آیت الکرسی سید آیات قرآن

امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی که آیت الکرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الکرسیآیه ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین خورد.

 

در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

 

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال کرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"

 

مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج های عرش نازل شد که بت های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.

 

===================

 

آیت الکرسی سید آیات قرآن

پیامبر به حضرت علی (ع) فرمود: " یا علی ! من سید عربم-مکه سید شهر هاست- کوه سینا سید همه کوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است - فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه کتاب هاست - بقره سید همه سوره های قرآن است - ودر بقره یک آیه است که آن آیه 50کلمه دارد و هر کلمه 50 برکت دارد و آن آیت الکرسی است.

 

================================

 

پا داش کسی که آیت الکرسی را زیاد می خواند

عبدالله بن عوف گفته است:" شبی خواب دیدم که قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی کردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و کاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این کاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت.

 

بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم که از خواب پریدم و خدا را شکر گفتم.

 

صبح که شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف کردم.

 

او گفت : معلوم است که تو آیه الکرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از کجا فهمیدی. گفت برای اینکه این آیه 50 کلمه و 175 حرف دارد. من از زیرکی حافظه او تعجب کردم. آنگاه به من گفت : هر که آیه الکرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود.

 

=========

 

داستان نزول

رسول اکرم (ص) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (18و19 آل عمران) و قل اللهم (26-27آل عمران) و سوره توحید و آیه الکرسی را به زمین نازل کندهمگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی که بین آن ها و خداوند حجابی نبود.

 

سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی کسانی که عصیان و گناه می کنند می فرستی ؛ در حالی که ما پاک و مطهر هستیم.

 

سپس خدای متعال فرمود :" به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ کس شما را بعد از نماز نخواند مگر این که او را در مرتبه بالای قدس جای دهم که از نعمت های آن استفاده کنند و در هر روز 70 بار به او با نظر رحکت خود بنگرم و در هر روز 70 حاجت او را برآورم هرچند که بسیار گناه کرده باشد که کمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود)

 

====================

 

آیت الکرسی برای حفظ چشم

بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الکرسی بگویید:"اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(ع)"

 

==========

 

امان نامه الهی

امام کاظم (ع) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنیدم که کسی داشت سوره حمد را می خواند پس حضرت فرمود: هم شکر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسید. بعد حضرت شنید که سوره توحید می خواند فرمود: ایمان آورد و ایمنی به دست آورد و سپس شنید که سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزیده شد و بعد شنید که آیت الکرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برایش فرو فرستاد.

 

================

 

قرآن برتر است یا تورات؟

روایت شده که از پیامبر (ص) پرسیدند: قرآن برتر است یا تورات؟ فرمودند: در قرآن آیه ای است که از تمام کتابهایی که خداوند بر پیامبرانش نازل فرموده بهتر و برتر و والاتر است و آن آیه الکرسی است.

 

پیامبر فرمودند با فضیلت ترین آیه ای که بر من نازل شد آیه الکرسی است.

 

پیامبر فرمودند آیه الکرسی وسوره توحید عظیم تر از همه چیزهایی است که دون و پست تر از خداست.

 

پیامبر (ص) فرمودند: دانش بر تو گوارا باد. سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست این آیه دارای دو زبان و دو لب است که در عرش الهی تسبیح و تقدیس خدا می گوید.

 

رسول خدا (ص) فرمود: در شب معراج دو لوح را دیدم ، که در یک لوح سوره حمد و در لوح دیگر کل قرآن قرار داشت که سه نور از آن می درخشید . پس گفتم ای جبرئیل این نوره چیست؟ جبرئیل در جواب گفت : آن سه نور یکی سوره توحید و یکی سوره یاسین و دیگری آیه الکرسی می باشد.

 

پیامبر (ص) فرمودند: در معراج در آـسمان هفتم دیدم که ملائکه حجب سوره نور را می خوانند ، خزان کرسی آیه الکرسی و حمله عرش سوره مومن را می خوانند.

 

امام صادق (ع) فرمود: همانا من از آیه الکرسی برای بالا رفتن درجات استفاده می کنم.

 

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه سوره حمد و توحید و قدر را با آیه الکرسی بخوانید و بعد از آن برخیزید و و رو به قبله حاجات خود را از خدا بخواهید که حاجاتتان بر آورده خواهد شد زیرا اسم اعظم هستند.

 

امام علی (ع) فرمودند اگر شما از آثار معنوی آیه الکرسی آگاه بودید در هیچ حال خواندن آن را ترک نمی کردید.

 

امام محمد باقر (ع) فرمودند: هر کس یک بار آیه الکرسی را بخواند خداوند هزار ناراحتی از ناراحتی های دنیا و هزار سختی آخرت رااز او دور می کند که کمترین ناراحتی دنیا فقر و کمترین سختی آخرت فشار قبر است.

 

رسول خدا در خواب به دختر خویش فرمودند: ترازوی اعمال خویش را با آیه الکرسی سنگین گردان. زیرا هرکس آن را قرائت نماید آسمان وزمین با فرشتگانش به جنبش و حرکت در آیند و خداوند را با صدای بلند به پاکی یاد کنند و او را بزرگ بدارند و تسبیح گویند. پس از آن تمامی فرشتگان از خداوند می خواهند که گناه خواننده آیه الکرسی را ببخشد و از خطا و لغزشش در گذرد.

 

رسول خدا (ص) فرمودند: هرکس آیه الکرسی را یک بار بخواند اسم او از دیوان اشقیا و انسان های بد محو می شود.

 

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر فرمودند: هر کس 100 مرتبه آیه الکرسی را بخواند چنان باشد که همه عمر خود را عبادت کرده باشد.

 

=======

 

بعد از نماز

پیامبر فرمودند: هر کس آیه الکرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شکافته گردد و به هم نیاید تا خداوند متعال به سوی خواننده آیت الکرسی نظر رحمت افکند و فرشته ای را بر انگیزد که از آن زمان تا فردای آن کارهای خوبش را بنویسد و کارهای بدش را محو کند.

 

رسول اکرم (ص) فرمود: یا علی بر تو باد به خواندن آیه الکرسی بعد از هر نماز واجب. زیرا به غیر از پیغمبر و صدیق و شهید کسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی کند و هر کس بعد از هر نماز آیه الکرسی را بخواند به جز خداوند متعال کسی او را قبض روح نمی کند و مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلا فاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد کسی بر خواندن آیه الکرسی مواظبت نمی کند.

 

در روایتی از امام باقر آمده است:" هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز بخواند از فقر و بیچارگیدر امان شود و رزق او وسعت یابد و خداوند به او از فضل خودش مال زیادی بخشد."

 

رسول اکرم فرمودندک هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان نگه دارد.

 

جهت نور چشم بعد از هر نماز دست بر چشم بگذارد و آیه الکرسی بخواند و بگوید :" اعیذ نور بصری بنور الله الذی لا یطفی"

 

خداوند به موسی بن عمران وحی فرمود: کسی که بعد از نماز واجبش آیه الکرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاکرین - اجر انبیا و عمل صدیقین را عطا فرماید و چیزی جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگیری نمی نماید. مداومت نمی نماید به آن مگر پیامبر یا صدیق یا کسی که از او راضی شده ام و یا شخصی که شهادت را روزی او می نمایم.

 

=============

 

زیادی علم وحافظه

پیامبر (ص) روایت کرده است که فرمودند : 5 چیز حافظه را قوی می گرداند: خوردن شیرینی - گوشت نزدیک گردن - عدس - نان سرد و خواندن آیت الکرسی

 

عالمی گوید : هر که علم می خواهد بر پنج چیز مواظبت می کند:

 

1- پرهیزکاری در آشکارا و پنهان 2- خواندن آیت الکرسی 3- همیشه با وضو بودن 4- نماز شب خواندن حتی اگر دو رکعت باشد. 5- غذا خوردن به منظور نیرو گرفتن نه شکم پر کردن.

 

===

 

سفر

امام صادق (ع) فرمود: سفر را با دادن صدقه و یا با خواندن آیت الکرسی آغاز کنید. کسی که در سفر هر شب آیه الکرسی را بخواند هم خودش در سلامت باشد و هم چیزهایی که همراه اوست.

 

====

حاجت

اگر برای کسی کار مهمی پیش آمده باشد و بخواهد که زود انجام شود و به صحرایی رود که در آنجا کسی نباشد و خطی دور خود بکشد و رو به قبله با تواضع بنشیند و 70 بار آیه الکرسی را بخواند . بدون شک در آن روز حاجات او بر آورده شود . این کار تجربه شده است و شکی در آن نیست.

 

رسول اکرم (ص) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه ی خود بیرون آمدی آیه الکرسی را بخوان که حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.

 

امام علی (ع) فرمودند: هرگاه یکی از شما اراده حاجتی کند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه 190تا آخر) و آیه الکرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا که در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.

 

در روایت آمده است هر کس آیت الکرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد.



 

خواص آیت الکرسی

 

 

حاجت

 


اگر برای کسی کار مهمی پیش آمده باشد و بخواهد که زود انجام شود و به صحرایی رود که در آنجا کسی نباشد و خطی دور خود بکشد و رو به قبله با تواضع بنشیند و 70 بار آیه الکرسی را بخواند . بدون شک در آن روز حاجات او بر آورده شود . این کار تجربه شده است و شکی در آن نیست.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه ی خود بیرون آمدی آیه الکرسی را بخوان که حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.

امام علی (علیه السلام) فرمودند: هرگاه یکی از شما اراده حاجتی کند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه 190تا آخر) و آیه الکرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا که در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.

در روایت آمده است هر کس آیت الکرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد. آیت الکرسی برای حفظ چشم :
بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الکرسی بگویید:"اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(ع)"

امان نامه الهی :
امام کاظم (ع) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنیدم که کسی داشت سوره حمد را می خواند پس حضرت فرمود: هم شکر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسید. بعد حضرت شنید که سوره توحید می خواند فرمود: ایمان آورد و ایمنی به دست آورد و سپس شنید که سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزیده شد و بعد شنید که آیت الکرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برایش فرو فرستاد.

داستان نزول

رسول اکرم (ص) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (18 و 19 آل عمران) و قل اللهم (26 - 27 آل عمران) و سوره توحید و آیه الکرسی را به زمین نازل کند همگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی که بین آن ها و خداوند حجابی نبود.

سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی کسانی که عصیان و گناه می کنند می فرستی ؛ در حالی که ما پاک و مطهر هستیم.

سپس خدای متعال فرمود :" به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ کس شما را بعد از نماز نخواند مگر این که او را در مرتبه بالای قدس جای دهم که از نعمت های آن استفاده کنند و در هر روز 70 بار به او با نظر رحکت خود بنگرم و در هر روز 70 حاجت او را برآورم هرچند که بسیار گناه کرده باشد که کمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود)
ادق علیه السلام فرمود چون خداوند این آیات را اراده نمودند تا بر زمین آیند ایشان بعرش چسبیدند و گفتند پروردگارا ما را بکجا فرود می آوری بسوی خطاکاران و گنهکاران پس خدای عزوجل به آنها وحی نمود فرود آئید بعزت و جلالم سوگند شما را کسی از آل محمد(صل الله علیه و آله و سلم) و شیعیان آنها در پس هر نماز فریضه نمی خواند مگر باو بچشم نهانم در هر روز 70 بار بنگرم برای او در هر نظر کردنم 70 حاجت او را استجابت نمایم و او را با گناهانش بپذیرم و آنها ام الکتابند،فاتحه الکتاب ؛ شهد الله (آیات 18 و 19 ال عمران)؛ آیه الکرسی ؛ قل اللهم(آیات 26 و 27 آل عمران)

در روایتی آمده است که حضرت نبی الله صل الله علیه و آله و سلم بر مولی علی علیه السلام فرمودند : یا علی بر تو باد بتلاوت آیه الکرسی در پس هر نماز نوشته شده چون که کسی بر ان محافظت و مداومت نمی کند مگر پیغمبر یا صدیق یا شهید.






فواید آیت الکرسی

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (۱۸ و ۱۹ آل عمران) و قل اللهم (۲۶ – ۲۷ آل عمران) و سوره توحید و آیه الکرسی را به زمین نازل کند همگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی که بین آن ها و خداوند حجابی نبود.

سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی کسانی که عصیان و گناه می کنند می فرستی ؛ در حالی که ما پاک و مطهر هستیم.

سپس خدای متعال فرمود :” به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ کس شما را بعد از نماز نخواند مگر این که او را در مرتبه بالای قدس جای دهم که از نعمت های آن استفاده کنند و در هر روز ۷۰ بار به او با نظر رحکت خود بنگرم و در هر روز ۷۰ حاجت او را برآورم هرچند که بسیار گناه کرده باشد که کمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود)

همچنین در مورد شان نزول آیت الکرسی از زبان امام محمد باقر از امیر المومنین(علیه السلام) روایت آمده است که: هنگامی که آیت الکرسی نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود آیه الکرسی آیه ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین خورد.

در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :”امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال کرد: ” دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد؟

مرد گفت “رسول خدا فرمود:” آیه ای از گنج های عرش نازل شد که بت های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.

 

 

فضیلت و اهمیت آیه :

۱آیه الکرسی نوری از آسمان است .

۲آیه الکرسی آیتی از گنج عرش است .

۳آیه الکرسی باعث ایمنی در سفر است .

۴آیه الکرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .

۵ذکر رسول مکرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الکرسی بود .

۶با خواندن آیه الکرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت .

۷برای رفع فقر آیه الکرسی موثر است و کمک الهی از غیب می رسد .

۸همه چیز در آیه الکرسی است یعنی کرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد  .

۹در تنهایی آیه الکرسی بخوانی باعث رفع ترس می شود و از سوی خدا کمک می رسد .

۱۰- آیه الکرسی رادر نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته ؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید .

۱۱- هنگام خواب نیز آیه الکرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشته ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی .

۱۲- هر گاه از درد چشم شکایت داشتی آیه الکرسی بخوانید و آن درد را اظهار نکنید آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت می طلبید .

۱۳- پیامبر اسلام (ص) : در خانه ای که آیه الکرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می شود و سحر وجادو در آن خانه وارد نمی شود .

۱۴- آیه الکرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است که مردم در عبادت جز خداوند کسی را نپرستند و به ذلت فرو نروندو روح یکتا پرستی ایجاد کنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الکرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .

۱۵- وقت غروب ۴۱ بار آیه الکرسی را بخوانی حاجت روا می شوی ۰ ( ۴۱ بار تا علی العظیم بخوان یعنی یک آیه ) مجرب است ۰ و برای رفع هم و غم ؛ شفای مریض ؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الکرسی را مدام بخوانید .

۱۶- اگر مومن آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملکی را بر او مقرر می کند که برایش تسبیح کند .

۱۷- آیه الکرسی در مزرعه و مغازه پنهان کردن باعث برکت مزرعه و رونق گرفتن کسب است .

۱۸- از پیامبر نقل نموده اند که : این آیه عظیم تر از هر چیزی است که حق تعالی آفریده است .

۱۹- چند چیز حافظه را زیاد می کند یکی از آن خواندن آیه الکرسی است .

۲۰- با خواندن آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

۲۱- هر صبح آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

۲۲- آسان شدن مرگ بوسیله آیه الکرسی است .

۲۳- آیه الکرسی عضیم ترین آیه در قرآن است .

۲۴- برای حفظ مال و جان آیه الکرسی بخوان .

۲۵- آیه الکرسی ویرانگر اساس شرک است .

۲۶- آیه الکرسی سید سوره بقره است .

 

 

آیه الکرسی سید آیات قرآن

پیامبر به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: ” یا علی ! من سید عربم-مکه سید شهر هاست- کوه سینا سید همه کوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است – فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه کتاب هاست – بقره سید همه سوره های قرآن است – ودر بقره یک آیه است که آن آیه ۵۰کلمه دارد و هر کلمه ۵۰ برکت دارد و آن آیت الکرسی است.

 

پاداش کسی که آیه الکرسی را زیاد می خواند

عبدالله بن عوف گفته است:” شبی خواب دیدم که قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی کردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و کاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این کاخ را بشمار ؛ من هم شمردم ۵۰ درب داشت.

بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم ۱۷۵ خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم که از خواب پریدم و خدا را شکر گفتم.

صبح که شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف کردم.
پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: با فضیلت ترین آیه ای که بر من نازل شد آیه الکرسی است و آیه الکرسی و سوره توحید عظیم تر از همه چیزهایی است که دون و پست تر از خداست

او گفت : معلوم است که تو آیه الکرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از کجا فهمیدی. گفت برای اینکه این آیه ۵۰ کلمه و ۱۷۵ حرف دارد. من از زیرکی حافظه او تعجب کردم. آنگاه به من گفت : هر که آیه الکرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود.

 

 

امان نامه الهی

امام کاظم (علیه السلام) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنیدم که کسی داشت سوره حمد را می خواند پس حضرت فرمود: هم شکر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسید. بعد حضرت شنید که سوره توحید می خواند فرمود: ایمان آورد و ایمنی به دست آورد و سپس شنید که سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزیده شد و بعد شنید که آیت الکرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برایش فرو فرستاد.

 

کاربردهای آیه الکرسی

 

زیاد شدن علم و حافظه

پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت کرده است که فرمودند: ۵ چیز حافظه را قوی می گرداند خوردن شیرینی ، گوشت نزدیک گردن ، عدس ، نان سرد و خواندن آیت الکرسی .

عالمی گفته است هر که علم میخواهد بر پنج چیز مواظبت کند: ۱- پرهیزکاری در آشکارا و پنهان ۲- خواندن آیت الکرسی ۳- همیشه با وضو بودن ۴- نماز شب خواندن حتی اگر دو رکعت باشد ۵- غذا خوردن به منظور نیرو گرفتن نه شکم پر کردن.

 

آیه الکرسی برای حفظ چشم

بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الکرسی بگویید: “اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب (علیه السلام)”
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (۱۸ و ۱۹ آل عمران) و قل اللهم (۲۶۲۷ آل عمران) و سوره توحید و آیه الکرسی را به زمین نازل کند همگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی که بین آن ها و خداوند حجابی نبود

 

سفر و آیه الکرسی

امام صادق (علیه السلام) فرمود: سفر را با دادن صدقه و یا با خواندن آیت الکرسی آغاز کنید، کسی که در سفر هر شب آیه الکرسی را بخواند هم خودش در سلامت باشد و هم چیزهایی که همراه اوست.

 

حاجت و آیه الکرسی

اگر برای کسی کار مهمی پیش آمده باشد و بخواهد که زود انجام شود باید به جایی خلوت برود که در آنجا کسی نباشد و خطی دور خود بکشد و رو به قبله با تواضع بنشیند و ۷۰ بار آیه الکرسی را بخواند ، بدون شک در آن روز حاجات او بر آورده شود و این کار تجربه شده است و شکی در آن نیست.

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه خود بیرون آمدی آیه الکرسی را بخوان که حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.

امام علی (علیه السلام) فرمودند: هرگاه یکی از شما اراده حاجتی کند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْل عمران(آیه ۱۹۰تا آخر) و آیه الکرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا که در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.

در روایتی دیگر آمده است: هر کس آیت الکرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد.

 

آیه الکرسی بعد از نماز

پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: هر کس آیه الکرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شکافته گردد و به هم نیاید تا خداوند متعال به سوی خواننده آیت الکرسی نظر رحمت افکند و فرشته ای را بر انگیزد که از آن زمان تا فردای آن کارهای خوبش را بنویسد و کارهای بدش را محو کند.

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: یا علی بر تو باد به خواندن آیه الکرسی بعد از هر نماز واجب زیرا بغیر از پیغمبر و صدیق و شهید کسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمیکند و هر کس بعد از هر نماز آیه الکرسی را بخواند مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلا فاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد کسی بر خواندن آیه الکرسی مواظبت نمی کند.

در روایتی از امام باقر آمده است: هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز بخواند از فقر و بیچارگی در امان شود و رزق او وسعت یابد و خداوند به او از فضل خودش مال زیادی ببخشد.

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق میگردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان نگهدارد.

امام علی (علیه السلام) فرمودند: هرگاه یکی از شما اراده حاجتی کند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه ۱۹۰تا آخر) و آیه الکرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا که در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.

 

 

روایات و فواید آیه الکرسی از پیامبر (ص) و امامان (ع):

 

امام رضا (ع) فرمود که امام علی(ع) روایت کرده که پیامبر اعظم (ص) فرموده:
هر کس یکصد مرتبه آیه الکرسی را بخواند مثل کسی است که در طول حیاتش خدا را عبادت و بندگی کرده است.
و هر کس آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبور قرار دهد خداوند گناهانش را می آمرزد.

 

روایت است که :
هر که آیه الکرسی را بنویسد و بر بالای در دکان یا منزل بیاویزد مال او زیاد میگردد و هرگز محتاج دیگران نخواهد شد.

 

امام رضا(ع):
هر که آیه الکرسی بخواند هیچ حیوانی که نیش زهرآگینی دارد، او را نمیگزد.

 

رسول خدا(ص):
هر که در شب نوزدهم ماه رجب چهار رکعت نماز بخواند و در هر رکعتی بعد از حمد هر یک از آیه الکرسی و توحید را پانزده مرتبه بخواند خداوند عالم ثواب جناب موسی(ع) را به او میبخشید.

 

روایت است که :
هر کسی بین نماز مغرب و عشاء شش رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه آیه الکرسی را بخواند و بعد از سلام پنجاه مرتبه صلوات بفرستد عملش با عمل صدیقین و صالحین بالا میرود.

 

رسول خدا (ص):
هر که در شب یکشنبه چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت یک مرتبه حمد یازده مرتبه آیه الکرسی بخواند خداوند او را در دنیا و آخرت محافظت خواهد کرد گناهان او را میبخشد و اگر بمیرد بنده ی مخلص پروردگار عالم میشود اجازه دارد که روز قیامت شفاعت کند.

روایت است که برخی از گناهان در تنهایی انجام میشوند و برای جلوگیری از انجام گناه و حفظ تقوا ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه و همچنیین تلاوت آیه الکرسی بسیار تاکید شده است.

برای حفظ بچه ای که در شکم مادر است آیه الکرسی را با زعفران بنویسد و بر کمر زن باردار ببندید، که آن بچه هیچ گاه دچار صدمات نمیشود.

 

امام باقر(ع):
هر کس آیه الکرسی را یک مرتبه بخواند هزار مکروه و بدی از بدی های دنیا و هزار مکروه و بدی از بدی های آخرت از او دور میشود و کم ترین مکروه دنیا فقر و آسانترین مکروه آخرتی، عذاب قبر است.

هر کس عبورش به قبرستان افتاد و یازده مرتبه مرتبه سوره ی توحید را بخواند، خداوند به عدد مردگان به او ثواب دهد و دستور است سوره ی حمد و آیه الکرسی و حمد و فلق و ناس هر یک را سه بار بخواند و سوره ی قدر را هفت را و سوره ی ملک را یک باز بخواند که این عمل میت را از عذاب خلاص میکند.

 

پیامبر اعظم(ص):
هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز بخواند، خداوند خودش عهده دار گرفتن جان او میشود و همانند کسی است که همراه پیامبران و در رکاب آنها،در راه خدا جهاد کرده و به شهادت رسیده باشد.

 

پیامبر اعظم (ص) به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند:
بر تو باد به خواندن آیه الکرسی که در هر حرف آن هزار رحمت و برکت است.

 

جابربن عبدالله انصاری از حضرت رسول اکرم(ص) روایت کرده اند که فرمود:
هر که آیه الکرسی را بعد از هر نماز واجبی بخواند، درهای هفت آسمان گشوده گردد و به هم متصل نشوند تا آن که حق تعالی به لطف و مرحمت خود بر خواننده ی آن نظر فرماید، و گناهان او را بیامرزد و هر گاه آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را به قبرستان مسلمانان هدیه نماید، حق تعالی چهل نور در هر قبر هر که از مشرق تا مغرب که مرده باشد داخل سازد و قبور ایشان را گشاده و پرنور گرداند و برای خواننده ی آن ثواب شصت پیامبر را کرامت فرماید و به عدد هر حرفی، فرشته ای را بیافریند که برای او تا روز قیامت تسبیح میکنند.

 

پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: با فضیلت ترین آیه ای که بر من نازل شد آیه الکرسی است و آیه الکرسی و سوره توحید عظیم تر از همه چیزهایی است که دون و پست تر از خداست.

 

پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: با فضیلت ترین آیه ای که بر من نازل شد آیه الکرسی است و آیه الکرسی و سوره توحید عظیم تر از همه چیزهایی است که دون و پست تر از خداست.

 

پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: دانش بر تو گوارا باد. سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست این آیه دارای دو زبان و دو لب است که در عرش الهی تسبیح و تقدیس خدا می گوید.

 

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: در شب معراج دو لوح را دیدم ، که در یک لوح سوره حمد و در لوح دیگر کل قرآن قرار داشت که سه نور از آن میدرخشید . پس گفتم ای جبرئیل این نور چیست؟ جبرئیل در جواب گفت: آن سه نور یکی سوره توحید و یکی سوره یاسین و دیگری آیه الکرسی می باشد.

 

امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا من از آیه الکرسی برای بالا رفتن در جاتم استفاده می کنم.

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هرگاه سوره حمد و توحید و قدر را با آیه الکرسی بخوانید و بعد از آن برخیزید و رو به قبله حاجات خود را از خدا بخواهید که حاجاتتان بر آورده خواهد شد زیرا اسم اعظم هستند.

 

امام علی (علیه السلام) فرمودند: اگر شما از آثار معنوی آیه الکرسی آگاه بودید در هیچ حال خواندن آن را ترک نمی کردید.

 

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند: هر کس یک بار آیه الکرسی را بخواند خداوند هزار ناراحتی از ناراحتی های دنیا و هزار سختی آخرت رااز او دور میکند که کمترین ناراحتی دنیا فقر و کمترین سختی آخرت فشار قبر است.

 

امام علی (علیه السلام) فرمودند: هرگاه یکی از شما اراده حاجتی کند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه ۱۹۰تا آخر) و آیه الکرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا که در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود

 

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در خواب به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: ترازوی اعمال خویش را با آیه الکرسی سنگین گردان زیرا هرکس آن را قرائت نماید آسمان و زمین با فرشتگانش به جنبش و حرکت در آیند و خداوند را با صدای بلند به پاکی یاد کنند و او را بزرگ بدارند و تسبیح گویند ، پس از آن تمامی فرشتگان از خداوند میخواهند که گناه خواننده آیه الکرسی را ببخشد و از خطا و لغزشش در گذرد.

 

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: هرکس آیه الکرسی را یک بار بخواند اسم او از دیوان اشقیا و انسان های بد محو می شود.

 

امام رضا (علیه السلام) به نقل از پیامبر فرمودند: هر کس ۱۰۰ مرتبه آیه الکرسی را بخواند چنان باشد که همه عمر خود را عبادت کرده باشد .


تاثیر خوش اخلاقی

حتما در اطراف خود افرادی را دیدید که به واسطه اخلاق خوب خود، مورد توجه و محبت اطرافیان قرار میگیرند! ایشان افرادی نرمخو، با زبانی ملایم، و رفتاری محبت آمیز هستند. در روایات بسیاری به این نکته توجه شده که خوش اخلاقی در قیامت یک امتیاز مثبت است که دارنده آن را در بسیاری از شرایط ، مساعدت و یاری میرساند.

و در مقابل، بداخلاقی تاثیرات بسیار منفی در وجود انسان دارد و شرایط سختی را به همراه میآورد. یکی از شرایطی که در اثر بداخلاقی ایجاد میشود؛ فشار قبر است. مثل جریان سعد بن معاذ.

«سعدبن معاذ»، رئیس قبیله «اوس» در مدینه بود. او از اصحاب و یاران نزدیک پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود و در جنگهای بدر، احد و خندق همراه آن حضرت شرکت داشت. سعد بسیار مورد احترام پیامبر ‌بود و حضرت ایشان را حاکم در قضیه "بنی قریظه" قرار داد.

سعدبن معاذ در سال پنجم هجرت پس از جنگ خندق در اثر جراحتی که در بازوی خود داشت دچار خونریزی شدید شد. هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از زخم سعد با خبر شد به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی که خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا می‌پاشید، سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او کشید. آنگاه برای او دعا کرد: «بار خدایا! سعد در راه تو جهاد کرده و پیامبرت را تصدیق کرد، روح او را به خوبی بپذیر.» سعد در اثر زخم تیری که به دستش رسیده بود در ۳۷ سالگی درگذشت .

به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) خبر دادند که سعد بن معاذ فوت کرده است. پیامبر(صلى الله علیه و آله) با اصحابشان از جاى برخاسته، حرکت کردند. با دستور حضرت - در حالى که خود نظارت مىفرمودند - سعد را غسل دادند.

پس از انجام مراسم غسل و کفن، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حرکت دادند.

در تشییع جنازه او، پیغمبر(صلى الله علیه و آله) پابرهنه و بدون عبا حرکت مىکرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مىگرفت، تا نزدیکى قبر سعد رسیدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسایل دیگر را بیاورند! سپس با دست مبارک خود، لحد را ساختند و خاک بر او ریختند و شکافها را پر کردند، سپس فرمودند:

من مىدانم این قبر به زودى کهنه و فرسوده خواهد شد، لکن خداوند دوست دارد هر کارى که بندهاش انجام مىدهد محکم باشد.

مادر سعد کنار قبر آمد و گفت: سعد! بهشت بر تو گوارا باد!

رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود: مادر سعد! ساکت باش ! با این یقین از جانب خداوند حرف نزن! اکنون سعد گرفتار فشار قبر است و از این امر آزرده مىباشد.

در این هنگام، مادر سعد کنار قبر آمد و گفت: سعد! بهشت بر تو گوارا باد!

رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود:

مادر سعد! ساکت باش ! با این یقین از جانب خداوند حرف نزن! اکنون سعد گرفتار فشار قبر است و از این امر آزرده مىباشد.

وقتی از قبرستان برگشتند. مردم که همراه پیغمبر(صلى الله علیه و آله) بودند، عرض کردند:

یا رسول الله! کارهایى که براى سعد انجام دادید نسبت به هیچ کس دیگرى تاکنون انجام نداده بودید: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشییع فرمودید.

رسول خدا فرمود: ملائکه نیز بدون عبا و کفش بودند؛ از آنان پیروى کردم .

عرض کردند: گاهى طرف راست و گاهى سمت چپ تابوت را مىگرفتید!

حضرت فرمود: چون دستم در دست جبرئیل بود، هر طرف را او مىگرفت من هم مىگرفتم !

عرض کردند: یا رسول الله بر جنازه سعد نماز خواندید و با دست مبارکتان او را در قبر گذاشتید و قبرش را با دست خود درست کردید، باز مىفرمایید سعد را فشار قبر گرفت؟

حضرت فرمود: آرى، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همین است! (1)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد تشییع سعد فرمود: «قسم به آن کسی که جانم در دست اوست! تابوت او را ملائکه حمل کردند و هفتاد هزار فرشته برای تشییع جنازه سعد فرود آمدند که تا کنون به زمین نیامده بودند.»(2

دیدیم فردی که پیامبر کارهای کفن و دفنش را انجام دادند و ملائک، از جمله حضرت جبرئیل (علیهالسلام) در تشییع جنازهاش شرکت کردند؛ به خاطر اخلاق بد، دچار فشار قبر شد

و اما در مقابل اخلاق خوب هم تاثیرات خود را دارد:

امام صادق(علیهالسلام) مىفرماید: مردى در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت، او را براى دفن به گورستان بردند ولى هر چه کلنگ زدند، ذرهاى از زمین کنده نشد، نزد پیامبر اکرم رفتند و  جریان را عرض کردند و پرسیدند که به چه علت زمین کنده نمىشود؟

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد تشییع سعد فرمود: «قسم به آن کسی که جانم در دست اوست! تابوت او را ملائکه حمل کردند و هفتاد هزار فرشته برای تشییع جنازه سعد فرود آمدند که تا کنون به زمین نیامده بودند

پیامبر اکرم فرمود: بى تردید رفیق شما خوش اخلاق بوده است. حضرت ظرف آبی طلب نمود. ظرف آبى براى حضرت آوردند، دست مبارکش را در آب گذاشت و از آن آب به زمین پاشید.

فرمود: اکنون به کندن زمین مشغول شوید. گورکنان شروع به کندن زمین کردند، گویا رمل نرمى بود که زیر نیش بیل و کلنگ آنان به راحتى زیر و رو مىشد.(3)

امام رضا(علیهالسلام) از پدران بزرگوارش و از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت مىفرماید که آن حضرت به مردم فرمود:

«عَلَیْکُم بِحُسنِ الخُلقِ؛ فَإنّ حُسنَ الخُلقِ فِى الجَنَّةِ لاَ مَحالةَ؛ و إیّاکُم وَ سوءُ الخُلقِ؛ فَإنّ سوءُ الخُلقِ فِى النّار لاَ مَحالَةَ(4)؛ بر شما باد به خوش اخلاقى؛ زیرا خوش اخلاق جایش در بهشت است؛ و بپرهیزید از بد اخلاقى؛ زیرا بداخلاق جایش در دوزخ است.

حال منصفانه اخلاق خود را بررسی کنیم و ببینیم که چه نمرهای به اخلاق خود میدهیم؟

اگر بداخلاق هستیم با خواندن این روایات و حکایت چه تصمیمی میگیریم؟

آیا باز هم با پدر و مادر خود بداخلاقی میکنیم؟

آیا با همسر و فرزند خود اخلاق بدی خواهیم داشت؟

آیا با دوستان و اطرافیان خود رفتاری ناپسند خواهیم داشت؟

چیزی که مسلم است هیچ یک از ما توانایی تحمل فشار قبر را ندارد پس ناچاریم که اخلاق خود را خوب کنیم؟ نظر شما چیه؟

 

پینوشتها:

1- بحارالانوار، ج 6، ص 220 .

2- طبقات، ج ۳، ص ۴ .

3- کافى، ج2، 101، باب حسن الخلق، حدیث 10/ بحارالانوار، ج68، ص376، باب 92، حدیث 8 .

4- عیون اخبار الرضا، ج 2، 31، باب 31، حدیث 41/ بحارالانوار، ج68، ص383، باب 92، حدیث 17 .

 

 


اخلاق خوب

حسن خلق و تأثیر آن بر دیگران

حسن خلق، عبارت است از خوش رویی، خوش رفتاری، حُسن معاشرت و برخورد پسندیده با دیگران. امام صادق7 درباره خوش رویی می فرماید:

تُلَیِّنُ جانِبَکَ وَ تُطَیِّبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اَخاکَ بِبَشْرٍ حَسَنٍ.

حسن خلق آن است که برخوردت را نرم و سخنت را پاکیزه و برادرت را با خوش رویی دیدار کنی.

دین مقدس اسلام، همواره پیروان خود را به نرم خویی و ملایمت در رفتار با دیگران دعوت می کند و آنان را از درشتی و تندخویی بازمی دارد. قرآن کریم در ستایش پیامبر می فرماید: «اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ؛ به درستی که تو به اخلاق پسندیده و بزرگی آراسته شدی».(قلم: 4(

حسن خلق و گشاده رویی از برجسته ترین صفت هایی است که در معاشرت های احتماعی، موجب جلب محبت می شود و در اثربخشی سخن فرد بر دیگران، اثری شگفت انگیز دارد. از این رو، خدای مهربان، پیامبران و سفیران خود را از میان انسان های عطوف و نرم خو برگزید تا بتوانند بهتر در مردم اثر بگذارند و آنان را به آیین الهی جذب کنند. این مردان بزرگ، برای تحقق بخشیدن به اهداف الهی، با بهره مندی از حُسن خلق و شرح صدر، چنان با ملایمت و گشاده رویی با مردم رفتار می کردند که نه تنها هر انسان حقیقت جویی را به آسانی شیفته خود می ساختند و او را از زلال هدایت سیراب می کردند، بلکه گاهی دشمنان را نیز شرمنده و دگرگون می کردند.
پیام متن:

سفارش اسلام به گشاده رویی و خوش اخلاقی و اینکه حسن خلق، رمز موفقیت انبیای الهی و مبلغان دینی است.
پیامبر اکرم نمونه کامل اخلاق

خداوند کریم، اخلاق نیکوی پیامبر را عنایتی از جانب خویش می داند و می فرماید:

فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ. (آل عمران:159)

در پرتو رحمت و لطف خدا، با آنان مهربان و نرم خو شده ای و اگر خشن و سنگ دل بودی، از گردت پراکنده می شدند.

بسیار رخ می داد که افراد، با قصد دشمنی و آزار دادن پیامبر خدا به حضور ایشان می رسیدند، ولی نه تنها به ایشان اهانت نمی کردند، بلکه با کمال صمیمیت، اسلام را می پذیرفتند و از آن پس، رسول اکرم محبوب و مراد آنان می شد.

بدیهی است که خوش رفتاری مؤمنان با یکدیگر، یکی از ارزش های والای اخلاقی به شمار می رود. قرآن کریم، یاران رسول اکرم9 را نیز به این صفت ستوده و فرموده است:

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. (فتح: 29)

محمد، رسول خدا و کسانی که با او هستند، در برابر کفار، سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.
پیام متن:

1.پیامبر اسلام، نمونه کامل مهربانی و حسن خلق بود و از این راه، بر دیگران تأثیر می گذاشت.

2.یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به این خلق نیکو، دعوت و سفارش شده اند.
خوش رفتاری با کافران و مجرمان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با کافران و مجرمان نیز رفتار پسندیده ای داشت. به این امید که ملایمت در آنان اثری سازنده داشته و در هدایت و نجات آنان مؤثر باشد و نرمی گفتار و رفتار سبب شود از عقیده باطل یا کار ناپسند خود، دست بردارند و اصلاح شوند. خدای متعال هنگام فرستادن حضرت موسی علیه السلام و برادرش هارون به سوی فرعون، به آنان دستور می دهد:

اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی. (طه: 43 و 44)

به سوی فرعون بروید که سرکشی کرده است. با او به آرامی و نرمی سخن بگویید، باشد که پند گیرد.

روزی مردی یهودی که ادعا می کرد، چند دینار از پیامبر طلب دارد، طلب خود را خواست. آن حضرت فرمود: اکنون ندارم. مرد یهودی گفت: شما را رها نمی کنم تا طلبم را بپردازید. پیامبر فرمود: من هم اینجا، در کنار تو می نشینم. مرد یهودی آن قدر نشست که حضرت، نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز صبح روز بعد را نیز همان جا خواند. اصحاب خواستند یهودی را بیازارند، ولی حضرت آنها را بازداشت. عرض کردند: آیا اجازه دهیم، یک یهودی شما را بازداشت کند؟ حضرت فرمود: «خداوند مرا مبعوث نکرده است تا به مردم ستم کنم.» پس به همراه یهودی و تعدادی از مسلمانان تا نیمه های روز در آن مکان نشست. در این هنگام یهودی گفت: گواهی می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و تو فرستاده خدا هستی. سپس عرض کرد: به خدا سوگند، با این کارم، قصد جسارت به شما را نداشتم، بلکه می خواستم بدانم اوصاف شما با آنچه در تورات به ما وعده داده اند، تطبیق می کند یا خیر؟ من در تورات خوانده ام که پیامبر خاتم، در مکه متولد می شود و به یثرب هجرت می کند. درشت خو و بداخلاق نیست، با صدای بلند سخن نمی گوید و ناسزاگو و بدزبان نیست. اینک همه ثروتم را در اختیارتان می گذارم تا در راه خدا خرج کنید.
پیام متن:

خوش خلقی می تواند عاملی سازنده و هدایتگر برای مجرمان و کفار باشد و خدا و رسولش نیز مسلمانان را به این شیوه نیکو فراخوانده اند.
تفاوت خوش خلقی با چاپلوسی

برخی افراد به دلیل آگاهی نداشتن، حسن خلق و رفتار نیکو را با تملق و چاپلوسی اشتباه می گیرند. به همین دلیل، به ناحق، به مدح و ستایش صاحبان زور و زر می پردازند و در برابر آنان کرنش می کنند و شخصیت و ارزش والای انسانی خود را پای مال می سازند. اینان با کمال وقاحت، نام این رفتار ناشایست را حسن خلق و مدارا می گذارند. چنین افرادی وقتی به افراد عادی و تهی دست می رسند، گشاده رویی و نرم خویی را فراموش می کنند و چهره ای عبوس و خشن به خود می گیرند. این صفت ناپسند، نه تنها یک ارزش نیست، بلکه گناهی بزرگ است که موجب خشم خداوند می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمود:

اذا مُدِحَ الفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ.

هر گاه شخصی ستایش شود، عرش الهی می لرزد و خداوند خشمگین می شود.

باید در برخوردهای اجتماعی، رفتار پسندیده را از چاپلوسی بشناسیم و افراد متخلّفی را که درصددند با چرب زبانی و چاپلوسی، حق و باطل را بر ما مشتبه کنند، برانیم و خود را از نیرنگ آنان ایمن سازیم.
پیام متن:

حسن خلق، صفتی درونی است که در برخورد با همه افراد، به گونه ای یکسان ظهور می یابد، ولی چاپلوسی تنها در برابر ثروتمندان یا قدرتمندان نمود می یابد.
حسن خلق یا بی اعتنایی

از نظر اسلام، حسن خلق، هرگز به معنای بی اعتنایی در برابر گناه و منکر نیست. حسن خلق به این معنا نیست که اگر با منکری رو به رو شدیم، در برابر آن سکوت کنیم، لبخند بزنیم یا در برابر رفتار زشت دیگران واکنش منفی نشان ندهیم؛ زیرا برخورد منفی و تند، زمانی ناپسند است که موضوع اهانت یا بی اعتنایی به دین و ارزش های والای آن در میان نباشد. بنابراین، رنجاندن نزدیک ترین افراد به انسان نیز اگر به دلیل حفظ ارزش های دینی و اخلاقی و پای بندی به آن باشد، نه تنها زشت نیست، بلکه در ردیف مهم ترین وظایف شرعی و از مراتب نهی از منکر است. علی علیه السلام در این باره می فرماید:

أَمَرنا رَسُولُ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ أَنْ نَلْقی أَهْلَ الْمَعاصی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ.

پیامبر خدا به ما دستور داده است با معصیت کاران با چهره ای خشن رو به رو شویم.
پیام متن:

خوش رفتاری در برخورد با مؤمنان معنا و مفهوم می یابد، ولی با مجرمان و دین شکنان، برخوردی جدی انتظار می رود.
آثار دنیوی خوش اخلاقی

حسن خلق افزون بر آنکه دارای پاداش اخروی است، آثار دنیوی فراوانی نیز برای انسان به همراه دارد. خوش خلقی، پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ؛ خوش خویی، دوستی را پایدار می کند.» همچنین گشاده رویی سبب آبادی سرزمین ها و طول عمر می گردد. امام صادق علیه السلام ، در این باره می فرماید:

اِنّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ وَ یَزِیدانِ فِی الْأَعْمارِ.

نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.

امام علی علیه السلام نیز خوش خلقی را سبب وسعت روزی می داند و می فرماید: «فی سِعَةِ الْأَخْلاقِ کُنُوزُ الْأَرْزاقِ؛ گنجینه های روزی در نرم خویی و گشاده رویی است».

از سوی دیگر، خوش خلقی، موقعیت اجتماعی انسان را ارتقا می دهد و او را محبوب می سازد. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «کَمْ مِنْ وَضیعٍ رَفَعَهُ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ چه بسیار فرد بی مقداری که خوش رویی او را برتری بخشیده است.» همچنین حسن خلق، مشکلات و ناهمواری های زندگی را برای آدمی هموار می گرداند. امام علی علیه السلام در کلامی دیگر می فرماید: «مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ؛ هر کس خلقش نیکو شد، راه های زندگی برایش هموار می گردد».

روزی علی علیه السلام از سوی پیامبر مأمور شد تا با سه نفر که برای کشتن ایشان هم پیمان شده بودند، پیکار کند. آن حضرت، یکی از آن سه نفر را کشت و دو نفر دیگر را اسیر کرد و خدمت پیامبر خدا آورد. پیامبر، اسلام را بر آن دو عرضه کرد و چون نپذیرفتند، فرمان اعدام آنان را به جرم توطئه گری صادر کرد. در این هنگام، جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: خدای متعال می فرماید: یکی از این دو نفر را که مردی خوش خلق و سخاوتمند است، عفو کن. آن گاه پیامبر از قتل او صرف نظر کرد. وقتی آن فرد دانست که به سبب داشتن این دو صفت نیکو، مورد عفو الهی قرار گرفته است، شهادتین را گفت و اسلام آورد. رسول الله صلی الله علیه و آله درباره وی فرمود: «او از کسانی است که خوش خویی و سخاوتش، او را به سمت بهشت کشانید».
پیام متن:

از آثار دنیوی حسن خلق، استحکام دوستی، آبادی سرزمین ها، وسعت روزی، افزایش طول عمر و ارتقای موقعیت اجتماعی است.
آثار اُخروی خوش اخلاقی

گشاده رویی نه تنها آثار دنیوی، بلکه فواید اخروی فراوانی نیز به دنبال دارد. از آن جمله می توان گفت گشاده رویی موجب رسیدن به مراتب عالی معنوی می گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

اِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظیمَ دَرجاتِ الاخِرَةِ وَ أَشْرَفَ الْمَنازِلَ وَ اِنَّهُ ضَعیفُ الْعِبادَةِ.

بنده در سایه خوش اخلاقی خود، به مراتب بزرگ و مقام های والایی در آخرت می رسد؛ اگر چه عبادتش ضعیف است.

همچنین حسن خلق، حساب قیامت را آسان می سازد. حضرت علی علیه السلام بدین گونه بر این امر صحه می گذارد: «حَسِّنْ خُلْقَکَ یُخَفِّفِ اللّهُ حِسابَکَ؛ اخلاقت را نیکو کن تا خداوند حسابت را آسان کند». آمرزش گناهان از دیگر آثار اخروی گشاده رویی است. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

اِنَّ الْخُلْقَ الْحَسَنَ یُمیثُ الْخَطیئَةَ کَما تُمیثُ الشَّمْسُ الْجَلیدَ.

اخلاق نیکو، لغزش ها را ذوب می کند، همان گونه که آفتاب یخ را.

پیامبر رحمت نیز در مژده ای زیبا، خوش خلقی را راهی به بهشت شمرده و فرموده است:

اَکْثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمَّتی الجَنَّةَ تَقْوی اللّهِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ.

بیشترین امتیازی که امت من به سبب داشتن آن به بهشت می روند، تقوای الهی و حسن خلق است.
پیام متن:

از آثار اخروی حسن خلق، رسیدن به مراتب متعالی، آسانی حساب آخرت، آمرزش گناهان و جواز ورود به بهشت است.

 

خوش اخلاقی و مزاح

از دیگر موضوع های مرتبط با حسن خلق، موضوع مزاح است. شوخی به اندازه ای که موجب زدودن اندوه از دل مومن و شاد کردن او باشد و به گناه، زیاده روی، جسارت و سخنان زشت نینجامد، پسندیده است. سخنان پیشوایان دین در این باره مبیّن همین امر است. پیامبر اسلام فرمود: «اِنّی لَاَ مْزَحُ وَ لا اَقُولُ اِلاّ حَقّاً؛ من شوخی می کنم، ولی جز سخن حق نمی گویم».

شخصی به نام یونس شیبانی می گوید: امام صادق علیه السلام از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم: بسیار اندک! حضرت فرمود: «این گونه نباشید؛ زیرا مزاح کردن، [نشانه] حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن، برادر دینی ات را شادمان کنی. پیامبر خدا نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش، شاد کردن دل آنان بود».
پیام متن:

مزاح و شوخی کردن در چارچوب دینی، نوعی حُسن خلق است.
حدود مزاح و شوخی

پیامبر اسلام و اولیای معصوم، زیاده روی در مزاح را همواره نکوهش کرده و آن را نشانه جهالت، حماقت و پستی دانسته اند. حضرت علی علیه السلام در این سخن کوتاه به این حقیقت اشاره می کند:

مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ اسْتُحْمِقَ، من کَثُرَ مِزاحُهُ استُجْهِلَ، مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ استُرْذِل.

هر کس شوخی اش بسیار شود، احمق می شود. کسی که شوخی اش بسیار شود، نادان می شود. هر کس شوخی اش افزون شود، فرومایه می شود.

هدف مزاح باید برای شاد کردن دل دیگران باشد. بنابراین، اگر با شوخی کردن، دیگران را برنجانیم یا کسی را مسخره کنیم، این شوخی، ممنوع و نکوهیده است و چه بسا موجب کنیه توزی و دشمنی میان دوستان می گردد. امام علی علیه السلام در این باره فرمود: «لِکُلِّ شَیْ ءٍ بَذْرٌ وَ بَذْرُ الْعَداوَةِ الْمِزاحُ؛ برای هر چیزی، بذری است و بذر دشمنی، مزاح است».
پیام متن:

زیاده روی در مزاح، نشانه جهالت، حماقت، پستی و سبب ایجاد دشمنی است.


پسندیده بودن مزاح

پسندیده بودن مزاح، دلیل تجویز جسارت و بی ادبی نیست. هنگام شوخی، نباید سخنان زشت و دور از اخلاق اسلامی بر زبان انسان جاری شود؛ زیرا به تعبیر امام علی علیه السلام : «سُنَّةُ للِّئامِ قُبْحُ الْکَلامِ؛ زشت گویی، شیوه فرومایگان است».

نکته دیگر اینکه مزاح نباید برای انسان به صورت یک عادت همیشگی درآید، به گونه ای که همواره دنبال بهانه ای باشد تا با کسی شوخی کند؛ زیرا این صفت، تصویر زننده ای از انسان، در ذهن مردم ایجاد می کند، به گونه ای که مردم، او را شخصی دلقک و بذله گو تصور می کنند و میان شوخی ها و موضع گیری جدّی او فرقی نمی گذارند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در کلام دیگری می فرماید: «مَنْ جَعَلَ دَیْدَنَهُ الْهَزلَ لَمْ یُعْرَفْ جِدُّهُ؛ هر کس شوخی را عادت خود قرار دهد، موضع جدّی او [از شوخی هایش باز] شناخته نمی شود».

پیام متن:

در شوخی، باید به پرهیز از زشت گویی و سخنان ناشایست و عادت کردن به شوخی توجه شود.
آسیب های شوخی بی رویه

شوخی کردن بدون رعایت حد و مرزهای آن، آفاتی درپی دارد. از جمله سبب ریختن آبروی انسان می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «اَلْمِزاحُ تَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ؛ شوخی، آبرو را از بین می برد.» همچنین ممکن است شوخی موجب کینه توزی شود، چنان که امام علی علیه السلام در این باره فرمود: «اَلْمِزاحُ تُورِثُ الضَّغائِنَ؛ شوخی، کینه ها را درپی دارد».

از سوی دیگر، شوخی زیاد نور ایمان را از دل می برد و خنده زیاد، آدمی را از یاد خدا و آخرت غافل می سازد. در حدیثی از امام کاظم علیه السلام آمده است: «اِیّاکَ وَ الْمِزاحَ فَاِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ ایمانِکَ؛ از شوخی بپرهیز که نور ایمان را از دلت می برد.» کلام آخر اینکه زیاده روی در مزاح، شخصیت آدمی را خدشه دار می کند. امام علی علیه السلام در هشداری ارزنده می فرماید: «افَةٌ الْهَیْبَتهِ الْمِزاحُ؛ شوخی، آفت هیبت است».
پیام متن:

شوخی زیاد، مایه آبروریزی، ایجاد کینه، زوال نور ایمان و از بین برنده شخصیت آدمی است.
نمونه هایی از شوخی در سیره معصومان علیهم السلام

پیامبر بزرگوار اسلام با اینکه خود، شاخص ترین الگوی فضایل اخلاقی بود، گاه و بی گاه با برخی افراد، شوخی های زیبا و نمکین می کرد، ولی هیچ گاه از چارچوب حق خارج نمی شد و جز شاد کردن دل های مردم و زدودن غبار غم از سیمای آنان، هدف دیگری نداشت. نقل شده است روزی پیامبر، پیرزن فرتوتی را دید که دندان هایش ریخته بود. فرمود: «آگاه باشید که پیرزنان بی دندان، وارد بهشت نخواهند شد.» پیر زن از شنیدن این سخن، گریان و اندوهگین شد. حضرت که متوجه حال او بود، علت گریه اش را پرسید. عرض کرد: ای رسول خدا! من بی دندان هستم. حضرت خندید و فرمود: «بله، تو با این حال وارد بهشت نخواهی شد، بلکه نخست جوان می شوی و دندان هایت می روید، آن گاه به بهشت می روی».

همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی مطلبی به خردسالان می فرمود و سپس به شوخی می گفت: «لاتَنْسَ یا ذا لْأُذُنَیْنِ؛ ای صاحب دو گوش، فراموش نکن».

بدیهی است که این مقدار مزاح، نه تنها اثر منفی ندارد، بلکه سبب افزایش محبت و صمیمیت میان افراد می شود. همچنین اندوه و ناراحتی ناشی از مشکلات زندگی را که موجب کسالت روحی می شود و نشاط و امید آدمی را تحت تأثیر قرار می دهد، برطرف می کند.
پیام متن:

در سیره عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، پرداختن به شوخی برای شادکردن مردم دیده می شود.

 

خوش‌رویی از نظر دین اسلام

 

دین اسلام به طرز رفتار و برخورد انسان‌ها با یکدیگر اهمیت می‌دهد و به انسان‌های مؤمن و باایمان سفارش می‌کند که با یکدیگر با محبت و گشاده‌رویی برخورد کنید.
پیامبر اسلام(ص) که خودشان نمونه رفتار و اخلاق نیکو برای مسلمانان بودند، با مردم با خوش‌رویی رفتار می‌کردند، حتی به کودکان سلام می‌دادند و با یاران، نزدیکان و همه مردم با خوش‌اخلاقی رفتار می‌کردند؛ آن حضرت در این باره فرموده‌اند: با برادرت با گشاده‌رویی برخورد کن. از نظر دین اسلام انسان‌های مؤمن با هم برادر هستند و رسول‌الله(ص) با حضرت علی(ع) پیمان برادری بسته بودند.
همچنین حضرت علی(ع) فرموده‌اند: گشاده‌رویی رشته‌ی دوستی است. یعنی پیوند میان مردم را زیاد می‌کند. همچنین گشاده‌رویی موجب محبت و علاقه میان مردم مسلمان می‌شود.
ویژگی‌های انسان مؤمن با غیرمؤمن فرق دارد. حضرت علی(ع) در این باره می‌فرماید: انسان مؤمن در ظاهر خوشرو و خوش برخورد و در دین قوی و در دل غمگین است.
در مقابل خوش‌رویی، ترش‌رویی وجود دارد. رسول‌خدا(ص) می‌فرمود: خداوند هر کسی را که نسبت به دیگران ترش‌رو باشد، دوست نمی‌دارد. گشاده‌رویی از ترش‌رویی اثربخش‌تر است.
خوش‌رویی مایه محبت میان دوستان و ر فیقان می‌شود و خوش‌رویی نوعی احسان است. اگر مال ندارید که در راه خدا احسان کنید؛ پس با گشاده‌رویی و خوش‌رویی با مردم رفتار کنید.

«اسد اسدی آسیا بدری »

 

پیامبر اکرم (ص) نماد اخلاق
 

هدف از بعثت پیامبران ایجاد اخلاق حسنه و نیکو بود ، حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز به عنوان خاتم پیامبران مبعوث شد تا فضایل اخلاقی و خلقیات نیکو را تحقق بخشیده و رذایل اخلاقی را یادآور شود ، شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام ، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود .
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است. در عظمت پیامبر اسلام همین بس که خداوند متعال در قرآن آن حضرت را با « یا ایها الرسول » و « یا ایها النبى » مورد خطاب قرار داده و او را به عنوان انسانى الگو براى تمام جهانیان معرفى می کند ، حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حق داراى اخلاقى کامل و جامع تمام فضایل و کمالات انسانى است.
شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام ، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود . در طول زندگى او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند . در مقام نیایش همیشه می گفت : « خدایا از بیکارگى و تنبلى و زبونى به تو پناه می برم » و مسلمانان را به کار کردن تشویق می کرد .
او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت می کرد و در تجارت به دروغ و تدلیس متوسل نمی شد ، هیچ گاه در معامله سختگیرى نمی کرد ، با کسى مجادله و لجاجت نداشت و کار خود را به دیگری واگذار نمی کرد .
پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صدق گفتار و اداى امانت را قوام زندگى می دانست و می فرمود : این دو در همه تعالیم پیغمبران تأکید و تأیید شده است . در نظر پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) همه افراد جامعه ، موظف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند .
محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که خاتم الانبیا است در برابر کسانى که با وى مشاجره می کردند تنها به خواندن آیاتى از قرآن اکتفا می کرد و یا عقیده خویش را با سبکى ساده و طبیعى می فرمود و به جدل نمی پرداخت .
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنان متواضع بود که تمام خودخواهان ، مغروران متکبران را به اعجاب وا می داشت . زندگی آن حضرت ، رفتار و خصوصیات اخلاقی وی ، محبت ، قدرت ، خلوص ، استقامت و بلندى اندیشه و زیبایى روح را الهام می بخشید .
سادگى رفتار ، نرمخویى و فروتنی حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از صلابت شخصیت و جذبه معنویت وی نمی کاست . هر دلى در برابرش به خضوع می نشست و هر غرورى از شکستن در پاى عظمت زیبای او سیراب می شد .
پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) علاوه بر این که ارزش هاى اخلاقى را بسیار ارج ‏مى ‏نهاد ، خود در سیره عملى‏ برجسته فضایل اخلاقى و ارزش ‏هاى والاى ‏انسانى بود ، او در همه ی ابعاد زندگى با چهره ‏اى شاد و کلامى ‏دلاویز با حوادث برخورد مى ‏کرد .

تلاش برای تحقق انسانیت
 

وجود رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) براى همه مردم مایه رحمت بود و هیچ کس را به سبب رنگ و جنس از شمول آن مستثنى نمی کرد . همه مردم نزد او روزى خور خداوند بودند .
آن حضرت عموم مردم را به رشد و اعتلای انسانیت ، صلح ، گذشت و بخشش دعوت می کرد . از این رو ، مشاهده می کنیم که جنگ هاى او همگى براى اهداف والاى انسانى بوده و به منظور تحقق انسانیت انجام می شده است .

بخشایش و گذشت
 

بد رفتارى و بى حرمتى به شخص خود را با نظر اغماض می نگریست ، کینه کسى را در دل نگاه نمی داشت و در صدد انتقام برنمی آمد . روح بلند آن حضرت عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می داد .
در جنگ احد با آن همه قصاوت و اهانتی که به پیکرعمویش حمزه روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت متألم بود ، دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به مرتکبین آن و از آن جمله هند زن ابوسفیان دست یافت ، در مقام انتقام برنیامد .

اخلاق فرماندهى
 

رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) به اخلاقى آراسته بود که خداوند او را چنین می ستاید : « وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظیم » .
موصوف بودن به این اخلاق ، از او یک فرمانده موفّق ساخته بود که می توانست او را به مقصود رسانده و در بسیارى از جنگ ها پیروزى را براى او به ارمغان آورد . آن حضرت به تمامى مردم مهربان بود و در همه شرایط با لشکریان و مردم خود مدارا می کرد ، راستگویى امین ، وفادار به عهد و پیمان خود بود ، هنگام غضب خشم خود را فرو می برد و هنگام قدرت از مجازات چشم پوشیده و می گذشت . او بین مردم « صلح و دوستى » برقرار می ساخت و از آنان کینه ، دشمنى و فتنه را دور می کرد و هر کسى را در جایگاه خود قرار می داد .
برجسته ترین صفات عقلى آن حضرت عبارت بود از : تدبیر ، تفکّر و دور اندیشى .
این صفات در عملکردهاى او نمایان است . با تفکّر و اندیشه در مورد وضع قوم او می توان فهمید که رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) عاقلترین مردم جهان بوده است ؛ زیرا قومى را به رغم خشونت و تندى اخلاق و فخرفروشى و سخت خویی اى که داشتند ، چنان تربیت و رهبرى کرد که ، با همه این اوصاف ، از حامیان جدّى او گشتند و همراه با او پرچم اسلام را برافراشتند و به جهاد برخاستند .
رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) ، روش هاى جدیدى را در جنگ ، حکومت ، مدیریت ، سیاست ، اقتصاد و مسائل اجتماعى به وجود آورد .
در جنگ احزاب به کندن خندق پرداخت ، در غزوه حدیبیّه با قریش مذاکره کرد و با انعقاد پیمانى به نتایج عملى آن ، که بعدها نمایان شد ، دست یافت و به همین گونه در هر میدان جنگى به ابتکارى جدید دست می زد که او را در پیروزى بر دشمن یارى می کرد و آنان را از اقدامات و تاکتیک هاى خود در بُهت و سرگردانى فرو می برد .
رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) موفّق گردید حاکمیّتى از هر جهت با شکوه و محترم برپا دارد تا همه مردم از زعامت و رهبرى او بهره مند گشته و به اوامر او ، پس از رهایى از طاعت رهبران مختلف ، گردن نهند .
دعوت رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) به اسلام ، مبتنى بر صلح و سلامت بود و جنگ را جز هنگامى که قساوت دشمن و سختگیرى آنان بر مسلمانان زیاد شد ، مورد توجّه قرار نمی داد .
در حقیقت ، براى دفعِ زور ، به زور متوسّل می شد . از این رو ، جنگ هاى او از آغاز بر اساسى ثابت و استوار قرار داشت که لشکر اسلامى از آن غفلت نمی کرد ، از جمله : دعوت مردم به دین جدید ، انعقاد پیمان صلح و پرداخت جزیه یا فتح سرزمین آنان ، و نبرد با کسانى که با او دشمنى کنند .

نقش اخلاق در سیره ی عملی پیامبر
 

یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام‏ دلاویز و پرجاذبه ی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با انسان‏ ها بود . سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به‏ سزایى داشت :
الف ) اخلاق پیامبر (ص)
ب ) شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع)
ج ) انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)
در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درپیشرفت اسلام و جذب ‏دل ‏ها تصریح شده است ، آن جا که مى‏ خوانیم : « فبما رحمة من الله‏ لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم‏ و استغفر لهم و شاورهم فى الامر : اى رسول ما ! به خاطر لطف و رحمتى که از جانب خدا ، شامل حال تو شده ، با مردم مهربان‏ گشته‏ اى ، و اگر خشن و سنگدل بودى ، مردم از دور تو پراکنده‏ مى ‏شدند ، پس آن ‏ها را ببخش ، و براى آن‏ها طلب آمرزش کن ، و درکارها با آن‏ها مشورت فرما . »
ازاین آیه استفاده مى ‏شود که : الف ) نرمش و اخلاق نیک ، یک هدیه الهى است ، کسانى که نرمش ندارند ، از این موهبت الهى محرومند؛ ب ) افراد سنگدل و سخت‏ گیر نمى‏ توانند مردم دارى کنند ، و به جذب‏ نیروهاى انسانى بپردازند ؛ ج ) رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است ؛ د ) باید دست ‏شکست ‏خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت و جذب کرد ( با توجه به این که شأن نزول آیه مذکور در مورد ندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است ) ؛ هـ ) مشورت با مردم از خصلت ‏هاى نیک و پیوند دهنده است که موجب ‏انسجام مى‏ گردد .
پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) علاوه بر این که ارزش ‏هاى اخلاقى را بسیار ارج‏ مى‏ نهاد ، خود در سیره عملى‏ اش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزش‏ هاى والاى ‏انسانى بود ، او در همه ابعاد زندگى با چهره ‏اى شادمان و کلامى‏ دلاویز با حوادث برخورد مى‏ کرد .

نمونه ‏هایى از اخلاق پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

در سیره عملى پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجود دارد که هر کدام نشانگر قطره ‏اى از اقیانوس عظیم حسن خلق آن‏ حضرت است ، همان گونه که خداوند با تعبیر « و انک لعلى خلق‏عظیم ؛ و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته‏ اى دارى ‏» به این مطلب اشاره فرموده است .
نظر شما را به چند نمونه از آن‏ ها جلب‏ مى ‏کنم :
الف ) عدى بن حاتم مى‏ گوید : « هنگامى که خواهرم سفانه به اسارت ‏سپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم ، پس از مدتى خواهرم‏ با کمال وقار و متانت ‏به شام آمد و مرا در مورد این که‏ گریخته‏ ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد ، عذرخواهى کردم ، پس‏از چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود ، پرسیدم : « این مرد ( پیامبر اسلام ) را چگونه دیدى ؟ » گفت : « سوگند به‏ خدا او را رادمردى شکوهمند یافتم ، سزاوار است که به او بپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوسته ‏اى‏ » . با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است ، به عنوان پذیرش ‏اسلام ، به مدینه سفر کردم ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مسجد بود ، در آن جا به‏ محضرش رسیدم ، سلام کردم ، جواب سلامم را داد و پرسید : کیستى ؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم ، آن حضرت برخاست و مرا به ‏سوى خانه ‏اش برد ، در مسیر راه با این که مرا به خانه مى‏ برد ، بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد ، اظهار نیاز نمود ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مدتى طولانى در آن جا توقف کرد و آن بانو را در مورد تأمین نیازهایش راهنمایى فرمود . با خود گفتم : « سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست » . سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شدم ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از من استقبال و پذیرایى گرمى نمود ، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آورد و به من فرمود : بر روى آن بنشین . گفتم : بلکه شما بر آن ‏بنشینید . فرمود : نه ، شما بر آن بنشین ، خود آن حضرت بر روى‏ زمین نشست ، با خود گفتم : این نیز نشانه دیگر که آن حضرت ،پادشاه نیست . سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیان‏ فرمود ، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد ، و فهمیدم که‏ پیامبر مرسل می ‏باشد ، بیانات و پیشگویی ها و مهربانى‏ هایش مرا شیفته ‏اش کرده و همان جا مسلمان شدم » .
ب ) در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سال هفتم هجرت‏ رخ داد ، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر ، جمعى از یهودیان‏ به اسارت سپاه اسلام در آمدند ، یکى از اسیران ، صفیه دختر حى بن ‏اخطب ( دانشمند سرشناس یهود ) بود . بلال حبشى ، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آن‏ ها رابه حضور پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورد ، ولى هنگام آوردن آن ‏ها اصول اخلاقى را رعایت نکرد ، و آن‏ ها را از کنار جنازه‏ هاى کشته شدگان یهود حرکت ‏داد ، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحت‏ شد و صورتش را خراشید ، و خاک بر سر خود ریخت ، و سخت‏ گریه کرد . هنگامى که بلال آن ها را نزد پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورد ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از صفیه پرسید : « چرا صورتت را خراشیده‏ اى و این‏ گونه خاک ‏آلود و افسرده هستى ؟ » صفیه ماجراى عبورش از کنارجنازه‏ ها را بیان کرد ، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از رفتار غیر انسانى و خلاف ‏اخلاق اسلامى بلال حبشى ناراحت‏ شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود : « ا نزعت منک الرحمة یا بلال حیث تمر بامراتین على قتلى رجالهما : اى بلال ! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت ‏بر بسته که آن‏ ها را از کنار کشته‏ شدگانشان عبور مى ‏دهى ؟ چرا بى ‏رحمى کردى ؟ » جالب این که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) براى جبران رنج‏ ها و ناراحتى‏ هاى‏ صفیه ، با او ازدواج کرد ، سپس او را آزاد ، و بار دیگر با پیش ‏نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب ، ناراحتى‏ هاى اورا به طور کلى از قلبش زدود .
ج ) در ماجراى جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد ، شیماء دختر حلیمه که خواهر رضاعى پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود ، با جمعى از دودمانش‏ به اسارت سپاه اسلام در آمدند . پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هنگامى که شیماء را درمیان اسیران دید ، به یاد محبت ‏هاى او و مادرش در دوران‏ شیرخوارگى ، احترام و محبت ‏شایانى به شیماء کرد . پیش روى او برخاست و عباى خود را بر زمین گستراند ، و شیماء را روى آن ‏نشانید ، و با مهربانى مخصوصى از او احوال‏ پرسى کرد ، و به او امر فرمود : « تو همان هستى که در روزگار شیرخوارگى به من محبت ‏کردى ... » شیماء از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تقاضا کرد ، تا اسیران طایفه ‏اش را آزاد سازد ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به او فرمود : « من سهمیه خودم را بخشیدم ، و در مورد سهمیه سایر مسلمانان ، به تو پیشنهاد مى‏ کنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضور مسلمانان ، بخشش مرا وسیله ی خود قرار بده تا آن ها نیز سهمیه خود را ببخشند . شیماء همین کار را انجام داد ، مسلمانان گفتند : « ما نیز به‏ پیروى از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سهمیه خود را بخشیدیم » . « پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به شیماء فرمود : اگر بخواهى با کمال محبت و احترام ، در نزد ما بمان و زندگى کن ، و اگر دوست‏ دارى تو را از نعمت‏ها بهره‏ مند مى ‏سازم و به سلامتى به سوى قوم ‏خود بازگرد . » شیماء گفت : مى‏ خواهم به سوى قوم خود بازگردم . پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با هم‏ ازدواج کردند ، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگى خود ادامه دادند .

 

 

اخلاق از دیدگاه رسول مکرم اسلام

 چه کسی می‌تواند نقش «غضب» را در حیات انسان انکار کند؟ آیا هنگامی که حقوق فردی مورد تجاوز قرار می‌گیرد اگر تمام قدرت‌های ذخیره وجود او در پرتو غضب بر افروخته نگردد چگونه ممکن است در حال خونسردی از حقوق خویش دفاع کند؟ اما همین خشم و غضب اگر از محورهای اصلی خود منحرف گردد و مهار آن از دست عقل رها شود انسان را به صورت حیوان درنده‌ای بیرون می‌آورد که حد و مرزی نمی‌شناسد.  پس از این که ویژگی اخلاق را مورد بررسی قرار دادیم اینک به گفتارهای رسول اکرم در این خصوص توجه فرمایید:

1-بعثت لا تمم حسن الخلق؛ من برای تکمیل خوبی‌های اخلاق مبعوث شده‌ام.

2-اکمل المومنین ایماناً احسنهم خُلُقاً؛ کامل‌ترین مومنان از نظر ایمان کسی است که اخلاقش از همه بهتر باشد.

3-إن اثقل شی یوضع فی میزان المومن یوم القیامه خلق حسنٌ؛ روز قیامت سنگین‌ترین چیز در ترازوی مومن اخلاق خوب خواهد بود.

4-إنّ من خیارکم احسنکم اخلاقاً؛ بهترین شما کسی است که دارای بهترین اخلاق باشد.

5-عن رجل من مزینه قال: قالوا یا رسول الله! ما خیر ما اُعطی الانسان؟ قال: الخُلق الحَنَنُ؛ مردی از قبیله مزینه روایت می‌کند که بعضی از اصحاب اظهار داشتند: ای رسول خدا! بهترین چیزی که به الانسان عطا شده چیست؟

فرمودند: اخلاق نیکو.

از عائشه روایت شده که از رسول اکرم شنیدم که فرمودند:

انسان مومن، با اخلاق خوب خود، به مرتبه و مقام کسانی می‌رسد که شب‌ها نماز نافله می‌خوانند و روزها همیشه روزه می‌گیرند.

6- عن عائشه قالت: سمعت رسول اللهصلی الله علیه یقول: إنّ المومن لیُدرکُ بحسن خُلُقه درجه قائم الیل و صائم الانهار.

از عائشه روایت شده که از رسول اکرم شنیدم که فرمودند:

انسان مومن، با اخلاق خوب خود، به مرتبه و مقام کسانی

می‌رسد که شب‌ها نماز نافله می‌خوانند و روزها همیشه روزه می‌گیرند.

7-عن معاذٍ قال: کان آخر ما وصّانی به رسول اللهصلی الله علیه حین وضعت رِجلی فی الغَوْزِ أن قال: یا معاذ! أحسن خلقک للناس؛ از حضرت معاذ بن جبل روایت است که آخرین وصیت آن حضرت هنگامی که پا در رکاب اسب گذاشته بودم این بود که اخلاق خود را برای مردم نیک بگردان.

در پرتو این احادیث، به خوبی می‌توان درک کرد که اخلاق از دیدگاه اسلام چه ارزشی دارد ولی متاسفانه امروز عموم مسلمانان به جای خود، افراد متدین و کسانی که به عبادت نوعی اهمیّت قایل‌اند، آنان نیز درباره اخلاق بسیار بی‌تفاوت به نظر می‌رسند، بعضی چنین می‌پندارند که عمل کردن به تمام احکام فقط برای کسانی لازم است که می‌خواهند خیلی به درجه کمال دست یابند اما برای نجات، نماز و روزه کافی‌اند، در صورتی که این پندار اشتباه است زیرا همچنان که نماز و روزه باعث نجات از عذاب الهی هستند. اختیار نمودن اخلاق خوب و دوری از اخلاق بد نیز برای این هدف ضروری است.

تربیت اخلاقی از چنان حساسیتی برخوردار است که نبی مکرم اسلام مجاهد واقعی شخصی را معرفی می‌کند که با رذایل اخلاقی به مبارزه برمی‌خیزد.

«المجاهد من جاهد نفسه.»

مولای روم دراین باره چه زیبا می‌سراید:

ای شهان کشتیم ما خصم برون

 

ماند خصمی زوبتر در اندرون

 

کشتن این، کار عقل و هوش نیست

 

شیر باطن سخره خرگوش نیست

 

قد رجعنا من جهاد الاصغریم

 

با نبی اندر جهاد اکبریم

 

سهل شیری دان که صنم را بشکند

 

شیر آن را دان که خود را بشکند

 

آری! مواجه با رذایل اخلاقی یک جهاد ابدی و پایان ناپذیر است، یک مرد داخلی که به مراتب از نبرد خارجی خطرناک‌تر می‌باشد و شکست در آن ذلت و زبونی با خود به همراه دارد.

لازم به یاد آوری است که بدون ایمان، اخلاق یا هر عمل دیگر، هیچ گونه ارزش و اعتباری ندارند. ایمان برای هر عمل به منزله روح و جان است اگر شخصی بدون این که بر ادّله و رسول او ایمان داشته باشد؛ اما از اخلاق خوب برخوردار بود این اخلاق، اخلاق حقیقی نیست بلکه صورت اخلاق است که فاقد هر گونه ارزشی به نزد خداوند است.

 

اخلاق بد نوعی بیماری است

وجود انسان مرکب از نیروهای متضادی است از سویی هوس‌های سرکش و غرایز و امیال حیوانی او را به طغیان، تعدی نسبت به حق همنوعان، هوسبازی دروغ و خیانت دعوت می‌کنند و از طرفی نیروی عقل و ادراک، عواطف انسانی و وجدان او را به عدالت، نوع دوستی، پاکدامنی، درستکاری و تقوی فرامی‌خوانند.

همانطور که در ساختمان جسم انسان یک عضو بی‌مصرف و بی‌کار آفریده نشده در ساختمان روح و جان او نیز هر غریزه و انگیزه‌ای نقش حیاتی دارد و تنها در صورت انحراف از وضع طبیعی و بر هم خوردن تعادل به صورت‌های خطرناک و کشنده بیرون می‌آیند.

کشمکش این نیروها در همه انسان‌ها وجود دارد و پیروزی نسبی یکی از این عوامل موجب می‌شود که افراد از نظر ارزش‌های انسانی در سطوح کاملاً مختلفی باشند، گاهی از مقرب‌ترین فرشتگان بالاتر و زمانی از خطرناک‌ترین درندگان پست می‌شود.

ولی نکته‌ای که در اینجا لازم است به آن توجه شود این است که غرایز و امیال و شهوات به صورت اصلی و طبیعی و متعادل نه تنها زیانبخش نیستند، بلکه وسایل ضروری ادامه حیات خواهند بود.

به عبارت دیگر، همانطور که در ساختمان جسم انسان یک عضو بی‌مصرف و بی‌کار آفریده نشده در ساختمان روح و جان او نیز هر غریزه و انگیزه‌ای نقش حیاتی دارد و تنها در صورت انحراف از وضع طبیعی و بر هم خوردن تعادل به صورت‌های خطرناک و کشنده بیرون می‌آیند.

مثلاً چه کسی می‌تواند نقش «غضب» را در حیات انسان انکار کند؟ آیا هنگامی که حقوق فردی مورد تجاوز قرار می‌گیرد اگر تمام قدرت‌های ذخیره وجود او در پرتو غضب برافروخته و بسیج نگردد چگونه ممکن است در حال خونسردی از حقوق خویش دفاع کند؟ اما همین خشم و غضب اگر از محورهای اصلی خود منحرف گردد و مهار آن از دست عقل رها شود انسان را به صورت حیوان درنده‌ای بیرون می‌آورد که هیچگونه حد و مرزی را به رسمیت نمی‌شناسد .

بنابراین همان طور که به هم خوردن تعادل جسمی همیشه با عوارض ناگواری همراه است که نام بیماری به آن می‌دهند، به هم خوردن تعادل قوای روحی و غرایز و امیال نیز یک نوع «بیماری روحی» محسوب می‌گردد که علمای اخلاقی به آن «بیماری قلب» می‌گویند.

 

هشدار قرآن و حدیث از اخلاق بد

در قرآن مجید و احادیث نبوی مانند نماز و روزه بر اخلاق خوب بسیار تاکید شده است و همان طور که متخلفین از عبادات به عذاب تهدید شده‌اند به آدم‌های بداخلاق نیز به شدت هشدار داده شده است. مثلاً بخل یک بیماری اخلاقی است، خداوند درباره آن می‌فرمایند: "ولا یحسبن الذین یبخلون بماء آتاهم ادلما من فضله هو خیراًَ لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامة" (آل عمران/ 180) ؛ آنان که نسبت بدانچه خداوند از فضل خود بدیشان عطا کرده است بخل می‌ورزند گمان نکنند که این کار برای آنان خوب است و به سود ایشان می‌باشد، بلکه این کار برای آنان بد است و به زیان ایشان تمام می‌شود. در روز قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیده‌اند طوق (سنگین اسارت بر گردن) ایشان می‌گردد.

همین طور در سوره همزه کسانی که مال را بیش از حد دوست می‌دارند و بر دیگران طعنه جویی و عیب ورزی می‌کنند به عذاب دوزخ تهدید شده‌اند!

پیامبر اکرم در حدیثی درباره همسایه سه بار قسم خورده چنین فرموده‌اند: «والله لایومن، و الله یومن و الله یومن، قیل من یا رسول الله؛ قال الذی لا یامن جاره بوائقه»؛ قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، پرسیده شد چه کسی ای رسول خدا؟ فرمودند: کسی که همسایه‌اش از اذیت و آزار او در امان نباشد.

ویل لکل همزة لمزة. الذی جمع مالاً و عدّده. یحسب انّ ما له اخلده. کلاً لینبذن فی الحطمه" ؛  وای به حال هر که عیب‌جو و طعنه زن باشد، همان کسی که دارائی فراوانی را گرد می‌آورد و آن را بارها و بارها می‌شمارد، آخر گمان می‌برد که دارایی‌اش به او جاودانگی می‌بخشد، هرگز چنین نیست او بدون شک به خرد کنند ه و درهم شکننده پرت می‌گردد و فرو انداخته می‌شود.

ملاحظه بفرمایید در آیات فوق فقط به خاطر اخلاق سوء وعید دوزخ بیان شده است. همین طور در احادیث نبوی، راجع به بعضی اخلاق سوء وعید بسیار شدید ذکر شده است مثلاً درباره تکبر فرموده است: « ولا یدخل الجنة من فی قلبه مثقال ذرة من کبر» ؛ کسی که ذره‌ای تکبر در دلش باشد، وارد بهشت نخواهد شد.

در باره دورویی ارشاد رسول گرامی این است: «تجدون شر الناس یوم القیامة ذا الوجهین یاتی هولاء بوجه و هولاء بوجه»؛ بدترین انسان روز قیامت آدم دو رو خواهد بود کسی که در برخورد با افراد تغییر چهره می‌دهد.

درباره عدم ترحم می‌فرماید: «لا یرحم الله من لا یرحم الناس» خداوند بر شخصی که بر مردم رحم نمی‌کند، رحم نکند، در این حدیث کلمه «الناس» به صورت عام ذکر شده که شامل مومن، کافر، متقی و فاجر می‌شود. بدون تردید، رحم و کرم حق همه انسان‌هاست، البته برای کافر و فاسق عطوفت راستین فقط در این است که از انجام کفر و فسق آنان ناراحت و نگران نبوده و در تلاش حفاظت آنان- دفع کفرو فسق - باشیم.

در پاره‌ای از روایات آدم بداخلاق غیر مومن خوانده شده است.

رسول مکرم اسلام سوگند خورده و می‌فرماید: «و الذی نفس بیده لا یومن عبد حتی عیب لاخیه ما یحب نفسه»؛ قسم به ذاتی که جانم در دست اوست انسان مومن نمی‌شود مگر این که برای برادرش چیز را بپسندد که برای خود می‌پسندد .

در حدیثی درباره همسایه سه بار قسم خورده چنین فرموده‌اند: «والله لایومن، و الله یومن و الله یومن، قیل من یا رسول الله؛ قال الذی لا یامن جاره بوائقه»؛ قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، پرسیده شد چه کسی ای رسول خدا؟ فرمودند: کسی که همسایه‌اش از اذیت و آزار او در امان نباشد.

در محتوای این احادیث باید فکر نمود گناهانی که درباره آنان تهدید بیان شده و مرتکب آن محکوم به بی‌ایمانی شده از قبیل اخلاق بد هستند. اخلاقیات از چیزهای اضافی نیستند که فقط برای تحصیل ثواب بیشتر لازم باشند. بلکه موجب نجات از عذاب جهنم و از شرایط مسلمان بودن هستند به ویژه آن دسته از اخلاق که در قرآن کریم درباره آنها زیاد تاکید شده است مانند:

صبر، توکل، راستگویی، امانتداری، وفا به عهد، اخلاص، محبت کامل به خدا و پیامبر، خیر خواهی نسبت به دیگران، حسن ظن به دیگران، عیب پوشی، رحم ، عفو و گذشت ، فرو بردن خشم، سخاوت، عدل و انصاف، تواضع و فروتنی ...

 

آداب سخن گفتن در اسلام
چگونه سخن بگوییم

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هنگامی که موسی بن عمران علیه السلام با خضر علیه السلام ملاقات کرد موسی علیه السلام به وی گفت: مرا موعظه کن. خضر گفت: ای کسی که جویای دانشی! بدان که گوینده کمتر از شنونده خسته می‌شود، پس هیچ گاه اهل مجلس خود را خسته مکن. بحار / 1 /2 26


1-
اثر کم سخن گفتن
قال علی علیه السلام: ان احببت سلامة نفسک و ستر معایبک فاقلل کلامک و اکثر صمتک یتوفّر فکرک و یستیز قلبک. غرر الحکم / 3725
اگر سلامت نفس و وجودت و نیز پوشانده ماندن عیوبت را دوست داشتی گفتارت را کم کن و سکوتت را بسیار تا آنکه اندیشه‌ات بسیار و دلت روشن شود و مردم از دست تو در امان باشند.

2- اثر زیاد سخن گفتن
قال علی علیه السلام: من کثر کلامه کثر خطاؤ ه و من کثر خطاؤ ه قلّ حیاؤ ه و من قلّ حیاؤ ه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار. بحار / 71 / 286
هر که کلامش زیاد شود. اشتباهاتش زیاد می‌شود و هر کس خطایش زیاد شود، شرم و حیایش کم می‌شود و آنکه حیایش کم شود، ورع و پرهیزگاری‌اش کم شود، و هر کسی خداترسی‌اش کم شود، قلبش می‌میرد و آنکه قلبش مُرد، در آتش افکنده شود.

3- بهترین سخن
• الف- سخن راست؛
قال علی علیه السلام: خیرالکلام الصدق. غرر/4 99
بهترین حرف، حرف راست است
• ب- همراه با عمل؛
خیر المقال ما صدّقه الفعال. سفینة البحار / 7 / 383
بهترین گفتار کلامی است که عمل و رفتار ثابتش کند.
• ج- ملال آور نباشد؛
قال علی علیه السلام: خیر الکلام ما لا یملّ و لا یقلّ. غرر الحکم / 4969
بهترین کلام، گفتاری است که خسته کننده نباشد و از گوینده نکاهد. [یعنی جایگاه گوینده‌اش را پایین نیاورد]
• د- منظم و همه فهم؛
قال علی علیه السلام:احسن الکلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العامّ. غرر الحکم / 3304
نیکوترین گفتار، کلامی است که منطق و نظم زیبایش کرده باشد و همه فهم باشد.
• ه-‍ متقن و استوار؛
قال علی علیه السلام: احسن القول السداد. غرر الحکم / 2865
نیکوترین کلام، کلام استوار و محکم است.

 

علی علیه السلام

 دعای مخصوص(74)

 


ابن عباس گوید: على ابن ابیطالب (علیه السلام ) نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آمد و چیزى از آن حضرت در خواست کرد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم به او فرمود: یا على به حق آنکه مرا به پیغمبرى فرستاد سوگند که نزد من هیچ از کم و بیش نیست ولى تو را چیزى مى آموزم که دوست من جبرئیل براى من آورد و گفت : یا محمد این هدیه اى است از نرد خداى عزوجل که تو را با آن گرامى داشته و به هیچ کس از پیغمبران پیشین این هدیه را نداده است و آن نوزده جمله است که هر دلسوخته و هر مصیبت زده و هر اندوهناک و هر غمناک و هر کسى که در خطر دزد و آتش ‍ سوزى باشد آنها را بخواند و هر بنده اى که از پادشاهى بترسد آن کلمات را بگوید خداوند براى او وسیله رهایى فراهم سازد و آن نوزده جمله است که چهار جمله آن بر پیشانى اسرافیل نوشته شده و چهار جمله اش ‍ بر پیشانى میکائیل و چهار جمله آن بر گرداگرد عرش و چهار جمله اش بر پیشانى جبرئیل و سه کلمه آن در جائى که خدا خواسته است نوشته شده است . على (علیه السلام ) عرض کرد: یا رسول الله چگونه آنها را بخوانیم ؟ حضرت فرمود: بگو یا عماد من لا عماد له و یا کریم العفو و یا حسن البلاء و یا عظیم الرجاء و یا عون الضعفاء و یا منقذ الغرقى و یا منجى الهلکى یا محسن یا مجمل یا منعم یا مفضل انت الذى سجد لک سواد اللیل و نورالنهار و ضوء القمر و شعاع الشمس و دوى الماء و خفیف الشجر یا الله یا الله یا الله انت وحدک لا شریک لک آنگاه مى گویى بارالها! با من چنین و چنان کن که بطور مسلم از جاى خود بر نخیزى تا اینکه دعاى تو مستجاب شود.(0) 

 

(۷۳) وصیتی از رسول خدا(ص)


امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ضمن وصیت خود به من فرمود: یا على هر کس که همسر خود را اطاعت کند خداوند او را به رو در آتش افکند. على (علیه السلام ) عرض کرد: این اطاعت در چه مواردى است ؟ رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: کسى که به همسر خود اجازه دهد به حمامهاى بیرون از خانه و یا مجالس عروسى و مجالس نوحه سرایى برود و جامه هاى بدن نما بپوشد.(0) 

 

 

(۷۲)منزلت علی ع در نزد پیامبر ص


صبح آن شب که فاطمه زهرا علیهاالسلام به خانه شوهر رفت ، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم ظرفى شیر به خانه آنها برده و فرمودند: فاطمه جان پدرت فداى تو باد از این شیر بیاشام ، سپس رو به على (علیه السلام ) کردند و فرمودند: پسر عمویت فدایت شود تو هم از این شیر بنوش .(0) 

 

(۷۱) مؤمن واقعی


روزى امیرالمؤ منین (علیه السلام ) از کنار عده اى که نشسته بودند عبور مى کرد، و دید آنها لباسهاى سفید و گران قیمت پوشیده و (نشانه تکبر در آنها مشهود است ) رنگ صورتشان برافروخته است و خنده آنها بلند و زیاد است و با انگشت خود هر کس را که از کنارشان رد مى شود مسخره مى کنند. سپس به عده دیگر رسید که لاغر اندام و رنگ آنها زرد و در هنگام سخن گفتن متواضع بودند. آن حضرت در حالى که تعجب کرده بود خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد یا رسول الله دو گروه متفاوت را دیدم و هر دو گروه خود را مؤ من مى دانستند؟ صفت مؤ من چیست ؟ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم سکوتى کرد و در پاسخ حضرت على (علیه السلام ) فرمود یا على مؤ من بیست خصوصیت دارد که اگر یکى از آنها در او نباشد ایمانش کامل نیست :
1-
به نماز (جماعت ) حاضر مى شود 2- زکات را در وقت خود مى پردازد.3- به مستمندان رسیدگى مى کند. 4- یتیم را نوازش مى کند 5- لباسهاى پاک و پاکیزه مى پوشند. 6- کمر به عبادت حق بسته اند. 7- راست مى گوید 8- به وعده خود وفا مى کند. 9- در امانت خیانت نمى کند. 10- زاهد شب و شیر روز هستند. 11- در روز روزه دار و در شب بیدار و عابد هستند. 12- همسایه را آزار نمى دهد. 13- متواضعانه راه مى روند 14- تشییع جنازه مى کند و...(0) 

 

 

(۷۰) شمشیر ذوالفقار


ذوالفقار نام شمشیر معروف على (علیه السلام ) است در اینکه آن چرا ذوالفقار (صاحب دو سر، یا صاحب حفره و خالها) و از کجا بدست آمده مطالب مختلفى نقل شده است (0) یکى از اقوال آن است که این شمشیر در جنگ بدر از ناحیه دشمن به دست على (علیه السلام ) رسید.
ماجراى آن چنین است نبیه و منبه پسران حجاج سهمى از مشرکان سبک سروبى تربیت قریش بودند و همواره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را مى آزردند و با گفتار ناپسند خود آن حضرت را سرزنش مى کردند این دو با پسر منبه که عاص نام داشت در سال دوم هجرت در جنگ بدر شرکت کرد و سرانجام نیز با تیغ بران آن حضرت کشته شدند. ذوالفقار که شمشیرى داراى دو سر از فولاد، نابود در دست عاص بن منبه بود که پس ‍ از کشته شدن او، آن شمشیر به دست على (علیه السلام ) افتاد و على (علیه السلام ) آن را نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آورد و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آن را به على (علیه السلام ) بخشید(1)  

 0: در این باره به مجمع البحرین واژه فقر مراجعه شود

 1: کامل ابن اثیر ج ۲ ص۵۰

(۶۹) تیرهای مرگ به خطا نمی رود

امیر مومنان علی (علیه السلام ) وصى و جانشین پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اشعار زیر را در سوگ جانسوز پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم خواند:

الموت لا والد یبقى و لا ولدا

 

هذا السبیل الى ان لاترى احدا

 

هذا النبى و لم یخلد لامته

 

لو خلد الله خلقا قبله خلدا

 

للموت فینا سهام غیر خاطئة

 

من فاته الیوم سهم لم یفته غدا

مرگ حتى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اشعار زیر را در سوگ جانسوز پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم خواند:

الموت لا والد یبقى ولا ولدا

 

هذا السبیل الى ان لاترى احدا

 

هذا النبى ولم یخلد لامته

 

لو خلد الله خلقا قبله خلدا

 

للموت فینا سهام غى خاطئة

 

من فاته الیوم سهم لم یفته غدا

مرگ نه پدر و نه فرزند را باقى نمى گذارد و برنامه مرگ همچنان ادامه دارد تا همه بمیرند.
مرگ حتى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را براى امتش باقى نگذاشت اگر خداوند کسى را قبل از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم باقى مى گذاشت او را نیز باقى مى گذاشت ناگزیر ما آماج تیرهاى مرگ که خطا نمى روند واقع مى شویم که امروز مورد اصابت تیر مرگ نشدیم فردا او ما را از یاد نمى برد.(0) 

 

0:انوار البهیه ص42

(۶۸)رسول خدا(ص) از جنگ جمل خبر می دهد


عبدالله بن مسعود گفت : به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم عرض کردم : یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم هر گاه از دنیا رحلت کردى چه کسى شما را غسل مى دهد؟ فرمود: هر پیغمبر را وصى او غسل مى دهد. عرض کردم یا رسول صلى الله علیه و آله و سلم وصى شما کیست ؟ فرمود: على بن ابیطالب . عرض کردم : یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم پس از شما چه مدت زندگى مى کند؟ فرمود: سى سال همانند یوشع بن نون که وصى حضرت موسى بود او بعد از موسى نیز سى سال زندگى کرد و صفورا همسر حضرت موسى دختر شعیب پیامبر بر یوشع بن نون خروج کرد و گفت من از تو به امر پیشوایى و رهبرى سزاوارترم . پس یوشع با وى جنگید و به خوبى با وى کارزار کرد و اسیرش نمود و در حال اسیرى به نیکى با وى رفتار کرد.
حضرت على (علیه السلام ) نیز با وى عایشه مى جنگد و به خوبى با او مى جنگد و اسیرش مى کند و با وى به نیکى رفتار مى کند، و خدا درباره او نازل فرموده که : و قرن فى بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولى (0) یعنى در خانه هایتان قرار بگیرید و همچون جاهلیت پیشین ، خودآرایى و جلوه گرى نکنید و مقصود پروردگار از جاهلیت قدیم در این آیه صفورا دختر شعیب است .(1)  

0:احزاب/۳۲ 

1:کمال الدین جلد ۱ ص۲۷

(67) علی (ع9 هم نیکو شوهری است

على (علیه السلام ) مى فرماید: چون آفتاب غروب کرد، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به ام سلمه فرمود که فاطمه علیهاالسلام را نزد او بیاورد.ام سلمه فاطمه علیهاالسلام را در حالى که پیراهنش بر زمین کشیده مى شد آورد، دانه هاى درشت عرق از چهره فاطمه علیهاالسلام بر زمین مى چکید از حجب و حیا چون نزدیک پدر رسید پاى وى لغزید و بر زمین آمد رسول خدا فرمود: دخترم خداوند تو را در دنیا و اختر از لغزش حفظ کند، همین که در برابر پدر ایستاد حضرت پرده از رخسار منورش بر گرفت و دست او را در دست شویش گذارد و گفت : خداوند پیوند تو با دخت پیامبر را مبارک گرداند، على ، فاطمه نیکو همسرى است ، آنگاه فرمود: فاطمه ! على هم نیکو شوهرى است . سپس ‍ فرمود: به اتاق خود روید و منتظر من بمانید...

(66) سلام خضر نبی به پیامبر(ص) و علی (ع)

روزى على (علیه السلام ) همراه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در یکى از راههاى مدینه عبور مى کردند ناگاه مردى بلند قامت و چهارشانه ... جلو آمد و بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سلام کرد و احترام شایانى نمود سپس رو به على (علیه السلام ) کرد و گفت : سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو اى خلیفه چهارم ، آنگاه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رو کرد و گفت : آیا این گونه نیست که گفتم ؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: آرى چنین است . آن شخص ناشناس از آنجا رفت على (علیه السلام ) از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم پرسید: این چه لقبى بود که این مرد ناشناس به من داد و تو هم آن را تصدیق کردى ، من خلیفه ام چهارم هستم ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: حمد و سپاس خدا را، همانگونه که او گفت تو خلیفه چهارم هستى زیرا اولین خلیفه آدم (علیه السلام ) است. و دومین خلیفه داود (علیه السلام ) استو سومین خلیفه هارون برادر موسى (علیه السلام ) است که خلیفه موسى شد و خداوند در (آیه 3 سوره توبه ) مى فرماید:و این اعلامى است از طرف خدا و رسولش بر عموم مردم در روز حج اکبر (عید قربان ) که خداوند و پیامبرش از مشرکان بى زار است .اى على ابلاغ کننده برائت از مشرکان از جانب خدا و رسولش تو هستى و تو وصى و وزیر من مى باشى و دین مرا ادا مى کنى ... پس تو چهارمین خلیفه مى باشى چنانکه آن شخص با این عنوان بر تو سلام کرد آیا مى دانى او چه کسى بود؟
او برادرت خضر (علیه السلام ) بود.

(65) عادل دادگر

روزى گاوى با شاخ تیز خود شکم خرى را درید. صاحب خر شکایت خود را به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم عرضه داشت هنوز خدا صلى الله علیه و آله و سلم سخن نگفته بود که ابوبکر عقیده اش را اظهار کرد و گفت حیوان زبان بسته اى حیوان زبان بسته ى دیگرى را کشت به کسى مربوط نیست . ولى امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: اگر آن گاو آزاد بود و به خر حمله آورد و شاخش زده صاحب گاو مسئول این جنایت است زیرا گاو وحشى خود را آزاد گذاشته تا به مال مردم تعدى و تجاوز کند. ولى اگر آنجایى که گاو بسته بوده و خر با پاى خود به پیش گاو رفته و سرانجام کشته شده صاحب گاو گناهى ندارد و از دادن تاوان معاف است .رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: قضاوت على کافیست