زندگی نامه شهید حبیب حاجی زاده



زندگی نامه

شهید حبیب حاجی زاده فرزند عباس در سال 1346 در روستای زیارت ساحلی دیده به جهان گشود . وی از خانواده ای متدین مومن و مردم دوست بود. شغل پدر ایشان دعا نویسی بود به طوری که از خواهران شهید شنیده می شود که خود او در متن زندگی  نمه ای که نوشته بود اشاره کرده بود که پدرم دعا نویس بود وما از قلم ایشان زندگی را می گذراندیم.

وی در سن شش سالگی به مدرسه رفت تا کسب علم و دانش کند دوران ابتدایی را در مدرسه امام مهدی (عج) روستای زیارت ساحلی به پایان رساند. سپس برای ادامه ی تحصیل مقطع راهنمایی را در مدرسه ی راهنمایی کردوان سفلی گذراند.

در طول دوران تحصیل دانش آموزی متین و درس خوان وبا همه مهربان بود.همچنین در خانه نیز دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود به طوری که پدرش چندین  سال مریض وخانه نشین بود وقدرت راه رفتن نداشت واو در تمام کارها به او کمک می نمود وبه راستی حق پدری را به درستی به جای آورد.

ایشان ثابت نمود که شهادت لایق و زیبنده وی بوده است چراکه همیشه با خدا بود و ذکر خدارا هیچ وقت فراموش نمی کرد. ار همان سیزده سالگی نماز خواندن و روزه گرفتن را شروع کرد.اعتقاد خاصی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) داشت وبه گفته ی بازماندگانش همیشه  اشعار و نوشته هایی که مربوط به محرم و صفر یا به طور کلی مربوط  به اهل بیت (ع) می شد جمع آوری می کرد. به قران علاقه ی وافری داشت به طوری که در کودکی قرآن را نزد پدرش یاد گرفت و با قرآن مانوس گشت. در زمینه های قرآنی و اسلامی مطالعات زیادی داشت.

زمانی که مادر ایشان در قید حیات بود تعریف می کرد "حبیب علاقه ی زیادی به جبهه نشان می داد اما من مخالف این قضیه بودم. او چندین بار این مساله را تکرار کرده بود ولی هر بار از طرف من با مخالفت روبه رو می شد.سر انجام اصرار های وی مرا قانع کرد.هر بار که مانع می شدم از او چنین جوابی می شنیدم که مگر من از جوان های مردم بهترم ویا خون من رنگین تر از خون آنهاست.بالاخره با چند تن از دوستانش داوطلبانه از طرف بسیج عازم جبهه یحق علیه باطل شد تا این که در تاریخ 29/5/62 در جبههی زیبدات به درجه ی رفیع شهادت نایل آمدند.

 

سجایای اخلاقی

شهید حبیب حاجی زاده اخلاقی وارسته داشت. درانجام فرایض دینی و واجبات کوتاهی نمی کرد و نسبت به آنها ارزش بسیاری قایل بود . در طول زندگی خداوند را فراموش نمی کرد و همیشه در کارهایش نام خداوند را زمزمه می نمود.

وی واجبات خود مانند نماز و روزه  گرفتن  را در سنین پایین شروع کرد. نسبت به اهل بیت عصمت وطهارت (ع) به خصوص سرور و سالار شهیدان ارادتی خالصانه داشت . قرآن را با علاقه تلاوت می کرد. به پدر بیمار خود بسیار کمک  مینمود و حق فرزند بر پدر را به خوبی به جای می آورد. زمانی که پدرش خانه نشین بود و قدرت و توانایی راه رفتن را نداشت او تمام کارهای پدر را از قبیل جابه جا کردن وی را انجام می داد. واو را در ادای فرایض دینی یاری می نمودند.

ایشان با وجود اینکه علاقه وافری به جبهه نشان می داد از سوی مادر خود با مخالفت روبه رو شد.این جوان رعنا  مادر در جواب گفت که مگر من از جوان های مردم بهترم ویا خون من رنگین تر یا از انها بهتر است.

هنگام رفتن به جبهه خیلی خوشحال بود. داوطلبانه از سوی بسیج به جبهه حق علیه باطل اعزام شد تا با نثار جان و خون خود انقلاب و اسلام را زنده نگه نگه دارد.

برای اینکه در راه خدا به فیض شهادت نایل آید بارها دست به دغا برداشت واز خداوند بزرگ درخواست شهادت نموده بود. خداوند نیز دعای وی را استجابت نمود واو را در صفوف شهیدان قرا ر داد .پاکی و اخلاص این جوان باعث شد تا خداوند ایشان

 را مورد رحمت خود قرار دهد و وی را عطا فرمود که هر کس آرزوی چنین مقامی را دارد. امید واریم که ما از ادامه دهندگان راه آنها باشیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.