گناه غیبت چرا گوشت مرده خوردن است؟



 

ترک کردن غیبت,راه درمان غیبت

غیبت موجب می ‌شودعبادت ‌های غیبت ‌کننده در پرونده غیبت شونده نوشته شود

 

غیبت عبارت است از: سخن گفتن پشت سر دیگران به گونه ای که غیبت شونده راضی و خشنود نباشد.

  معنای غیبت
فقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. شیخ شهید در کتاب کشف الریبه ملاک غیبت را اینگونه معنا کرده است که:

" هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است."

همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم که غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینکه نسبت به برادرت چیزی بگویی که او از آن خوشش نمی آید.


ابوذر پرسید: حتی اگر این صفت و ویژگی در او باشد؟- باز هم غیبت، به حساب می آید؟- حضرت فرمود:" اگر- آن صفت- در او باشد، غیبت است؛ والا تهمت به حساب می آید."

روشن است که منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلکه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اکراه نیز چیزی است که عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.


اسلام بی دلیل یک گناه را اینقدر سخت عقوبت نمی دهد. غیبت کردن یک جنگ روانی علیه انسانی است که حضور ندارد تا از خود دفاع کند و ترک این گناه همچون یک مکتب تربیتی است.

در روایات نقل شده است که روز قیامت برخی افراد را می آورند که به خدا اعتراض می کنند که این اعمال ناپسند را در دنیا مرتکب نشده اند و از طرفی دیگر برخی می گویند خدایا ما چنین کار خوبی در دنیا انجام نداده ایم، آنان پاسخ می شوند که این به علت غیبت کردن شما است، زیرا وقتی انسان غیبت شخص دیگری را می کند اعمال ناپسند کسی که پشت آن حرف زده می شود در نامه اعمال غیبت کننده و اعمال خوب فرد غیبت کننده در نامه اعمال کسی که پشت سر او سخن گفته شده نوشته می شود.

گناه غیبت موجب می ‌شودعبادت ‌های غیبت ‌کننده در پرونده غیبت شونده نوشته شود یا اگر عبادتی ندارد گناهان غیبت شونده به پرونده غیبت کننده منتقل ‌شود.

 تجسس، زمینه غیبت است
خداوند متعال در قرآن کریم روحیه تجسس در زندگی دیگران را مایه کشیده شدن به غیبت می‌داند، در سوره حجرات آیه 12 می‌ خوانیم: «اى کسانى که ایمان آورده اید، از گمان‌هاى بد درباره دیگران ـ که بسیار هم هست ـ بپرهیزید و به آنها ترتیب اثر ندهید، چرا که پاره‌اى از گمان‌ها گناه است، و درصدد کشف عیوب مردم برنیایید، و یکدیگر را غیبت نکنید که غیبت مومن بسان این است که کسى گوشت مرده برادر خود را بخورد؛ آیا یکى از شما دوست دارد گوشت برادرش را که مرده است بخورد؟ شما قطعاً از این کار کراهت دارید؛ پس غیبت را نیز ناخوشایند بدانید و از خدا بترسید و به درگاه او از این گناهان توبه کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است».

 سوءظنّ و بدگمانی به دیگران
خداوند متعال در سوره حجرات همچنین بدگمانی به دیگران را سبب کشیده شدن آدمی به غیبت دیگران دانسته است: «اى کسانى که ایمان آورده اید، از گمان هاى بد درباره دیگران ـ که بسیار هم هست ـ بپرهیزید و به آنها ترتیب اثر ندهید، چرا که پاره اى از گمان ها گناه است، و درصدد کشف عیوب مردم برنیایید، و یکدیگر را غیبت نکنید».

 اهمیت ترک کردن غیبت
غیبت کردن به قدری آثار سوء در اعمال انسان می گذارد، که ترک آن از ۱۰ هزار رکعت نماز ارزشمدتر است. انسان همان طور که دوست دارد پشت سرشان در موردشان خوب بگویند، باید پشت سر دیگران خیلی بهتر از آن صحبت کند، همچنین انسان های که به صفت رذیله غیبت اعتیاد پیدا می کنند جرم سنگینی نزد خداوند دارند.

وقتی گوشت مرده کنده شود گوشت دیگری جای آن را پر نمی‌کند؛ آبروی مومن نیز در زمان غیبت مانند گوشت مرده است بنابراین آبروی رفته دیگر باز نمی‌گردد و جای تامل است که غیبت کردن همچون خوردن گوشت برادر مرده است چرا که مسلمانان با یکدیگر برادر هستند

در روایات نقل شده است که اگر در مجلسی از شخصی غیبت شود و انسان برای آبروی ریخته شده آن فرد که پشت سر او سخن گفته شده دفاع نکند خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل می کند.

غیبت کردن گناهی است که در روایات عقوبت آن در کنار ناسزا دادن به امام معصوم قرار گرفته است، همچنین کسی که پشت سر او سخنی گفته می شود در نزد دیگران کوچک شده که کاری ناپسند است.

 

گوش دادن به غیبت نیز حرام است
همانطور که غیبت کردن حرام است، گوش دادن به غیبت هم گناه به حساب آمده و حرام می باشد.
از برخی روایات استفاده می شود که گوش کننده غیبت همانند غیبت کننده است؛ چنان که امام علی(ع) فرمود:" گوش کننده به غیبت، نیزغیبت کننده است."

از برخی روایات استفاد می شود که رد کردن غیبت واجب است و در روایتی از رسول اکرم(ص) رد کردن غیبت را باعث دفع شر و بدی از غیبت کننده عنوان نموده اند. امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا فرمود:" آگاه باش کسی که بر برادر خود منت بگذارد و غیبتی را که در مجلسی درباره او شنیده است رد کند، خداوند متعال هزار باب از بدی در دنیا و آخرت از او رد می کند و اگر با وجود توانمندی از این کار خودداری ورزد، برای او مثل گناه کسی است که هفتاد بار او را غیبت کرده باشد، خواهد بود."

روایت دیگری در این زمینه از رسول خدا(ص) آمده است. آن بزرگوار فرمود:


" ای علی! کسی که نزد او برادر مسلمانش غیبت شود و بر یاری کردن برادرش- دفع غیبت او- توانا باشد و او را یاری نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت رسوا می کند."

نکته ظریفی را مرحوم شیخ انصاری در تفسیر این روایات آورده و آن این است که مقصود از یاری رساندن غیبت شونده غیر از نهی از غیبت است؛ بلکه منظور آن است که هرگاه غیبت کننده عیبی دنیایی را مطرح کرد، شخص در جواب بگوید اینها که عیب نیست؛ بلکه گناه کردن عیب است؛ و اگر عیبی اخروی مطرح کند، برای یاری کردن برادر دینی اش بگوید: بالاخره افراد گاهی مرتکب خطا می شوند بهتر است برای او طلب آمرزش شود نه عیب جویی و غیبت.

نکته دیگر این که گاه شنونده غیبت با برخی حرکات مشوق غیبت کننده می شود، مثلاً وقتی غیبتی می شود مکرر" استغفار" کند یا کلامی مثل " عجب" و... بگوید.

این حرکات غیبت کننده را به ادامه کار تشویق می کند و طبعا حرمت آن محرز و مسلم است.

ترک کردن غیبت,راه درمان غیبت

ترک غیبت از ۱۰ هزار رکعت نماز ارزشمدتر است

 

 راه درمان غیبت
برای درمان این بیماری از دو راه علم و عمل باید استفاده نمود.

درمان علمی: درمان علمی این گناه آن است که شخص در پیامدهای این گناه بیندیشد و این پیامدها را با آنچه از این گناه عایدش می شود، مقایسه کند، از این مقایسه وی تشویق می شود که این عمل را ترک کند؛ زیرا او با این گناه از چشم مردم می افتد، رسوای دو عالم می گردد، بغض و کینه و دشمنی ایجاد می کند.هرگاه این پیامدها را با چند لحظه یاوه سرایی و بذله گویی مقایسه کند، پی خواهد برد که با غیبت کردن چه خطای بزرگی مرتکب شده است.

ای عزیز! با بندگان خدا که مورد دوستی خداوند هستند، محبت قلبی داشته باش! مبادا با محبوب حق، دشمنی ورزی که خداوند در این صورت ترا از رحمت خود دور می سازد. قدری در آثار دنیایی و اخروی غیبت اندیشه کن و در صورت های وحشتناک این گناه در قبر و قیامت تأمل نما و به اخبار و احادیثی که در این زمینه وارد شده است دقت کن و میان چند دقیقه بذله گویی و نتایج این گناه مقایسه ای به عمل آور. در این صورت از این گناه پرهیز خواهی کرد.

وانگهی اگر کسی غیبت دیگری می کند به این انگیزه که با او دشمن است، چگونه حاضر می شود نیکی هایش را به دشمنش منتقل کند و گناهان دشمن را به نامه عمل خود وارد کند؟ چنان که در روایات به این پیامد غیبت اشاره شده است.

درمان عملی:آنست که به هر زحمتی هم که شده، عنان نفس زبان را به دست بگیری تا به مرور زمان به راحتی از غیبت کردن پرهیز نمایی. و سعی کنیم که خوبیهای مردم را ببینیم و به دنبال معایب آنها نباشیم.

آورده اند که حضرت عیسی(ع) با عده ای از حواریون از جایی عبور می کردند که به مردار سگی برخوردند. همراهان گفتند: چه مردار بدبویی! حضرت عیسی(ع) فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد.

آنها نقص مردار را دیدند و حضرت عیسی کمال آن را گوشزد کرد.

چقدر خوب است بیش از آنچه به عیب های دیگران توجه کنیم به دنبال کشف عیبهای خود باشیم. چنان که رسول خدا(ص) فرمود:

" خوشا به حال کسی که مشغول بودن او به عیبش، او را از عیب جویی دیگران باز دارد."

 

گناه غیبت چرا گوشت مرده خوردن است؟
چون وقتی گوشت مرده کنده شود گوشت دیگری جای آن را پر نمی‌کند؛ آبروی مومن نیز در زمان غیبت مانند گوشت مرده است بنابراین آبروی رفته دیگر باز نمی‌گردد و جای تامل است که غیبت کردن همچون خوردن گوشت برادر مرده است چرا که مسلمانان با یکدیگر برادر هستند.

نتیجه گیری:
اسلام بی دلیل یک گناه را اینقدر سخت عقوبت نمی دهد. غیبت کردن یک جنگ روانی علیه انسانی است که حضور ندارد تا از خود دفاع کند و ترک این گناه همچون یک مکتب تربیتی است.

 

گردآوری:بخش مذهبی بیتوته


منبع:tebyan.net

این ذکر در زیاد شدن ثروت اثر عجیبی دارد



 

زیاد شدن روزی,رزق و روزی,دعای زیاد شدن رزق و روزی

از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده.
 مرحوم کشمیری فرمود روزی از استادم مرحوم قاضی کیمیا خواستم گفت فردا بیا روز بعد که پیش او رفتم گفت این ذکر  را زیاد بگو  که خود کیمیاست. از حضرت  استاد بهجت نقل شده در آغاز وپایان ذکر ،صلوات بفرستدمثلاًاگر میخواهد110مرتبه بگوید،ابتدا صلوات بفرستد بعد110 بار بگوید ذکر را وباز صلوات بفرستد .

ذکر این است: اللّهُمَ  اَغنِنِی بِحلالِکَ عَن حَرامِک و بِفَضِلکَ عَمَّن سِواک

همچنین
از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده و علامه مجلسی (ره) آن را نقل نموده اند.

این ختم به صورت زیر می‌‌باشد:
اگر اول ماه (قمری) روز دوشنبه بود، از روز اول تا چهاردهم، سوره واقعه خوانده شود، و مقدار خواندن هر روز به تعداد شماره روزهاست، به این شکل که در روز اول ـ مثلا ـ یک مرتبه، و در روز چهاردهم چهارده مرتبه خوانده می‌شود.

بعد از اتمام خواندن سوره مبارکه واقعه در هر روز،این دعا نیز خوانده شود: «اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی فیهِ وَ أرْسِلْهُ عَلی اَیْدی خِیارِ خَلْقِکَ وَ لا تُحْوِجْنی اِلی شِرارِ خَلْقک. وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِیْنُونِیَّتِکَ وَ وَحْدانِیَّتِکَ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیََّ حَیْثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیْهِ یَکُونُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَِیْءٍ قَدیرٌ. یا حَیُّ یا قَیُّومُ، یا واحِدُ یا مَجیدُ، یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنیُّ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَمِّمْ عَلَیْنا نِعْمَتَکَ، وَ هَنِّئْنا کَرامَتَکَ، وَ اَلْبسْنا عافیَتَکَ.»

و در هر پنجشنبه‌ای که در این میان ـ اول تا چهاردهم ـ قرار دارد این دعا خوانده شود:

 «یا ماجِدُ، یا واحِدُ، یا جَوادُ، یا حلیمُ، یا حَنّانُ، یا مَنّانُ، یا کَریمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها شَعْثی وَ تَقْضی بها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بها شَأنی برَحْمْتِکَ یا سَیِّدی» (بیان آیت الله العظمی سید "صادق روحانی” در مورد دعایی برای ثروتمند شدن )

منبع: وبلاگ معجزه قران و ادعیه

اگر آدم و حوا از بهشت بیرون رانده نمی شدند چه می شد؟



آدم و حوا,بهشت,جهنم,بهشتی شدن

سرنوشت قطعی انسان، زندگی بر روی زمین بود. از سویی نیز آن جنّت که حضرت آدم و همسرش حوا در آن ساکن شده بودند، بهشت موعود نبوده است.

انسان از ابتدا برای خلیفة اللّهی خدای متعال در زمین آفریده شده بود:

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً[بقره/30] (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى [نماینده ‏اى‏] قرار خواهم داد.»

بنابراین سرنوشت قطعی انسان، زندگی بر روی زمین بود. از سویی نیز آن جنّت که حضرت آدم و همسرش حوا در آن ساکن شده بودند، بهشت موعود نبوده است. چرا که:

1- کسی که در آن بهشت ساکن می شود، هرگز از آن بیرون نمی شود.

2- آن بهشت در مقابل اعمال انسان و مزد است و برای کسی که هیچ عملی انجام نداده ، نیست.

3- در آن بهشت ممنوعیت وجود ندارد و انسان را از نعمت های دم دستی اش منع نمی کنند، در حالی که آدم و حوا منع شده بودند.

4- در آن بهشت تکلیف وجود ندارد و ... و اینکه به آن باغ جنّت گفته شده است به این خاطر است که در زبان عربی به باغ سرسبز و انبوهی که روى زمین را می پوشانند جنّت می گویند.

با این نگاه ما میراث خوار یک اشتباه پدر و مادرمان نیستیم! که آنها خطایی کرده باشد و تمام فرزندان را تا ابد بدبخت کرده باشند و بگوییم اگر آنها بیرون نمی شدند، چه می شد؟!

بلکه ما میراث کلاس درسی هستیم که خدای متعال در طلیعه ورودمان به زمین برگزار کرده است! کلاسی که مدام در قرآن تکرار شده تا همه دریابیم که:

1- شیطان دشمن ماست و برایمان خیرخواهی نمی کند حتی اگر به این مطلب سوگند یاد کند.

«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ * وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحینَ[اعراف/20-21] سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند! * و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم.»

2- هر جا که دستور خدای متعال را گوش نکنیم، دچار خسران و زیان می شویم.

«وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ[اعراف/22] و پروردگارشان آنها را ندا داد که: «آیا شما را از آن درخت نهى نکردم؟! و نگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است؟!»

3- هر جا که دچار اشتباه شدیم، راه بازگشت و توبه باز است و می توانیم جبران کنیم.

«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ[بقره/37] سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه ‏پذیر و مهربان است.»

و ... .

بنابراین باید گفت:

اولاً این اگرها هیچ ثمری ندارد و هستی همان است که تاکنون رخ داده.

ثانیاً اگر آن صحنه خطای آدم و همسرش نبود، ما امروز این میراث درس آموز را در اختیار نداشتیم.

منبع:x-shobhe.com

صلوات جهت یک سال گناه



 

صلوات جهت یک سال گناه

 

از حضرت صادق (ع) منقول است هر که در روز جمعه بعد از نماز صبح بگوید

 

 

اَللّهُمَّ اجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَ حَمَلَهِعَرْشِکَ وَ جَمیعِ خَلْقِکَ وَ سَمائِکَ وَ اَرْضِکَ وَ اَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ


تا یک سال هیچ گناهی بر او نوشته نشود.


(بحار الانوار ج ۸۹ ، ص ۳۵۴)

چرا باید به نان احترام بگذاریم؟!


چرا باید به نان احترام بگذاریم

در روزگاری به سر می بریم که برخی از عادات و رسوم مردم کم کم از میانشان رخت بربسته و رو به فراموشی می گذارد.

 احترام به نان یکی از این اخلاقیات و روحیات است که امروزه کمتر شاهد آن بوده و بایست دیگر با آن خداحافظی کرد. دیروز کودک دست در دست مادر یا مادربزرگش اگر در خیابان با تکه ای  نان مواجه می شد که بر روی زمین افتاده، شاهد برداشت آن با احترام از روی زمین توسط مادر و گذاشتنش به گوشه ای بود و امروز!!! شاید باشند افرادی که هنوز به سنت های گذشتگان خویش پایبندند.

 احترام به نان ریشه در کجا دارد؟
آیا تا به حال برای شما این سوال ایجاد شده که علت احترام گذاشتن به نان چیست؟ پاسخ را می توان در دل دین و مذهب که سرچشمه اصلی اعتقادات و اعمال و رفتار آدمی است یافت. روایات ارزشمندی دال بر احترام به نان وجود دارد از آن جمله، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر که تکه نانى یابد و آن را بخورد 700 حسنه دارد و هر که آن را در جاى پلیدى یابد و بشوید و بردارد 70 حسنه دارد.

در دعائم از حضرت على علیه السّلام روایت شده است: درباره لقمه افتاده در راه رسیده که هر که‏اش بردارد و خوب پاک کند و در شکاف دیوار نهد خدا برایش یک حسنه نویسد و یک حسنه ده برابر باشد و اگرش بخورد خدا برایش دو حسنه مضاعف نویسد. (آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوار) ج‏10)

امام باقر صلوات اللَّه علیه داخل خلا شدند دیدند که لقمه نان در آنجا افتاده بود آن لقمه را برداشتند و شستند و به غلامى دادند که با تو باشد که چون بیرون آیم بخورم پس چون حضرت بیرون آمدند فرمودند که کو لقمه غلام گفت که یا ابن رسول اللَّه آن را خوردم حضرت فرمودند که هر که چنین لقمه را بخورد که از جاهاى کثیف یا نجس برداشته باشد بعد از شستن آن بهشت او را واجب شود برو که تو را آزاد کردم از براى خدا که مرا خوش نمى‏آید که شخصى که از اهل بهشت باشد او را به عنوان بندگى خدمت فرمایم.(الحیاة/ ترجمه احمد آرام / ج‏6 / 195) تمامی این احادیث دال بر این است که احترام به نان از سنت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام بوده است، از همین رو این سنت در میان ایرانیان مسلمان نیز جا باز کرده هر چند متأسفانه، امروز رو به فراموشی می رود.

از امیر مۆمنان (علیه السلام) روایت است که فرمودند: نان را گرامى شمارید، پرسیدند اکرام آن چیست؟ فرمود گرامى داشتن نان آنست که دور و زیر پا نریزید.

چرا نان قابل احترام است؟
تمامی نعمت های خداوند ارزش احترام دارند چرا که همگی در راستای خدمت به انسان و رفع نیاز های او قدم به عالم هستی گذاشته‌اند از این رو احترام بدان ها نیز به جهت نعمت خداوند بودن قابل تقدیر است، اما در میان این نعمت ها نان از جایگاه ویژه ای برخوردار است و روایات و حکایات، تمامی دال بر این موضوع هستند.

پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: نان را گرامى دارید که آنچه میان عرش تا فرش است در آن کار کرده با آفریده‏هاى بسیارش، سپس بدانها که در گردش بودند فرمود: براى شما حدیث نکنم؟ گفتند: چرا یا رسول اللَّه پدران و مادران ما به قربانت، فرمود: پیش از شماها پیغمبرى بود بنام دانیال و گرده‏اى به یارش داد تا او را از آب گذر دهد و آنکه وسیله گذر داشت گرده نان را بدور افکند و گفت: من با این نان چه کنم نان نزد ما لگد مال مى‏شود، چون دانیال این را دید دست به آسمان برداشت و گفت: بار خدایا نان را گرامى دار. پروردگارا دیدى این بنده چه کرد و چه گفت، فرمود: خدا عزّ و جلّ به آسمان وحى کرد تا باران را بند آورد و به زمین وحى کرد تا چون‏ گل پخته شود، فرمود: باران بر آنها نبارید تا کارشان بدان جا رسید که همدیگر را خوردند، و چون بدینجا رسیدند که خدا عزّ و جلّ خواست: زنى به دیگرى گفت بیا امروز فرزند مرا با هم بخوریم و فردا فرزند تو را، گفت بسیار خوب و فرزند او را امروز با هم خوردند و چون گرسنه شدند به دیگرى گفت تا فرزند او را بخورند و او سرباز زد و به او گفت میان من و تو پیغمبر خدا دانیال حکم باشد و نزد او به محاکمه رفتند و آن حضرت به آنها فرمود: کار بدینجا رسیده؟ گفتند: اى پیغمبر خدا آرى و سخت‏تر است و او دست به آسمان برداشت و فرمود: بار خدا یا بازگردان به ما فضلت را و فضل رحمت خود را و شکنجه مده کودکان و خیرمندان را به گناه کشتیبان و روگردانیش از نعمت تو، فرمود: خدا به آسمان فرمود: ببار بر زمین و زمین را فرمود: برویان براى آفریده‏هایم هر خیرت را که از آنها فوت شده که من آن را براى کودک خردسال رحمت آوردم. ( آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوار) / ج‏10 / 206 )

پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: نان را گرامى دارید که آنچه میان عرش تا فرش است در آن کار کرده با آفریده‏هاى بسیارش، سپس بدانها که در گردش بودند.

چگونه باید نان را گرامی داشت؟
از امیر مۆمنان(علیه السلام) روایت است که فرمودند: نان را گرامى شمارید، پرسیدند اکرام آن چیست؟ فرمود گرامى داشتن نان آنست که دور و زیر پا نریزید. و از آن حضرت(علیه السلام) که فرمودند: نان را گرامى بدارید که خداوند عز و جل آن را از برکات آسمان فرستاده است، پرسید گرامى داشتن نان چیست؟ فرمود: وقتى بر سفره گذارده‏ شد به انتظار غذاى دیگرى نباشید(به آن به چشم بى‏اعتنایى منگرید). (مکارم الأخلاق/ ترجمه میرباقرى/ ج‏1 /292) تمامی روایات قطره ای از دریای عظیم معرفت هستند که فهم و درک آنها راهگشای بسیاری از مسائل زندگی انسان می شود. در روایات نقل شده احترام به نان به صورت های خاصی ذکر گردیده و این هنر توست که حدیث مفصل  از این مجمل بخوانی. امروز احترام نان در میان ما از زمان پخت تا زمان مصرف بر سر سفره به وجوه مختلفی معنا پیدا می کند، به عنوان مثال هنگام پخت به گونه ای باشد که نان مرغوبی حاصل شده تا به هنگام استفاده بخش اعظم آن دور ریز نشود. از نان به عنوان وسیله آشپزخانه مانند زیر قابلمه ای یا ... استفاده نشود همان گونه که متأسفانه گاهی شاهد این ماجرا هستیم. خوب است نان همچون سابق در میان ما ارزش و احترامش را بازیابد و بدان به چشم نعمت بزرگ خداوند نگریست نه نعمتی خرد و ناچیز.

منبع:andisheqom.com