بهترین دعا برای ثروتمند شدن



ثروتمند شدن,دعای ثروتمند شدن,دعای رزق و روزی,بهترین دعا برای ثروتمند شدن

 دعا برای ثروتمند شدن
کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن هم، یک صلوات بفرستد… (أَغنِنی بِحَلالِِکَ عَنِ حَرامِکَ، وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک

چه قدر خوب است انسان از ناحیه ى امر روزى راحت باشد، زیرا همّ و غم روزى بدتر از زحمت کار است. کسى که به همّ و غم روزى مبتلاست، شب و روز کار مى کند و پیوسته غصّه ى روزى را مى خورد!خدا کند یقین براى انسان روزى شود! آیا آدمى هست که مى ترسد از گرسنگى بمیرد؟! ولى باید بداند هم چنان که امکان دارد از گرسنگى بمیرد، اگر مردن او مقدّر شده باشد، ممکن است از سیرى بمیرد.

 علم بهتر است یا ثروت؟
از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده و علامه مجلسی (ره) آن را نقل نموده اند. این ختم به صورت زیر می‌‌باشد:

اگر اول ماه (قمری) روز دوشنبه بود، از روز اول تا چهاردهم، سوره واقعه خوانده شود، و مقدار خواندن هر روز به تعداد شماره روزهاست، به این شکل که در روز اول ـ مثلا ـ یک مرتبه، و در روز چهاردهم چهارده مرتبه خوانده می‌شود.

بعد از اتمام خواندن سوره مبارکه واقعه در هر روز،این دعا نیز خوانده شود: «اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی فیهِ وَ أرْسِلْهُ عَلی اَیْدی خِیارِ خَلْقِکَ وَ لا تُحْوِجْنی اِلی شِرارِ خَلْقک. وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِیْنُونِیَّتِکَ وَ وَحْدانِیَّتِکَ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیََّ حَیْثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیْهِ یَکُونُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَِیْءٍ قَدیرٌ. یا حَیُّ یا قَیُّومُ، یا واحِدُ یا مَجیدُ، یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنیُّ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَمِّمْ عَلَیْنا نِعْمَتَکَ، وَ هَنِّئْنا کَرامَتَکَ، وَ اَلْبسْنا عافیَتَکَ.»

و در هر پنجشنبه‌ای که در این میان ـ اول تا چهاردهم ـ قرار دارد این دعا خوانده شود: «یا ماجِدُ، یا واحِدُ، یا جَوادُ، یا حلیمُ، یا حَنّانُ، یا مَنّانُ، یا کَریمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها شَعْثی وَ تَقْضی بها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بها شَأنی برَحْمْتِکَ یا سَیِّدی» (بیان آیت الله العظمی سید “صادق روحانی” در مورد دعایی برای ثروتمند شدن )

این کار و این ختم، بارها جهت توسعه رزق و تسهیل امور مشکل و ادای دین تجربه شده و موثر بوده است.

ذکری که روزی را فراوان می کند !
کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن هم، یک صلوات بفرستد… (أَغنِنی بِحَلالِِکَ عَنِ حَرامِکَ، وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک: خدایا! مرا به وسیله حلالت از حرام خویش بی نیاز کن، و با فضل و بخشش خودت، از هر چه غیر خودت بی نیاز ساز!)[گوهرهای حکیمانه ، آیت الله بهجت ،ج۱۴]

صبر و شکیبایی در برابر فقر و کمبودها
فقرا در کمبودها و فقر و نداری، باید صبر و شکیبایی داشته باشند؛ و بدانند که آنها هم از نعمت های دیگری برخوردارند که اغنیا برخوردار نیستند. و ثروتمندان، بلاها و ابتلائات و گرفتاریهایی دارند که مستضعفان و محرومان ندارند! [در محضر بهجت:ج۱/ص۶۸]

خوبی و خوشی عیش، تنها به زیادی وسایل راحتی نیست؛ راحتی درونی و رفاه و خوشی و آرامش دل، به داشتن وسایل رفاه و راحتی نیست؛ بلکه چه بسا وسایل رفاه، اسباب نگرانی و ناراحتی و اضطراب درونی را فراهم کنند! [در محضر بهجت:۱/۶۸]

هر کس به روحِ خود توجه کند، می بیند که از سنخ این جا نیست؛ بلکه برای انجام کاری و تحصیل امری، چند روزی به این جا آمده است و دوباره باز می گردد: (مَن عَرَفَ نَفسَهُ، عَرَفَ رَبَّه: هر کس خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است.)

مادیات را تنها وسیله قرتار دهیم ، نه هدف نهایی
خدا کند که مادیات برای ما وسیله باشند، به گونه ای که وقتی امور دنیویه به ما اقبال کردند، سبب تأکید و اقبال ما به امور معنویه و آخرت گردند. [در محضر بهجت:ج۱/ص۸۲]

بعضی از علما با سفارش به نماز اول وقت و یا نماز شب، زندگی آینده فرزندانشان را تأمین کردند. [در محضر بهجت:ج۱/ص۸۵]

داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه و آرامش دل است: (اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ…: تنها وسیل? آرامش دل، ذکرُ الله است) ولی ما بر اسباب تکیه می کنیم و از مسبّبُ الاسباب غافل هستیم. [در محضر بهجت:ج۱/ص۸۶]

ما زیاد غصه رزق و روزی را می خوریم!
خداوند تعالی در قرآن، به همان طریقی که معاد، قیامت، بهشت و جهنّم را بیان نموده اند، به همان طریق می فرمایند: (رزق و روزی همه بندگان را من می دهم.) [فیضی از ورای سکوت:ص۲۳۰]

اگر ما به اندازه ای که این بچه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم، و می دانستیم که هر چه از او بخواهیم می دهد، هیچ مشکلی نداشتیم و همه کارهایمان درست می شد.[فریادگر توحید:ص۱۶۲]
 ثروت

هر کس به روحِ خود توجه کند، می بیند که از سنخ این جا نیست؛ بلکه برای انجام کاری و تحصیل امری، چند روزی به این جا آمده است و دوباره باز می گردد: (مَن عَرَفَ نَفسَهُ، عَرَفَ رَبَّه: هر کس خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است.)[نکته های ناب:ص۸۵]

اگر بالغیر بودن را فهمیدیم [یعنی همه چیز از خدا است]، اقبال است؛ و در این حال، هر چه از او بخواهی، می شود و خداوند به او خطاب می کند (إِلَی المَلِکِ الحَیِّ القَیُّوم: به بنده ام، که پادشاهِ زنده و پابرجا است!) زیرا بنده وقتی رو به آن طرف می کند، ازل و ابد را به هم پیوند می دهد، و وقتی رو به این طرف می کند، پشت پای خود را هم نمی بیند![نکته های ناب:ص۸۹]

ما وقتی این گونه کرامت ها را [از اهلش] می بینیم، با خود می گوییم: ای کاش ما هم می توانستیم انجام دهیم! و حال این که چنین کرامت ها کجا، و امکان معرفت و خداشناسی که خدا به ما داده است کجا؟![در محضر بهجت:ج۲/ص۱۵۸]

خدا کند یقین او، روزى او باشد!
آقا سیّد على قاضى طباطبایى ـ رحمه اللّه با این که منقطع بود ” اَشَدَّ الانْقِطاعِ ” او، حتّى از انقطاع طلاّب منقطع تر بود ـ زیرا آن ها راه خانه ى علما و مراجع را مى دانستند ولى او آن را هم نمى دانست ـ مى گفت: هفتاد سال از عمرم گذشته یا بیشتر، ولى یک شب نشده است که بگوییم، امشب شام نداریم. خدا کند هر کسى یقینِ او، روزىِ او باشد!

پیرمردى در کاروانسرایى ساکن بود. قافله اى وارد شدند و شام خوردند، مقدارى زیاد آمد، گفتند: ببینیم آیا کسى در این جا هست، جست و جو کردند و به آن پیرمرد رسیدند و به او گفتند: شام خورده اى؟ گفت: نه. گفتند: مقدارى غذا داریم، آیا میل دارى؟ گفت: اگر شکر پلو باشد مى خواهم، ولى چون غذاى آن ها پلو مرغ بود قبول نکرد. قافله ى دیگر آمد آن ها هم غذاى دیگرى داشتند لذا باز قبول نکرد و گفت: اگر پلو شکر باشد مى خواهم. تا این که قافله ى سوّم آمد و آن ها پلو شکر داشتند و قبول کرد و گفت: پانزده سال است که شام من، غیر از پلو شکر نیست!

منبع:askdin.com

خدا در قیامت به این افراد رحم می ‌کند!




قیامت از دیدگاه قرآن،حسابرسی در قیامت

به هم دیگر رحم کنید تا خداى متعال به شما رحم کند

 

خداوند مهربان در آیات متعدد در سوره هاى قرآن خویشتن را با صفت رحم و شفقت و مهربانى یاد کرده و خود را به بندگانش با این اوصاف جمیله معرفى نموده است. (المعجم المفهرس ماده رحم از باب نمونه: سوره اعراف (7)، آیه 156 و آیه 151 و سوره یوسف (12)، آیه 64 و آیه 92)


و هنگامى که مسلمانان حقیقى و پیروان واقعى آئین مقدس اسلام را در کتاب آسمانى خود توصیف و تمجید مى کند، درباره آن مى فرماید: مومنین به همدیگر رئوف (فتح (48)، آیه 29، و سوره حدید (57)، آیه 27 و بلد (90)، آیه 17) و مهربان و به یکدیگر دلسوز و غمخوار هستند .

مرحوم علامه مجلسى(ره) در کتاب بحارالانوار بابى راجع به این موضوع و مطلبی به نام "التراحم و التعاطف و التودد" منعقد نموده است.(بحار، ج 74، ص 390)


خود را بنده خدا بدانیم
به هم رحم کنید تا خداى متعال به شما رحم کند. کسانى که دستشان باز است، دست تعدّى به سمت منافع و مصالح دیگران دراز نکنند. کسانى که زرنگى و هوش و امکانات و قدرت و مسئولیت و توانایی هاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از این توانایی ها در راه تعدّى به دیگران استفاده نکنند.

خود را بنده خدا بدانیم؛ در مقابل بقیه بندگان خدا، خود را موظّف به همراهى، احسان، نیکى و رعایت انصاف بدانیم؛ آن‏ گاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد بارید؛ ما را شستشو خواهد داد و برکات خود را بر ما نازل خواهد کرد.

البته این وظیفه همه است؛ ولى کسانى که در جامعه تمکّن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ کلمه‏اى در میان مردم دارند، بیش از دیگران در مقابل این بار سنگین - بار خودسازى و محدود کردن قواى خود از تجاوز به دیگران - مسئولند.(بیانات آیت الله خامنه ای)

 

موفقیت در پرتو دلسوزی
ما اگر صفحات تاریخ پیشینیان و گذشتگان را ورق بزنیم و حالات آنان را تجزیه و تحلیل نموده و کاملا بررسى کنیم ، خواهیم دید که اکثریت موفقیت و کامیابى آنان در پیشرفت اهداف مقدسه و عامل نفوذ افکار پاک تربیتى آن بزرگواران در روحیه مردم جهان از همین راه بوده است و به وسیله شفقت و مهربانى، پله هاى تعالى و ترقى را پیموده اند و به درجه نهائى رسیده اند.


چنانچه از فضیل بن عثمان منقول است که گفت: از حضرت صادق (علیه السلام ) شنیدم فرمود: هر که واجد نرم خوئى و ملایمت بوده و با مردم خوش رفتارى نماید، هر هدفى که داشته باشد، مى تواند فراهم کرده و به دست آورد. کافى، ج 2، ص 120)

چنانچه خداوند متعال درباره خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: اگر تندخوى و بى رحم و سنگدل بودى، از اطراف و پیرامونت متفرق و پراکنده مى شدند. (آل عمران (3)، آیه 159)

علامت تقوا
صفت مزبور را رهبران دینى نشانه تقوا و پرهیزگارى معرفى نموده اند چنانچه حضرت باقر (علیه السلام ) از پدر بزرگوارش امیرالمومنین على (علیه السلام ) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: براى متقین و پرهیزگاران و دینداران علائم و آثارى است که به وسیله آنها معلوم و شناخته مى شوند. و حضرت پس از شمردن چند نشانه یکى را هم دلسوزى و غمخوارى ضعفا و ناتوانان و بیچارگان نام برد. (بحار، ج 70، ص 282، حدیث 2) 

قیامت از دیدگاه قرآن,حسابرسی در قیامت

خداوند از میان بندگانش به رحم کنندگان رحم می کند

 

 اعمال سنگدلان توقیف مى شود
از بعضى اخبار معلوم مى شود کسانى که با مخلوقات و بندگان خدا رئوف و مهربان نیستند و در مواقع گرفتارى و مصائب از وضع رقت بار و اسف انگیز آنان ناراحت نمى شوند و به داد و فریادشان نمى رسند، خداوند عبادات و اعمالشان را قبول ننموده و نمى پذیرد و به فرشتگان و حافظین اعمال دستور مى دهد که اعمالشان را به طرف خودشان برگردانید.


چنانچه در خبر معاذ از پیامبر خدا به این مطلب تصریح شده است و در آخر آن خبر است که: فرشتگان و حافظین اعمال کارهاى نیک و شایسته انسان را با طمطراق و شأن و شوکت مخصوص به آسمان ششم مى رسانند و دربان و نگهبان آسمان مزبور دستور مى دهد توقف کنید زیرا من مأمور رحمت و شفقتم . پس از رسیدگى و ارزیابى، امر مى کند آن را به صورت صاحبش بزنید تا چشمانش کور و نابینا گردد زیرا صاحب آن رحم ندارد و اگر بنده و عبد پروردگار به چیز دنیوى و یا اخروى دچار و گرفتار مى گشت دلش براى او نسوخته بلکه او را سرزنش و مسخره مى کرد و من موظف و مکلفم که نگذارم عمل او از من بالاتر برود. (انوار نعمانیه ، ج 2، ص 210 و بحار، ج 70، ص 247، حدیث 20)


و از این جهت است که نرم خویى و خوش رفتارى را بهترین و با فضیلت ترین اعمال و کردار بشر معرفى نموده اند و سخت گیرى و درشتى و تندخویى را معادل شرک و کفر ذکر کرده اند.


خدا در قیامت به این افراد رحم می ‌کند
از پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نقل شده که فرمودند: "هر کس به مسلمانان رحم نکند، خداوند به وی رحم نمی کند." (نهج الفصاحه، ص745 ، ح2885 )


همان حضرت (صلی الله و علیه وآله) فرمودند: "جز این نیست خداوند از میان بندگانش به رحم کنندگان رحم می کند." (همان)


از پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نقل شده که فرمودند: "مَثل مومنین در رحم آوردن به یکدیگر و دوستی کردن و پیوستن به همدیگر مانند یک جسدند چون عضوی از آن به درد آید سایر اعضاء در بیدار ماندن و تب داری با آن همدردی می کنند." (نهج الفصاحه، ص745)

از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: "رساترین چیزی که رحمت حق به وسیله آن کشیده می شود آن است که برای همه مردم مهربانی را در دل داشته باشی." (سفینه البحار)


و در بعضی از روایات امیرالمومنین (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نقل کرده اند که آن بزرگوار فرمودند: "خداوند به مخلوقات و بندگان خویش شفیق و مهربان است و کسانی که دلشان برای آنان می سوزد مورد توجه خدا قرار گرفته و ایشان را دوست می دارد." (بحار الانوار)

در آثار رحم کردن در اخبار و روایات وارد شده است: "به آنکه نرم خوئی و خوش رفتاری با بندگان خدا داده شده است، خیر و سعادت و خوشبختی هر دو جهان به او عطا شده است و هر که از این خوی نیکو و خصلت پسندیده محروم شده از خیر نیکبختی هر دو گیتی بی نصیب و بی بهره گردیده است." (همان)

منابع:
بحارالانوار
سفینه البحار
میزان الحکمه
گفتار علوى ، مجموعه سخنرانى هاى سید مهدى علوى
بیانات آیت الله خامنه ای

تبیان

راهکارهای هشت گانه توجه در نماز




 

 

راهکارهای هشت گانه توجه در نماز

 

آیت الله العظمی وحید خراسانی در پاسخ به سوالی در خصوص توجه در نماز، رعایت امور هشتگانه را توصیه کرد.

متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به این شرح است:

سؤال :چه کنیم تا در نماز حواسمان پرت نشده و توجّه‌مان به خدای تعالی باشد؟

 

پاسخ: بعضی از اموری که برای حضور قلب در نماز سفارش شده است عبارتند از:

اول: وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد، از امام رضا(ع) روایت شده که وضو موجب طهارت و تزکیه‌ی دل است (وسائل الشیعه ‌1/ ‌367 ابواب وضو باب‌1 حدیث ‌9)

 

دوم: در عظمت نماز و در روایاتی که درباره‌ی نماز وارد شده تأمّل نماید.

 

سوم: مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع می‌کند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت (مجالس صدوق و ثواب الاعمال عن ابن‌ ابی‌یعفور قال «قال ابوعبدالله الصادق‌7 اذا صلّیت صلاة فریضة فصلّها لوقتها صلاة مودّع یخاف ان لا یعود الیها ابدا»)

 

چهارم: وقتی روبه قبله می‌نماید سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی نماید.

 

پنجم: به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند.

 

ششم: اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز می‌شود، تا آن لحظه ای که از نماز خارج می‌شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر می‌نماید، و ملکی بالای سر او ایستاده و می‌گوید: ای نمازگزار اگر می‌دانستی چه کسی به تو نظر می‌نماید و با چه کسی مناجات می‌کنی هرگز از او رو بر نمی‌گرداندی و ابداً از جای خود بر نمی‌خواستی (کافی عن ابی‌جعفر‌7 قال: «قال رسول‌الله (ص) اذا قام العبد المؤمن فی صلاته نظر الله عزوجل الیه (اقبل الله الیه) حتی ینصرف ... و وکّل الله به ملکاً قائماً علی رأسه یقول له ایها المصلی لو تعلم من ینظر الیک و من تناجی ما التفتّ و لازلت من موضعک ابداً» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب ‌8 حدیث ‌5 از کافی)

 

هفتم: اینکه بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانه‌ی آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفته‌اند. (عنه (ص) ... و اظّلته الرحمة من فوق رأسه الی افق السماء و الملائکة تحفّه من حوله الی افق السماء...» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب ‌8 حدیث ‌5 از کافی)

 

هشتم: آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می‌افزاید اهتمام نمائید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو نمودن و شانه و مسواک زدن.

 

حدود آزادی در قرآن کریم کدام است؟




حدود آزادی در قرآن,آزادی و آزادگی

از آن‌جا که بحث «آزادی» وصفی از اوصاف نفسانی انسان است، با تعدد و تفاوت انسان‌شناسی‌ها، معنا و مفهوم آن متعدد می‌گردد، هستی شناسی و جهان بینی هر شخص، به انسان شناسی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد و هر انسان شناسی خاص، مفهوم ویژه‌ای از آزادی به ما عرضه می‌کند، از این رو آزادی از نظر اسلام با آزادی مورد نظر مکاتب غربی غیر دینی و غیر اسلامی تفاوت فراوان دارد.


«آزادی» هیچ‌گاه نمی‌تواند مطلق و نا محدود باشد، جهان بینی الهی می‌گوید: جهان دارای مبدأ و معاد است و برای انسان ، وحی و رسالتی آمده و انسان درعین طبیعی بودن، دارای حیثیت وجودی فرا‌طبیعی می‌باشد و انسان مسافری است که عوالمی را پشت سر گذاشته و عوالمی را پیش رو دارد و با مرگ نابود نمی‌شود.[1] بنابراین، گرچه انسان تکویناً موجودی مجبور نیست، ولی آزادی او در دایرة دین الهی و دستورهای حیات بخش آن است. آزادی دارای انواع و اقسامی است که به برخی از آن‌ها و آیات مربوط به آن اشاره می‌شود:


1ـ آزادی اندیشه و تفکر و تعقل؛ زیر بنای انتخاب صحیح هدف، برخوردار بودن از هدایت الهی می‌باشد. قرآن کریم می‌فرماید: «کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون؛[2] این گونه خداوند آیاتش را برای شما روشن می‌گرداند، باشد که (در کار دنیا و آخرت) بیندیشید.» و در آیات دیگری منابع و موضوعات اندیشیدن و تفکر را برای اندیشمندان معرفی می‌کند که برخی از آن‌ها عبارتند از: الف) آفاق، (ق، آیة 6 و 7). ب) انفس، (اسراء، آیة 41). ج) تاریخ گذشتگان، (طه، آیة 128) و ...


2 ـ آزادی سیاسی:
قرآن کریم، حق دخالت در نظام سیاسی و برخورداری از حق انتخاب را به رسمیت می‌شناسد و از هرگونه استبداد نهی می‌کند و لزوم دخالت مردم در تعیین و سرنوشت امور خویش، را یادآور و آزادی سیاسی آنان را به رسمیت شناخته و تأمین کرده است، چنا‌ن‌که می‌فرماید: «و شاورهم فی الامر[3]» و نیز سوره‌ها و آیات (فتح،آیة 10، و توبه، آیة 6 و 85 و...)


3 ـ آزادی عقیده و انتخاب دین:
قرآن کریم در راستای تکریم و احترام به اراده انسان و اندیشه و شعور او هرگونه تحمیل عقیده و اجبار در امر انتخاب دین را نهی می‌کند. اساساً در اسلام تحقیق در انتخاب دین و پذیرش اصول دین یک امر ضروری محسوب می‌شود. چنان‌که می‌فرماید: «... لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی ...[4]، در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است ...» و نیز آیات 217 بقره و ... .


4ـ آزادی بیان:
آزادی بیان از نظر قرآن یک سنت الهی و توصیه اولیای او به شمار می‌رود و اساساً  آیات و سوره‌های قرآن سرشار از گفتگوهای منطقی، شنیدن سخن مخالفان، آزادی بیان و ... می‌باشد، چنان‌که سوره‌ها و آیات «زمر آیة 18؛ آل عمران آیة61 و ... » به آن اشاره دارد[5].


البته باید توجه داشت که هرگونه سوء استفاده از آزادی و توطئه بر ضد ارکان اسلام و اصول اساسی آن ممنوع بوده و باید میان دشمنان حقیقی اسلام که در پوشش شعار و سازمان‌های به اصطلاح حقوق بشر بیشتر به دنبال استفاده ابزاری از آزادی هستند و آزادی خواهان واقعی تفاوت قائل شد.


باید توجّه داشت که آزادی در عرصه‎های مختلف دارای حدود و موازینی است و آزادی لجام گسیخته و بدون قید، هرج و مرج به دنبال دارد. از جمله قرآن کریم درباره تعدی نکردن به حدود و احکام الهی و رعایت مرزهای الهی می‎فرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛[6] ... این‎ها (احکام) حدود و مرزهای الهی است از آن تجاوز نکنید، هر کس از آن تجاوز کند ستمگر است.»


از آن‎جا که انسان موجود محدودی است، آزادی او نیز محدود است، چون وصف در اصل تحقق خود تابع هستی موصوف است در تمام شؤون هستی نیز تابع وجود خود خواهد بود، یعنی اگر هستی موجودی نامحدود غیرمتناهی بود، خصوص وصف ذاتی او نیز همانند اصل وجود ذات او بیکران است گرچه وصف فعل او محدود است، همان گونه که هستی انسان محدود است و اوصاف و کمال او از قبیل حیات، علم، قدرت، اراده و مانند آن متناهی است، آزادی او نیز محدود خواهد بود.


تنها مرجع تعیین حدود آزادی نیز خداوند متعال است.[7]
بنابراین، از دیدگاه قرآن محدوده آزادی تا جایی است که مخالف اسلام یا عفت عمومی و مصالح حکومت اسلامی نباشد.[8]


===============================
پی نوشت ها :
[1] . ر.ک: مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، قم، انتشارات صدار، ص 14.
[2] . بقره/ 219
[3]  . آل عمران/ 158.
[4]  . بقره/ 256.
[5]  . ر.ک: هاشمی رفسنجانی، اکبر، فرهنگ قرآن، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ‌ج 1، ص 160-181.
[6] . بقره/ 229.
[7] . ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، فلسفه حقوق بشر، قم، مؤسسه نشر اسراء، ص 40 ـ100.
[8] . امام خمینی (ره)، روح الله، صحیفه نور، تهران، مرکز نشر و تنظیم آثار امام خمینی، ج 21، ص 194.

منبع:andisheqom.com

سه گروه پیش از همه داخل بهشت مى شوند!




 

 

سه گروه پیش از همه داخل بهشت مى شوند

 

 

پیامبر اکرم فرمود: سه گروه پیش از همه داخل بهشت مى شوند و سه گروه پیش از همه به دوزخ افتند.

 

اما اولین شخصى که داخل بهشت مى شود، شهید است . پس از او بنده اى که خدایش را به خوبى پرستش کرده است . سپس ‍ انسان وارسته و پاکدامن .

 

اما نخستین کسى که داخل جهنم مى شود سلطان جائر و فرمانده ظالم است . وپس از او ثروتمندى که حق الله و حق الناس ‍ را رعایت نکند. سپس فقیر و نیازمند متکبر و خودخواه .