الگوی تمام‌عیارِ تحمل تنهایی برای خدا


مجموعه: متفرقه دینی

امام حسن,زندگینامه امام حسن,درباره امام حسن,امام حسن مجتبی

حضرت مجتبی علیه السلام فرزند حقیقی جسم و جان پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشند که مطالعه گفتار و کردارشان درس‌آموز و شناخت‌آور نسبت به قرآن و سنت پیامبرآور است. در اینجا به یکی از درسهای زندگی امام حسن علیه السلام اشاره می‌کنیم که عبارت است از تحمل آزار و تنهایی برای خدا. ما شیعیان جایگاه خاصی برای اهل بیت پیامبر علیهم السلام قائل هستیم.آنان برگزیدگان خدا و تداوم بخش راه جدشان هستند و چراغهای روشن راه خدا هستند. هرچه از قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله برای ما مبهم باشد به کمک گفته‌ها و طرز زندگی آنها برایمان روشن می‌شود.
 
کلهم نور واحد
توجه به این نکته لازم است که بین اهل بیت علیهم السلام تمایزی از سبک رفتار وجود ندارد؛ به عبارت دیگر همگی نشاندهنده راه درست زندگی در دوره زمان زندگی خود بوده‌اند و آنچه وظیفه ماست شناخت ویژگیهای زندگی آنان است. منظور آن است که اگر امام حسن علیه السلام به جای امام حسین علیه السلام قرار می‌گرفت و با شرایط اجتماعی- سیاسی بعد از معاویه روبرو می‌شد، همانگونه قیام می‌کرد که سالار شهیدان قیام کرده‌اند.

به تعبیر شهید مطهری اگر انسان خوب توجه کند آن وقت مى‏فهمد که به یک معنا مظلومیت امام‏ حسن علیه السلام حتى از امام حسین علیه السلام بیشتر است. همان نشاط شهادتى که در امام حسین علیه السلام هست در امام حسن علیه السلام هست ولى امام حسن علیه السلام در دوره‏اى قرار گرفته که باید صبر و خوددارى کند تا موقع و وقت برسد و آن موقع و وقت، وقتى است که ایشان از دنیا رفته‏اند و نوبت به برادرشان اباعبداللَّه الحسین علیه السلام رسیده است. حضرت تمام اینها را با چه حلم و صبرى تحمل مى‏کند که عجیب و فوق‏العاده است! ( مجموعه ‏آثار، ج27، ص659)

 مصائبی تلخ تر از زهر
آن حضرت مورد تهمت دشمنان قرار می‌گرفت و حتی دوستان نیز به او زخم زبان می‌زدند. خطیب جمعه هر هفته به اطاعت از بخشنامه سراسری معاویه در حضور آن حضرت، پدر ایشان امام متقین علی علیه السلام را ناسزا و لعن می‌نمود. برای کسانی که روح بزرگ داشته باشند، این دردهای روحی آزار دهنده‌تر از دردهای جسمی است و با این مقایسه، مسموم شدن ایشان مصیبت کوچکی نسبت به این مصیبتها به حساب می‌آید. با این حال امام مجتبی علیه السلام همه این مصیبتها را تحمل نمود و الگویی برای حلم گردید.


روش صحیح الگوبرداری از امام
همه حقایق با همه درستیشان ممکن است به غلط فهمیده‌ می‌شوند، به همین دلیل برای الگوبرداری از رفتار اهل بیت علیهم السلام آنچه لازم است، دقت و دغدغه برای فهم صحیح است. از خود آن حضرت سوال شد که حلم چیست؟ فرمودند آنکه خشم فروخورده شود و مهار نفس به دست باشد‏(ج1، ص225) خود آن حضرت چنان بود. در اینجا به ذکر چهار نکته مهم درباره تحمل مصیبتها برای خدا می‌پردازیم:

اول) تحمل سختیهای جسمی و روحی باید برای خدا باشد نه چیز دیگر
سختی کشیدن به خودی خود عقلا و شرعا امر پسندیده‌ای نیست. تنها تحمل آن سختی‌هایی پسندیده است که برای خدا باشد یعنی بجا باشد و با مبانی عقلی و شرعی جور در بیاید. سختی‌هایی که بر اثر ندانم کاریها و بی‌دقتیها و سهل انگاریها متحمل آن می‌شویم را نباید به حساب خدا بگذاریم.
الگو

دوم) حلم به معنای سکوت از بیان و پیگیری حق نیست
معاویه پس از آنکه هرگونه دغل بازی و نقض عهد و عوامفریبی و کارهای تبلیغاتی حکومت را به دست گرفت، روزی به تحریک اطرافیان خود امام حسن علیه السلام را به مجلسش دعوت کرد. آنان به نیت سرافکنده کردن آن از عیبجویی پدر ایشان امیرالمۆمنین علیه السلام هرچه در توان داشتند گفتند اما پاسخهایی از امام حسن علیه السلام شنیدند که جز خواری برای خودشان هیچ نداشت. نمونه‌ دیگر زمانی است که معاویه از آن حضرت دعوت کرد که به منبر برود و وسط منبر هم سوالی مضحک از ایشان پرسید اما آن حضرت از فرصت کوتاه منبر به بهترین شکل بهره بردند به گونه‌ای که بعد از آن معاویه به عمرو العاص که آن پیشنهاد را کرده بود گفت تو والله با این پیشنهادت تصمیم داشتی من را خوار کنی.

نمونه‌های دیگری از پاسخهای کوبنده امام در کتاب احتجاج به یادگار مانده است و نشاندهنده آن است که حلیم بودن به معنای سکوت نیست.

سوم) آنانکه بر اثر ضعفهای درونی چیزی به نام خشم در وجودشان پیدا نمی‌شود از گردونه پربرکت حلم خارج هستند
همانگونکه که در توضیح مطلب قبلی آمد، آن حضرت از نظر پاسخ زبانی هیچگونه کمبودی نداشتند؛ شجاعت جسمانی آن حضرت هم از همان دوران شرکت در جنگهای پدرشان علی مرتضی علیه السلام آشکار است. وقتی فردی با چنین توانمندی حضور داشته باشد، آن وقت حق داریم درباره حلم او سخن بگوییم.

از اینجا معلوم می‌شود که حلیم بودن دامنه محدودی دارد. عده‌ای از مردم که با همه در مسالمت به سر می‌برند و گویا بدی هیچکسی آنها را نمی‌آزارد، حلیم نمی‌باشند. حلیم کسی است که خشمگین می‌شود و توانایی به کار بستن خشم خود را هم دارد اما بخاطر وظیفه ای که در قبال حقیقت بر دوش خود احساس می‌کند، سکوت کند.

چهارم) در حلم باید مهار نفس به دست باشد و هرگونه گزاف گویی و گزاف اندیشی مخالف با حلم است
چه بسیار از ما که سختی‌هایی را تحمل می‌کنیم اما آن را هضم نمی‌کنیم. به عبارت دیگر تنها فشار را بر دوش خود قبول می‌کنیم اما توجهی به حالت آرامش درونی خود نداریم، چرا که کمی بعد، کنترل زبان یا جسم خود را از دست می‌دهیم و اگر توانایی برخورد زبانی و یا جسمانی را پیدا نکنیم به سراغ فکرهای بی‌مبنا و گزاف اندیشی می‌رویم. حالات افسردگی،‌ نشخوارهای ذهنی، تأسفها و تکرار خاطرات تلخ همه نشاندهنده آن است که اهل حلم نیستیم.

اضافه بر آن، حلیم کسی است که تحمل سختی‌ها او را از فعالیتهای درست زندگی به گوشه‌نشینی نکشد، همچنانکه حضرت مجتبی علیه السلام بسیار فعالانه به وظایف عبادی خود می‌پرداختند. بارها با پای پیاده به حج مشرف شدند و مکرراّ در طول زندگی اموال خود را نصف می‌کردند و نصف را به فقرا می‌بخشیدند و حال عبادی ایشان فوق العاده بود یعنی حلم واقعی هرگز باعث افسردگی و بیحالی نمی‌شود.

 برای آنانکه به کسب اخلاق محمدی مشتاقند
از اینجا معلوم می‌شود که باید مراقب حالات درونی‌مان باشیم و نباید هر سکوتی را به حساب حلم بگذاریم. حلیم شدن نیاز به خودشناسی دارد و نیز نیاز به تمرین دارد. از حضرت امیر علیه السلام کلامی به یادگار مانده است که نشان می‌دهد که از راه تمرین می‌توانیم به حلم برسیم: اگر حلیم نیستی خود را در حالت شبیه حلم قرار بده زیرا کم پیش می‌آید که کسی خود را شبیه قومی کند اما سریعا یکی از آنان نگردد.(نهج البلاغه، کلمات قصار شماره 207)

منبع:tebyan.net

اهمیت ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» در ماه رجب


مجموعه: متفرقه دینی

ذکر تهلیل در ماه رجب, ماه رجب,اعمال ماه رجب,ذکر لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ

اهمیت ذکر تهلیل در ماه رجب 
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در ماه رجب، هزار مرتبه«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.

ذکر لااله الاّ اللّه
تهلیل، گفتن لااله الاّ اللّه، مهمترین شعار توحیدی اسلام است. واژه تهلیل، از مادّة هلل، در لغت به معنای بالا بردن صداست (ابن فارس، ج 6، ص 11) و در اصطلاح، گفتن لااله الاّ اللّه است. به کار بردن مادّة هلل برای این معنا، بدان سبب است که فرد به هنگام گفتن لااله الاّ اللّه صدای خود را بلند می کند. (ازهری ، ج 5، ص 368) همچنین گفته شده که تهلیل برگرفته از حروف لااله الاّ اللّه است. (راغب اصفهانی ، ذیل «هلل »)

عبارت لااله الاّ اللّه دو بار به همین صورت در قرآن کریم به کار رفته (رجوع کنید به صافات : 35؛ محمد: 19) و به صورتهای مشابه، مانند لااله الاّ أنا و لااله الاّ أنت و بویژه لااله الاهو، بیش از سی بار در قرآن آمده است. (رجوع کنید به عبدالباقی ، ذیل «إل'ه »)

مفسران بر اساس حدیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین، «کلمة التقوی » را که در قرآن (فتح : 26) نیز آمده، همان لااله الاّ اللّه دانسته اند (ابن بابویه ، 1386، ج 1، ص 251؛ طوسی ، ج 4، ص 283). علاوه بر این، در منابع حدیثی و تفاسیر، لااله الاّ اللّه با نامها و اوصافی چون کلمة التوحید. (فضل بن حسن طَبْرِسی ، ج 6، ص 480،4)
 
ذکر تهلیل در روایات
ذکر لااله الاّ اللّه از جمله ذکرهای مۆمنان است، زیرا بنا بر احادیث، اقرار به آن (توحید) یکی از ارکان پنج گانه اسلام و بزرگترین باب از ابواب هفتاد و چندگانه ایمان است. (بعلی بن حسن طبرسی، ص 86) پیامبر اکرم برترین سخنان را لااله الاّ اللّه و عبارات هم ارز آن، همچون سبحان اللّه و الحمدللّه و اللّه اکبر برشمرده است.(رجوع کنید به بخاری جعفی ، ج 7، ص 229؛ طَبَرانی ، ج 3، ص 315)

در حدیثی دیگر آن را برترین سخن خود و پیامبران پیش از خود ذکر کرده است ( رجوع کنید به بیهقی ، السنن الکبری ، ج 4، ص 284)؛ از اینرو، ایشان هم در آغاز رسالت، مردم را با «قولوا لااله الاّ اللّه تُفلحوا» به اسلام دعوت می کرد (مجلسی ، ج 18، ص 202) و هم در ادامه، به مسلمانان توصیه می نمود که اسلام خود را با زیاد گفتن لااله الاّ اللّه تجدید کنند.(رجوع کنید به حاکم نیشابوری، ج 4، ص 256)

در حدیثی قدسی که امام رضا علیه السلام آن را با واسطه پدرانش از پیامبر اکرم نقل کرده و در میان شیعیان به حدیث سلسلة الذهب * مشهور است، خداوند لااله الاّ اللّه را دژ مستحکم خود دانسته که ورود در آن موجب امان از عذاب الهی می شود. امام رضا علیه السلام در پایان این حدیث، خود را شرطی از شروط این امر برشمرده که مراد از آن امامت اهل بیت پیامبر اکرم است. ( رجوع کنید به ابن بابویه ، 1387، ص 25 ).

بر اساس برخی احادیث ، قائلِ لااله الاّ اللّه یا کسی که آخرین سخن او لااله الاّ اللّه باشد، وارد بهشت می شود یا بنا بر حدیثی دیگر، آتش دوزخ بر او حرام می گردد (رجوع کنید به ابن بابویه ، 1404، ج 2، ص 119)؛ از اینرو، در احادیث به تلقین لااله الاّ اللّه به مردگان سفارش شده است. ( حرّعاملی ، ج 2، ص 456)

ابى حمزه گوید: شنیدم که امام باقر (علیه السلام) مى فرمود: هیچ چیز نیست که ثوابش بیشتر باشد از گواهى به اینکه بگوید: "لا اله الا الله" یعنى گواهى دهد به یگانگى خدا، به راستى که چیزى با خداوند عزّوجلّ برابر نیست و در هیچ امرى احدى با او شریک نیست. (اصول کافى ، جلد6، ص 153)

 فقط خداوند شایسته پرستش است
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه  و آله ) فرموده است: استغفار و گفتن کلمه لا اله الا الله بهترین عبادت است. (اصول کافى ، ص 119)

تجلى لا اله الا الله در بهشت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) فرمود: «هر کس بگوید: لا اله الا الله براى او در بهشت درختى کاشته مى شود از یاقوت سرخ، که بُنش از مشک سفید برآمده، و از عسل شیرین تر و از برف سپیدتر و از مشک خوشبوتر است و....» (اصول کافى، ج 6، ص 153)

   ذکر تهلیل در ماه رجب, ماه رجب,اعمال ماه رجب,ذکر لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ

  اهمیت ذکر تهلیل در ماه رجب
همانطوری که گفتیم این ذکر دارای اهمیت بالایی است اما گفتن این ذکر در ماه رجب جایگاه ویژه ای دارد به این سخن گهربار پیامبر نور و رحمت توجه بفرمایید:

عَنِ النَّبِیِّ صلّی الله علیه وآله: مَنْ قَالَ فِیهِ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ» أَلْفَ مَرَّةٍ ، کَتَبَ اللهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ ، وَ بَنَى اللهُ لَهُ مِائَةَ مَدِینَةٍ فِی الْجَنَّةِ.[وسائل‏الشیعة، ج 10 ،ص 484 /اقبال الاعمال، ص 147 ] ؛ رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در ماه رجب، هزار مرتبه«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید ، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته ، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.

عزیزان در روزهای نورانی ماه رجب قرار داریم ، چقدر خوب است که قدر لحظه به لحظه این ماه با عظمت را بدانیم و قدمی در راه خودسازی و زدودن تیرگی های وجودمان برداریم در روایتی امام صادق‏(علیه‏السلام) از پیغمبر اکرم نقل می فرماید که: ماه رجب، ماه استغفار امّت من است؛ بعد می‌فرماید: رجب را «اَصبّ» گویند، چون رحمت خدا در این ماه به امّت من زیاد ریزش می‌کند؛ ماه رجب چنین ماهی است.

گفتن ذکر «لا إله إالّا الله» که در روایات بسیار به آن سفارش شده است ، در ماه بارش رحمت ها به یقین اثرات عمیقی بر روح و جان ما خواهد داشت .

 شرط بهره گیرى از برکات تهلیل
نکته مهم و قابل توجّه این است که احادیث شرط بهره گیرى از برکات «تهلیل» را به: اخلاص، اطاعت خدا و رسول، محبّت و ولایت اهل بیت، عمل صالح  و اجتناب از محرّمات، مشروط کرده اند. با تأمّل در این شروط، مشخّص مى شود که همه آنها در واقع به شرط اوّل، یعنى اخلاص در گفتن تهلیل باز مى گردد و لذا غالب احادیث، اخلاص را به شروطِ یاد شده، تفسیر کرده‌اند. به بیان روشن تر، معناى اخلاص در تهلیل، اجتناب از شرک اعتقادى و عملى است و لازمه آن، اطاعت از خدا و رسول و لازمه آن، ولایت و محبّت اهل بیت علیهم السلام و انجام دادن کارهاى شایسته و اجتناب از کارهاى ناشایست است.(کتاب منتخب نهج الذکر، محمد محمدی ری شهری، ص 341) 

إن شاء الله که قدر این فرصت طلایی را بدانیم و از آن نهایت استفاده را ببریم. به امید توفیق عمل برای همه شما عزیزان.

منابع:
کتاب منتخب نهج الذکر، آیت الله محمد محمدی ری شهری
کتاب ذکری های مستحبی، مۆلف: عباس عزیزى
سایت دانشنامه جهان اسلام  مقاله، محسن معینی
تبیان

بررسی تأثیر جالب دعا بر مغز انسان


مجموعه: متفرقه دینی

 

بررسی تأثیر جالب دعا بر مغز انسان

 

 

دانشمندان دانشگاه آرهاوس با استفاده از سیستم اسکن مغزی به مطالعه بر روی مغز انسان در هنگام دعا وصحبت با خداوند پرداختند.


محققان با اسکن مغز بیش از ۲۰ داوطلب در هنگام دعا و صحبت با خداوند اعلام کردند مغز افراد در هنگام دعا به گونه ای که در هنگام صحبت با یک دوست فعال می‌شود، فعالیت می‌کند.


محققان دانشگاه آرهاوس دانمارک به منظور مطالعه بر روی این پدیده از داوطلبان خواستند یک بار به خواندن یک دعای مذهبی و یک بار به خواندن یک متن غیرمذهبی و اجتماعی اقدام کنند. به گفته محققان در هنگام انجام عملیات اول و خواندن دعای خداوند مخصوص مسیحیان، قسمتهایی از مغز که با مرور ذهنی و تکرار در ارتباط است، فعال شد.


طی آزمایش دوم، داوطلبان قبل از خواستن آرزوهای خود از شخصیت خیالی بابا نوئل مشغول به خواندن دعاهای شخصی خود شدند که این عمل باعث فعال سازی قسمت‌هایی از مغز که در هنگام برقراری ارتباط با انسانی دیگر فعال می‌شود، شد. این محدوده از مغز با تئوری ذهن (هشیاری از اینکه دیگران دارای انگیزه و غرض مستقل هستند) در ارتباط نزدیک است.



به نظر می‌رسد هر دو منطقه فعال شده مغز در این آزمایشها، رفتار خواستن و توجه به عکس العمل مخاطب که در این آزمایش خداوند بوده است را پردازش می‌کنند. همچنین قسمتهای فعال شده قسمتی از قشر پیشین مغز به شما می‌روند که با توجه به قصد فرد دیگر در ارتباط است.



قشر پیشین مغز در انسان یکی از عوامل کلیدی تئوری ذهن است. به گفته محققان، این قسمت از مغز داوطلبان در هنگام انجام آزمایش دعاهای شخصی و صحبت با شخصیت بابانوئل غیر فعال بوده است. این پدیده نشان می‌دهد داوطلبان بابا نوئل را شخصیتی کاملا خیالی و خداوند را موجودیتی واقعی می‌دانند.



در عین حال مطالعات گذشته نشان می‌دهد که قشر پیشانی مغز در انسانها در هنگام تعامل با اجسام بی جان نیز فعال نمی‌شود. زیرا مغز از چنین اجسامی انتظار عکس العمل ندارد و به همین دلیل نیازی برای فکر کردن به آن جسم احساس نمی‌کند.


بر اساس گزارش نیوساینتیست، محققان بر اساس نتایج نهایی اعلام کردند افراد در هنگام دعا این تصور را دارند که در حال صحبت با شخصی خاص هستند که این نتیجه از نظر مسیحیان نشانه ای جدید از قطعیت وجود خداوند است.

زندگی‌نامه علامه حلی


مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی

زندگی‌نامه علامه حلی, علامه حلی, آثار علامه حلی

زندگی‌نامه علامه حلی

طلیعه

برگهای زرین حیات علامه حلی با تعهد و صداقت مزین و با تار و پودی از اخلاص و محبت شیرازه گردیده است . مرزبان بیداری که فقه شیعه و معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را در سایه سار ولایت پاسداری کرد و فقاهت را با درفش ولایت بر افراشت .

باشد که با دقت و مطالعه در زندگی این ستاره درخشان روح بلند، ایمان ، لوح دانش و فضیلتهای معنوی و تقوای او را نظاره کنیم و در پرتو معرفت ، هنر، تعهد و اخلاصش ، نبض حرکت دانشها و تحصیلات خویش را تنظیم نماییم و با شیوه برخورد با رخدادها و فراز و نشیب حوادث روزگار آشنا شویم .

ولادت و خاندان

چنانکه نقل است مولای متقیان علی علیه السلام در مسیر حرکت از کوفه به صفین بر تپه های بابل روی تل بزرگی ایستاد و اشاره به بیشه و نیزاری نمود و این سخن را فرمود: اینجا شهری است و چه شهری !

اصبغ بن نباته از یاران نزدیک حضرت عرض کرد: یا امیرالمومنین ! می بینم از وجود شهری در اینجا سخن می گویی، آیا در اینجا شهری بود و اکنون آثار آن از بین رفته است ؟

از ایوان طلای امیرالمومنین علیه السلام دری به رواق علوی گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌ای کوچک دارای پنجره فولادی، مخصوص قبر شریف علامه حلی است. زائرین بارگاه علوی در مقابل این حجره توقفی کرده، مرقد شریفش را زیارت می‌کنند و از روح بلندش مدد می‌جویند.

فرمود: نه ! ولی در اینجا شهری به وجود می آید که آن را «حله سیفیه» می‌گویند و مردی از تیره بنی اسد آن را بنا می‌کند و از این شهر مردمی پاک سرشت و مطهر پدید می آیند که در پیشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوة می‌شوند.

در شب 29 رمضان 648 ق . در این شهر فرزندی از خاندانی پاک سرشت ولادت یافت که از مقربان درگاه باری تعالی قرار گرفت . نامش حسن و معروف به آیة الله علامه حلی است . مادرش بانویی نیکوکار و عفیف ، دختر حسن بن یحیی بن حسن حلی خواهر محقق حلی است و پدرش شیخ یوسف سدیدالدین از دانشمندان و فقهای عصر خویش در شهر فقاهت حله است .

علامه حلی از طرف پدر به "آل مطهر" پیوند می خورد که خاندانی مقدس ‍ و بزرگ و همه اهل دانش و فضیلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته های گرانقدر به یادگار مانده که تا به امروز و در امتداد تاریخ مورد استفاده دانش ‍ پژوهان قرار گرفته است . آل مطهر به قبیله بنی اسد که بزرگترین قبیله عرب در شهر حله است پویند می خوردند که مدت زمانی حکومت و سیادت از آنها بود.

آغاز تحصیل

منزل شیخ سدیدالدین که سرشار از کرامت و تقواست ، کودکی را در خود جای داده که مایه افتخار آن است . حسن فرزند شیخ گرچه هنوز از عمرش ‍ چند سالی بیش نگذشته ، با راهنمایی دلسوزانه پدرش برای فراگیری قرآن مجید به مکتب خانه رفت و با تلاش و پیگیری مداوم و هوش و استعداد خدادادی که داشت در زمان کوتاه خواندن قرآن را بخوبی یاد گرفت .

فرزند شیخ نوشتن را در مکتب خانه آموخت ولی به این مقدار راضی نشد. از این رو نزد معلم خصوصی خد رفت و در محضر شخصی به نام «محرم » با تلاش و جدیت فراوان در اندک زمان نوشتن را بخوبی فرا گرفت .

حسن بن یوسف پس از آموختن کتاب وحی و خط، کم کم آمادگی فراگیری دانشها را در خود تقویت نمود و در مراحل اولیه تحصیل مقدمات و مبادی علوم را در محضر پدر فاضل و فقیه خود آموخت و به سبب کسب این همه فضیلتها و نیکیها در سنین کودکی به لقب «جمال الدین» (زینت و زیبایی دین ) در بین خانواده و دانشمندان مشهور گشت .

در محضر عالمان

جمال الدین در شهر حله بزیست و در محضر فقها، متکلمان و فلاسفه والا مقام با کمال ادب زانو زد و از روح بلند و اخلاق و دانش آنان بهره کافی برد و خویشتن را به دانش و تهذیب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح گردید و از دست آنان به دریافت اجازه نامه اجتهادی و نقل حدیث مفتخر گردید. حال به اختصار به نام چند نفر از اساتید بزرگواری اشاره می‌کنیم : شیخ یوسف سدیدالدین (پدر ارجمند او)، محقق حلی (602 - 676 ق )، خواجه نصیرالدین طوسی (597 - 672 ق.) سید رضی الدین علی بن طاووس (597 - 664 ق .)، سید احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق.) یحیی بن سعید حلی (متوفا به سال 690 ق .) مفیدالدین محمد بن جهم حلی ، علی بن سلیان بحرانی ، ابن میثم بحرانی (626 - 679 ق.)، جمال الدین حسین بن ایاز نحوی (متوفای 681 ق .)، محمد بن محمد بن احمد کشی (615 - 695 ق )، نجم الدین علی بن عمر کاتبی (متوفا به سال 675 ق )، برهان الدین نسفی ، شیخ فاروقی واسطی و شیخ تقی الدین عبدالله بن جعفر کوفی.

درخشش

جمال الدین حسن ، ستاره پر فروغ «آل مطهر» و شهر فقاهت حله هنوز مدت زمانی از تحصیلش نگذشته بود که با ذوق سرشار خدادادی و علاقه وافر، به تمام دانشهای بشری مانند فقه و حدیث ، کلام و فلسله ، اصول فقه ، منطق ، ریاضیات و هندسه مسلح گردید و تجربه لازم را به دست آورد. آوازه فضل و دانش وی به سرعت در سزرمین حله و دیگر شهرها پیچید و در مجالس درس و محیط فرهنگی نام مقدسش را به نیکی و احترام یاد می کردند و «علامه»اش می‌خواندند.

علامه حلی در شهر حله حوزه درس تشکیل داد و علاقه مندان و تشنه کامان معارف و علوم اهل بیت علیهم السلام از کوشه و کنار جذب آن شدند و از دریای بی کرانش سیراب گشتند.

یکی از دانشمندان می گوید: علامه حلی نظیری ندارد نه پیش از زمان خودش نه بعد از آن . کسی که در مجلس درس او پانصد مجتهد تربیت شد.

از جمله فرزانگان و ستارگانی که در محضرش زانو زدند و از انفاس پاک و مکتب پر بار فقهی ، کلامی و روح بلندش بهره ها بردند از از دست مبارکش ‍ به دریافت اجازه نامه اجتهادی و نقل حدیث مفتخر شدند اینان بودند:

فرزند عزیز و نابغه اش محمد بن حسن بن یوسف حلی معروف به "فخر المحققین" (628 - 771 ق )، سید عمیدالدین عبدالمطلب و سید ضیا الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادگان علامه حلی ) تاج الدین سید محمد بن قاسم حسنی معروف به "ابن معیه" (متوفی 776 ق )، رضی الدین ابوالحسن علی بن احمد حلی (متوفی 757 ق )، قطب الدین رازی (متوفی 776 ق .)، سید نجم الدین مهنا بن سنان مدنی ، تاج الدین محمود بن مولا، تقی الدین ابراهیم بن حسین آملی و محمد بن علی جرجانی .

مرجع شیعه

بعد از رحلت محقق حلی در سال 676 ق زعامت و مرجعیت شیعیان به علامه حلی منتقل گردید و او در آن زمان 28 ساله بود که این بار امانت الهی بر دوش با کفایت او گذاشته شد. بدین سبب به لقب مقدس و شریف "آیة الله" مشهور گردید، که در آن روزگار تنها او به این لقب خوانده می شد و هر کس آیة الله می‌گفت منظورش علامه حلی بود.

از فضیلتهای او بود که در زندگی کمتر دانشمنعلامه به پیروی از مولا و مقتدایش امیرالمومنین علیه السلام نواحی وسیعی را با مال و دست خود آباد کرد و برای استفاده مردم وقف نمود

عصر علامه

عصر علامه را باید زمان توسعه فقه و شیعه و حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و در دوره پیشرفت تمدن و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام نامید. چرا که علامه حلی تلاش و کوشش خستگی ناپذیری در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بیت نمود و در فقه تحول و شیوه نوی را ارائه کرد.

وی اولین فقیهی بود که ریاضیات را به عنوان دانشی در فقه وارد کرد و به فقه استدلالی تکامل بخشید. تاثیری که دیدگاه فقهی ، کلامی و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تکلیه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهی فقها و دانشمندان شیعی بود.

حضور چنین دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان، در پیشرفت علم و جلوگیری مغولان وحشی از تخریب و آتش سوزی مراکز فرهنگی و کتابخانه ها، نقش بسزایی ایفا کرد، دانشمندانی که در انجام این مهم از آبروی خویشتن سرمایه گذاشتند و همچون شمع سوختند.

بذر تشیع

آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است      هر جا قدم نهد قدمش خیر مقدم است

حضور فقیه یگانه عصر علامه حلی در ایران و مرکز حکومت مغولان خیر و برکت بود و با زمینه هایی که حاکم مغول برای وی به وجود آورده بود کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولایت ائمه معصومین علیهم السلام برخاست . از این رو بزرگترین جلسه مناظره با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد. از طورف علمای اهل سنت خواجه نظام الدین عبدالملک مراغه‌ای که از علمای شافعی و داناترین آنها بود برگزیده شد. علامه حلی با وی در بحث امامت مناظره کرد و خلافت بلا فصل مولا علی علیه السلام بعد از رسالت پیامبر اسلام را ثابت نمود و با دلیلهای بسیار محکم برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن ساخت که جای هیچ گونه تردید و شبهه ای برای حاضران باقی نماند.

پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اولجایتو مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، اولجایتو مذهب شیعه را انتخاب کرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف گشت. پس از اعلان تشیع وی ، در سراسر ایران مذهب اهل بیت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه معصومین علیهم السلام سکه زنند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه مزین گردد.

یکی از دانشمندان می نویسد: اگر برای علامه حلی منقبت و فضیلتی غیر از شیعه شدن سلطان محمد به دست او نبود، همین برای برتری و افتخار علامه بر دانشمندان و فقها بس بود حال آنکه مناقب و خوبیهای وی شمارش یافتنی نیست و آثار ارزنده اش بی نهایت است .

علامه در ایران

آیة الله علامه حلی ، عارف و فقیه بر جسته شیعه ، در ایران باقی ماند و حدود یک دهم از عمر شریفش در این خطه گذشت . او در این مدت خدمات بسیار ارزنده ای نمود و در نشر علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام کوشش فراوان نمود و شاگردان زیادی را تربیت کرد.

علامه چه در شهر سلطانیه و چه در مسافرتها به دیگر شهرهای ایران پیوسته ملازم با سلطان بود به پیشنهاد وی سلطان دستور داد مدرسه سیاری را از خیمه و چادر، دارای حجره و مدرس آماده کنند تا با کاروان حمل گردد و در هر منزلی که کاروان رحل اقامت کرد خیمه مدرسه در بالاترین و بهترین نقطه منزل بر پا شود.

او علاوه بر تدریس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربیت شاگردان ، به نوشتن کتابهای فقهی ، کلامی و اعتقادی مشغول بود، چنانکه در پایان بعضی از کتابهای خود نگاشته است : این نوشته در مدرسه سیار سلطانیه در کرمانشاهان به اتمام رسید. وی کتاب ارزشمند «منهاج الکرامه» را که در موضوع امامت است برای سلطان نوشت و در همان زمان پخش گردید.

علامه حلی پس از یک دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگی و به اهتزاز در آوردن پرچم ولایت و عشق و محبت خاندان طهارت علهیم السلام در سراسر قلمرو مغولان در ایران ، در سال 716 ق . بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده ، به وطن خویش سرزمین حله برگشت و در آنجا به تدریس و تالیف مشغول گردید و تا آخر عمر منصب مرجعیت و فتوا و زعامت شیعیان را به عهده داشت.

بعد از رحلت محقق حلی در سال 676 ق زعامت و مرجعیت شیعیان به علامه حلی منتقل گردید و او در آن زمان 28 ساله بود که این بار امانت الهی بر دوش با کفایت او گذاشته شد. بدین سبب به لقب مقدس و شریف "آیة الله" مشهور گردید، که در آن روزگار تنها او به این لقب خوانده می شد و هر کس آیه الله می گفت منظورش علامه حلی بود.

فضیلتهای درخشان

انسانهای نمونه دارای یک بعد و ارزش خاص نیستند، بلکه ارزشهای گوناگون را در خود جمع کرده اند. علامه حلی از شخصیتهایی است که از هر نظر مصداق انسان کامل است و دارای ابعاد گوناگون و فضیلتهای درخشان. او در تمام دانشها علامه بود و گوی سبقت را از دیگران ربود و ارزشهای ممتازی را که دیگران داشتند به تنهایی داشت . وی با اندیشه و فکر مواج خویش علاوه بر تحولی که در فقه ایجاد کرد و در عصر خویش ‍ مسیر اندیشه فقها را متوجه مبانی فقه و معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نمود در فنون و دانشهای دیگر چون حدیث تحول بنیادی به وجود آورد و دریچه ای به روی محققان در طول تاریخ گشود که مشعل پر فروغی فرا راه آنان شد.

علامه حلی پرچم ولایت را بر افراشت و با تمام وجود از ولایت و رهبری صحیح دفاع کرد. این عشق سرشار به خاندان طهارت علهیم السلام با گوشت ، پوست و استخوانش آمیخته بود و آنجا که در ارتباط با آنان قلم بر صفحه کاغد می گذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنین می نگاشت: بزرگترین سرچشمه دوستی و محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اطاعت و پذیرش حکومت و ولایت آنهاست و قیام بر همان شیوه ای که آنان ترسیم کردند... .

سفارش می کنم که به محبت و عشق ورزی به فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام . چون آنان شفاعت کنندگان ما هستند در روزی که مال و فرزندان برای ما سودی نخواهند داشت ... از چیزهایی که خداوند بر ما احسان کرد اینکه در بین ما آل علی علیه السلام را قرار داده است . خداوندا، ما را بر دوستی و محبت آنان محشور کن و از کسانی قرار ده که حق جدشان پیامبر و نسلش را ادا کرده اند.

از فضیلتهای او بود که در زندگی کمتر دانشمنعلامه به پیروی از مولا و مقتدایش امیرالمومنین علیه السلام نواحی وسیعی را با مال و دست خود آباد کرد و برای استفاده مردم وقف نمود و این یکی د و فقیهی به چشم می خورد. یکی از دانشمندان می نویسد: برای وی آبادیهای زیادی بود که خود نهرهای آب آنها را حفر و با پول و ثروتش زنده کرد. این آبادیها به کسی تعلق نداشت و در زمان حیاتش آنان را وقف کرد.

غروب ستاره حله

پایان زندگی هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است محرم سال 726 ق . برای شیعیان و پیروان راستین اسلام فراموش نشدنی است . عزا و ماتم آنان افزون است . بویژه حله این سرزمین مردان پاک سرشت و عاشقان اهل بیت علیهم السلام شور و ماتم بیشتری دارد.

از ایوان طلای امیرالمومنین علیه السلام دری به رواق علوی گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌ای کوچک دارای پنجره فولادی، مخصوص قبر شریف علامه حلی است. زائرین بارگاه علوی در مقابل این حجره توقفی کرده، مرقد شریفش را زیارت می‌کنند و از روح بلندش مدد می‌جویند.

ملخص نوشته‌ای از : محمد حسن امانی ؛

منبع: دین و اندیشه سایت تبیان

فضیلت و خواص سوره جاثیه



معنی سوره جاثیه,تفسیر سوره جاثیه

هر کس سوره جاثیه را قرائت کند، خداوند عیب های او را می پوشاند

 

جاثیه و نام دیگرش «الشرایعة» 1 چهل و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 37 آیه دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در فضیلت این سوره فرموده است: هر کس سوره جاثیه را قرائت کند، خداوند عیب های او را می پوشاند و حالت ترس و نگرانی او را هنگام حسابرسی آرام می کند. 2

از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر کس سوره جاثیه را قرائت نماید پاداشش این است که هرگز آتش به او نمی رسد و صدای زوزه آتش جهنم را نمی شنود و با حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم همراه خواهد بود. 3

 آثار و برکات سوره جاثیه

1) در امان ماندن ازشر حاکم قدرتمند
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: هر کس سوره جاثیه را بنویسد و برگردن آویزد از حمله هر حاکم و سلطان ستمگری در امان خواهد ماند و نزد مردم با هیبت و شکوه و محبوب و آبرومند خواهد بود و این عنایتی است که از جانب خداوند است. 4

 2) در امان بودن از شر سخن چین
ازامام صادق علیه السلام نقل شده است: اگر سوره جاثیه را بنویسند به همراه داشته باشند از شر هر سخن چینی در امان خواهند ماند و غیبت او را نمی کنند و اگر هنگام ولادت نوزاد بر او آویزند همواره در حفظ و حراست الهی خواهد بود. 5

3)  در امان ماندن از شر جن
همچنین در روایت دیگری از ایشان آمده: اگر سوره جاثیه را بنویسند و به همراه داشته باشند در خواب و بیداری از هر گونه عامل ترساننده و خطر آفرین در امن خواهند ماند و اگر هنگام خواب این سوره را زیر سر نهند از شر جن در امانند. 6

 

=========================
 پی نوشت:
(1)  درمان با قرآن، ص96
(2) مجمع البیان،ج9، ص118
(3)ثواب الاعمال، ص114
(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص23
(5)همان،ص231
(6)الامان من اخطار الاسفار و الازمان، ص89


منابع: قرآن درمانی روحی و جسمی

درمان با قرآن، محمدرضا کریمی
تبیان