در سوگ سپیده


Image result for ‫ایام فاطمیه تصاویر‬‎


نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.
وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت(ع) را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.
همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.
ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!
سلام بر غمگنانه ترین روایت ولایت! امروز جان علی از تن مفارقت کرد، گرد یتیمی بر رخسار مهسای زینب نشست، موسم تنهایی حسن فرا رسید، حسین از همین لحظه، کربلایی شد و طلیعه ی عاشورا بر صحیفه ی راز، تابید. ای مهدی موعود، ای آخرین حجت یار! تو شاهدی که مادر سادات را شبانه به جانب مزاری ناپیدا مشایعت کردند و پیکر زخمی شقایق باغ ولایت را به آغوش خاک سپردند و علی بی یاور شد. ای قائم آل یاسین، ای شمس بنی هاشم، ای برپا کننده ی قسط ، ای احیاگر عدل علی! ذوالفقار قیام از نیام برآور و روا مدار که چنین، امواج غم بر دریای دل شیعه بیفزایند.
اینک در شعاع آفتاب خرداد، اندوهی سترگ بر شکوفه های قلب شیعه سایه گستر شد. ستاره ی امید نبی بر خاک فتاد و موج دریای دل علی به ساحل فرقت رسید و برترین آشنای عرشیان بر فراز دست سپیداران در سیاهی شب به ضیافت سرخ لقا نایل شد.
مادر، چه غریبانه از دیار عاطفه ها هجرت کرد و در مشایعتش مرغ دل تا فراسوی آسمان کوچید. معتصمین شیطان، تلخی شوکران فراق را در کام یاران سپیده ریختند. واحسرتا! مهتاب نیلی شفاعت به محاق نشست و طوبای رعنای ولایت و آذین صحیفه ی شهادت، پای به معراج نهاد و سایه ی همای عنایتش را از ماسوا برچید.
امروز از سیمای یاس ها و نسترن های بهاری، نکهت غم می خیزد. امروز شقایق های دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچه های درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمه ی فرقت فرامی خوانند.
یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا!
ادرکنا!
امروز صبای سوزدل ها حزین و خرامان به سوی مدینه وزید و عطر یاسمن های اندوه در کوچه های ارادت پیچید. سلام عاشقان بر غریب مدینه. امروز تمام راه های آسمان را به سوی مدینه گشوده اند و راهیان سبز سلوک به تنهایی مزار یار می اندیشند. آنک، در رثای گوهر گمگشته ی علی، ریزش الماس اشک را شاید و تراوش یاقوت آه. آنگاه که شمشاد شیدای ولایت را شبانه به معراج مهر بردند، چشمه ی اشتیاق خشکید و ماه امید، هجرت کرد. چه شباهنگام دلتنگی بود و چه سپیده ی سیاهی! تمام خورشیدهای شعف، یکباره با غروب آشنا شدند. سیمای سپید زهره ی منظومه ی ولایت به سرخی گرایید.
فاطمه، معیار فضایل بود و اسوه ی سرآمدان عصمت و میزان محسنین. در فناکده ی خاک، افول کرد و در بقاسرای عرش، طلوع و تابندگی نمود. هنوز آوای شیوایش در گوش دل ها باقی است که همگان را به پارسایی و پایداری در ولایت علوی می خواند و خود،عامل نخست آن بود. آیین محمد (ص) از استقامت سرخ زهرا آوازه یافت و امت از مرام زیبایش، مجد. فردای شیعه از دیروز شعله ناک آلاله ی شهید نبی، به روشنایی رسید و سوز سینه ی آسمانی اش، اقتدار و صبر حسین و سطوت و صلابت حسن را به ارمغان آورد.
السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله!
ما خاک پای یوسف گمگشته ی توییم و حیات و قیام و حکومت و جان و روح و هستی مان رهین یک نگاه آسمانی اوست. انقلاب اسلامی ما جلوه ی کوچکی از نورعنایت فرزند عزیز توست. تمام شقایق های دشت التهاب برای قطره ای از دریای احسانش در انتظار، می سوزند.
خدایا مباد که نسیان و غفلت ما، موعود عاشقان را دل آزرده سازد، که تمام حیات و نهضت ما برای یک تبسم ملیح اوست. سال هاست که دلتنگ غیبت و نهانی اوییم و نیک می دانیم که وجود جودآگینش حضور محض است و نهانی، از آن ماست.
یا فاطمة الزهرا، یا قرة عین الرسول!
پدر و مادرم فدای خاک قدوم گل گمگشته ات باد. نظر عنایت خویش از ما مگیر. ضعیفانیم و چه کسی به ما نظر کند جز مظهر سطوت رسول یار؟ تهی دستانیم و چه کسی احسان مان کند جز جلوه ی غنای دوست؟
یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!

 



نماز احتیاط را چگونه بخوانم؟






کسی که نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از سلام نماز باید فورا نیت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید و حمد را بخواند و به رکوع رود و دو سجده نماید. پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از دو سجده تشهد بخواند و سلام دهد، و اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از دو سجده یک رکعت دیگر مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از تشهد سلام دهد.

 

 

 

نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد و باید نیت آن را به زبان نیاورد، و احتیاط واجب آن است که سوره حمد و "بسم الله " آن را هم آهسته بگوید.

 

اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد نمازی که خوانده درست بوده، لازم نیست نماز احتیاط را بخواند، و اگر در بین نمازاحتیاط بفهمد، لازم نیست آن را تمام نماید.

اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد که رکعت های نمازش کم بوده، چنانچه کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده، باید آنچه از نماز را که نخوانده بخواند و برای سلام بی جا دو سجده سهو نماید، و اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام داده، مثلا پشت به قبله کرده، باید نماز را دوباره بجا آورد.

اگر بعد از نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش به مقدار نماز احتیاط بوده، مثلا در شک بین سه و چهار یک رکعت نماز احتیاط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، نمازش صحیح است .

اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز کمتر از نماز احتیاط بوده، مثلا در شک بین دو و چهار، دو رکعت نماز احتیاط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، باید کسری نماز را به نماز متصل نموده و نماز را هم دوباره بخواند.

اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز بیشتر از نماز احتیاط بوده، مثلا در شک بین سه و چهار، یک رکعت نماز احتیاط بخواند، بعد بفهمد نماز را دو رکعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتیاط کاری که نماز را باطل می کند انجام داده، مثلا پشت به قبله کرده، باید نماز را دوباره بخواند و اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده، باید دو رکعت کسری نمازش را بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.

 

اگر بین دو و سه و چهار شک کند و بعد از خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده، لازم نیست دو رکعت نماز احتیاط نشسته را بخواند.

اگر بین سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته یا یک رکعت ایستاده را می خواند یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده، باید نماز احتیاط را تمام کند و نمازش صحیح است .

اگر بین دو و سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را می خواند پیش از رکوع رکعت دوم یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده باید بنشیند و نماز احتیاط را یک رکعتی تمام کند و بنابر احتیاط مستحب نماز را دوباره بخواند.

اگر در بین نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر یا کمتر از نماز احتیاط بوده، چنانچه نتواند نماز احتیاط را مطابق کسری نمازش تمام کند بایدآن را رها کند و کسری نماز را بجا آورد و بنابر احتیاط واجب نماز را دوباره بخواند مثلا در شک بین سه و چهار اگر موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته را می خواند یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده، چون نمی تواند دو رکعت نشسته را به جای دو رکعت ایستاده حساب کند به احتیاط واجب باید نماز احتیاط نشسته را رها کند و دو رکعت کسری نمازش را بخواند و نماز را هم دوباره بجا آورد.

اگر شک کند نماز احتیاطی را که به او واجب بوده بجا آورده یا نه چنانچه وقت نماز گذشته به شک خود اعتنا نکند و اگر وقت دارد در صورتی که مشغول کار دیگری نشده و از جای نماز برنخاسته و کاری هم مثل روگرداندن از قبله که نماز را باطل می کند انجام نداده باید نماز احتیاط را بخواند و اگر مشغول کار دیگری شده یا کاری که نماز را باطل می کند بجا آورده یا بین نماز و شک او زیاد طول کشیده احتیاط استحبابی آن است که نماز احتیاط را بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند اگر چه می تواند بنا بر انجام نماز احتیاط گذارد و بر همان اکتفا نماید.

اگر در نماز احتیاط رکنی را زیاد کند یا مثلا به جای یک رکعت دو رکعت بخواند نماز احتیاط باطل می شود و بنابر احتیاط واجب باید دوباره نماز احتیاط، و اصل نماز را بخواند.

موقعی که مشغول نماز احتیاط است اگر در یکی از کارهای آن شک کند چنانچه محل آن نگذشته باید بجا آورد و اگر محلش گذشته باید به شک خود اعتنا نکند مثلا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه به رکوع نرفته باید بخواند و اگر به رکوع رفته باید به شک خود اعتنا نکند.

اگر در شماره رکعت های نماز احتیاط شک کند، باید بنا را بر بیشتر بگذارد ولی چنانچه طرف بیشتر شک نماز را باطل می کند بنابر کمتر گذارد و احتیاط مستحب آن است که نماز احتیاط را دوباره بخواند و بعد از آن اصل نماز را اعاده نماید.

اگر در نماز احتیاط چیزی که رکن نیست سهوا کم یا زیاد شود، سجده سهو ندارد .

اگر بعد از سلام نماز احتیاط، شک کند که یکی از اجزاء یا شرایط آن را بجا آورده یا نه به شک خود اعتنا نکند.

اگر در نماز احتیاط تشهد یا یک سجده را فراموش کند احتیاط آن است که بعد از سلام، آن را قضا نماید اگر چه واجب نیست .

اگر نماز احتیاط و قضای یک سجده یا قضای یک تشهد یا دو سجده بر او واجب شود باید اول، نماز احتیاط را بجا آورد.

حکم گمان در رکعت های نماز حکم یقین است، مثلا اگر در نماز چهار رکعتی انسان گمان دارد که نماز را چهار رکعت خوانده نباید نماز احتیاط بخواند ولی اگر در غیر رکعت ها گمان پیدا کند، باید به احتیاط عمل نماید و دستور در هر موردی طور مخصوصی است که در کتاب های مفصل گفته شده است .

حکم شک و سهو و گمان در نمازهای واجب یومیه و نمازهای واجب دیگر فرق ندارد، مثلا اگر در نماز آیات شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت، چون شک او در نماز دو رکعتی است، نمازش باطل می شود.

 

 



 

وقتمان را صرف تلاوت قرآن کنیم یا تدبر آن؟!





تلاوت قرآن بدون فهم و تدبر ثواب زیادی دارد یا فهم و تدبر قرآن بدون تلاوت قرآن؟ یعنی ما چه کار کنیم؟ در تلاوت قرآن وقت را صرف کنیم یا در خواندن ترجمه آن؟


از آن جا که قرآن کریم، کلام آفریننده انسان هاست با دیگر سخن ها تفاوت اساسى داشته و داراى آثار ویژه اى است که در هیچ کلام دیگرى یافت نمى شود.

خواندن قرآن و شنیدن آن حتى براى کسانى که با زبان عربى آشنایى نداشته و معناى آیات الهى را نمى فهمند به عنوان عملى نیک در پرونده اعمالشان ثبت شده، آمرزش گناهان، نورانیت دل و ثواب اخروى را در پى دارد.

افزون بر این، مطابق روایت امام صادق (علیه السلام) حتى نگاه کردن در قرآن نیز عبادت بوده و وجود داشتن یک جلد از قرآن در خانه، موجب طرد شیاطین از آن خانه مى شود. [1]

در حدیث مشهورى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) فرموده اند: خانه هاى خود را با تلاوت قرآن نورانى کنید؛ زیرا هر خانه اى که در آن قرآن، بسیار تلاوت شود خیر آن خانه زیاد شده و اهل آن گشایش مى یابند و آن خانه براى اهل آسمان نور افشانى مى کند چنان که ستارگان آسمان براى اهل دنیا نور افشانى مى کنند. [2]

با توجه به آثار مثبت یاد شده است که در آیات متعددى، سخن از تلاوت قرآن به میان آمده است مانند: «إِنَّ الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»[3] اما باید دانست که گرچه قرآن کریم به دلیل آن که مبارک [4] است، براى هر یک از اقشار جامعه بهره مناسبى داشته و حتى تلاوت آن نیز روح افزا و دلکش است ولى حدیث تدبر در قرآن حدیث دیگرى بوده و قلّه رفیع آثار دنیوى و اخروى آن بسى مرتفع تر از آثار تلاوت بدون تدبر است.

سرّ مطلب آن است که غرض اصلى از نزول قرآن، هدایت انسان ها به سوى کمال و سعادت واقعى آنان است و این غرض تنها با عمل کردن به دستورات قرآن محقق مى گردد و عمل به قرآن میسر نیست مگر پس از فهمیدن آن چه قرآن در صدد بیان آن است و تنها راه رسیدن به این درجه از فهم، تدبر و تفکر در آیات الهى است.

در حقیقت تلاوت قرآن نیز مقدمه اى براى تدبر در آیات آن است. بى سبب نیست که قرآن کریم، خود نه تنها در بیش از سیصد آیه به تفکر و تذکر و تعقل دعوت کرده، [5] بلکه هدف از فرو فرستادن قرآن را تفکر،[6] تعقل [7] و تدبر در آیات الهى دانسته است. «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ». [8]

ثواب تلاوت قرآن همراه با تدبر، مسلما برابر با تلاوت بدون تدبر نیست، اکتفا کردن به تلاوت تنها، ما را از معارف عمیق و غذاهای روحانی این مائده آسمانی محروم می کند. چنان که امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «لا خیر فی عادة لیس فیها تفکّر»


دقت به  چند نکته:
1.
بدون شک بر اساس روایات و سیره عملی پیامبر و امامان ـ علیهم السلام ـ تلاوت قرآن به خودی خود امری پسندیده و دارای آثار تربیتی، معنوی و مادی در جسم، جان، و زندگی یک مومن است.

در روایات آمده است که هر چیزی زنگار می گیرد و نیازمند صیقل است، دل آدمی هم در هنگام زنگ زدگی با تلاوت قرآن جلا می یابد.

از طرف دیگر تلاوت قرآن، مقدمه انس با قرآن و انس با قرآن، مقدمه آشنایی و فهم معارف آن و فهم معارف و ارزش های قرآن، مقدمه عمل به آن و رسیدن به یک زندگی قرآنی است. از این رو نمی توان به بهانه تلاوت قرآن، از تدبر و تعمق در معارف آن چشم پوشید و یا به بهانه آشنایی با معارف آن از تلاوت آیات، غفلت کرد.

در حدیثی آمده است که امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرمود: قرآن عهدنامه خداوند با انسان مومن است: از این رو سزاوار است که هر مسلمان دست کم در روز 50 آیه از این عهدنامه را بخواند و با گوش جان بیندیشد و به امر و نهی و مواعظ آن دل سپرده و عمل کند.

2.
ثواب تلاوت قرآن همراه با تدبر، مسلّماً برابر با تلاوت بدون تدبر نیست، اکتفا کردن به تلاوت تنها، ما را از معارف عمیق و غذاهای روحانی این مائده آسمانی محروم می کند. چنان که امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «لا خیر فی عادة لیس فیها تفکّر».

3.
یک انسان مومن بدن شک هنگامی که برای زندگیش برنامه درستی را تعریف کند و در چنین برنامه ای سهم قابل توجهی به عبادت و انس با خدا قرار دهد، خواهد توانست هم از لذت تلاوت و نورانیتش با نام خدا بهره ببرد و هم با تأمل در ترجمه و مفاهیم آیات کریمه، عقل تشنه و روح گرسنه خود را از مائده آسمانی معارف قرآن سیر و سیراب کند.

4.
پیشنهاد ما برای شروع، تلاوت 50 آیه در روز و تأمل در ترجمه و مفاهیم یک صفحه از قرآن و التزام به عمل به اوامر و نواهی آن است.

 

 

آیات 2و3 سوره طلاق








اگر بنا باشد تا آیه ای از قرآن کریم را بعنوان مجرب ترین آیه جهت وسعت رزق و روزی و گشایش کسب و کار و خیر و برکت بدانیم، بدون شک آن آیه؛ آیات 2و3 سوره طلاق است که به و من یتق الله مشهور می باشد. در خصوص خواص این آیات، بزرگان فرموده اند که تأثیرآن در گشایش روزی و برکت در رزق مجرب و تضمینی است اما باید با اخلاص و مداومت خوانده شود.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: من آیه اى را در قرآن مى شناسم که اگر تمام انسانها دست به دامن آن شوند براى حل مشکلات آنها کافى است و آن آیات سوّم و چهارم سوره طلاق است





«وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْىء قَدْراً»


احکام نماز جمعه



(مساله):نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است، و امتیازش از نماز صبح این است که دو خطبه در پیش دارد، و نماز جمعه واجب تخییرى است به این معنى که مکلف در روز جمعه مخیّر است که نماز جمعه را بخواند در صورتى که شرائطش موجود باشد، یا نماز ظهر بجا آورد، پس اگر نماز جمعه را بجا آورد، کفایت از ظهر مى کند. و واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد:

 

 

 

 


"اول"
داخل شدن وقت، و آن عبارت از زوال آفتاب است، و وقتش تا برابر شدن سایه شاخص است با شاخص بنا بر اظهر، پس هر گاه تا برابر شدن سایه با شاخص نماز جمعه را تأخیر انداخت، وقتش خارج شده و نماز ظهر را باید بجا آورد.

 


"دوم" شماره افراد، و آن هم هفت نفر است با امام، و هر گاه هفت نفر از مسلمانان جمع نشود نماز جمعه واجب نمى شود، بلى نماز جمعه از پنج نفرى که یکى شان امام باشد صحیح است.

 


"سوم"
بودن امام جامع شرائط امامت: از عدالت و غیر آن از چیزهائى که در امام جماعت معتبر است، همچنان که در بحث نماز جماعت خواهد آمد و بدون او نماز واجب نمى شود. و صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد:

 


اول
ـ جماعت بودن، پس فرادى صحیح نیست و هر گاه مأموم پیش از رکوع رکعت دوم نماز جمعه به امام برسد مجزى خواهد بود، و یک رکعت دیگر به او اضافه مى کند و اگر در رکوع دوم درک امام کند مجزى بودنش مشکل است، و احتیاط ترک نشود.

 


دوم
ـ خواندن دو خطبه پیش از نماز:

که در خطبه اول حمد و ثناى الهى را گفته و وصیت به تقوى و پرهیزکارى نماید و یک سوره از قرآن بخواند، سپس نشسته و برخیزد، و باز هم حمد و ثناى الهى را بجا آورده و به پیغمبر اکرم ((صلى الله علیه وآله)) و ائمه مسلمین صلوات فرستاده، و براى مؤمنین و مؤمنات استغفار کند، و لازم است خطبه پیش از نماز باشد،

پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد صحیح نخواهد بود و خواندن خطبه پیش از زوال آفتاب بنا بر احتیاط

جائز نیست.

 

ادامه مطلب ...