از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسانها براى
یک سال، بر طبق لیاقتها و شایستگی هاى آنها، تعیین مىشود؛ لذا باید آن شب
را بیدار بود، توبه کرد خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و
بهتر براى جلب رحمت او پیدا کرد
به استناد روایات وارده ماه رمضان
افضل ماهها نزد خداوند متعال است؛ که اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن
اجابت دعا و رهایی از آتش میباشد و به استناد آیات نورانی قرآن کریم شب
قدر شب نزول قرآن است که این شب در ماه مبارک رمضان قرار دارد و عظمت این
شب به قدرى است که خداوند آن را بهتر از هزار ماه دانسته است.
به اعتقاد مفسران[1] شب قدر به این جهت" قدر" نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مىشود.[2]
در
روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که ایشان فرمودند:« شب قدر که
همه ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجدید مىشود شبى است که قرآن جز در آن
شب نازل نشده، و آن شبى است که خداى تعالى در بارهاش فرموده:«فِیها
یُفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ»[3].
آن گاه فرمود: «در آن شب هر
حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه
معصیت، و چه فرزندى که قرار است متولد شود، و یا اجلى که بنا است فرا رسد، و
یا رزقى که قرار است (تنگ و یا وسیع) برسد، تقدیر مىشود؛ پس آنچه در این
شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است حتمى، ولى در عین حال مشیت خداى
تعالى در آنها محفوظ است».[4]
به اعتقاد شیعه شب قدر یکی از سه شب
نوزدهم بیست و یکم و یا بیست و سوم از ماه مبارک رمضان می باشد که در این
خصوص در متون روایی شیعه روایتی ازامام صادق علیه السلام آمده که ایشان
فرمودند:«تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضاء
در شب بیست و سوم است».[5]
برای این شب در کتب ادعیه اعمال
خاصی[6] ذکر شده که لازمه آن تهجد و شب زندهداری در این شب است. لکن برخی
بدون توجه به آثار و اهمیت این شب در تعیین سرنوشت آنان شب قدر را همچون
سایر شبها انگاشته و اجازه میدهند خواب غفلت آنان را برباید.
خواب
نیاز طبیعی هر انسانی است که جسم وی پس از ساعتها تلاش برای کسب روزی و
کارهای روزانه آن را میطلبد با این وجود از آنجا که در شب قدر سرنوشت
انسانها براى یک سال، بر طبق لیاقتها و شایستگی هاى آنها، تعیین مىشود؛
لذا باید آن شب را بیدار بود، توبه کرد خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و
لیاقتى بیشتر و بهتر براى جلب رحمت او پیدا کرد.[7]
زیرا
هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که در لحظاتى که سرنوشت انسان تعیین مىشود و فرد
می تواند در سرنوشت و مقدرات خود اثر مستقیمی داشته باشد او در خواب و از
همه چیز غافل و بیخبر باشد. از طرفی کسانی که به دنبال آمرزش و توبه به
درگاه الهی هستند شب قدر بهترین فرصت برای آنان است؛ زیرا درهای رحمت و
مغفرت الهی در این ماه و به ویژه در این شب بیش از پیش به روی بندگان
گناهکار باز است و وعده استجابت دعا و نیایشهای آنان نیز به آنها داده
شده است. به نظر میرسد اینکه در روایات رهایی از آتش جهنم را به دهه آخر
ماه رمضان نسبت داده اند به دعا و نیایش فرد در شب قدر بستگی دارد.
شب قدر
در
این خصوص امام باقر علیه السلام فرمودند: «کسی که شب قدر را احیا بدارد
گناهان وی حتی اگر به تعداد ستارگان آسمان سنگینی کوهها و اندازه دریاها
باشد آمرزیده میشود.» [8] و همچنین امام صادق علیه السلام فرمودند: «کسی
که ماه رمضان آمرزیده نشود آمرزیده نمیشود مگر آنکه عرفه را درک کند و در
آن حاضر باشد».[9]
برخی از انسانها به گونهای در این دنیا زندگی
میکنند که گویی به ماندن ابدی در آن اطمینان دارند و یا دست کم مرگ را
فرسنگها از خود دورتر میپندارند در حالی که چنین نیست و تضمینی برای
هیچیک از افراد وجود ندارد که لحظهای بعد در قید حیات باشند و یا اینکه
شب قدر دیگری را بتوانند تجربه کنند؛ لذا بر هر انسانی واجب است تا از
فرصتهای موجود بیشترین بهره را کسب کند. و شب قدر همان فرصتی است که
خداوند در اختیار انسان قرار داده تا از آن در جهت تقرب به درگاه الهی
استفاده کند و کاهلی انسان در این شب به هر نحو که باشد سرنوشت غمانگیزی
برای وی به دنبال خواهد داشت.
و به راستی:
ذکر مورد علاقه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم.
سنگین کردن پرونده نیکیها با گفتن ذکر با پنج ذکر دیگر (میزان پرونده نیکی ها) سنگینمی شود.رسول اکرم (ص) از اصحابش پرسید: «آیا پنج کلمه به شما بیاموزم که بر زبان سبک باشد، و در میزان، عمل سنگین، کلماتی که خداوند رحمان را راضی کرده، شیطان را طرد نمایند. کلماتی که از گنجهای بهشتند و از زیر عرش آمده، باقیات صالحات (ماندنی شایسته) باشند»؟
گفتند: آری ای رسول خدا!
حضرت فرمود: این پنج ذکر را بگویید: «سبحان الله»، «الحمدلله»، «و لا اله الا الله»،«الله اکبر»«و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم».
سپس حضرت فرمود: به به به این کلمات که چقدر میزان را سنگین می سازد، و این جمله را پنج مرتبه تکرار فرمود.
ذکر صلوات,ذکر مورد علاقه رسول خدا صلی الله علیه,نماز,نماز خواندن,درباره نماز,آموزش نماز,احکام نماز,اهمیت نماز, نماز صبح ,وقت نماز,نماز های مستحبی,نماز شکر,طریقه خواندن نماز حاجت,نماز جعفر طیار,دعا , دعای بر آمدن حاجات,دعای ادای قرض,دعای توسعه رزق و روزی,دعای ادای قرض و توسعه روزی,دعای مجرب برای ادای قرض,دعا جهت ابطال سحر و جادو,طریقه خواندن نماز شگر ,نماز توبه,نماز غفیله,سبحان الل,الحمدلله,و لا اله الا الله,الله اکبر,و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیمذکر صلوات,ذکر مورد علاقه رسول خدا صلی الله علیه,نماز,نماز خواندن,درباره نماز,آموزش نماز,احکام نماز,اهمیت نماز, نماز صبح ,وقت نماز,نماز های مستحبی,نماز شکر,طریقه خواندن نماز حاجت,نماز جعفر طیار,دعا , دعای بر آمدن حاجات,دعای ادای قرض,دعای توسعه رزق و روزی,دعای ادای قرض و توسعه روزی,دعای مجرب برای ادای قرض,دعا جهت ابطال سحر و جادو,طریقه خواندن نماز شگر ,نماز توبه,نماز غفیله,سبحان الل,الحمدلله,و لا اله الا الله,الله اکبر,و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
پرسش
چه کسانی هرگز به بهشت راه نمییابند؟
پاسخ:
در ارتباط با کسانی که وارد بهشت نمیشوند، آیات و روایات چنین میگویند:
الف. آیات قرآن کریم
قرآن کریم مشرکان، متکبران و تکذیب کنندگان آیات الهی را در زمره کسانی میداند که هرگز به بهشت راه نخواهند یافت.
1. «کسانى
که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى
آسمان به رویشان گشوده نمىشود و (هیچگاه) داخل بهشت نخواهند شد، مگر
اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! اینگونه، گنهکاران را جزا مىدهیم».[1]
2.
«به تحقیق آنانکه گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. مسیح
گفت: اى بنى اسرائیل، اللَّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید؛ زیرا
هر کس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام میکند، و
جایگاه او آتش است و ستمکاران را یاورى نیست».[2]
3. «و آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبّر ورزند، اهل دوزخاند، جاودانه در آن خواهند ماند».[3]
ب. روایات
لحن
روایات مورد انسانهایی که به بهشت نمیروند متفاوت است. در برخی روایات
محرومان از بهشت سه گروه، در تعدادی چهار گروه و در بعضی حدود ده طایفه ذکر
شدهاند -البته این روایات در صدد بیان مصداق هستند، نه بیان انحصار-؛
مانند:
1. «قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثَلَاثَةٌ لَا یَدْخُلُونَ
الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم»؛[4]
رسول خدا(صلی الله عیه و آله) فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمیشوند؛ دائم
الخمر، کسی که شغلش ساحری است، و کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.
2. «عَنْ
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: أَرْبَعَةٌ لَا
یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکَاهِنُ وَ الْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ
وَ الْقَتَّاتُ وَ هُوَ النَّمَّامُ»؛[5] امام صادق(علیه السلام) فرمود: کاهن(غیبگو)، منافق، دائم الخمر و سخن چین، وارد بهشت نمیشوند.
3.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: خداى عز و جل بهشت را از دو نوع
خشت آفرید؛ یک خشت طلا و یک خشت نقره، دیوارهایش را یاقوت و طاقش را از
زبرجد و سنگریزهاش را لۆلۆ و خاکش را زعفران و مشک خوشبو قرار داد، سپس
به آن فرمود سخن بگوى، عرض کرد خدایى نیست به جز تو؛ خداى زنده و پایدار؛
سعادتمند آنکسی است که در من جاى دارد. پس خداى عز و جل فرمود: به عزت،
بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمیشود دائم الخمر، خود
فروش، سخن چین، بىغیرت در باره همسر، کسى که پیوند خویشاوندى را بریده
باشد و... .[6]
با توجه به مطالب ارائه شده، میتوان گفت این
گروهها هرگز وارد بهشت نمیشوند، در صورتی که موفق به توبه نشوند، اما در
صورتی که توبه کنند با توبه تمام گناهان بخشوده خواهد شد، حتی شرک.
================================
پی نوشت ها:
[1].
اعراف، 40. «إِنَّ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها
لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ
حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی
الْمُجْرِمین».
[2].
مائده، 72. «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ
ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ
رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ
اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ
مِنْ أَنْصار».
[3]. اعراف، 36. «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون».
[4]. ابن بابویه، محمد بن على، خصال، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 1، ص 179، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362ش.
[5]. ابن بابویه، محمد بن على، امالی، ص 404، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376 ش.
[6].
خصال، ج 2، ص 436، «... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ
وَ جَلَّ لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ لَبِنَتَیْنِ لَبِنَةٍ
مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٍ مِنَ فِضَّةٍ وَ جَعَلَ حِیطَانَهَا الْیَاقُوتَ
وَ سَقْفَهَا الزَّبَرْجَدَ وَ حَصْبَاءَهَا اللُّۆْلُۆَ وَ تُرَابَهَا
الزَّعْفَرَانَ وَ الْمِسْکَ الْأَذْفَرَ فَقَالَ لَهَا تَکَلَّمِی
فَقَالَتْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ قَدْ سَعِدَ مَنْ
یَدْخُلُنِی فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِزَّتِی وَ عَظَمَتِی وَ جَلَالِی
وَ ارْتِفَاعِی لَا یَدْخُلُهَا مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ لَا سِکِّیرٌ وَ لَا
قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّامُ وَ لَا دَیُّوثٌ وَ هُوَ الْقَلْطَبَانُ...
وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا قَدَرِیٌّ».
منبع: گفتمان قرآنی
تبیان
ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستانهای گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:
روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند.
اما آنچه که در منابع روایی معتبر در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است داستانی متفاوت و در عین حال معقول و موجه می باشد که علامه مجلسی (ره) آن را از برکات قبر آن امام همام دانسته و از آن به عنوان "برکات رضویه" یاد کرده است. ایشان این داستان را از کتاب شریف « عیون اخبار الرضا » تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل فرموده است، بدین ترتیب که:
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی که حاکم طوس بوده روایت کرده : « در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه متعرض زائران می شدم و لباس ها و خرجی و نامه ها و حواله هایشان را به ستیزه می ستاندم روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز هم چنان دنبال آهو می دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری پناهید و آهو ایستاد و یوز روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی شد هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی جست و از جای خود تکان نمی خورد ولی هر وقت که آهو از جای خود دور می شود یوز هم او را دنبال می کرد اما همین که به دیوار پناه می برد یوز باز می گشت تا آنکه آهو به سوراخ لانه مانندی در دیوار آن مزار داخل شد من وارد رباط ( تعبیر جالبی از مزار امام رضا علیه السلام در آن عصر) شدم و از ابی نصر مقری (خادم مزار) پرسیدم که آهویی که هم الان وارد رباط شد کجاست؟ او گفت: ندیدمش. آن وقت به همان جایی که آهو داخلش شده بود در آمدم و پشگل های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم .پس با خدای تعالی پیمانه بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان در نیایم و از آن پس هر گاه کار دشواری به من روی می آورد و گرفتاری پیدا می کردم بدین مشهد روی و پناه می آوردم... و هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد ....»
البته خوانندگان فاضل استحضار دارند که شیخ صدوق (ره)، این کتاب را جهت اهدا به صاحب اسماعیل بن عباد طالقانی (متوفی در سال 385هجری) وزیر ایرانی سامانی که خود یکی از بزرگترین ادبا و شعرا و متکلمین و ناقدین ادب در قرن چهارم است، تألیف فرموده و این کتاب شریف، علاوه بر، دربرداشتن اخبار مربوط به حضرت رضا علیه السلام از لحاظ ادبی و تاریخی نیز مرجع معتبر و مستندی به شمار میرود.شیخ (ره) در این کتاب همچنان که از بسیاری مشایخ ثقات و محدثین رضوان الله علیهم ، نقل و روایت می کند از بسیاری از ادبا و شعرا و مورخین به نام نیز با واسطه یا بدون واسطه نیز نقل و روایت میفرماید. اما نکته قابل توجه در اینجا این است که در خلال کتاب « عیون اخبار الرضا » چند بار که شیخ حدیث یا مطلبی را نقل فرموده که خود صددرصد اعتقادی به صحت روایت یا وثوقی به سلامت سند آن یا اطمینانی به ثقه بودن راوی آن نداشته است (ولو آن که آن را از مشاهیر هم نقل فرموده باشد) بیاعتمادی خود را به آن مطلب تصریح میفرماید. از جمله در صفحه 350 که میفرماید:«قال مصنف هذا الکتاب، روی هذا الحدیث بریئی من عهدة صحته»؛ یا در صفحه 192: «کان شیخنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید رضی الله عنه سیئی الرأی فی محمد بن عبد الله المسمعی راوی هذا الحدیث وانما اخرجت هذا الخبر فی هذا الکتاب لانه کان فی کتاب الرحمه وقد قرأته علیه فلم ینکره و رواه الی»؛ اما داستان آهو صددرصد مورد قبول شیخ صدوق (ره) قرار گرفته و ادنی شبهه در صحت آن به خاطر شریفش خطور نکرده است.
به هر صورت، ظاهراً اصل داستان و روایتی که سبب ملقب ساختن حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به «ضامن آهو» شده است، باید همین داستان باشد، و لا غیر؛ و به قراری که ملاحظه فرمودید، داستان کاملاً واقعی و موجه و معمولی به نظر میرسد.
* برگرفته از کتاب "چهار مقاله" نوشته ی دکتر احمد مهدوی دامغانی
۱. دفع بلا و رفع غم و غصه
امام صادق (ع ) فرمودند: کسى که در هر روز صد بار بگوید لا حول و لا قوه الا بالله خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها غم و غصه است
۲.تأخیر زمان مرگ
امام صادق (ع ) فرمودند: آن کس که هزار بار بگوید لا حول و لا قوه الا بالله خداى تعالى حج خانه اش را روزى اش خواهد نمود و اگر مرگش نزدیک باشد، خدا آن را به تأخیر خواهد انداخت تا حج را روزى اش سازد.۲
۳.ذکر سر بریده امام حسین (ع )
در دمشق شنیده شد که سر مطهر امام حسین (ع ) مى گوید: لا حول و لا قوه الا بالله .۳
۴.گنجى از بهشت
رسول خدا (ص ) فرمود: بسیار «لا حول و لا قوه الا بالله» بگویید که آن از گنج هاى بهشت است .۴
۵.دور شدن هفتاد بلا
راوى مى گوید شنیدم که امام صادق (ع ) فرمودند: کسى که بگوید لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم خداى عزوجل به خاطر آن هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها خفه شدن است .۵
۶.رفع درد و اندوه
از پیغمبر اکرم (ص ) روایت شده است که فرمودند: سخن لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم گنجى از گنجهاى بهشت است و آن باعث شفا یافتن از نود و نه درد است که آسانترین آنها اندوه است .۶
۷.شفاى هفتاد و دو نوع درد
رسول خدا (ص ) فرمود: هر کس که نعمت هاى فراوان به وى برسد الحمد لله رب العالمین بسیار بگوید، و آن که تهیدستى به وى فشار آورد لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم زیاد بگوید که آن گنجى از گنج هاى بهشت است و شفاى هفتاد و دو نوع درد است که کمترین آنها اندوه مى باشد.
۸.هرگاه اندوهگین شدى
از امام صادق (ع ) روایت شده است که در سفارشى فرموده اند: اى ، سفیان ! هر گاه خدا به یکى از شما نعمتى عطا فرمود، بایستد و خداى عزوجل را ستایش و سپاس گوید، یعنى بگوید الحمد لله و هر گاه روزى اش برسد، باید درخواست آمرزش کند، یعنى بگوید استغفر الله و هر گاه اندوهگین شود، بگوید لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم .۷
۹.داروى نود و نه بیمارى
از رسول خدا (ص ) روایت شده است که فرمودند: گفتن لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم دارویى است که نود و نه بیمارى را بهبود مى بخشد که آسانترین آنها اندوه است و معناى این کلمه چنین است هیچ حرکت و نیرویى جز به سبب و خواست خدا پدید نیامد.۸
۱۰.رفع شدن بلایا
از امام صادق (ع ) روایت شده که فرمود: هر گاه نماز بامداد و مغرب خواندى ، هفت بار بگو: بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم زیرا هر که آن را بگوید، به او نرسد جنون و جذام و برص ، و نه هفتاد نوع از انواع بلا.۹
امام صادق (ع ) نقل است که پیامبر (ص ) فرموده اند: هر کس که فقر به او روى آورد، این ذکر را زیاد بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله .
۱۱.مرتفع شدن انواع بلیات
از امام باقر (ع) روایت شده است که رسول گرامى خدا (ص) فرمودند: هر کس سه بار بگوید بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم خداوند تعالى نود و نه نوع از انواع بلا را از او دور سازد که آسان ترین آنها خفگى است. ۱۰
۱۲.درمان بیمارى و ندارى
اسماعیل بن عبدالخالق گوید: مردى از اصحاب پیامبر (ص) دیر به خدمت ایشان رسید و سپس نزد آن حضرت آمد.
رسول خدا (ص ) به او فرمود: چه چیزى موجب دیر کردن تو شد از آمدن نزد ما؟ عرض کرد: بیمارى و ندارى .
فرمود: آیا به تو دعائى یاد ندهم که خدا به وسیله آن بیمارى و ندارى را از تو ببرد؟ عرض کرد: چرا یا رسول الله .
پیامبر (ص ) فرمود: بگو «لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم ، توکلت على الحى الذى لا یموت و الحمد لله الذى لم یتخذ (صاحبه و لا) ولدا و لم یکن له شریک فى الملک و لم یکن له ولى من الذل و کبره تکبیرا.»
گوید: درنگى نکرد که نزد پیغمبر (ص ) بازگشت و عرض کرد: یا رسول الله خداوند بیمارى و ندارى را از من برد.۱۱
۱۳.صد بار بعد از نماز صبح
امام رضا (ع ) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم بگوید، به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است. ۱۲
لاحَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ
۱۴.هفت بار بعد از نماز صبح و مغرب
از امام صادق (ع ) نقل است که فرمود: دنبال نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم خداوند عزوجل هفتاد نوع بلا را از او بگرداند که آسانترین آنها بادهاى بد (چون استسقاء و غیره ، یا مقصود عفونت اعضاء است که بوى بد دهد، یا گرفتارى به توفان که موجب سقوط و هلاکت باشد – از مجلسى و غیره ) و پیسى و دیوانگى است ، و اگر شقى باشد از شقاوت به در آید و در سعادتمندان نوشته شود.۱۳
۱۵.دفع انواع بیماری ها
از امام صادق (ع ) فرمود: چون نماز مغرب و بامداد بخوانى ، هفت بار بگو: بسم الله الرحمن الرحیم ، و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم زیرا هر کس آن را بگوید، خوره و پیسى و دیوانگى و هفتاد نوع بلا به او نرسد.۱۴
۱۶.زمزمه امام حسین (ع)
کار جنگ بر امام حسین (ع ) سخت و تنگ شد و یگانه و تنها ماند، به خیمه هاى فرزندان پدرش روى آورد، آنها را از ایشان خالى و تهى دید، سپس به خیمه هاى اصحاب و یارانش التفات نمود، و نگریست کسى از آنان را ندید، پس شروع و آغاز نمود بسیار گفتن لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم . ۱۵
۱۷.سفارش به این ذکر الهى
یکى از اذکارى که عالمان دین به آن بسیار اشاره کرده اند، ذکر لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم است .
امام باقر (ع ) در معنى این ذکر که به طور اختصار “حوقله” گفته مى شود فرموده است : یعنى هیچ توانایى براى ما از اینکه معصیت خدا را نکنیم جز کمک و امداد الهى نیست و هیچ نیرویى براى انجام طاعت خدا جز به توفیق او نداریم .۱۶
۱۸.رفع همّ و غم
ابن بابویه به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادق (ع ) روایت کرده است ، که هر کس در هر روز صد مرتبه بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله خداوند تعالى هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها رفع همّ و غم است و هرگز پریشانى نمى بیند. ۱۷
۱۹.سفارش على (ع ) به کمیل
على (ع ) خطاب به کمیل بن زیاد مى فرماید: اى کمیل ! هر روز نام خدا را بر زبان جارى کن ، بگو: لا حول و لا قوه الا بالله بر خدا توکل کن ، ما را یاد کن ، نام ما ببر و بر ما درود فرست .
اى کمیل ! به هنگام غذا نام خدایى را که با اسمش هیچ دردى زیان نرساند و نامش براى هر بدى و دردى درمان است به زبان آور.
اى کمیل ! به هنگام هر سختى بگو: لا حول و لا قوه الا بالله تا خدا آن را کفایت کند. و به هنگام نعمت بگو: الحمد لله تا زیاد شود و چون روزى ات دیر رسد، استغفار کن تا خدا گشایش دهد. ۱۸
۲۰.ذکر هنگام بیرون آمدن از خانه
پیامبر گرامى اسلام (ص ) در روایتى درباره آداب و اذکار بیرون آمدن از خانه چنین فرمودند: کسى که هنگام خروج از منزل بگوید بسم الله الرحمن الرحیم دو فرشته مى گویند: هدایت شدى . و اگر بگوید لا حول و لا قوه الا بالله مى گویند: حفظ شدى . و اگر بگوید توکلت على الله مى گویند: بى نیاز شدى .
در این هنگام شیطان مى گوید: چگونه مى توانم در بنده اى که هدایت شده ، حفظ گردیده و بى نیاز شده است ، نفوذ کنم. ۱۹
امام رضا (ع ) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم بگوید، به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است
۲۱.خروج از خانه
ابوحمزه مى گوید: چون امام باقر (ع ) از خانه بیرون مى شد، مى گفت : بسم الله خرجت ، و على الله توکلت ، و لا حول و لا قوه الا بالله. ۲۰
۲۲.براى رفع فقر
از امام صادق (ع ) نقل است که پیامبر (ص ) فرموده اند: هر کس که فقر به او روى آورد، این ذکر را زیاد بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله. ۲۱
دعا به معنای واقعی
۲۳.ذکر بعد از نماز صبح و مغرب
سید بن طاووس به سند معتبر از حضرت رضا (ع ) روایت کرده هر که بعد از نماز صبح صد مرتبه بگوید:” بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم” بداند که این ذکر به اسم اعظم خدا نزدیک تر است از سیاهى چشم به سفیدى آن ، و امید زیادى است به برآورده شدن حاجتش .
و به سندهاى معتبر از امام صادق (ع ) و امام کاظم (ع ) منقول است که هر کس بعد از نماز صبح و مغرب ، پیش از آن که سخنى بگوید و حرکتى کند، هفت مرتبه این دعا را بخواند، هفتاد نوع بلا از وى دور شود، که کمترین آنها خوره و پیسى و شر شیطان رجیم است. ۲۲
۲۴.توسل به امام جواد (ع )
براى شفا یافتن هر مریضى دو رکعت نماز حاجت و توسل به حضرت جواد الائمه (ع) بخواند و بعد یکصد و چهل و شش مرتبه بگوید: ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله . اگر در ساعتى که منسوب به آن حضرت است باشد، بسیار مفید و ساعت آن را هم از نماز عصر تا دو ساعت بعد از آن تشخیص داده اند که مورد استجابت است. ۲۳
۲۵.ذکر براى رفتن حج
حضرت صادق (ع ) فرمود: هر کس هزار مرتبه لاحول و لا قوه الا بالله بگوید خداوند حج را روزى او گرداند و اگر اجل او نزدیک شده باشد خداوند اجلش را تأخیر اندازد تا حج را به او روزى فرماید. ۲۴
۲۶.دورى شیطان
شیخ شهید از حضرت رسول اکرم (ص ) نقل کرده که فرمود: شیطان بر دو قسم است : شیطان جنى ، که با گفتن لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظیم از شما دور مى شود.
و شیطان انسى ، که آن هم از شما دور مى شود با فرستادن صلوات بر محمد و آل او: اللهم صل على محمد و آل محمد.۲۵
۲۷.رفع گرفتارى
در مکارم الاخلاق است که حضرت رسول (ص ) به على (ع ) فرمودند: هر گاه گرفتارى پیدا کردى ، این دعا را زیاد بخوان :
بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم ایاک نعبد و ایاک نستعین. ۲۶
۲۸.رفع وسوسه شیطان
از حضرت صادق (ع ) نقل شده که فرموده : براى دفع وسوسه شیطان دست بر سینه خود بکش و بگو: «بسم الله و بالله محمد رسول الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم ، اللهم امسح عنى ما احذر.»
سپس دست خود را بر شکم مى کشى و این ذکر را سه مرتبه تکرار مى کنى که ان شاءالله برطرف مى شود. ۲۷
۲۹.دفع هفتاد بلا
جمیل گوید، شنیدم که امام صادق (ع ) مى فرمود: هرکس هفتاد بار بگوید:
ما شاءالله لا حول و لا قوه الا بالله هفتاد نوع بلا از او بگردد که آسان تر از همه ، خنق و خفه شدن باشد. گفتم : قربانت ! خنق چیست ؟ فرمود: مقصود این است که دچار دیوانگى نشود تا خفه گردد. ۲۸
۳۰.درمان دردها
از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود: هر دردمند دست خود را به موضع درد بگذارد و بگوید: «بسم الله و بالله و محمد رسول الله صلى الله علیه و آله و لا حول و لا قوه الا بالله اللهم امسح عنى ما اجد» ؛ (به نام مقدس خدا و مقام رسول خدا حضرت محمد (ص ) استعانت و کمک مى جویم چون غیر از قدرت خدا هیچ قدرتى را موثر نمى دانم ، خدایا دردى را که در وجودم احساس مى کنم برطرف فرما.) پس با دست راست موضع درد را سه مرتبه مسح کند. ۲۹