتر از مُکافاتِ الْمُقَصِّرینَ وَاَ نَا عائِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیکَ مُتَنَجِّزٌ ما کیفر کردن تقصیرکاران است و من پناهنده به فضل توام و از ترس تو بهسوی خودت گریختهام و درخواست وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً اِلهی اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً انجام وعدهات را در چشم پوشی از کسی که خوش گمان به تو است دارم. خدایا تو فضلت و سیعتر وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایسَنی بِعَمَلی اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّنی بِخَطیئَتی وَما و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردارم بسنجی یا اینکه مرا به خطایم بلغزانی و چه اَ نَا یا سَیدی وَما خَطَری هَبْنی بِفَضْلِکَ سَیدی وَتَصَدَِّْ عَلَی هستم من ای آقای من و چه ارزشی دارم؟ مرا به فضل خویش ببخش ای آقای من و بر من بِعَفْوِکَ وَجَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ سَیدی با عفو خود نیکی کن و با پرده پوشیات بپوشانم و درگذر از سرزنش کردنم به بزرگواری ذاتت، آقای من اَنَا الصَّغیرُ الَّذی رَبَّیتَهُ وَاَ نَا الْجاهِلُ الَّذی عَلَّمْتَهُ وَاَ نَا الضّآلُّ الَّذی من همان بنده خردسالی هستم که پروریدی و همان نادانی هستم که دانایش کردی و همان گمراهی هستم که هَدَیتَهُ وَاَ نَاالْوَضیعُ الَّذی رَفَعْتَهُ وَاَ نَا الْخآئِفُ الَّذی آمَنْتَهُ وَالْجایعُ راهنماییاش کردی و همان پستی هستم که بلندش کردی و همان ترسانی هستم که امانش دادی و گرسنهای هستم الَّذی اَشْبَعْتَهُ وَالْعَطْشانُ الَّذی اَرْوَیتَهُ وَالْعارِی الَّذی کَسَوْتَهُ که سیرش کردی و تشنهای هستم که سیرابش کردی و برهنهای هستم که پوشاندیش وَالْفَقیرُ الَّذی اَغْنَیتَهُ وَالضَّعیفُ الَّذی قَوَّیتَهُ وَالذَّلیلُ الَّذی اَعْزَزْتَهُ و نداری هستم که دارایش کردی و ناتوانی هستم که نیرومندش کردی و خواری هستم که عزیزش کردی وَالسَّقیمُ الَّذی شَفَیتَهُ وَالسّآئِلُ الَّذی اَعْطَیتَهُ وَالْمُذْنِبُ الَّذی و دردمندی هستم که درمانش کردی و خواهندهای هستم که عطایش کردی و گنهکاری هستم که سَتَرْتَهُ وَالْخاطِئُ الَّذی اَقَلْتَهُ وَاَ نَاالْقَلیلُ الَّذی کَثَّرْتَهُ وَالْمُسْتَضْعَفُ گناهانش را پوشاندی و خطاکاری هستم که از او گذشتی و اندکی هستم که بسیارش کردی و خوارشمردهای هستم الَّذی نَصَرْتَهُ وَاَ نَا الطَّریدُالَّذی آوَیتَهُ اَ نَا یا رَبِّ الَّذی لَمْ اَسْتَحْیکَ که یاریاش کردی و آوارهای هستم که جا و مأوایش دادی. منم پروردگارا آن کسی که در خلوت از تو شرم نکردم فِی الْخَلاءِ وَلَمْ اُراقِبْکَ فِی الْمَلاءِ اَ نَا صاحِبُ الدَّواهِی الْعُظْمی اَ نَا و در آشکارا هم رعایت تو را نکردم. منم صاحب مصیبتها و ماجراهای بزرگ، منم الَّذی عَلی سَیدِهِ اجْتَری اَ نَا الَّذی عَصَیتُ جَبّارَ السَّمآءِ اَ نَا الَّذی کسی که بر آقای خود دلیری کرده، منم کسی که نافرمانی برپادارنده آسمانها را کردهام. منم کسی که اَعْطَیتُ عَلی مَعاصِی الْجَلیلِ الرُّشا اَ نَا الَّذی حینَ بُشِّرْتُ بِها برای نافرمانیهای بزرگی که کردهام رشوه دادهام، منم آن کسی که هرگاه نوید گناهی رابه من میدادند خَرَجْتُ اِلَیها اَسْعی اَنَا الَّذی اَمْهَلْتَنی فَمَا ارْعَوَیتُ وَسَتَرْتَ عَلی بهسویش شتابان میرفتم. منم که مهلتم دادی ولی من به خود نیامدم و بر من پوشاندی فَمَا اسْتَحْییتُ وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصی فَتَعَدَّیتُ وَاَسْقَطْتَنی مِنْ عَینِکَ ولی من شرم نکردم و نافرمانیها کردم و از حد گذراندم و از چشم خود مرا انداختی و من اعتنا نکردم فَما بالَیتُ فَبِحِلْمِکَ اَمْهَلَتْنی وَبِسِتْرِکَ سَتَرْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اَغْفَلْتَنی پس باز هم به بردباریات مهلتم دادی و به پرده پوشیات مرا پوشاندی تا بدانجا که گویا از یاد من بیرون رفتی وَمِنْ عُقوُباتِ الْمَعاصی جَنَّبْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اسْتَحْییتَنی اِلهی لَمْ و از کیفرهای گناهان مرا دور داشتی تا به حدی که گویا از من شرم کردی. خدایا در اَعْصِکَ حینَ عَصَیتُکَ وَاَ نَا بِرُبوُبِیتِکَ جاحِدٌ وَلا بِاَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ هنگام گناه که من نافرمانیات کردم نه از باب این بود که پروردگاریات را منکر بودم و یا دستورت را سبک شمردم وَلا لِعُقوُبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِوَعیدِکَ مُتَهاوِنٌ لکِنْ خَطیئَةٌ عَرَضَتْ و یا خود را در معرض کیفرت درآوردم و یا تهدیدهای تو را بی ارزش فرض کردم، بلکه گناهی بود که پیش آمد وَسَوَّلَتْ لی نَفْسی وَغَلَبَنی هَوای وَاَعانَنی عَلَیها شِقْوَتی وَغَرَّنی و نفس سرکش نیز آنرا آراست و هوای نفس نیز چیره شد و بدبختی هم کمک کرد و پرده آویخته سِتْرُکَ الْمُرْخی عَلَی فَقَدْ عَصَیتُکَ وَخالَفْتُکَ بِجَُهْدی فَالاْنَ مِنْ (پرده پوشی تو) هم مرا مغرور کرد و در نتیجه تا آنجا که میتوانستم در نافرمانی و مخالفت تو کوشیدم، ولی اکنون کیست که عَذابِکَ مَنْ یسْتَنْقِذُنی وَمِنْ اَیدِی الْخُصَمآءِ غَداً مَنْ یخَلِّصُنی از عذاب تو مرا نجات دهد و از دست دشمنان در فردای قیامت چه کسی خلاصم کند وَبِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنّی فَواسَوْ اَتا عَلی ما و به ریسمان چه کسی چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع کنی. پس چه رسوایی است برای من اَحْصی کِتابُکَ مِنْ عَمَلِی الَّذی لَوْلا ما اَرْجوُ مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَه بر آنچه نامه تو از عمل من شماره و احصا کرده که اگر امید من به کرمت و وسعت رَحْمَتِکَ وَنَهْیکَ اِیای عَنِ الْقُنوُطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَما اَتَذَکَّرُها یا خَیرَ رحمتت نبود و از ناامید شدن بازم نمیداشتی به محض آنکه به یاد آنها میافتادم یکسره ناامید میشدم. ای بهترین مَنْ دَعاهُ داع وَ اَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج اَللّـهُمَّ بِذِمَّه الاِْسْلامِ اَتَوَسَّلُ کسی که خواندش خواننده ای و برترین کسی که امیدش دارد امیدواری. خدایا به پیمان اسلام به درگاهت توسل جویم اِلَیکَ وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ اِلَیکَ وَبِحُبِّی النَّبِی الاُْمِّی الْقُرَشِی و به حرمت قرآن بر تو اعتماد کنم و به دوستی و محبتی که به پیامبر امی قرشی الْهاشِمِی الْعَرَبِی التِّهامِی الْمَکِّی الْمَدَنِی اَرْجوُ الزُّلْفَةَ لَدَیکَ فَلا هاشمی عربی تهامی مکی مدنی دارم امید تقرب به تو را دارم. پس تو انس ایمانی مرا مبدل به توُحِشِ اسْتیناسَ ایمانی وَلا تَجْعَلْ ثَوابی ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکَ وحشت مکن و پاداشم را پاداش آن کس که جز تو را پرستیده قرار مده فَاِنَّ قَوْماً آمَنوُا بِاَلْسِنَتِهِمْ لِیحْقِنوُا بِهِ دِمآئَهُمْ فَاَدْرَکوُا ما اَمَّلوُا وَاِنّا زیرا مردمی بودند که به زبان ایمان آوردند تا بدان وسیله خون خود را حفظ کنند و بدین مقصود هم رسیدند ولی ما آمَنّا بِکَ بِاَلْسِنَتِنا وَقُلوُبِنا لِتَعْفُوَ عَنّا فَاَدْرِکْنا ما اَمَّلْنا وَثَبِّتْ رَجائَکَ به دل و زبان به تو ایمان آوردیم تا از ما بگذری. پس ما را هم به مقصودمان برسان و امیدت را فی صُدوُرِنا وَلا تُزِغْ قُلوُبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ در دلهای ما ثابت و محکم فرما و منحرف مساز دلهای ما را، پس از آنکه هدایتمان کردی و ببخش بهما از نزد خود رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ رحمتی که بهراستی تویی بسیار بخشنده. به عزتت سوگند اگر برانیم من هرگز از در خانهات برنخیزم وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما اُلْهِمَ قَلْبی مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَسَعَه و دست از تملق و چاپلوسیات برندارم چون شناسایی کرمت و رحمت وسیعت به دلم الهام شده، رَحْمَتِکَ اِلی مَنْ یذْهَبُ الْعَبْدُ اِلاّ اِلی مَوْلاهُ وَاِلی مَنْ یلْتَجِئُ بنده به نزد چه کسی رود جز به درگاه مولایش و الْمَخْلوُُِ اِلاّ اِلی خالِقِهِ اِلهی لَوْ قَرَنْتَنی بِالاَْصْفادِ وَمَنَعْتَنی سَیبَکَ مخلوق به که پناهنده شود جز به خالقش؟ خدایا اگر مرا به زنجیر و بند گرفتارم کنی مِنْ بَینِ الاَْشْهادِ وَدَلَلْتَ عَلی فَضایحی عُیوُنَ الْعِبادِ وَاَمَرْتَ بی و بازداری از من عطایت را در میان انظار مردم و رسواییهایم را به چشم بندگانت آری و دستور بردنم را اِلَی النّارِ وَحُلْتَ بَینی وَبَینَ الاَْبْرارِ ما قَطَعْتُ رَجآئی مِنْکَ وَما بهسوی دوزخ صادر کنی و میان من و نیکان حائل گردی، من هرگز امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و صَرَفْتُ تَاْمیلی لِلْعَفْوِ عَنْکَ وَلا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبی اَ نَا لا اَنْسی آرزومندیام را از عفو تو بازنگردانم و بیرون نرود محبتت از دلم و من اَیادِیکَ عِنْدی وَسَِتْرَکَ عَلَی فی دارِ الدُّنْیا سَیدی اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا نعمتهایی که در دنیا به من دادی و پرده پوشیهایت را فراموش نمیکنم. ای آقای من، محبت دنیا را مِنْ قَلْبی وَاجْمَعْ بَینی وَبَینَ الْمُصْطَفی وَآلِهِ خِیرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ از دلم بیرون کن و جمع کن میان من و میان (پیامبرت حضرت) مصطفی(ص) و آلش برگزیدگان خلقت وَخاتَمِ النَّبِیینَ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَانْقُلْنی اِلی دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ و خاتم پیمبران محمد صلی الله علیه و آله و مرا به درجه توبه و بازگشت اِلَیکَ وَاَعِنّی بِالْبُکآءِ عَلی نَفْسی فَقَدْ اَفْنَیتُ بِالتَّسْویفِ وَالاْمالِ بهسویت برسان و یاریام ده به گریه کردن بر خویشتن، زیرا که من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوها عُمْری وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْیسینَ مِنْ خَیری فَمَنْ یکوُنُ اَسْوَءَ حالاً گذراندم و درآمدهام در جایگاه ناامیدان از خیر خودم، پس کیست که بدحالتر از من باشد مِنّی اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلی مِثْلِ حالی اِلی قَبْری لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتی وَلَمْ اگر من بر این حال بهسوی قبرم منتقل گردم زیرا که آماده اش نکردهام برای خوابیدنم اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتی وَمالی لا اَبْکی وَلا اَدْری اِلی ما و فرش نکردهام آنرا به عمل صالح برای آرمیدنم و چرا گریه نکنم در صورتی که نمیدانم به چه سرنوشتی یکوُنُ مَصیری وَاَری نَفْسی تُخادِعُنی وَاَیامی تُخاتِلُنی وَقَدْ دچار گردم؟ من نفس خود را چنان بینم که با من نیرنگ زند و روزگارم را که مرا بفریبد خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسی اَجْنِحَه الْمَوْتِ فَمالی لا اَبْکی اَبْکی لِخُروُجِ در حالی که مرگ بالهای خود را بر سرم گسترده پس چرا گریه نکنم؟ گریه کنم برای جان دادنم نَفْسی اَبْکی لِظُلْمَةِ قَبْری اَبْکی لِضیقِ لَحَدی اَبْکی لِسُؤالِ مُنْکَر گریه کنم برای تاریکی قبرم، گریه کنم برای تنگی لحدم، گریه کنم برای سوال نکیر وَنَکیر اِیای اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی و منکر از من، گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلائِقُ به پشتم بار کرده. یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را فی شَاْن غَیرِ شَاْنی لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ در کاری غیر از کار خود ببینم. برای هر یک از آنها در آن روز کاری است که به خود مشغولش دارد چهرههایی یوْمَئِذ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَوُجوُهٌ یوْمَئِذ عَلَیها غَبَرَةٌ در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهرههایی در آن روز غبارآلود است و سیاهی و خواری آنها را تَرْهَقُها قَتَرَةٌ وَذِلَّه سَیدی عَلَیکَ مُعَوَّلی وَمُعْتَمَدی وَرَجائی فراگرفته ای آقای من بر تو است تکیه و اعتماد و امید وَتَوَکُّلی وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقی تُصیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشآءُ وَتَهْدی و توکلم و به رحمت تو آویختهام، به رحمت خود رسانی هر ه را خواهی و به کرامتت راهنمایی کنی بِکَرامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی ما نَقَّیتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبی هر که را دوست داری پس ستایش تو را است بر اینکه دلم را از آلودگی شرک پاک کردی وَلَکَ الْحَمْدُ عَلی بَسْطِ لِسانی اَفَبِلِسانی هذَا الْکالِّ اَشْکُرُکَ اَمْ و برای تو است ستایش برای باز کردنت زبانم را، آیا به این زبان کُندم سپاس تو را گویم یا بِغایه جَُهْدی فی عَمَلی اُرْضیکَ وَما قَدْرُ لِسانی یا رَبِّ فی جَنْبِ با نهایت کوششم در کردارم تو را خوشنود سازم؟ و چه ارزشی دارد زبانم پروردگارا در برابر شُکْرِکَ وَما قَدْرُ عَمَلی فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَاِحْسانِکَ [اِلَی] اِلهی اِنَّ جوُدَکَ سپاس تو و چه ارزشی دارد کردارم در کنار نعمتهایت و احسانی که به من کردی خدایا بهراستی بخشش تو بَسَطَ اَمَلی وَشُکْرَکَ قَبِلَ عَمَلی سَیدی اِلَیکَ رَغْبَتی وَاِلَیکَ رَهْبَتی آرزویم را گسترانید و شکر تو کردارم را پذیرفت آقای من اشتیاق من بهسوی تو است و هراسم از تو است وَاِلَیکَ تَاْمیلی وَقَدْ ساقَنی اِلَیکَ اَمَلی وَعَلَیکَ یا واحِدی عَکَفَتْ و آرزو و امیدم بهسوی تو است و آرزویم مرا بهسوی تو کشانده و همتم ای خدای یگانه من بهدرگاه تو نشیمن کرده هِمَّتی وَفیـما عِنْدَکَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتی وَلَکَ خالِصُ رَجآئی وَخَوْفی و در آنچه پیش تو است (جامه) شوقم (دامن) گسترده و امید خالص و ترسم وَبِکَ اَنَِسَتْ مَحَبَّتی وَاِلَیکَ اَلْقَیتُ بِیدی وَبِحَبْلِ طاعَتِکَ مَدَدْتُ تنها از تو است و به تو محبتم انس گرفته و دست به جانب تو انداختهام و به ریسمان اطاعت تو بند کردم رَهْبَتی [یا] مَوْلای بِذِکْرِکَ عاشَ قَلْبی وَبِمُناجاتِکَ بَرَّدْتُ اَ لَمَ ترسم را ای مولای من به یاد تو دلم زنده است و به راز و نیاز تو سوزش الْخَوْفِ عَنّی فَیا مَوْلای وَیا مُؤَمَّلی وَیا مُنْتَهی سُؤلی فَرِِّْ بَینی ترسم را تسکین بخشم پس ای مولای من و ای آرزویم و ای آخرین سرحد خواستهام میان وَبَینَ ذَنْبِی الْمانِعِ لی مِنْ لُزُومِ طاعَتِکَ فَاِنَّما اَسْئَلُکَ لِقَدیمِ الرَّجآءِ من و گناهم را که مانع از ملازمت اطاعت تو است جدایی بینداز و این خواهشی که من از تو میکنم به خاطر همان امید دیرینه ای است فیکَ وَعَظیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ الَّذی اَوْجَبْتَهُ عَلی نَفْسِکَ مِنَ الرَّاْفَةِ که به تو دارم و برای آن طمع بزرگی است که دربارهات دارم که تو رأفت و مهربانی را برای بندگانت بر خود فرض کردهای وَالرَّحْمَةِ فَالاَْمْرُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَالْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیالُکَ پس امر و فرمان از آن تو است یگانهای که شریک نداری و خلایق همگی جیره خوار تو وَفی قَبْضَتِکَ وَکُلُّشَیء خاضِعٌ لَکَ تَبارَکْتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلـهی و در قبضه اقتدار تو و خاضع درگاه تواند برتری ای پروردگار جهانیان. خدایا ارْحَمْنی اِذَاانْقَطَعَتْ حُجَّتی وَکَّلَّ عَنْ جَوابِکَ لِسانی وَطاشَ عِنْدَ به من رحم کن در آن هنگامی که حجت و دلیلم قطع شود و زبانم از پاسخ تو لال گردد و هوش در هنگام سُؤالِکَ اِیای لُبّی فَیا عَظیمَ رَجآئی لا تُخَیبْنی اِذَااشْتَدَّتْ فاقَتی بازپرسیات از سرم بپرد. پس ای بزرگ امیدم مرا نومید مکن در آن هنگام که سخت نیازمندم و به خاطر وَلا تَرُدَّنی لِجَهْلی وَلا تَمْنَعْنی لِقِلَّةِ صَبْری اَعْطِنی لِفَقْری نادانیام مرا از درگاهت مران و برای کم طاقتیام مهرت را از من بازمدار به خاطر نیازی که دارم به من بده و برای ناتوانیام وَارْحَمْنی لِضَعْفی سَیدی عَلَیکَ مُعْتَمَدی وَمُعَوَّلی وَرَجآئی به من رحم کن ای آقای من. بر تو است اعتماد و تکیه و امید وَتَوَکُّلی وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقی وَبِفِنائِکَ اَحُطُّ رَحْلی وَبِجوُدِکَ اَقْصِدُ و توکل من و مهر تو است دستاویزم و به آستان تو بار (حاجت) اندازم و به جود تو خواهشم را طَلِبَتی وَبِکَرَمِکَ اَی رَبِّ اَسْتَفْتِحُ دُعآئی وَلَدَیکَ اَرْجوُ فاقَتی جویم و به کرم تو ای پروردگار من دعایم را آغاز کنم و از پیش تو امید رفع نیاز و احتیاج خود را دارم وَبِغِناکَ اَجْبُرُ عَیلَتی وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِکَ قِیامی وَاِلی جوُدِکَ وَکَرَمِکَ به توانگری تو جبران نداریم کنم و زیر سایه عفو تو بهپا ایستم و به جود و کرم تو اَرْفَعُ بَصَری وَاِلی مَعْروُفِکَ اُدیمُ نَظَری فَلا تُحْرِقْنی بِالنّارِ وَاَنْتَ دیده بگشایم و به نیکی تو چشم دوزم پس مرا به آتش مسوزان با اینکه مرکز آرزوی منی و در دوزخم مَوْضِعُ اَمَلی وَلا تُسْکِنِّی الْهاوِیةَ فَاِنَّکَ قُرَّه عَینی یا سَیدی لا سکونت مده که تو نور چشم منی ای آقای من تُکَذِّبْ ظَنّی بِاِحْسانِکَ وَمَعْروُفِکَ فَاِنَّکَ ثِقَتی وَلا تَحْرِمْنی ثَوابَکَ گمان مرا به احسان و نیکیات دروغ و بی اصل مکن زیرا تو مورد اطمینان محکم منی و از پاداش نیکیات محرومم مساز که فَاِنَّکَ الْعارِفُ بِفَقْری اِلـهی اِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلی وَلَمْ یقَرِّبْنی مِنْکَ تو به نداری من آشنایی. خدایا اگر مرگم نزدیک شده ولی کردارم مرا به تو نزدیک نکرده عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْعْتِرافَ اِلَیکَ بِذَنْبی وَسآئِلَ عِلَلی اِلـهی اِنْ من اعتراف به گناهم را وسیله عذر خویش به درگاهت قرار دهم. خدایا اگر درگذری کیست که سزاوارتر از تو عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلی مِنْکَ بِالْعَفْوِ وَاِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ اَعْدَلُ مِنْکَ فِی به گذشت باشد و اگر عذاب کنی پس کیست که در حکم عادلتر از تو باشد الْحُکْمِ ارْحَمْ فی هذِهِ الدُّنْیا غُرْبَتی وَعِنْدَ الْمَوْتِ کُرْبَتی وَفِی الْقَبْرِ رحم کن در این دنیا به غربتم و هنگام مرگ به غمزدگیام و در قبر به وَحْدَتی وَفِی اللَّحْدِ وَحْشَتی وَاِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَینَ یدَیکَ ذُلَّ تنهاییام و در لحد به وحشت و بیکسیام و هنگامی که در برابرت به پای حسابم آورند به خواری مَوْقِفی وَاغْفِرْ لی ما خَفِی عَلَی الاْدَمِیینَ مِنْ عَمَلی وَاَدِمْ لی ما بِهِ جایگاهم رحم کن و بیامرز برای من آنچه از کردارم که بر مردم پوشیده مانده و ادامه بده برایم آنچه را که بدان مرا سَتَرْتَنی وَارْحَمْنی صَریعاً عَلَی الْفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی پوشاندی و در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دستهای یاران مرا به این سو و آن سو کنند وَتَفَضَّلْ عَلَی مَمْدوُداً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یقَلِّبُنی صالِحُ جیرَتی وَتَحَنَّنْ بر من رحم کن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز کشیدهام و همسایگان شایستهام به اینطرف و آنطرف میگردانند عَلَی مَحْموُلاً قَدْ تَناوَلَ الاَْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَِنازَتی وَجُدْ عَلَی مَنْقوُلاً بر من تفضل کن و هنگامی که خویشان اطراف جنازهام را بر دوش گرفتهاند با من مهربانی فرما قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحیداً فی حُفْرَتی وَارْحَمْ فی ذلِکَ الْبَیتِ الْجَدیدِ وهنگامی که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش کن و به غربت من در آن خانه تازه و نو غُرْبَتی حَتّی لا اَسْتَاْنِسَ بِغَیرِکَ یا سَیدی اِنْ وَکَلْتَنی اِلی نَفْسی رحم کن بهطوری که بهجز تو انس نگیرم. ای آقای من اگر مرا به خودم واگذاری هَلَکْتُ سَیدی فَبِمَنْ اَسْتَغیثُ اِنْ لَمْ تُقِلْنی عَثَرْتی فَاِلی مَنْ اَفْزَعُ اِنْ هلاک گردم. آقای من پس به که استغاثه کنم اگر تو لغزشم را نادیده نگیری و به که پناه برم فَقَدْتُ عِنایتَکَ فی ضَجْعَتی وَاِلی مَنْ اَلْتَجِئُ اِنْ لَمْ تُنَفِّسْ کُرْبَتی اگر عنایت تو را در آرامگاهم از دست بدهم و به که ملتجی گردم اگر تو غمم را برطرف نکنی، سَیدی مَنْ لی وَمَنْ یرْحَمُنی اِنْ لَمْ تَرْحَمْنی وَفَضْلَ مَنْ اُؤَمِّلُ اِنْ آقای من که را دارم و که بر من رحم کند اگر تو بر من رحم نکنی و فضل که را آرزو کنم عَدِمْتُ فَضْلَکَ یوْمَ فاقَتی وَاِلی مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنوُبِ اِذَاانْقَضی در روز نیازمندیام اگر فضل تو را گم کنم و بهسوی چه کسی از گناهانم بگریزم در آن هنگام که عمرم اَجَلی سَیدی لا تُعَذِّبْنی وَاَ نَا اَرْجوُکَ اِلـهی حَقِّقْ رَجآئی وَآمِنْ بهسر رسد. ای آقای من مرا با اینکه به تو امیدوارم معذب مفرما. خدایا امید مرا تحقق بخش خَوْفی فَاِنَّ کَثْرَةَ ذُنوُبی لا اَرْجوُ فیها اِلاّ عَفْوَکَ سَیدی اَ نَا اَسْئَلُکَ ما و ترسم را امان بخش، زیرا در این گناهان بسیار امیدی جز به عفو تو ندارم. ای آقای من از تو خواهم چیزی را لا اَسْتَحِقُّ وَاَنْتَ اَهْلُ التَّقْوی وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَاغْفِرْ لی وَاَلْبِسْنی مِنْ که شایسته آن نیستم و تو شایسته پرهیزکاری هستی و اهل آمرزشی، پس بیامرز مرا و از نظر مرحمت خود جامهای بر نَظَرِکَ ثَوْباً یغَطّی عَلَی التَّبِعاتِ وَتَغْفِرُها لی وَلا اُطالَبُ بِها اِنَّکَ ذوُ من بپوشان که گناهانم را بپوشاند و آنها را برایم بیامرز و مورد مؤاخذه قرارم مده که تو دارای مَنٍّ قَدیم وَصَفْح عَظیم وَتَجاوُز کَریم اِلهی اَنْتَ الَّذی تُفیضُ منتی دیرینه و چشم پوشی بزرگ و گذشت بزرگواری هستی. خدایا تویی که فیض خود را سَیبَکَ عَلی مَنْ لا یسْئَلُکَ وَعَلَی الْجاحِدینَ بِرُبوُبِیتِکَ فَکَیفَ حتی بر آنکه درخواست نکند و بر منکران پروردگاریات فروریزی پس چگونه نسبت به کسی که سَیدی بِمَنْ سَئَلَکَ وَاَیقَنَ اَنَّ الْخَلْقَ لَکَ وَالاَْمْرَ اِلَیکَ تَبارَکْتَ از تو درخواست کند و یقین داند که جهان خلقت از تو و کار بهدست تو است؟ برتری وَتَعالَیتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ سَیدی عَبْدُکَ بِبابِکَ اَقامَتْهُ الْخَصاصَه و والایی ای پروردگار جهانیان، ای آقای من بنده ات به درگاهت آمده و تنگدستی او را پیش روی تو بَینَ یدَیکَ یقْرَعُ بابَ اِحْسانِکَ بِدُعآئِهِ فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ واداشته و به وسیله دعای خود در خانه احسان تو را میکوبد پس آن روی بزرگوارت را از من عَنّی وَاقْبَلْ مِنّی ما اَقوُلُ فَقَدْ دَعَوْتُ بِهذَا الدُّعاءِ وَاَ نَا اَرْجوُ اَنْ لا بر مگردان و آنچه گویم از من بپذیر، زیرا من به این دعا تو را خواندم و امیدوارم که بازم مگردانی چون تَرُدَّنی مَعْرِفَةً مِنّی بِرَاْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ اِلهی اَنْتَ الَّذی لا یحْفیکَ آشنایی کاملی به مهر و رأفت تو دارم. خدایا تویی که درمانده و سوال پیچت نکند سآئِلٌ وَلا ینْقُصُکَ نآئِلٌ اَنْتَ کَما تَقوُلُ وَفَوَِْ ما نَقوُلُ اَللّـهُمَّ اِنّی سائلی و بخشش و عطا از تو نکاهد تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنی که ما گوییم. خدایا من از تو اَسْئَلُکَ صَبْراً جَمیلاً وَفَرَجاً قَریباً وَقَولاً صادِقاً وَاَجْراً عَظیماً خواهم صبری نیکو و گشایشی نزدیک و گفتاری راست و پاداشی بزرگ اَسْئَلُکَ یا رَبِّ مِنَ الْخَیرِ کُلِّهِ ما عَلِمْتُ مِنْهُ وَما لَمْ اَعْلَمْ اَسْئَلُکَ از تو خواهم پروردگارا هرچه خیر و خوبی است چه آنچه میدانم و چه آنچه را نمیدانم. خواهم از تو اللّهُمَّ مِنْ خَیرِ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحوُنَ یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ خدایا از بهترین چیزی که بندگان شایستهات خواهند. ای بهترین درخواستشدگان وَاَجْوَدَ مَنْ اَعْطی اَعْطِنی سُؤلی فی نَفْسی وَاَهْلی وَوالِدی و ای بخشندهترین عطابخش. عطاکن به من خواستهام را در مورد خود و خانواده و پدر وَ وَُلَْدی وَاَهْلِ حُزانَتی وَاِخْوانی فیکَ وَاَرْغِدْ عَیشی وَاَظْهِرْ و مادر و فرزندان و بستگان و برادران دینیام و زندگیام را خوش و فراخ گردان مُرُوَّتی وَاَصْلِحْ جَمیعَ اَحْوالی وَاجْعَلْنی مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ و مردانگیام را آشکار ساز و تمام حالات مرا اصلاح کن و بگردانم از کسانی که عمرش را طولانی وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَاَتْمَمْتَ عَلَیهِ نِعْمَتَکَ وَرَضیتَ عَنْهُ وَاَحْییتَهُ حَیوةً و کردارش را نیکو و نعمتت را بر او تمام کرده و از او خشنود گشتهای و زندگی طَیبَةً فی اَدْوَمِ السُّروُرِ وَاَسْبَغِ الْکَرامَةِ وَاَتَمِّ الْعَیشِ اِنَّکَ تَفْعَلُ ما پاکیزهای به او بخشیدهای که در میان پابرجاترین خوشی و وسیعترین کرامت و کاملترین زندگانی روزگار بهسر میبرد تَشآءُ وَلا تَفْعَلُ ما یشآءُ غَیرُکَ اَللّـهُمَّ خُصَّنی مِنْکَ بِخاصَّةِ ذِکْرِکَ و بهراستی تو هرچه را بخواهی انجام دهی ولی جز تو کسی نتواند هرچه خدا خواهد انجام دهد خدایا مرا به ذکر مخصوص وَلا تَجْعَلْ شَیئاً مِمّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فی آناءِ اللَّیلِ وَاَطْرافِ النَّهارِ رِیآءً خود مخصوصم دار و آنچه را من بهوسیله آن در تمام ساعات و دقایق روز و شب وسیله تقرب درگاهت قرار دهم خودنمایی وَلا سُمْعَةً وَلا اَشَراً وَلا بَطَراً وَاجْعَلْنی لَکَ مِنَ الْخاشِعینَ اَللّـهُمَّ و شهرت طلبی و سرکشی و گردن فرازی قرار مده و مرا از فروتنان درگاهت قرارم بده خدایا اَعْطِنی السِّعَةَ فِی الرِّزِِْ وَالاَْمْنَ فِی الْوَطَنِ وَقُرَّةَ الْعَینِ فِی الاَْهْلِ به من عطا فرما وسعت در روزی، و امنیت در وطن، و چشم روشنی در خاندان وَالْمالِ وَالْوَلَدِ وَالْمُقامَ فی نِعَمِکَ عِنْدی وَالصِّحَّةَ فِی الْجِسْمِ و مال و اولاد و پایدار ماندن نعمتهایی که در پیش من داری و تندرستی و نیرویی در بدن وَالْقُوَّةَ فِی الْبَدَنِ وَالسَّلامَةَ فِی الدّینِ وَاسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِکَ و سلامتی در دین و همیشه تا زندهام مرا به طاعت خود و اطاعت وَطاعَةِ رَسوُلِکَ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ اَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنی پیامبرت محمد صلی الله علیه وآله وادار کن وَاجْعَلْنی مِنْ اَوْفَرِ عِبادِکَ عِنْدَکَ نَصیباً فی کُلِّ خَیر اَنْزَلْتَهُ وَتُنْزِلُهُ و بگردانم از پرنصیبترین بندگانت در هر خیری که نازل کرده و فی شَهْرِ رَمَضانَ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ وَما اَنْتَ مُنْزِلُهُ فی کُلِّ سَنَة مِنْ در ماه رمضان در شب قدر نازل گردانی و آنچه را در هر سال نازل گردانی از رَحْمَة تَنْشُرُها وَعافِیة تُلْبِسُها وَبَلِیة تَدْفَعُها وَحَسَنات تَتَقَبَّلُها مهری که بگسترانی و تندرستی که بپوشانی و بلاهایی که بازگردانی و کارهای خیری که بپذیری وَسَیئات تَتَجاوَزُ عَنْها وَارْزُقْنی حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامِ فی عامِنا هذا و زشتیهایی را که از آنها درگذری و روزیام کن حج خانه کعبه را در این سال وَفی کُلِّ عام وَارْزُقْنی رِزْقاً واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ وَاصْرِفْ و در هر سال و روزیام ده روزی فراخی از فضل وسیع خود و بدیها را عَنّی یا سَیدی الاَْسْوآءَ وَاقْضِ عَنِّی الدَّینَ وَالظُّلاماتِ حَتّی لا ای آقایم از من دور کن و بدهیها و مظلمههایی که به گردن دارم از من ادا فرما بهطوری که اَتَاَذّی بِشَیء مِنْهُ وَخُذْ عَنّی بِاَسْماعِ وَاَبْصارِ اَعْدائی وَحُسّادی به خاطر چیزی از آنها ناراحت نباشم و گوش و چشم دشمنان و حسودان وَالْباغینَ عَلَی وَانْصُرْنی عَلَیهِمْ وَاَقِرَّ عَینی وَفَرِّحْ قَلْبی وَاجْعَلْ لی و ستمکارانم را بر من ببند و بر ایشان یاریام ده و دیدهام را روشن کن و دلم را شاد گردان و برایم از مِنْ هَمّی وَکَرْبی فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَاجْعَلْ مَنْ اَرادَنی بِسُوء مِنْ اندوه و غمم فرج و گشایشی قرار ده و هرکه را از تمامی خلقت که اراده سوئی نسبت به من دارد جَمیـعِ خَلْقِکَ تَحْتَ قَدَمَی وَاکْفِنی شَرَّ الشَّیطانِ وَشَرَّ السُّلْطانِ زیر پای من قرارش ده و کفایت کن مرا از شر شیطان و شر سلطان وَسَیئاتِ عَمَلی وَطَهِّرْنی مِنَ الذُّنوُبِ کُلِّها وَاَجِرْنی مِنَ النّارِ و بدیهای کردارم و پاکم کن از گناهان همگی، و از آتش دوزخ بِعَفْوِکَ وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَزَوِّجْنی مِنَ الْحوُرِ الْعینِ بِفَضْلِکَ بهوسیله عفو خود پناهم ده و به رحمت خویش داخل بهشتم گردان و از حوریههای بهشتی به فضل خود به همسریم درآور وَاَ لْحِقْنی بِاَوْلِیآئِکَ الصّالِحینَ مُحَمَّد وَ الِهِ الاَْبْرارِ الطَّیبینَ و ملحقم کن به دوستان شایستهات محمد و آلش آن نیکان پاک الطّاهِرینَ الاَْخْیارِ صَلَواتُکَ عَلَیهِمْ وَعَلی اَجْسادِهِمْ وَاَرْواحِهِمْ پاکیزه و برگزیده درودهای تو بر ایشان و بر جسدهاشان و بر ارواحشان وَرَحْمَه اللهِ وَبَرَکاتُهُ اِلهی وَسَیدی وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَئِنْ طالَبْتَنی و رحمت خدا و برکاتش ای خدای من و آقای من، سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در مورد بِذُنوُبی لاَُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَلَئِنْ طالَبْتَنی بِلُؤْمی لاَُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ گناهان بازخواست کنی من نیز تو را به عفو و گذشتت مطالبه میکنم و اگر به پستیام مرا مؤاخذه کنی من هم به کرمت وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَکَ اِلهی وَسَیدی اِنْ تو را مطالبه میکنم و اگر به دوزخم ببری به دوزخیان گزارش میدهم که دوستت دارم ای خدای من و آقای من کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاَِوْلِیآئِکَ وَاَهْلِ طاعَتِکَ فَاِلی مَنْ یفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ اگر نیامرزی مگر دوستانت و پیروانت را پس به که پناه برند گناهکاران وَاِنْ کُنْتَ لا تُکْرِمُ اِلاّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِکَ فَبِمَنْ یسْتَغیثُ الْمُسْیئوُنَ و اگر اکرام نکنی مگر نسبت به وفادارانت پس به که استغاثه کنند بدکرداران اِلهی اِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ فَفی ذلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ خدایا اگر به دوزخم ببری این کار موجب خوشحالی دشمنت گردد و اگر به بهشتم ببری فَفی ذلِکَ سُرُورُ نَبِیکَ وَاَ نَا وَاللهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیکَ اَحَبُّ اِلَیکَ مِنْ موجب خوشحالی پیامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلماً میدانم که خوشحال شدن پیامبرت را بیشتر از سُرُورِ عَدُوِّکَ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَمْلاََ قَلْبی حُبّاً لَکَ وَخَشْیةً خوشحال شدن دشمنت دوست داری خدایا از تو میخواهم که دلم را پرکنی از محبت و ترس از مِنْکَ وَتَصْدیقاً بِکِتابِکَ وَایماناً بِکَ وَفَرَقاً مِنْکَ وَشَوْقاً اِلَیکَ یا خودت و تصدیق به کتابت و ایمان به خودت و هراس و اندیشه از خود و اشتیاق بهسوی خود ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ حَبِّبْ اِلَی لِقائَکَ وَاَحْبِبْ لِقآئی وَاجْعَلْ لی فی ای صاحب جلال و بزرگواری مرا دوستدار لقای خویش کن و نیز لقای مرا دوست بدار و در لِقآئِکَ الرّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَةَ اَللّـهُمَّ اَلْحِقْنی بِصالِحِ مَنْ مَضی لقای خود برای من آرامش و گشایش و کرامتی قرار ده. خدایا مرا به شایستگان از مردم گذشته ملحق کن و از شایستگان باقیمانده وَاجْعَلْنی مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِی وَخُذْ بی سَبیلَ الصّالِحینَ وَاَعِنّی عَلی قرارم ده و به راه شایستگانم ببر و کمکم ده بر مخالفت با نَفْسی بِما تُعینُ بِهِ الصّالِحینَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَاخْتِمْ عَمَلی بِاَحْسَنِهِ هوای نفسم بدانچه کمک دادی شایستگان را بر مخالفتشان با هوای نفس و ختم کن کارم را به نیکوترین کارهایم وَاجْعَلْ ثَوابی مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَاَعِنّی عَلی صالِحِ ما اَعْطَیتَنی و پاداشم را از آن کار به رحمت خود بهشت قرار ده و کمکم ده در آنچه به من داده ای که در کار صالح بهکار بندم وَثَبِّتْنی یا رَبِّ وَلا تَرُدَّنی فی سُوء اسْتَنْقَذْتَنی مِنْهُ یا رَبَّ و ثابت قدمم دار و بازم مگردان به بدیهایی که از آن نجاتم دادهای. ای پروردگار الْعالَمینَ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ ایماناً لا اَجَلَ لَهُ دوُنَ لِقائِکَ اَحْینی ما جهانیان، خدایا از تو خواهم ایمانی که انتهایش ملاقات تو باشد و تا زندهام داری به همان ایمان اَحْییتَنی عَلَیهِ وَتَوَفَّنی اِذا تَوَفَّیتَنی عَلَیهِ وَابْعَثْنی اِذا بَعَثْتَنی عَلَیهِ زندهام دار و چون بمیرانیم بر همان ایمان بمیرانم و چون برانگیزیم بر همان ایمان برانگیزم وَاَبْرِءْ قَلْبی مِنَ الرِّیآءِ وَالشَّکِّ وَالسُّمْعَةِ فی دینِکَ حَتّی یکوُنَ و پاک کن دلم را از ریا و شک و خودنمایی در دینت تا در نتیجه عَمَلی خالِصاً لَکَ اَللّـهُمَّ اَعْطِنی بَصیرَةً فی دینِکَ وَفَهْماً فی عملم خالص برای تو باشد. خدایا به من عنایت کن بصیرتی در دینت و فهمی (در شناختن) حُکْمِکَ وَفِقْهاً فی عِلْمِکَ وَکِفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَوَرَعاً یحْجُزُنی حکمت و درک خاصی در فهم علمت و دو سهم از رحمتت و پرهیزکاری آنچنانی که مرا عَنْ مَعاصیکَ وَبَیضْ وَجْهی بِنوُرِکَ وَاجْعَلْ رَغْبَتی فیـما عِنْدَکَ از گناهانت بازدارد و رویم را به نور خود سفید گردان و شوقم را بدانچه پیش تو است قرار ده وَتَوَفَّنی فی سَبیلِکَ وَعَلی مِلَّةَ رَسوُلِکَ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ اَللّـهُمَّ و در راه خود و بر کیش پیامبرت صلی الله علیه وآله بمیرانم خدایا اِنّی اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَالْفَشَلِ وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْغَفْلَةِ به تو پناه میبرم از کسالت و سستی و اندوه و ترس و بِخالَت و بی خبری وَالْقَسْوَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالْفَقْرِ وَالْفاقَةِ وَکُلِّ بَلِیة وَالْفَواحِشِ ما ظَهَرَ و سنگدلی و بیچارگی و فقر و نداری و از هر بلا و هرزگی هر چه آشکار باشد مِنْها وَما بَطَنَ وَاَعوُذُ بِکَ مِنْ نَفْس لا تَقْنَعْ وَبَطْن لا یشْبَعُ وَقَلْب لا از آنها و هر چه پنهان و پناه میبرم به تو از نفسی که قانع نباشد و شکمی که سیر نشود و دلی که یخْشَعُ وَدُعاء لا یسْمَعُ وَعَمَل لا ینْفَعُ وَاَعوُذُ بِکَ یا رَبِّ عَلی نهراسد و دعایی که پذیرفته نشود و کاری که سود ندهد و پناه میبرم ای پروردگارم در مورد نَفْسی وَدینی وَمالی وَعَلی جَمیعِ ما رَزَقْتَنی مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ خویشتن و دین و مال و همه آنچه به من روزی کردهای از شیطان رانده درگاهت اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اَللّـهُمَّ اِنَّهُ لا یجیرُنی مِنْکَ اَحَدٌ وَلا اَجِدُ که بهراستی تو شنوای دانایی. خدایا کسی نیست که مرا از تو درپناه خود گیرد و جز تو پناهگاهی مِنْ دوُنِکَ مُلْتَحَداً فَلا تَجْعَلْ نَفْسی فی شَیء مِنْ عَذابِکَ وَلا نیابم پس مرا در چیزی از عذاب خود قرارم مده و مرا به هلاکت و عذاب دردناک تَرُدَّنی بِهَلَکَة وَلا تَرُدَّنی بِعَذاب اَلیم اَللّـهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّی وَاَعْلِ بازمگردان. خدایا عملم را بپذیر و نامم را بلند کن و ذِکْری وَارْفَعْ دَرَجَتی وَحُطَّ وِزْری وَلا تَذْکُرْنی بِخَطیئَتی وَاجْعَلْ درجه ام را بالا بر و گناهم را بریز و به خطایم مرا یاد مکن و ثَوابَ مَجْلِسی وَثَوابَ مَنْطِقی وَثَوابَ دُعآئی رِضاکَ وَالْجَنَّةَ پاداش این مجلس مرا و پاداش گفتارم را و پاداش دعایم را خوشنودی خودت و بهشت قرار ده وَاَعْطِنی یا رَبِّ جَمیعَ ما سَاَلْتُکَ وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ اِنّی اِلَیکَ و بده به من ای پروردگار من، تمام آنچه را از تو خواستم و از فضل خویش بر من بیفزا که من بهراستی بهسویت راغِبٌ یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّـهُمَّ اِنَّکَ اَنْزَلْتَ فی کِتابِکَ اَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ مشتاقم. ای پروردگار جهانیان، خدایا، تو خود در کتابت قرآن برای ما نازل فرمودی که ما گذشت کنیم از کسی که ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا اَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنّا فَاِنَّکَ اَوْلی بِذلِکَ مِنّا وَاَمَرْتَنا به ما ستم کرده و ما به خودمان ستم کردیم پس از ما درگذر که تو از ما سزاوارتر بدین کار هستی و به ما دستور دادی اَنْ لا نَرُدَّ سائِلاً عَنْ اَبْوابِنا وَقَدْ جِئْتُکَ سائِلاً فَلا تَرُدَّنی اِلاّ بِقَضآءِ که هیچ خواهنده ای را از در خانهمان بازنگردانیم و من بهصورت خواهندگی به درگاهت آمدهام و بازم مگردان جز با روا شدن حاجَتی وَاَمَرْتَنا بِالاِْحْسانِ اِلی ما مَلَکَتْ اَیمانُنا وَنَحْنُ اَرِقّآءُکَ حاجتم و به ما دستور دادی که نسبت به بردگانمان احسان و نیکی کنیم و ما بردگان توییم فَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النّارِ یا مَفْزَعی عِنْدَ کُرْبَتی وَیا غَوْثی عِنْدَ پس ما را از آتش دوزخ آزاد فرما. ای پناهم در هنگام اندوه و غم ای فریادرسم در هنگام شِدَّتی اِلَیکَ فَزِعْتُ وَبِکَ اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ لا اَلوُذُ بِسِواکَ وَلا اَطْلُبُ سختی به درگاه تو زاری کنم و به تو استغاثه کنم و به تو پناه آرم و به دیگری پناه نبرم و گشایش نخواهم الْفَرَجَ اِلاّ مِنْکَ فَاَغِثْنی وَفَرِّجْ عَنّی یا مَنْ یفُکُّ الاَْسیرَ وَیعْفوُ عَنِ جز از تو، پس تو به فریادم برس و گشایشی در کارم بده ای که اسیر و گرفتار را آزاد کنی و از گناه الْکَثیرِ اِقْبَلْ مِنِّی الْیسیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْکَثیرَ اِنَّکَ اَنْتَ الرَّحیمُ بسیار بگذری. طاعت اندک را از من بپذیر و از گناه بسیارم بگذر که بهراستی تو مهربان الْغَفوُرُ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ ایماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَیقیناً صادِقاً حَتّی اَعْلَمَ آمرزندهای. خدایا از تو خواهم ایمانی که همیشه دلم با آن همراه گردد و یقینی راست و کامل که بدانم اَنَّهُ لَنْ یصیبَنی اِلاّ ما کَتَبْتَ لی وَرَضِّنی مِنَ الْعَیشِ بِما قَسَمْتَ لی مسلماً چیزی به من نرسد جز آنکه بر من نوشتهای و خوشنودم کن در زندگی به همانکه نصیبم کردهای یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ پنجم و نیز شیخ فرموده که در سحر این دعا را میخوانی ای مهربانترین مهربانان یا عُدَّتی فی کُرْبَتی وَیا صاحِبی فی شِدَّتی وَیا وَلِیی فی نِعْمَتی ای ذخیرهام در گرفتاریام و ای یار همراهم در سختی و ای سرپرستم در نعمت وَ یا غایتی فی رَغْبَتی اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتی وَالْمُؤْمِنُ رَوْعَتی و ای منتهای رغبت و شوقم تویی پوشاننده زشتیام و امنیت بخش هراسم و نادیدهگیر وَالْمُقیلُ عَثْرَتی فَاغْفِرْ لی خَطیئَتی اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ خُشُوعَ لغزشم، پس بیامرز برای من خطایم را. خدایا از تو خواهم فروتنی الاْیمانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذُّلِّ فِی النّارِ یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ ایمان به تو را پیش از آنکه خواری در دوزخ فروتنم گرداند. ای یگانه، ای یکتا، ای بی نیاز لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفْواً اَحَدٌ یا مَنْ یعْطی مَنْ سَئَلَهُ تَحَنُّناً ای که فرزند ندارد و فرزند کسی نیست و برایش همتایی نیست هیچکس ای که هرکس از او درخواست کند از روی عطوفت مِنْهُ وَرَحْمَةً وَیبْتَدِئُ بِالْخَیرِ مَنْ لَمْ یسْئَلْهُ تَفَضُّلا مِنْهُ وَکَرَماً و مهر به او میدهد و آغاز به نیکی کند از روی فضل و کرم نسبت به کسی که از او درخواست نکرده (خدایا) به حق بِکَرَمِکَ الّدائِمِ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَهَبْ لی رَحْمَةً واسِعَةً کرم همیشگیات. درود فرست بر محمد و آل محمد و ببخش به من رحمتی وسیع جامِعَةً اَبْلُغُ بِها خَیرَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ لِما تُبْتُ و جامع که بهوسیله آن به خیر دنیا و آخرت نائل گردم. خدایا من از تو آمرزش خواهم برای گناهانی که پس از توبه اِلَیکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ وَاَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ خَیر اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ کردن دوباره بدانها دست زدهام و از تو آمرزش خواهم برای هر کار خیری که در انجام آن ذات تو را قصد کردم فَخالَطَنی فیهِ ما لَیسَ لَکَ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ولی چیزهای دیگری هم در آن مخلوط گشت. خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد وَاعْفُ عَنْ ظُلْمی وَجُرْمی بِحِلْمِکَ وَجُودِکَ یا کَریمُ یا مَنْ لا و بگذر از ظلم و جنایت من به بردباری و بخشش خود ای بزرگوار، ای که یخیبُ سآئِلُهُ وَلا ینْفَدُ نائِلُهُ یا مَنْ عَلا فَلا شَیءَ فَوْقَهُ وَدَنی فَلا نومید نکند خواهندهاش را و تمامشدنی نیست عطایش. ای که والا است و چیزی فوق او نیست و نزدیک آمد شَیءَ دُونَهُ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَارْحَمْنی یا فالِقَ الْبَحْرِ و چیزی از او نزدیکتر نیست. درود فرست بر محمد و آل محمد و به من رحم کن ای شکافنده دریا لِمُوسَی اللَّیلَةَ اللَّیلَةَ اللَّیلَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ اَللّـهُمَّ طَهِّرْ برای حضرت موسی، در همین امشب، امشب، امشب، همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت. خدایا پاک کن قَلْبی مِنَ النِّفاِِ وَعَمَلی مِنَ الرِّیآءِ وَلِسانی مِنَ الْکِذْبِ وَعَینی مِنَ دلم را از نفاق و کارم را از ریا و زبانم را از دروغ و چشمم را از الْخِیانَةِ فَاِنَّکَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاَْعْینِ وَما تُخْفِی الصُّدُورُ یا رَبِّ هذا خیانت، زیرا تویی که خیانتهای چشمها و آنچه را سینهها در خود پنهان کنند میدانی. پروردگارا اینجاست مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ الْمُسْتَجیرِ بِکَ مِنَ النَّارِ هذا مَقامُ جایگاه پناه برنده به تو از آتش. این است جایگاه پناه خواهنده تو از آتش الْمُسْتَغیثِ بِکَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ الْهارِبِ اِلَیکَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ این است جایگاه فریادخواه تو از آتش. این است جایگاه گریزان بدرگاهت از آتش. این است جایگاه مَنْ یبُوءُ لَکَ بِخَطیئَتِهِ وَیعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ وَیتُوبُ اِلی رَبِّهِ هذا مَقامُ کسی که بازگشته بهسوی تو از خطاکاریاش و معترف است به گناهش و بهسوی پروردگارش توبه کند. این است جایگاه الْبآئِسِ الْفَقیرِ هذا مَقامُ الْخآئِفِ الْمُسْتَجیرِ هذا مَقامُ الْمَحْزُونِ مستمند بینوا. این است جایگاه ترسان پناهنده، این است جایگاه اندوهناک الْمَکْرُوبِ هذا مَقامُ الْمَغْمُومِ الْمَهْمُومِ هذا مَقامُ الْغَریبِ الْغَریقِ غمزده، این است جایگاه دلگیر افسرده، این است جایگاه دور از وطن غرق شده هذا مَقامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِِِ هذا مَقامُ مَنْ لا یجِدُ لِذَنْبِهِ غافِراً این است جایگاه وحشت زده هراسان، این است جایگاه کسی که نیابد جز تو آمرزندهای غَیرَکَ وَلا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیاً اِلاّ اَنْتَ وَلا لِهَمِّهِ مُفَرِّجاً سِواکَ یا اَللهُ یا برای گناهش و نه توانا بخشی برای ناتوانیاش جز تو و نه غمزدهای برای اندوهش جز تو. ای خدا، ای کَریمُ لا تُحْرِِْ وَجْهی بِالنّارِ بَعْدَ سُجُودی لَکَ وَتَعْفیری بِغَیرِ مَنٍّ کریم، مسوزان رویم را به آتش، پس از آنکه برای تو سجده کرده و بدون آنکه منتی بر تو داشته باشم مِنّی عَلَیکَ بَلْ لَکَ الْحَمْدُ وَالْمَنُّ وَالتَّفَضُّلُ عَلَی ارْحَمْ اَی رَبِّ اَی آنرا به خاک مالیدهام بلکه برای تو است ستایش و منت گذاری و زیاده بخشی بر من. رحم کن ای پروردگارم ... رَبِّ اَی رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود ضَعْفی وَقِلَّةَ حیلَتی وَرِقَّةَ جِلْدی وَتَبَدُّدَ ... به ناتوانی و بیچارگی من و نازکی پوست بدنم و گسیختن اَوْصالی وَتَناثُرَ لَحْمی وَجِسْمی وَجَسَدی وَوَحْدَتی وَوَحْشَتی بند بند اعضایم و فرو ریختن گوشت تنم و پیکرم و تنهاییام و وحشت فی قَبْری وَجَزَعی مِنْ صَغیرِ الْبَلآءِ اَسْئَلُکَ یا رَبِّ قُرَّةَ الْعَینِ قبرم و بی تابیام از بلای کوچک. از تو خواهم پروردگارا روشنی دیده وَالإِغْتِباطَ یومَ الْحَسْرَةِ وَالنَّدامَةِ بَیضْ وَجْهِی یا رَبِّ یوْمَ تَسْوَدُّ و شادمانی در روز حسرت و پشیمانی، سفید گردان رویم را پروردگارا در روزی که روها سیاه گردند الْوُجُوهُ آمِنّی مِنَ الْفَزَعِ الاَْکْبَرِ اَسْئَلُکَ الْبُشْری یوْمَ تُقَلَّبُ الْقُلُوبُ امانم بخش از هراس بزرگ، از تو خواهم مژده در روزی که دلها و دیدهها زیر و رو گردند وَالاَْبْصارُ وَالْبُشْری عِنْدَ فِراِِ الدُّنْیا اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَرْجُوهُ عَوْناً و مژده در وقت جدایی از این دنیا. ستایش خاص خدایی است که امید کمک او را در دوران لی فی حَیاتی وَاُعِدُّهُ ذُخْراً لِیوْمِ فاقَتی اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَدْعُوهُ وَلااَدْعُو زندگی دارم و برای روز بینواییام او را ذخیره کرده ام. ستایش خدایی را است که او را بخوانم و جز او غَیرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَیرَهُ لَخَیبَ دُعائی اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَرْجُوهُ وَلا کسی را نخوانم و اگر هم غیر او را بخوانم دعایم به اجابت نرسد. ستایش از آن خدایی است که امیدم به او است و جز اَرْجُو غَیرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیرَهُ لاََخْلَفَ رَجائی اَلْحَمْدُ للهِِ الْمُنْعِمِ او به کسی امید ندارم و اگر به دیگری امید داشته باشم ناامید گردم. ستایش خاص خدای نعمت بخش الْمُحْسِنِ المُجْمِلِ الْمُفْضِلِ ذِی الْجَلالِ والاِْکْرامِ وَلِی کُلِّ نِعْمَة نیکوده زیبا کردار زیاده بخش است که صاحب جلال و بزرگواری است و سرپرست هر نعمت وَصاحِبُ کُلِّ حَسَنَة وَمُنْتَهی کُلِّ رَغْبَة وَقاضی کُلِّ حاجَة اَللّـهُمَّ و صاحب هر خوبی و سرحد نهایی هر شوق و رغبت و برآرنده هر حاجتی است. خدایا صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَارْزُقْنِی الْیقینَ وَ حُسْنَ الظَّنِّ بِکَ درود فرست بر محمد و آل محمد و روزیم کن یقین و خوش گمانی به خودت وَاَثْبِتْ رَجآئَکَ فی قَلْبی وَاقْطَعْ رَجآئی عَمَّنْ سِواکَ حَتّی لا اَرْجُو و محکم کن امیدت را در دلم و قطع کن امیدم را از غیر خود تا اینکه جز تو به کسی امید غَیرَکَ وَلا اَثِقَ اِلاّ بِکَ یا لَطیفاً لِما تَشآءُ اُلْطُفْ لی فی جَمیـعِ نداشته و جز تو به کسی اعتماد نکنم. ای لطف کننده به هر چه خواهی، به من لطف فرما در تمام اَحْوالی بِما تُحِبُّ وَتَرْضی یا رَبِّ اِنّی ضَعیفٌ عَلَی النّارِ فَلا حالاتم بدانچه دوست داری و خشنود شوی. پروردگارا من بر تحمل آتش ناتوانم پس تُعَذِّبْنی بالنّارِ یا رَبِّ ارْحَمْ دُعآئی وَتَضَرُّعی وَخَوْفی وَذُلّی به آتش عذابم مکن. پروردگارا به دعا و تضرع و ترس و خواری وَمَسْکَنَتی وَتَعْویذی وَتَلْویذی یا رَبِّ اِنّی ضَعیفٌ عَنْ طَلَبِ و بیچارگی و پناهندگی و پناه خواهیم رحم کن، پروردگارا من از طلب الدُّنْیا وَاَنْتَ واسِعٌ کَریمٌ اَسْئَلُکُ یا رَبِّ بِقُوَّتِکَ عَلی ذلِکَ وَقُدْرَتِکَ دنیا ناتوانم و تو گشایش ده بزرگواری. از تو خواهم پروردگارا به نیرویت بر این کار و قدرتی که عَلَیهِ وَغِناکَ عَنْهُ وَحاجَتی اِلَیهِ اَنْ تَرْزُقَنی فی عامی هذا وَشَهْری بر آن داری و بی نیازیات از آن و نیاز من بدان که روزیام کن در این سال و در این ماه هذا وَیوْمی هذا وَساعَتی هذِهِ رِزْقاً تُغْنینی بِهِ عَنْ تَکَلُّفِ ما فی و در همین امروز و همین ساعت یک چنان روزیای که بهوسیله آن مرا از به زحمت درآوردن آنچه در اَیدی النّاسِ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ الطَّیبِ اَی رَبِّ مِنْکَ اَطْلُبُ وَاِلَیکَ دست مردم است بی نیاز کنی. از آن روزی حلال و پاکیزهات، پروردگارا از تو میجویم و به درگاه اَرْغَبُ وِایاکَ اَرْجُو وَاَنْتَ اَهْلُ ذلِکَ لا اَرْجُو غَیرَکَ وَلا اَثِقُ اِلاّ بِکَ تو رغبت کنم و از تو امیدوارم و تو شایسته آنی به جز تو به کسی امید ندارم و جز تو به کسی اعتماد ندارم یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَی رَبِّ ظَلَمْتُ نَفْسی فَاْغفِرْ لی وَارْحَمْنی ای مهربان ترین مهربانان. پروردگارا من به خویشتن ستم کرده پس مرا بیامرز و به من رحم کن وَعافِنی یا سامِعَ کُلِّ صَوْت وَیا جامِعَ کُلِّ فَوْت وَیا بارِئَ النُّفُوسِ و عافیتم ده ای شنوای هر صدا و ای گردآرنده هر چه از دست رفته و ای آفریننده جانها بَعْدَ الْمَوْتِ یا مَنْ لا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ وَلا تَشْتَبِهُ عَلَیهِ الاَْصْواتُ پس از مرگ. ای که نپوشانندش تاریکیها و مشتبه نشود بر او صداها وَلا یشْغَلُهُ شَیءٌ عَنْ شَیء اَعْطِ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وآلِهِ اَفْضَلَ و سرگرمش نکند چیزی از چیز دیگر، عطا کن بر محمد صلی الله علیه و آله بهترین چیزی را ما سَئَلَکَ وَاَفْضَلَ ما سُئِلْتَ لَهُ وَاَفْضَلَ ما اَنْتَ مَسْؤُولٌ لَهُ اِلی یوْمِ که او از تو خواسته و بهتر چیزی که برای او از تو درخواست شده و بهتر چیزی که از تو تا روز الْقِیامَةِ وَهَبْ لِی الْعافِیةَ حَتّی تُهَنِّئَنِی الْمَعیشَه وَاخْتِمْ لی بِخَیر قیامت برای او درخواست کنند و تندرستی به من عنایت کن تا اینکه زندگی بر من گوارا شود و کارم را حَتّی لا تَضُرَّنی الذُّنُوبُ اَللّـهُمَّ رَضِّنی بِما قَسَمْتَ لی حَتّی لا ختم بخیر فرما تا گناهان زیانم نرساند. خدایا خشنودم گردان بدانچه روزیام کردهای که دیگر اَسْئَلَ اَحَداً شَیئاً اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَافْتَحْ لی از هیچکس چیزی نخواهم. خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و خزینههای رحمتت را بر من خَزآئِنَ رَحْمَتِکَ وَارْحَمْنی رَحْمَةً لا تُعَذِّبُنی بَعْدَها اَبَداً فِی الدُّنْیا بگشا و رحمتی به من بده که پس از آن هرگز در دنیا وَالأخِرَةِ وَارْزُقْنی مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ رِزْقاً حَلالاً طَیباً لا تُفْقِرُنی و آخرت مرا عذاب نفرمایی و روزیام ده از فضل وسیع خود روزی حلال پاکیزهای که مرا جز بدرگاهت فقیر و نیازمند اِلی اَحَد بَعْدَهُ سِواکَ تَزیدُنی بِذلِکَ شُکْراً وَاِلَیکَ فاقَةً وَفَقْراً وَبِکَ درگاه دیگری نکنی و سپاسگزاری مرا در برابرش افزون و نیاز و احتیاجم را به درگاه خود زیاده گردانی عَمَّنْ سِواکَ غِناً وَتَعفُّفاً یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا و بهوسیله خود مرا از دیگران بی نیاز و خویشتن دار گردانی. ای نیکوکار و ای زیباکردار، ای نعمت بخش، ای زیاده بخش، ای مَلیکُ یا مُقْتَدِرُ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاکْفِنِی الْمُهِمَّ کُلَّهُ پادشاه، ای نیرومند، درود فرست بر محمد و آل محمد و مهمات کارم را کفایت فرما و بهخوبی حاجت روایم وَاقْضِ لی بِالْحُسْنی وَبارِکْ لی فی جَمیعِ اُمُوری وَاقْضِ لی جَمیعَ کن و در تمام کارهایم برکت ده و همه حاجاتم را برآور حَوائِجی اَللّـهُمَّ یسِّرْ لی ما اَخافُ تَعْسیرَهُ فَاِنَّ تَیسیرَ ما اَخافُ خدایا آسان گردان برایم آنچه را از دشواریاش میترسم، زیرا آسان کردن آنچه من از دشواریاش میترسم تَعْسیرَهُ عَلَیکَ سَهْلٌ یسیرٌ وَسَهِّلْ لی ما اَخافُ حُزُونَتَهُ وَنَفِّسْ عَنّی بر تو آسان و کوچک است و هموار ساز برایم آنچه را از ناهمواریاش میترسم و برطرف کن از من ما اَخافُ ضیقَهُ وَکُفَّ عَنّی ما اَخافُ هَمَّهُ وَاصْرِفْ عَنّی ما اَخافُ آنچه را از فشار و تنگیاش ترسم و باز دار از من آنچه را از اندوهش ترسم و دور ساز از بَلِیتَهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّـهُمَّ امْلاَءْ قَلْبی حُبّاً لَکَ وَخَشْیةً مِنْکَ من آنچه را ترس گرفتاریاش را دارم. ای مهربانترین مهربانان، خدایا دلم را پرکن از دوستی و ترس خود و وَتَصْدیقاً لَکَ وَایماناً بِکَ وَفَرَقاً مِنْکَ وَشَوْقاً اِلَیکَ یا ذَاالْجَلالِ تصدیق کردنت و ایمان به تو و هراس و شوق به سویت، ای صاحب جلال وَالاِْکْرامِ اَللّـهُمَّ اِنَّ لَکَ حُقُوقاً فَتَصَدَِّْ بِها عَلَی وَلِلنّاسِ قِبَلی و بزرگواری، خدایا بهراستی برای تو به گردن من حقوقی است پس آنها را بر من ببخش و برای مردم نیز تَبِعاتٌ فَتَحَمَّلْها عَنّی وَقَدْ اَوْجَبْتَ لِکُلِّ ضَیف قِری وَاَ نَا ضَیفُکَ به عهده من حقوقی است که تو آنها را ادا فرما و تو برای هر میهمانی پذیرایی مقرر فرمودی و من نیز میهمان توام فَاْجعَلْ قِرای اللَّیلَةَ الْجَنَّةَ یا وَهّابَ الْجَنَّةِ یا وَهّابَ الْمَغْفِرَةِ وَلا و پذیراییام را در این شب بهشت قرار ده، ای بخشاینده بهشت، ای بخشاینده آمرزش حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِکَ ششم می خوانی دعای ادریس را که شیخ و سید روایت کردهاند جنبش و نیرویی نیست جز به تو طالب آن رجوع بمصباح یا اقبال نماید هفتم می خوانی این دعا را که مختصرترین دعاهای سحر است و در اقبال است: یا مَفْزَعی عِنْدَ کُرْبَتی وَیا غَوْثی عِنْدَ شِدَّتی ای پناهگاهم در هنگام غمزدگی و ای دادرسم در هنگام سختی و دشواری اِلَیکَ فَزِعْتُ وَبِکَ اسْتَغَثْتُ وَبِکَ لُذْتُ لا اَلُوذُ بِسِواکَ وَلا اَطْلُبُ به درگاهت زاری کنم و به تو استغاثه کنم و به تو پناه آرم و بهجز تو به دیگری پناه نبرم و گشایش الْفَرَجَ اِلاّ مِنْکَ فَاَغِثْنی وَفَرِّجْ عَنّی یا مَنْ یقْبَلُ الْیسیرَ وَیعْفُو عَنِ را جز از تو نخواهم، پس به دادم برس و گشایشی به من ده ای که بپذیری (طاعت) اندک را و بگذری از (گناه) الْکَثیرِ اِقْبَلْ مِنِّی الْیسیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْکَثیرَ اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ بسیار، بپذیر از من (طاعت) اندک را و بگذر از (گناه) بسیار که بهراستی تو آمرزنده الرَّحیمُ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ ایماناً تُباشِرُبِهِ قَلْبی وَیقیناً حَتّی اَعْلَمَ و مهربانی، خدایا از تو ایمانی خواهم که همیشه دلم با آن همراه باشد و یقینی خواهم که (بدان وسیله) بدانم اَنَّهُ لَنْ یصیبنی اِلاّ ما کَتَبْتَ لی وَرَضِّنی مِنَ الْعَیشِ بِما قَسَمْتَ لی که چیزی به من نرسد جز آنچه برایم نوشتهای و خشنودم کن از زندگی به همان که نصیبم کردهای یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا عُدَّتی فی کُرْبَتی وَیا صاحِبی فی شِدَّتی وَیا ای مهربانترین مهربانان، ای ذخیرهام در غمندگی و ای یار همراهم در سختی و ای وَلِیی فی نِعْمَتی وَیا غایتی فی رَغْبَتی اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتی سرپرستم در نعمت و ای منتهای شوق و رغبتم، تویی پوشاننده زشتیهایم وَالاْمِنُ رَوْعَتی وَالْمُقیلُ عَثْرَتی فَاغْفِرْ لی خَطیـئَتی یا اَرْحَمَ و امان بخش هراس و دلهرهام و چشمپوش لغزشم پس بیامرز خطایم را ای مهربانترین الرّاحِمینَ مـهربـانـان هشتم میخوانی این تسبیحات را که در اقبال است نیز سُبْحـانَ مَنْ یعْلَمُ منزه است آنکه جَوارِحَ الْقُلُوبِ سُبْحـانَ مَنْ یحْصی عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحـانَ مَنْ لا مصیبات و تأثرات دلها را داند، منزه است آنکه شماره گناهان را دارد، منزه است آنکه یخْفی عَلَیهِ خافِیةٌ فِی السَّماواتِ وَالاَْرَضینَ سُبْحـانَ الرَّبِّ چیزی در آسمانها و زمینها بر او پنهان نماند، منزه است پروردگار الْوَدُودِ سُبْحـانَ الْفَرْدِ الْوِتْرِ سُبْحـانَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ سُبْحـانَ مَنْ مهرپیشه، منزه است یکتای یگانه، منزه است خدای بزرگ و بزرگتر، منزه است آنکه لا یعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحـانَ مَنْ لا یؤاخِذُ اَهْلَ الاَْرْضِ ستم بر اهل کشور خود نکند، منزه است آنکه نگیرد زمینیان را بِاَ لْوانِ الْعَذابِ سُبْحـانَ الْحَنّانِ الْمَنّانِ سُبْحـانَ الرَّؤُفِ الرَّحیمِ به عذاب رنگارنگ، منزه است احسان بخش پرنعمت، منزه است خدای رؤف مهربان سُبْحـانَ الْجَبّارِ الْجَوادِ سُبْحـانَ الْکَریمِ الْحَلیمِ سُبْحـانَ الْبَصیرِ منزه است خدای مقتدر بخشنده، منزه است (خدای) بزرگوار بردبار، منزه است (خدای) بینای الْعَلیمِ سُبْحـانَ الْبَصیرِ الْواسِعِ سُبْحـانَ اللهِ عَلی اِقْبالِ النَّهارِ دانا، منزه است بینای وسعت بخش، منزه است خدا هنگام آمدن روز سُبْحـانَ اللهِ عَلی اِدْبارِ النَّهارِ سُبْحـانَ اللهِ عَلی اِدْبارِ اللَّیلِ واِقْبالِ منزه است خدا هنگام رفتن روز، منزه است خدا در وقت رفتن شب و آمدن النَّهارِ وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمه وَالْکِبرِیآءُ مَعَ کُلِّ نَفَس وَکُلِّ روز و از آن او است ستایش و شوکت و بزرگی و کبریا با هر نفس کشیدن و هر طَرْفَةِ عَین وَکُلِّ لَمْحَة سَبَقَ فی عِلْمِهِ سُبْحانَکَ مِلأَ ما اَحْصی چشم به هم زدن و هر اشارهای که در علم او گذشته است منزهی تو به پری آنچه کتاب کِتابُکَ سُبْحانَکَ زِنَةَ عَرْشِکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ تو احصا کند. منزهی تو هموزن عرشت منزهی تو . . .
|
فضیلت اعمال مستحبى ماه رمضان
الحدیث:
قال على بن ابیطالب(ع):
»علیکم فى شهر رمضان بکثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فیدفع عنکم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبکم. (1)
ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زیاد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بین برنده گناهان است.
توضیح:
از وظایف روزه داران در این ماه، دعا و درخواستحوایج از حضرت حق است که بنده احساس نیاز به پیشگاه بى نیاز کرده، و دستهاى احتیاج خویش را به درگاه او دراز مىکند.
- روزهاى ماه رمضان
الحدیث:
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):
ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ایامه افضل الایام و لیالى افضل اللیالى و ساعاته افضل الساعات. (2)
ترجمه:
اى مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است، ماهى است که پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات.
- اعتکاف در ماه رمضان
الحدیث:
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):
اعتکاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین. (3)
ترجمه: اعتکاف در یک دهه از ماه مبارک رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است.
توضیح:
در ایام و لیالى مقدسهاى، طبق روایات رسیده از ائمه معصومین (علیهم السلام) مستحب است که هر مسلمانى در صورت امکان دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتکف شود، که پیامبر اکرم(ص) در تمامى عمرش چنین میکرد.
- تلاوت قرآن در ماه رمضان
بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ویژهاى برخوردار است چنانچه وارد شده:
الحدیث:
قال ابو جعفر (علیه السلام):
لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (4)
ترجمه:
براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.
بنا بر این امتیازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى دیگر بیشتر است.
الحدیث:
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):
من تلافیه آیة من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور. (5)
ترجمه:
اگر کسى در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثوابش مثل کسى است که در غیر ماه رمضان یک ختم قرآن کرده است.
- افطارى و صدقه دادن در ماه رمضان
الحدیث:
قال الباقر (علیه السلام)
یا سدیر، هل تدرى اى لیال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداک ان هذه لیالى شهر رمضان فما ذاک؟ فقال له اتقدر على ان تعتق کل لیلة من هذه اللیالى عشر رقاب من ولد اسمعیل؟ فقال له سدیر بابى انت و امى لا یبلغ مالى ذاک، فما زال ینقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى کل ذلک یقول: «لا اقدر علیه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى کل لیلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (علیه السلام):
فذاک الذى اردت یا سدیر، ان افطارک اخاک المسلم یعدل عتق رقبة من ولد اسماعیل علیه السلام. (6)
ترجمه:
اى سدیر! آیا مىدانى چه شبهایى است این شبها؟ سدیر گفت:
بلى فدایت گردم این شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر این شبها چگونه است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: آیا قدرت دارى هر شب از این شبها ده بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد کنى؟ پس سدیر عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، ثروتم کفاف نمىدهد، پس امام پیوسته تعداد بندهها را کم کرد، تا رسید به یکى در تمام این ماه، سدیر گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آیا قدرت ندارى هر شب یک مسلمان روزهدارى را افطار دهى؟ سدیر عرض کرد: بلى تا ده نفر را هم مىتوانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:
اى سدیر همان است که اراده کردى یعنى با افطارى دادن ده روزهدار به ثواب عتق و آزاد کردن ده بنده از اولاد اسماعیل (ع) نایل میگردى.
توضیح:
خداوند انسان روزهدار را بر آنچه انفاق مىکند در خوردنیها و آشامیدنیها محاسبه نمىکند ولى در این امر «اسراف» نشود.
الحدیث:
عن ابى عبد الله علیه السلام:
من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعین نوعا من البلاء. (7)
ترجمه:
هر کس در ماه رمضان صدقهاى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور می کند.
واژهٔ رمضان
رمضان واژهای عربی است که از سه حرف اصلی «رمض» ساختهشدهاست. الرمض به معنای گرمای شدید، زمین سوزان، کوتاهبودن و جیرهاست.
بزرگی رمضان
این ماه به عنوان خجستهترین و بهترین ماه در اسلام شناخته میشود. از این ماه به عنوان ماه میهمانی خدا نیز نامبرده میشود. حدیثی نیز در این زمینه از پیامبر اسلام نقل شدهاست:
ماه رجب ماه خدا، ماه شعبان ماه من و اهل بیتم و ماه رمضان ماه مسلمانان است.
شب قدر (که در باور مسلمانان، قرآن در آن شب بر پیامبر اسلام فروآمده است) نیز بنابر روایات در یکی از ۳ شب نوزدهم، بیستویکم یا بیستوسوم این ماه واقع شده است. رمضان با شروع ماه شوال پایان میپذیرد. در روز اول شوال نیز عید فطر برای جشن یک ماه روزهداری مسلمانان برپا میشود.
پرهیزهای رمضان
روزه
مهمترین پرهیز این ماه روزه است. روزه داران قبل ازطلوع تا غروب آفتاب از خوردن وآشامیدن خودداری میکنند و سعی می کنند با کنترل خواستههای خود تزکیه نفس را تمرین و ملکه کنند. به جز خوردن و آشامیدن، آمیزش جنسی، دروغ گفتن در مورد پیامبر اسلام، فروبردن سر در آب، و رسیدن دود و غبار غلیظ به حلق نیز باعث باطل شدن روزه میشود.
ختم قرآن
برخی از مسلمانان مقید هستند که در ماه رمضان یک دوره قرآن را از اول تا آخر تلاوت نمایند.
روایات در باب ثواب قرائت قرآن در این ماه
روایت اول : در کتاب بحارالانوار از جعفرصادق از پیامبر اسلام روایت کرده است که گفته است: «ماه رمضان ماه خدای عزوجل می باشد، و آن ماهی است که خداوند کارهای نیک را در آن دو چندان کند و بدیها را در آن محو سازد، ماه برکت، و ماه انابة و بازگشت، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادی از آتش دوزخ، و کامیاب شدن به بهشت است . هان که در این ماه از هر حرامی خودداری کنید، و تلاوت قرآن را زیاد کنید. و حاجات خود را بخواهید، و به یاد پروردگارتان سرگرم باشید، و ماه رمضان نزد شما نباید همانند ماههای دیگر باشد، چرا که برای این ماه در پیشگاه خداوند حرمت و برتری بر دیگر ماهها است، و نباید در ماه رمضان روز روزه شما مانند روز غیر روزه شما باشد.»[
روایت
دوم : و از امام هشتم شیعیان روایت
کرده که گفته است: «نیکی ها در ماه رمضان پذیرفته، و بدیها در آن آمرزیده است ،
کسی که در ماه رمضان آیه ای از کتاب خداوند بخواند همانند کسی است که در ماههای
دیگر قرآن را ختم کرده و کسی که در این ماه در روی برادر ایمانی خود بخندد (و او
را خوشحال کند) در روز قیامت او را دیدار نکند جز آنکه در روی او بخندد (و او را
خوشحال کند) و به بهشت مژدهاش دهد، و کسی که در این ماه به مؤمنی کمک می کند،
خدای تعالی در هنگام عبور بر صراط کمکش کند در آن روزی که گامها بلغزد، و کسی که
خشمش را در این ماه نگهدارد خداوند خشمش را در روز قیامت از او باز دارد. و کسی که
درمانده اندوهگینی را دستگیری و نجات دهد، خداوند در روز قیامت او را از هراس بزرگ
آن روز در امان دارد، و کسی که ستمدیده ای را در این ماه یاری کند، خدایش در دنیا
بر دشمنانش یاری دهد، و در روز قیامت نیز هنگام حساب و در کنار میزان یاریش کند.
ماه رمضان ماه برکت، ماه رحمت، ماه مغفرت، ماه توبه و ماه انابه و بازگشت به درگاه
الهی است ، کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود در چه ماهی می خواهد آمرزیده شود؟ از
خدا بخواهید در این ماه روزهتان را بپذیرد، و آخرین سال عمر شما قرار ندهد، و
توفیق اطاعت خود را به شما دهد، و از نافرمانیش شما را نگهدارد، که براستی خداوند
بهترین کسی است که از او درخواست کنند.»[
روایت سوم :
شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار و امالی به
سندش از جعفر صادق روایت
کرده که گفته است: «هر چیزی را بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است .»[
روایت چهارم : و از مجالس شیخ از
جعفر صادق روایت شده که گفته است:«براستی که در کتاب خدا ماهها نزد خدا دوازده ماه
است . روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، پس نور و روشنی ماهها ماه رمضان
است، و قلب ماه رمضان شب قدر است، و قرآن در شب اول ماه رمضان نازل گشته، پس با
قرآن از این ماه استقبال کن
.»[
رمضان در قرآن
شَهْرُ
رَمَضَانَ اَلَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدیً لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَتٍ
مِنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمْ الْشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ
وَمَنْ کَانَ مَرِیْضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ
اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ
الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَی مَا هَدَیکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ.«سوره
بقره آیه ۱۸۵»
ترجمه فارسی آیه: ماه رمضان، ماهی است
که قرآن در آن نازل شده است. «و قرآن کتابی است که» هدایتگر مردم همراه با دلائل
روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را
دریابد، باید روزه بگیرد. و آنکس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به
همان تعداد روزه بگیرد.
خداوند برای شما آسانی میخواهد و
برای شما دشواری نمیخواهد «این قضای روزه» برای آن است که شماره مقرّر روزها را
تکمیل کنید وخدارا بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید، باشد که
شکرگزار گردید.
رمضان در احادیث
رمضان و افزایش حسنات
حدیثی در این زمینه از پیامبر اسلام :
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را می افزاید و گناهان را پاک میکند و آن ماه برکت است
روزه خواری در رمضان
حدیثی منقول از جعفرصادق در این باب :
هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا می شود.
رمضان ماه خدا
حدیث ذیل در این زمینه می باشد که از امام اول شیعیان علی بن ابیطالب منقول است :
رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.[
رمضان ماه رحمت
از پیامبر اسلام در این زمینه منقول است که :
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.[
فضیلت رمضان
حدیثی از محمد پیامبر اسلام حول این موضوع :
درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.
اهمیت رمضان
حدیثی منقول از پیامبر اسلام دربارۀ اهمیت رمضان :
اگر بنده «خدا» میدانست که در ماه رمضان چیست «چه برکتى وجود دارد» دوست میداشت که تمام سال، رمضان باشد. [پانویس ۱۰]
بهار قرآن
از جعفر صادق منقول است که :
هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است
تفاوت رمضان با دیگر ماه ها
با رویت هلال ماه و آغاز ماه رمضان،مسلمانان روزه میگیرند
به گفته پیامبر اسلام خواندن یک آیه از قرآن در این ماه مانند یک ختم قرآن است. به گفته علی بن ابیطالب خواب روزه دار عبادت است، سکوتش تسبیح است، دعایش پذیرفته و عملش دوبرابر است. همینطور در اسلام از رمضان با عنوان «ماه خدا» یاد شده است. از دیگر مزایای این ماه نسبت به ماه های دیگر این است که پیامبر اسلام گفته است که در این ماه درهای جهنم به روی مردم بسته و درهای بهشت باز می شود. همینطور در روایاتی آمده است که در این ماه شیطان در عرش خداوند زندانیست و در روایاتی آمده است که در زنجیر گرفتار شده است. یکی از دلایل دیگری که ماه رمضان را بهبود بخشیده است نسبت به دیگر ماه ها نزول قرآن در این ماه است. یکی از علّت های دیگری که شیعیان علاقه ی بیشتری نسبت به دیگر مسلمانان به این ماه دارند به این علت است که علی بن ابیطالب در این ماه به قتل رسیده است.