15عقوبت سبک شمردن نماز


 

سبک شمردن نماز,نماز نخواندن,گناه سبک شمردن نماز

نماز ستون خیمه دین است و امام صادق (ع) نماز را مرز ایمان و کفر دانسته است. بنابر این، اگر کسی بخواهد خیمه ایی به نام دین را برپا کند، باید همواره در اندیشه تیرک اصلی و ستونی باشد که دین بدان استوار می‌گردد.
استاد مطهری در کتاب" آزادی معنوی" می‌نویسد
یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است. پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به امّ حمیده تسلیتی عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست. بعد امّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه ی آخر امام را ندیدی؛ جریان عجیبی رخ داد. امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوه ای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی می‌کرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت:اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد."
در باب آثار و عقوبات سبک شمردن نماز، روایتی از حضرت ختمی مرتبت به نقل از دختر مکرمه‌شان نقل شده است که بسیار تکان‌هنده است:
"حضرت زهرا سلام الله علیها از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: یا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلـم پرسیدند: کسی که نمـازش را سبک می شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهایی که نمــازشان را سبک می شمارند چه هست بر ایشـان.
این سبـک شمردن صحبتهای مختلف دارد یعنی: یکی این است که در اول وقت نماز نخواند، یکی این است که در موقع  خـــواندن نمـاز زیاد به آداب و حـدودش مقیـد نباشد، سعی نکند که آن شرایـط فضیلت را مراعات کند، بطور کلـی سبک بشمارد. یکی از صور سبک شمردن تاخیر از اول وقـت است ولی ممکن است یکی در اول وقت هم بخواند ولی به شرایط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. البتــه بعدها در دنباله این صحبت در ادب حضـوع و خشــوع، آداب را ذکـرمی کنیم. در اینجا حضرت زهرا سلام الله علیهــا سوال می‌کند که کســی که نمــازش را سبک بشمارد چه می‌شود؟
« قال رسول الله ( ص ) : یا فاطمه مَن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء »، فرمود: یا فاطمه کسی که نمازش را سبک بشمارد از مـردها و زنـها، « ابتلاه اللهُ بخمس عشرة خصلة »، خدا او را به 15 خصلت مبتلا می‌کند ( خیلی تهدید کننده است ) ، « ستٌ منها فی دار الدنیا و ثلاث عند موتها و ثلاث فی قبره و ثلاث فی القیامة اذا خرج من قبره »، شش تا در زندگـی دنیــــا و سه تا در وقت مرگ و سه تا در قبـر و بــرزخ و سه تای دیگر در قیــامت است وقتـــی از قبرش خارج می‌شود.
« فاما اللواتی تصیبه فی دار الدنیا »، اما شش خصلتی که خدا پیش می‌آورد در دنیا برای کسانی که نمــاز را کوچک می شمارند:
1- « فالاولی یرفع الله البرکة من عمره »: اول این است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـی دارد؛ این عمــر که من و شما می‌کنیم، برکت از آن برداشته می‌شود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهای خیــر، نه از شرّ؛ مثلا کسانی می‌بینید عمرشان با برکت است، خوب عبــادت می‌کنند، خدمات زیــاد می‌کنند مثلا فرض کنید صاحب همین کتاب، مجلسـی، اهل تزکیه بوده، اهـل باطن بوده، فلیسوف بوده، عارف بوده، خدمــاتی که کرده، مرجعیت که داشته، چقــدر کتاب نوشته، کتابهایش اگــر بنا باشد که به ما بدهند از روی آن بنویسیم تا آخر عمــر تمام نمی‌کنیم؛ عمر با بــرکت بوده؛ مقصود طولانــی بودن عمر نیست، برکت در عمر، اشتباه نکنید.
کسانی که در نمـاز سستی می‌کنند از عمرشان برکت گــرفته می‌شود؛ چیز عجیبی است بعدش هم روی این مسـاله دقت کنید این عمـرها که می‌گذرد، عمـر ماها  و عمر بعضی‌ها چگونه است در مقایســه با آنها از لحــاظ  برکت؛ یرفع الله البرکة فی عمره.
2- « یرفع الله البرکة من رزقه »: برکت را از روزیشــان هم  بــر می‌دارد.
برکت از روزی هم این نیست که انســـان کم پول بدست می‌آورد یا زیاد؛ نه؛ برکت در زندگی و معیشت است که آن را خــدا بر می‌دارد.
3- « و یَمحوا الله عزوجلّ سیماء الصالحین من وجهه »: سومین چیزی که مبتلا می‌شود این است که خدای متعال سیمــای صالحان را ازاو بر می‌گیرد؛ وقتی به صــورتش نگاه می‌کنید سیمای صالحــان در او نیست. این هم چیزی است؛ صــالحان یک سیمایی دارند البته اهـــــل ذوق می‌فهمند، این را با ذوق و دل می‌شود فهمید، نه زیبــایی ظاهری است، سیمای صالحان یک چیزی است که اهل دل و اهل ذوق می‌فهمند.
4- « و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه »: هر عملـی که انجام می‌دهد از اعمال خیـر و عبادات، اجــری به آن داده نمی‌شود.
5- « و لا یرفع دعاؤه الی السماء »: پنجمی اش این است که دعــای او مستجاب نمی‌شود.
6- « والسادسة لیس له حظّ فی دعاء الصالحین »: از دعای صالحان هم بی بهره می‌شود، یعنی صالحان که برای مومنیــن و مومنــات دعاهایی می‌کنند که وظیفه اشان است، اینها از دعای صالحان حظّـــی برایشـان نیست.
این شش خصلتی  که در دنیا پیش می‌آید برای آنها که نمازشــان را کوچک می شمارند.
« و اما اللواتی تصیبه عند موته »
تکرار می‌کنم کوچک شمردن نماز، تاخیر از اول وقت، با عجله خواندن، آداب حضور را مراعات نکردن، درنماز ظاهرا و باطنا بازی نکردن، لباس و نظافت و اینها را مراعات نکردن خلاصه سبک شمردن.
 و اما آن سه تا که در وقت مرگش به او می‌رسد:
1-« فاولاهن انه یموت ذلیلا »، اولش این است که مرگش به صورت خفت‌بــار می‌شود.
2- « والثانیة یموت جائعا »، گـرسنه می‌شود موقــع مرگ، این گرسنگی یک گرسنگی بسیــــار اسرار آمیز است که غیــرظاهری و دنیوی است و انسانها از آن وقتی که از اینجا به بــرزخ منتقل می‌شوند و از اول انتقــال به برزخ این گرسنگی و تشنگی شــروع می‌شود و بعدش هم در قیــامت مخصوصا هست، این یک چیزی غیــر از گرسنگی دنیاست.
3- « والثالثة یموت عطشانا »، سومی هم این است که در حال تشنــگی است فلو سقی من انهار الدنیا لم یرو عطشه.
« و اما اللواتی تصیبه فی قبره »،
 اما سه تــای دیگر که در قبر و بــرزخ به او می‌رسد این است که:
1-« فاولاهن یوکل الله به مَلکا یزعجه فی قبره »، حالا ما فکر می‌کنیم این سستی‌ها که در استخفاف به نمــاز داشته ایم زیاد مهــم نبوده، آخرش این است که خـدا می‌بخشد؛ زیاد مهـم نبوده؛ خیلی چیز مهمی بوده، حالا این قسمتی از بیانات است که در اینجا وارد شده دقت کنید. اولش این است که خــدا مَلَکی را موکل می‌کند که در قبرش به او عذاب می‌کند در بـــرزخ.
2- « و الثانیة یضیق علیه قبره » ، و دومین چیز که خدا برای او پیش می‌آورد این است که عــالم قبرش برای او تنگ می‌شود؛ این را دیگر نمی‌فهمیم که چگونه تنــگ می‌شود.
3- « الثالثة تکون الظلمة فی قبره »، و سومی اش این است که عالــم قبرش برای او ظلمــانی می‌شود.
« و اما اللواتی  تصیبه یوم القیامة »،
 اما آن سه تای دیگـــر که در روز قیــامت برایش پیش می‌آید
وقتی که از قبرش خــارج می‌شود و به قیامت و محشــر قـدم می‌گذارد؛ « اذا خرج من قبره فاولاهن ان یُوکل الله به ملکا یَسحَبه علی وجهه و الخلائق ینظرون الیه »، اولش این است که خدا ملکی را موکل می‌کند که او را بـه "رو می‌برند" توجــه می‌کنید نماز خوان است مردم هم نگاه می‌کنند؛ غیـــر عـادی می‌برند.
« و الثانیة یُحاسب حسابا شدیدا »، دومی اش هم این است که در مقـــــــام حساب، حساب شدیدی از او می‌کشند.
« و الثالثة لاینظرالله الیه و لا یُزکیه و له عذاب الیم »، و از همه اینها بــالاتر، خدا به او نظـر نمی‌کند و او را تزکیــه نمی‌کند و عذاب الیـم هم برایش هست. این‌ها برای کســی است که تهاون بصلاته."
منابع:
آزادی معنوی. مرتضی مطهری
بیانات آیت الله استاد محمد شجاعی
 tebyan.net

هنگام خواب چه سوره هایی را بخوانیم؟




سوره های مخصوص خواب,دعاهای مشکل گشا

زیاد شدن دغدغه های زندگی امروزه موجب شده خیلی از مردم به دنبال راه های مختلف رسیدن به آرامش باشند.
کلاس های مختلف تمرکز و آرامش با نام های جدید طرفداران زیادی پیدا کرده است. این متدها روش هایی برای آمادگی قبل از خواب به منظور فرار از افکار پریشان وبی خوابی هم دارند.
منشأ آرامش یاد خدا و تکیه به منبع لایزال الهی است.خدا در قرآن می گوید که تنها با یاد خدا دل ها  آرامش می یابد."...أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئنُّ الْقُلُوب"(28رعد)
تلاوت قرآن و یاد خدا در شب نیز برای آرامش تاثیر بسیار دارد. در روایت نیز توصیه به تلاوت قرآن و بویژه برخی از سور خاص شده است.
در حدیثی از حضرت محمد (صلى اللّه علیه و آله) نقل شده که ایشان قبل از خواب مسبحات را تلاوت می نمودند و مى فرمایند:" ان فیهن آیة افضل من الف آیة " (در آنها آیه اى است که از هزار آیه برتر است.)
البته پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) این آیه را تعیین نفرموده ، ولى بعضى از مفسران احتمال داده اند که آیه آخر سوره حشر منظور است ، هر چند دلیل روشنى براى این معنا نیز در دست نیست .
امام باقر(علیه السلام) نیز در حدیثی فرمودند: "من قراء المسبحات کلها قبل ان ینام لم یمت حتى یدرک القائم(علیه السلام)  و ان مات کان فى جوار رسول الله (صلى اللّه علیه و آله)"(کسى که «مسبحات» را قبل از اینکه بخوابد بخواند از دنیا نمى رود تا حضرت مهدى(علیه السلام)  را درک کند، و اگر قبلا از دنیا برود در جهان دیگر در همسایگى رسول خدا خواهد بود.)
مسبحات سوره هائى است که با کلمه ای که از ریشه "سبح" است آغاز مى شود و آن ها هفت سوره است: سوره اسرا، حدید، حشر، صف، جمعه ، تغابن و اعلی.
البته برخی منظور از مسبحات را شش سوره آخر را می دانند و برخی مفسرین مانند نویسنده تفسیر نمونه معتقد است، مسبحات سوره هایى است که با سبح لله یا یسبح لله آغاز مى شود و آن پنج سوره است: سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن.
اگر فرصت بر تلاوت همه مسبحات ندارید، در بین این سور بر تلاوت سوره حشر تاکید ویژه ای شده است. پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) می فرمایند: "من قراء سورة الحشر لم یبق جنة و لا نار و لا عرش و لا کرسى و لا حجاب و لا السموات السبع و لا الارضون السبع و الهوام و الریاح و الطیر و الشجر و الدواب و الشمس و القمر و الملائکة الا صلوا علیه ، و استغفروا له و ان مات من یومه او لیلته مات شهیدا"(هر کس سوره حشر را بخواند تمام بهشت و دوزخ و عرش و کرسى و حجاب و آسمانها و زمین هاى هفتگانه و حشرات و بادها و پرندگان و درختان و جنبندگان و خورشید و ماه و فرشتگان همگى بر او رحمت مى فرستند، و براى او استغفارمى کنند، و اگر در آن روز یا در آن شب بمیرد شهید مرده است.)
همچنین امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: "من قراء اذا امسى الرحمن و الحشر وکل الله بداره ملکا شاهرا سیفه حى یصبح "(هر کس سوره الرحمن و حشر را به هنگام غروب بخواند خداوند فرشته اى را با شمشیر برهنه مأمور حفاظت خانه او مى کند.)
قاعدتا به هر میزان که توجه و تفکر در قرائت بیشتر باشد امید به این آثار نیز بیشتر خواهند بود.
سور مسبحات با "سبح لله" برخی با "یسبح لله" آغاز می شود و در واقع با تسبیح الهی آغاز می گردد.اما این تسبیح به چه معنا است؟
تسبیح که مصدر فعل «سبح» است ، به معناى منزه داشتن است ، منزه داشتن خدا از هر آنچه که مستلزم نقص و ناسازگارى با ساحت کمال الهی است.
در ابتدای سوره حدید آمده است: "سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ"( آنچه در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند؛ و او عزیز و حکیم است.)(1/حدید)
منظور از تسبیح هر آنچه در آسمان ها و زمین است تسبیح حقیقی است نه مجازی و زبان حال. همچنین در جای دیگر می فرماید: " تُسبِّحُ لَهُ السمَوَت السبْعُ وَ الاَرْض وَ مَن فِیهِنَّ وَ إِن مِّن شىْءٍ إِلایُسبِّحُ بحَمْدِهِ وَ لَکِن لاتَفْقَهُونَ تَسبِیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُورا"(آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او مى‏گویند؛ و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى‏گوید؛ ولى شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید؛ او بردبار و آمرزنده است.)(44/اسراء)
که این آیه دلالت بر تسبیح حقیقی  دارد و اگر مجاز بود به این معنا بود که هر موجود ی در آسمان ها و زمین با هستى خود بر پاک و منزه بودن خالقش از هر نقصی دلالت دارد و دیگر نمی گفت:"شما آن تسبیح را نمی فهمید."
پس تمامی موجودات عاقل و غیر عاقل تسبیح الهی با زبان و تنریه به معنای حقیقی کلمه می کنند، هر چند که ما آن را نمی فهمیم.

منبع:tebyan.net

فضیلت و خواص سوره ابراهیم



 

فضیلت و خواص سوره ابراهیم

 

 

محتوای سوره :

حضرت ابراهیم جدّ حضرت رسول(ص)و از پیامبران اولوالعزم مى باشد و مورد تصدیق مسلمانان، یهود و نصارى است. نام چهاردهمین سوره قرآن مجید است که به نام حضرت ابراهیم(ع) نامگذارى شده  ودر این سوره علاوه بر بیان داستان حضرت ابراهیم(ع)، داستان انبیایى چون نوح(ع) وموسى(ع) نیز آمده است. سوره ابراهیم(ع) - 52 آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

 

فضیلت و خواص سوره ابراهیم

ابراهیم، چهاردهمین سوره قرآن است که مکی و 52 آیه دارد.

 

نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «هر کس سوره ابراهیم و حجر را قرائت نماید، ده برابر تعداد کسانی که بت ها را پرستیده اند و کسانی که آن را نپرستیده اند حسنه به او داده می شود.»1

 

آثار و برکات سوره

1) محفوظ ماندن از فقر، مصیبت و دیوانگی

روایت از امام صادق علیه السلام: «هرکس در هر روز جمعه دو رکعت نماز بخواند و در رکعت اول سوره ابراهیم و در رکعت دوم سوره حجر را قرائت نماید هیچگاه فقر به سراغ او نمی آید و مبتلا به جنون نمی شود.»2

 

2) جهت رفع گریه و بی تابی کودک

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس این سوره را نوشته و در پارچه ای سفید گذاشته و بر گردن کودک بیاویزد، از گریه و بی تابی کودک و از بیماری هایی که به سراغ کودکان می آید در امان می مانند.»3

 

3) جهت فصاحت

کسی که آیات 1- 4 سوره را 40 بار بر آبی بخواند و سپس با آن آب خوراکی بپزد و آن خوراک را به دانش آموزانش بخوراند از فصاحت و زبان آوری ایشان تعجب خواهد کرد. و هم چنین هر کسی که دارای زیردستانی است و اطاعت آنان را می خواهد این آیات را بر آب پاکی 40 بار بخواند سپس آن را در منزل یا محلش که در آن می نشیند بپاشد، و آب به جز دیوارها پاشیده نشود.4

 

منبع : پایگاه اینترنتی انهار

(1)مجمع البیان،ج6،ص55

(2)ثواب الاعمال،ص107

(3)تفسیر البرهان،ج3، ص283

(4)خواص القرآن، ص75 به نقل از المصباح، ص606

این صلوات از اسرار می باشد !




 

صلواتی که از اسرار می‌باشد

 

این صلوات از اسرار می‌باشد که اگر برای آخرت بخواند معنویات به دست می‌آورد و مشهور است اگر برای دنیا بخواند گنج پیدا خواهد کرد. ده مرتبه صبح، ده مرتبه عصر، نزدیک مغرب و عشا بخواند و برای ختم ۹۹ مرتبه لازم است.

 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدَنا وَ حَبیبِنا وَ شَفیعِنا مُحَمَّدٍ حاءِ الرَّحْمَه وَ میمی الْمُلک وَ دالِ الدَّوامِ اَسَّیَّد الْکامِلِ الْفاتِحِ الْخاتِمِ کُلَّما ذَکَرَکَ وَ ذَکَرَهُ الذّاکِروُنَ وَ کُلَّما سَهی وَ غَفَلَ عَنْ ذِکْرِکَ وَ ذِکْرِهِ الْغافِلُونَ صَلَواهً دائِمَهً بِدَوامِکَ باقِیّهً بِبَقائِکَ لامُنْتَهی لَها دُونَ ذلِکَ وَ عَلی الِهِ وَ اَصْحابِه کَذلِکَ اَنَّکَ عَلی کُلِ شَیٍْ قَدیر وَ بِالاِجابَهِ جَدیر.

 

منبع:گنج های معنوی

روز هفتم محرم :شهادت حضرت علی‌اصغر




روز هفتم محرم, شهادت حضرت علی‌اصغر, شهادت علی‌اصغر

روز هفتم محرم
در این روز عبدالله بن زیاد نامه‏اى به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتى قطره‏اى آب را به امام ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خوددارى شد!!(53)

عمربن سعد نیز فوراً عمر بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت. در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که: اى حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید! به خدا سوگند که قطره‏اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى!

امام حسین علیه‏السلام فرمود: خدایا او را از تشنگى بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!

حمید بن مسلم مى‏گوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالى که بیمار بود، قسم به آن خدایى که جز او پروردگارى نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب مى‏آشامید تا شکمش بالا مى‏آمد، و آن را بالا مى‏آورد! و باز فریاد مى‏زد: العطش! باز آب مى‏خورد تا شکمش آماس مى‏کرد ولى سیراب نمى‌شد! و چنین بود تا جان داد.(54)

شهادت حضرت علی‌اصغر
 مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (ع) می‌روند و روضه‌ی آن طفل شهید را می‌خوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است ؛ ولی به واقع پیر عشق است.


 حوریان، محو رخ مه‌پاره‌ات
 کعبه‌ی خیل ملک، گهواره‌ات


 گردش چشمان تو عشق‌آفرین
 رشته‌ی قنداقه‌ات حبل‌المتین


 زینت آغوش و دامان رباب
 آینه‌گردانِ رویت، آفتاب


 عالم و آدم همه محتاج تو
 بر سر دوش پدر معراج تو


 بسته بر هر تار موی تو نجات
 تشنه‌ی لب‌های تو آب حیات


 کودکی ، اما به معنا پیر عشق
 روی دستان پدر ، تفسیرِ عشق

 

 تلخ‌ترین لحظات تاریخ نزدیک می‌شد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین(ع) به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین(ع) و امام سجاد(ع) که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین(ع) به دست بگیرد.

 امام(ع) چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».

 صدای این کمک‏خواهی امام که به خیمه‌ها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام به سوی خیمه‌ها رفت، شاید که بانوان با دیدن او اندکی آرام گیرند؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسین» ـ که به علی اصغر معروف بود ـ را شنید که از شدت تشنگی می‌گریست.

 علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ که نه آبی در خیمه‌ها بود تا وی را سیراب کنند ، و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد.

 امام(ع) قنداقه‌ی علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمی‌کنید بر این طفل ترحم نمایید ... »

 اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا (ص) را به مشتی آب میهمان کنند، تیراندازی از بنی‌اسد (که گفته شده است «حرملة بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام(ع) به خون رنگین شد... سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره از بدن جدا شده بود...


 آتش عشق تو در من شعله‌ور بود ای پدر
 پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر


 امام(ع) دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» یعنی: «تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خداوند آن را می‌بیند»... در همین حال، «حصین بن تمیم» تیر دیگری افکند که بر لبان مبارک امام(ع) نشست و خون از دهان حضرت جاری شد. امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت می‌کنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم می‌کنند»...


 اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت
 یارای سخن با من دلتنگ نداشت


 یا رب! تو گواه باش، شش‌ماهه‌ی من
 شد کشته‌ی ظلم و با کسی جنگ نداشت


 آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند‌؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه‌ی کوچک را دفن کرد...

 شهادت علی اصغر (ع) از سخت‌ترین و جانگدازترین مصیبت‌ها در نزد ائمه بوده است... «مـنهال بن عمرو کوفی» گوید: در مدینه خدمت على بن الحسین(ع) رسیدم. امام پرسید: «حرمله چه شد؟» عـرض کردم: مـوقـعـى که من از کوفه بیرون آمدم زنده بود. امام دست‏ها را به طرف آسمان بلند کرد و سه بار دعا کرد: «اللّهمّ أذقـه حرَّ الحدید، اللّهمّ أذقه حرّ الحدید، اللّهمّ أذقه حرّ النّار». یعنی: «خدایا حرارت آهن را به او بچشان»...

 همچنین «عقبة بن بشیر اسدی» می‌گوید امام باقر(ع) به من فرمود: «ما از شما بنی‌اسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.

 این نمونه‌ها، نشان‏دهنده آن است که این داغ چگونه بر دل اهل‌بیت: مانده است...

 و این داغ بر دل ما نیز هست؛ و بر دل انسانیت نیز؛ تا زمانی که مهدی آل‌محمد (عج) قیام کند و انتقام از ظالمان بستاند...

 الا لعنة الله علی القوم الظالمین ؛ و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.

 

 منبع:tebyan-zn.ir
tebyan.net